🔵 مسلمان حقیقی کیست ؟
مسلمان حقیقی آن کسی است که قلبش در بند خدای مهربان است و گامهایش در راه پیامبر و اهل بیت او. او نهتنها ایمان را در کلماتش جاری میسازد، بلکه با هر تپش قلب، با هر نگاه و هر کلام، خویشتن را وقف ارزشهایی کرده که از سرچشمه آسمانی قرآن بهره گرفتهاند. مسلمان حقیقی از قرآن فقط کلامی زیبا نمیشنود؛ او معنای هر آیه را چون نوشدارویی برای جان خویش مینوشد و با تدبر در آن، راه و رسم زندگی را مییابد. با هر تلاوت، او گویی خدای خود را به گوش جان میشنود و از او میآموزد که چگونه در جهان بایستد و چگونه با مردمان رفتار کند.
چنین انسانی به زمانه و تحولاتش بیتفاوت نیست. او میداند که سکوت در برابر باطل، همراهی با ستم است و اگر در مقابل ظالم نایستد، مظلوم خواهد شد. او چون چراغی در شبهای تیره، راهگشای دیگران است و مردم را از گمراهی و غفلت باز میدارد. این انسان با بصیرت، در دریای فتنهها غرق نمیشود؛ چون دلش آراسته به عشق خدا و آگاهی از حقایق است. او میداند که ایمانش، باید با فهم و شناخت عمیق از زمان و راههای هدایت آمیخته باشد، وگرنه در تلاطم حوادث بیدفاع و بیپناه میماند.
مسلمان حقیقی با دنیا بازی نمیکند و خود را سرگرم امور کمارزش نمیسازد. او میداند که این زندگی، گذرگاهی بیش نیست و لحظات آن باید در مسیر جاودانگی مصرف شوند. او از کوچکترین فرصتها برای رشد و خدمت به خلق خدا استفاده میکند و ذرهای از وقت خود را در راههایی که او را از خدا دور کند، هدر نمیدهد. دغدغهاش تنها آسایش خویش نیست، بلکه قلبش به حال جامعه، محرومان و سرنوشت امت میتپد. او ولی امر خود را میشناسد و حاضر است از جانش بگذرد تا در راه او قدم بردارد، زیرا ایمان دارد که ولایت، راه نور است در شبهای تار.
✅ بنابراین ، مسلمان حقیقی نمادی از ادب و اخلاق است. زبان او جز به نیکی نمیچرخد و در برابر خطای دیگران، صبور و متواضع است. او از سر فروتنی، هیچگاه خود را برتر نمیپندارد و چون خاک نرم، قدم برمیدارد و به دیگران نرمی میکند. چنین انسانی نهتنها دین را بهجا میآورد، بلکه دین را زیبا به دنیا معرفی میکند. هرکسی که به او مینگرد، شیفته حقیقت اسلام میشود و گویی خداوند را در چهره او میبیند، چراکه او به تمام معنا، «عبد» خالص و دلسپرده پروردگار خویش است.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 با شگردهای دشمنان آشنا شویم
دشمنان اسلام در طول تاریخ از روشهای مختلفی برای تضعیف و مقابله با آموزههای اسلامی استفاده کردهاند. آنها با ایجاد شبهات در مورد اصول دینی، مفاهیم اسلامی را تحریف میکنند تا ایمان مسلمانان را تضعیف کرده و اعتمادشان به دین را متزلزل کنند. همچنین از راه تفرقهافکنی بین مسلمانان، اختلافات مذهبی و قومیتی را تشدید میکنند تا اتحاد و توان جامعه اسلامی کاهش یابد. حمایت از گروههای افراطی و فرقههای خشونتطلب نیز از دیگر روشهای آنان برای ایجاد نفرت و فاصله بین مسلمانان است.
یکی دیگر از روشهای دشمنان، ترویج سبک زندگی و فرهنگ غربی است که با ارزشهای اسلامی در تضاد است. آنها با تشویق به مادیگرایی، بیقیدی و فردگرایی سعی میکنند ارزشهای اسلامی را تضعیف کنند. دشمنان همچنین با اعمال تحریمها و فشارهای اقتصادی، کشورهای اسلامی را دچار مشکلات اقتصادی کرده و مصرفگرایی و وابستگی اقتصادی به غرب را تقویت میکنند تا مسلمانان در زمینه اقتصادی ضعیف و متکی شوند.
از سوی دیگر، با ایجاد جنگهای نیابتی و حمایت از گروههای متضاد، مسلمانان را درگیر جنگهای داخلی میکنند و از طریق فروش تسلیحات، وابستگی نظامی آنان به خارج را افزایش میدهند. دشمنان با نفوذ در نظامهای سیاسی کشورهای اسلامی و حمایت از حاکمان وابسته، به دنبال کاهش استقلال این کشورها هستند و در برخی موارد، با ایجاد کودتاها و بیثباتی سیاسی، تلاش میکنند تغییرات ناخواستهای در کشورهای اسلامی ایجاد کنند.
دشمنان برای تضعیف جایگاه علمای دینی نیز برنامهریزی میکنند و با بیاعتبار کردن آنها، ارتباط مردم با مرجعیت دینی را کاهش میدهند. در این راستا، از نفوذ در مراکز علمی و دینی نیز برای پخش تفکرات انحرافی بهره میبرند تا به جوانان و جامعه، پیامهای مخرب و افکار نادرست را منتقل کنند.
رسانهها و شبکههای اجتماعی نیز به ابزار مهمی برای ترویج اسلامهراسی تبدیل شدهاند. دشمنان با ارائه تصویر منفی از اسلام در فیلمها و شبکههای اجتماعی، سعی میکنند در اذهان عمومی جهان، اسلام را دین خشونت و تعصب نشان دهند و با ترویج محتواهای ضددینی، جوانان را از اصول دینی دور سازند.
✅ این روشها همگی برای تضعیف ایمان، اتحاد و استقلال مسلمانان طراحی شده است. مسلمانان باید با تقویت آگاهی دینی و پایبندی به اصول اسلام در برابر این تهدیدها مقاومت کنند و با اتحاد و تقویت ارتباطات دینی، به ارزشهای خود پایبند بمانند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 دشمن دنبال اتمی سازی فرهنگی در جامعه ایرانی است
فرهنگ غرب با ترویج فردگرایی، در تلاش است تا روحیه همبستگی، تعاون، و ارزشهای والای جمعگرایی را از جامعه ایرانی بگیرد و به جای آن، فردمحوری و "اتمیسازی" اجتماعی را جایگزین کند. این رویکرد، هدفی عمیقتر از آنچه بهظاهر دیده میشود را دنبال میکند: فروپاشی پیوندهای سنتی و تاریخی ما که ریشه در فرهنگ دینی، اصالت خانوادگی، و ارزشهای دیرینه اخلاقیمان دارد.
فردگرایی افراطی، بهویژه با ترویج افکار مصرفگرایی، خودمحوری، و رقابتهای ناعادلانه، سعی دارد جامعه ایرانی را به افرادی تبدیل کند که تنها به منافع شخصی خود فکر میکنند، درحالیکه فراموش میکنند که ایرانی بودن با حس مسئولیت در برابر خانواده، وطن، و حتی جهان پیرامون گره خورده است.
✅ این فرهنگ وارداتی، اگر بیپاسخ رها شود، میتواند ارزشهای ماندگار و غرورآفرینی را که ما را به عنوان یک ملت متحد و قدرتمند شناسانده، به مرور تضعیف کند. پس وظیفه همه ماست که آگاهانه و با درایت، فرهنگ اصیل خود را پاس داریم و اجازه ندهیم پیوندهای عمیق اجتماعیمان، قربانی این اتمیسازی نامرئی و خطرناک شود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 #شبهه
چگونه ممکن است ایران در زمان جنگ تحمیلی با کمبود تجهیزات سادهای مانند سیم خاردار مواجه بوده باشد، در حالی که سلاحهای پیشرفتهای مانند هواپیماهای جنگی در اختیار داشته است؟
این شبهه به یکی از موضوعات رایج در نقد یا تحلیل وضعیت اقتصادی و نظامی ایران در زمان دفاع مقدس اشاره دارد. برای پاسخ به این شبهه باید دو نکته کلیدی را بررسی کرد:
نکته اول : واقعیت تاریخی : کمبود تجهیزات اولیه، نه نبود کامل
در دوران دفاع مقدس، ایران با مشکلات اقتصادی و تحریمهای گسترده مواجه بود. از همان ابتدای جنگ، بسیاری از کشورهای جهان به بهانه انقلاب اسلامی و سیاستهای ضدامپریالیستی ایران، تحریمهای شدیدی را اعمال کردند. در این شرایط، تأمین برخی تجهیزات ساده، مانند سیم خاردار، دارو، یا قطعات صنعتی بسیار دشوار بود. با این حال، این به معنای نبود کامل این تجهیزات نیست، بلکه دسترسی به آنها در مقاطع زمانی و در برخی مناطق خاص دشوار بود. مثلا هواپیماهای جنگی و سلاحهای پیشرفتهای که ایران در اختیار داشت، عمدتاً مربوط به دوران پیش از انقلاب بود، زمانی که ایران به عنوان یکی از متحدان استراتژیک آمریکا و غرب تجهیز شده بود. پس از انقلاب، به دلیل تحریمهای نظامی، تعمیر و نگهداری این تجهیزات بسیار سخت شد. به همین دلیل، صنایع نظامی داخلی و نوآوریهای مهندسی به کمک آمدند.
نکته دوم : مدیریت منابع و اولویتبندی در جنگ
در زمان جنگ، ایران باید میان تجهیزات پیشرفته و نیازهای سادهتر، اولویتبندی میکرد. سیم خاردار، به رغم اهمیت بالای آن در میدانهای دفاعی، در اولویت کمتری نسبت به تأمین تجهیزات نظامی سنگین قرار داشت. این موضوع نیز گاهی در میدان جنگ و میان فرماندهان حس میشد و باعث ابراز گلایههایی میشد که امروز به صورت این شبهه مطرح میشود.
🔸 پس بنا براین :
اولا. هواپیماهای جنگی و تجهیزات پیشرفته مربوط به دوران قبل از انقلاب بود. ایران در دوران شاه هزینههای هنگفتی برای خرید این تجهیزات از غرب صرف کرد. اما این تجهیزات بدون قطعات یدکی کافی و فناوریهای پشتیبانی وارد شده بودند. پس از انقلاب، با آغاز تحریمها، این تجهیزات به تدریج غیرقابل استفاده شدند یا با خلاقیت داخلی بازسازی شدند.
ثانیا . مشکل اصلی ایران در جنگ، تحریم و کمبود نقدینگی بود. سیم خاردار و تجهیزات مشابه به دلیل تحریمها از خارج قابل خرید نبود و تولید داخلی آن نیز در ابتدای جنگ در حد نیاز جبههها نبود. این موضوع به دلیل توزیع نامناسب یا مشکلات لجستیکی در برخی نقاط حادتر دیده میشد.
ثالثا. جنگ تحمیلی صرفاً نظامی نبود، بلکه اقتصادی هم بود. دشمنان ایران تلاش داشتند با تحریمهای گسترده، کشور را از تأمین نیازهای اولیه محروم کنند تا روحیه مردم و نیروهای نظامی تضعیف شود.
✅ خلاصه : ایران در زمان جنگ با وجود در اختیار داشتن برخی تجهیزات پیشرفته، به دلیل تحریمها و دشواریهای اقتصادی، در تأمین نیازهای سادهتر دچار مشکل بود. این مسئله نه به معنای نداشتن سیم خاردار، بلکه به معنای کمبود یا سختی تأمین آن بود. از سوی دیگر، وجود هواپیماهای جنگی و تجهیزات پیشرفته به دلیل سرمایهگذاریهای دوران قبل از انقلاب بوده که پس از انقلاب، نگهداری و استفاده از آنها با مشکلات زیادی همراه شد.
این شبهه نباید باعث نادیده گرفتن تلاشهای بزرگ مردم و نیروهای نظامی ایران برای خودکفایی و مقاومت در برابر فشارهای بینالمللی شود. ما قدر کشورمان را می دانیم و با تمام توان حامی و پشتیبان ولایت فقیه هستیم.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 چقدر با سبک زندگی معنوی آشناییم؟
سبک زندگی معنوی، سبکی است که در آن انسان نهتنها به نیازهای مادی خود پاسخ میدهد، بلکه عمق وجودش را با معنویت و ارتباط با خداوند غنی میسازد. این سبک زندگی، حقیقتی است که در برابر زرق و برق دنیای امروز، آرامشی عمیق و ماندگار به انسان هدیه میدهد. آشنایی با این سبک، ما را از سطح روزمرگیها عبور میدهد و به جایگاه بلندتری از حیات میرساند؛ جایی که هر لحظه به فرصت تقرب به خدا تبدیل میشود. معنویت در زندگی، مانند هوایی است که روح را تغذیه میکند؛ با ذکر خدا، انس با قرآن، و الگو گرفتن از سبک زندگی پیامبران و اولیای الهی، این هوا تازه و پرنشاط میشود.
براستی ، ما چقدر به سبک زندگی معنوی فکر کردهایم؟ شاید گمان کنیم که معنویت تنها در عبادات خلاصه میشود، اما سبک زندگی معنوی یعنی داشتن نگاه متفاوت به هر جزء زندگی؛ از نیتهایمان تا کوچکترین رفتارهایمان. در این سبک، روابط ما با دیگران از خلوص و مهربانی لبریز است، مصرفگرایی جای خود را به قناعت میدهد، و قلبهایمان با شکرگزاری از نعمات الهی روشن میشود. آشنایی با این شیوه زندگی، پلی است که میان دنیای فانی و آخرت ابدی کشیده میشود. معنویت، ما را از بند اضطرابها رها میکند و به دریای آرامش میرساند؛ همان مسیری که پیامبران برای ما هموار ساختند و ما را به سوی آن فراخواندند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 بسمالله الرحمن الرحیم
#بیانیه تبریک انتصاب استاندار جدید قزوین
جناب آقای محمد نوذری
استاندار محترم و توانمند قزوین
با سلام و درود بیپایان بر ارواح طیبه شهیدان و مجاهدان راه سربلندی این مرز و بوم
خبر انتصاب شایسته و مدبرانه حضرتعالی به سمت استاندار قزوین، موجی از امید و سرور در دلهای مردم فهیم این استان و خدمتگزاران نظام جمهوری اسلامی ایران برانگیخت. انتخاب جنابعالی که با کولهباری از تجربه، صداقت، و مدیریت حکیمانه شناخته میشوید، نشان از اعتماد دولت محترم به توانمندیهای بینظیر شماست.
این استان کهن، با تاریخی پرافتخار و مردمانی دلیر و شایسته، امروز بیش از پیش به مدیری دلسوز، خردمند و دغدغهمند نیاز دارد تا با همت و تدبیر خود، مسیر شکوفایی و آبادانی را هموارتر سازد. بیتردید، نگاه عالمانه و رویکرد عدالتمحور شما در تقویت زیرساختها، رفع مشکلات اجتماعی و اقتصادی، و حمایت از جوانان، برگی زرین بر کارنامه درخشان مدیریت استان خواهد افزود.
همچنین لازم میدانیم از خدمات ارزشمند و خالصانه جناب آقای محمدمهدی اعلایی، استاندار پیشین قزوین، تقدیر و تشکر کنیم. تلاشهای بیوقفه ایشان در عرصههای گوناگون، نشان از تعهد و اخلاص مدیریتی داشت که شایسته سپاس است.
از درگاه خداوند متعال، برای شما در مسئولیت خطیر جدید، توفیق روزافزون، عزت و سربلندی مسئلت داریم و امیدواریم استان قزوین، با هدایتهای مدبرانه شما، به الگویی مثالزدنی از رشد و توسعه در سطح کشور تبدیل شود.
✅ به امید ایرانی آباد و اسلامی ماندگار
✍ موسی آقایاری به نمایندگی از اهالی شهرک ولایتمدار چوبیندر
🆔 @Myidea
🔵 نقش دین در سعادت انسان
دین یکی از اساسیترین عوامل در تأمین سعادت انسان است، زیرا علاوه بر ارائه راهنماییهای عملی برای زندگی فردی و اجتماعی، به انسان معنا، هدف و آرامش میبخشد. در ادامه با ذکر مثالهایی، به ابعاد مختلف نقش دین در سعادت اشاره میشود :
دین به انسان هدفی والاتر از زندگی مادی میدهد. ایمان به خدا و باور به آخرت، زندگی را از پوچی و بیمعنایی نجات میدهد و به انسان انگیزهای برای تلاش و رشد میبخشد. به عنوان مثال، فردی که ایمان به معاد دارد، در کارهای روزمره خود تنها به نتایج دنیوی نمیاندیشد، بلکه به اجر اخروی نیز امیدوار است. قرآن کریم میفرماید:
« أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا » (مؤمنون: 115)
این آیه تأکید میکند که زندگی انسان بیهدف نیست و رسیدن به قرب الهی هدف نهایی است.
دین اصول اخلاقی را ارائه میدهد و رفتارهای درست را تشویق میکند. این اصول به انسان کمک میکند تا زندگی سالم، عادلانه و مسالمتآمیزی داشته باشد. برای مثال، فردی که به ارزش راستگویی و دوری از دروغ معتقد است، حتی در سختترین شرایط، از صداقت دست نمیکشد. پیامبر اسلام (ص) در جریان معامله با یک یهودی، امانتداری خود را حتی پس از اختلافات حفظ کرد که این رفتار، الگویی برای پیروان ایشان شد.
ایمان به خدا و ارتباط با او از طریق عبادت، موجب آرامش دل و کاهش اضطرابها میشود. به عنوان مثال، در مواقع سختی و ناامیدی، فردی که نماز میخواند و از خدا یاری میطلبد، احساس آرامش بیشتری خواهد کرد. قرآن میفرماید:
« أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ » (رعد: 28)
این آرامش یکی از عوامل مهم سعادت است که دین فراهم میکند.
دین به انسان امید به رحمت و یاری الهی میدهد و او را در برابر مشکلات مقاوم میکند. برای نمونه، حضرت ایوب (ع) که با مشکلات و سختیهای فراوانی مواجه شد، با صبر و ایمان به خدا توانست از آنها عبور کند و پاداش الهی را دریافت کند.
دین انسانها را به محبت، همکاری و همدلی دعوت میکند. برای مثال، در مراسم حج، مسلمانان از نقاط مختلف جهان در کنار یکدیگر جمع میشوند، لباس یکسان میپوشند و بدون توجه به تفاوتهای نژادی یا طبقاتی، به عبادت میپردازند. این تجربه، پیوندهای اجتماعی را تقویت کرده و از انزوا جلوگیری میکند.
همچنین، دین با تأکید بر طلب علم و عمل به آن، انسان را به رشد فکری و عملی سوق میدهد. برای نمونه، تمدن اسلامی در دورههای مختلف، با الهام از تعالیم دینی، به پیشرفتهای چشمگیری در علوم مختلف دست یافت. حدیث نبوی: « طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة » این امر را روشن میکند.
✅ دین با ارائه هدف، آرامش، اصول اخلاقی و امید، انسان را در مسیر سعادت واقعی هدایت میکند. این سعادت، تنها به دنیا محدود نمیشود، بلکه آخرت را نیز در برمیگیرد و زندگی انسان را به کلیتی هماهنگ و معنادار تبدیل میکند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 ریشهیابی عدم اتحاد و همدلی
عدم اتحاد و همدلی، پیش از هر چیز، ریشه در خودمحوری و غلبه فردگرایی بر مسئولیت اجتماعی دارد. وقتی انسانها بیش از آنکه خود را بخشی از یک جامعه بدانند، منافع شخصی را بر منافع جمعی مقدم میدانند، پیوندهای انسانی ضعیف شده و اختلافات افزایش مییابد. قرآن کریم در آیه ۱۰۳ سوره آلعمران میفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» ؛ این آیه نشانگر آن است که همبستگی در جامعه، نیازمند پیروی از اصول مشترک و کنار گذاشتن عوامل تفرقهانگیز است. اما زمانی که تعصبات قومی، مذهبی یا حتی طبقاتی جایگزین نگاه وحدتبخش شود، انسانها بهجای تلاش برای همدلی، بر تفاوتها تمرکز میکنند و فاصلهها عمیقتر میشود.
عامل دیگر در تضعیف اتحاد، ضعف ارتباطات و عدم درک متقابل است. گاه انسانها از نیازها و دیدگاههای یکدیگر بیخبرند و همین بیخبری بذر سوءتفاهم و بیاعتمادی را میکارد. رسانهها و ابزارهای ارتباطی نیز در عصر حاضر، به جای تقویت همدلی، گاه زمینهساز تفرقه میشوند؛ چرا که بسیاری از محتواها به جای تأکید بر اشتراکات، بر تفاوتها و تضادها تمرکز دارند. در حالی که اگر به تعالیم اسلامی و سنت پیامبر اکرم (ص) نگاه کنیم، درمییابیم که گفتوگو و ارتباط سازنده یکی از اصولیترین راههای تقویت همدلی و از میان برداشتن سوءتفاهمها بوده است.
بنابراین ، عدم اتحاد نتیجه ضعف در تربیت اخلاقی و معنوی است. جامعهای که بر مبنای ارزشهای اخلاقی استوار نباشد، نمیتواند بستر همدلی را فراهم کند. حسادت، کینهتوزی و تکبر، ریشههای اختلاف و دشمنی را آبیاری میکنند. در مقابل، ارزشهایی مانند گذشت، ایثار و پذیرش دیگری، فضایی برای همبستگی و اتحاد میآفرینند. جامعهای که بر اساس این اصول پرورش یابد، نه تنها توانایی رفع اختلافات داخلی را دارد، بلکه در برابر تهدیدات خارجی نیز مقاومتر و متحدتر خواهد بود. پس لازم است همگان، چه در خانواده و چه در نهادهای اجتماعی، به تقویت ارزشهای انسانی بپردازند تا به جامعهای همدل و متحد دست یابیم.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
چرا حلب سقوط کرد؟!
این روزها شاهد حمله سریع گروههای تکفیری تروریستی در سوریه بودیم که تصرف شهر استراتژیک حلب و تعدادی از شهرکها و روستاهای حومه تعجب همگان را بخود جلب کرده است و برای همه جای سئوال است شهرهایی که برای آزادسازی آنها دو سال مجاهدت و تلاش شده بود، به سرعت تصرف شده و سقوط کرده است دراین مقاله کوتاه به این سئوال پاسخ میدهیم.
در یک جمله باید گفت چیزی به نام نبرد وجود نداشته و تروریستها به راحتی با خودروهای خود در پیشروی خطی نه دشت بانی به پیش تاختند شبیه حمله ایی که منافقین در عملیات فروغ جاودان در اواخر جنگ تحمیلی۸ ساله ما انجام داده تا کرمانشاه نفوذ کردند که به لحاظ حمله خطی به راحتی در محاصره افتاده و شکست خوردند.
درکل سه عامل درحمله و تصرف این منطقه وجود دارد
۱_ بی دفاع بودن
۲_ اصل غافلگیری
۳_جنگ پرحجم رسانه ایی
✅ بی دفاع بودن:
فاصله بین ادلب بعنوان خط اول معارضین و شهر حلب چیزی حدود ۲۰ کیلومتر بوده است ،در این فاصله قبلا ۱۷ مرکز ایست و بازرسی و کنترل وجود داشته که هرکدام به منزله یک خط دفاعی بوده است. همه این مراکز قبلا به دست حزب الله لبنان محافظت و کنترل میشده که بعد جنگ لبنان همه اینها تخلیه شده و به غیر خط اول که ارتش عربی سوریه مستقر بوده خالی از هرگونه استحکامات و نیروهای دفاعی بوده است.
پرواضح است این گروهگ با ۲۰ هزار نیروی آموزش دیده مثل یک ارتش کلاسیک با شکستن خط اول که کار سختی نبوده بدون هیچ مانعی سوار برخودرو به پیش تاخته است.
✅ اصل غافلگیری:
مطابق توضیحی که در علت اولیه بیان شد فرصت سازی و غافل کردن و حمله به خط اول کار سختی نبوده است. لذا با کمک متخصصین نظامی آمریکایی ، اسرائیلی و ترکی این گروهک توانسته با آموزش و تجهیز و سازماندهی لازم نسبت به حمله مبادرت کند و به راحتی خط اول بدون پشتوانه را شکسته و وارد منطقه بی دفاع شده است.
✅ جنگ پرحجم رسانه ایی
با وجود عکس ها و فیلمهای حملات سابق داعش با ایجاد جنگ روانی و ترساندن مردم از اینکه مثل سابق قتل و غارت و آدم کشی و سربریدن رخ میدهد
و یا جایی که تصرف نشده ولی از فیلمها و عکسهای سابق استفاده کرده و با انتشار گسترده آنها موجبات رعب و وحشت عمومی را فراهم ساخته و زمینه ساز حمله بی دفاع را موجب شده است. طبق گزارشات میدانی حتی موقع ورود به شهر و تصرف آن حدود شش ساعت طول کشیده با عملیات روانی زمینه تخلیه شهر از مدافعین موجب شده اند بطوریکه هیج مانعی در مقابل آنها تقریبا وجود نداشته است. نکته ایی که در اینجا مطرح هست، مسئله تثبیت هست که به راحتی و به زودی صورت نمیگیرد اگر ارتش سوریه بتواند ضدحمله زودتری را فراهم کند محاصره و تصرف مناطق اشغالی عملیات سختی به نظر نمی رسد.
اما با توجه به شرایط بسیار نامناسب سوریه بعد سالها جنگ و ویرانی و از طرفی جنگ رژیم اشغالگر صهیونیستی و وجود تهدیدات از جنوب غربی و جنوب شرقی و احتمال آشوبهای درونی امکان ضدحمله فراگیر دور از انتظار می باشد.
✍نوشته شماره ۳ سعید نقی لو
🆔 @Myidea
🖥 سوریه در رسانه یا سوریه در میدان؟!
🔹یکی از فرماندهان سپاه نقل میکرد، از حاج قاسم پرسیدند که اخبار سوریه نگران کننده است و برخی منابع نوشتهاند فلان شهر هم سقوط کرد...
🔹حاج قاسم گفت ما دو سوریه داریم، سوریه در اخبار و سوریه در میدان!
آنها در رسانه پیروز میشوند
و ما در میدان...
🔸 پی نوشت :
رسانهها همواره میدان اصلی جنگ ادراکی بودهاند، جایی که تصویرسازیها میتوانند واقعیت را تحریف کرده و ذهنها را از حقیقت دور کنند. در این میدان، دشمنان با بهرهگیری از پروپاگاندا و روایتهای جعلی، تلاش میکنند روحیهها را تضعیف کنند و افکار عمومی را به سود خود تغییر دهند. حاج قاسم، با بصیرت ویژهای که داشت، به این مسئله واقف بود و میان «تصویرسازی رسانهای» و «حقیقت میدانی» تمایز قائل میشد. او میدانست که آنچه در اخبار گفته میشود، الزاماً واقعیت نبرد نیست و آنچه تعیینکننده است، ایستادگی و مجاهدت در صحنه واقعی میدان است.
این نگاه راهبردی حاج قاسم، نهتنها یک آموزه نظامی، بلکه درسی بزرگ برای زندگی ماست؛ اینکه نباید با شنیدن اخبار و شایعات دچار اضطراب شویم و باور کنیم که هرچه در رسانهها میبینیم، عین حقیقت است. واقعیت در میدان مشخص میشود، جایی که تلاشهای صادقانه و مجاهدتهای خاموش، نتیجه را رقم میزند. امروز نیز برای هر نبردی— چه در عرصه سیاست و چه در زندگی روزمره —باید این درس را به خاطر داشته باشیم : حقیقت را باید از میدان جست، نه از هیاهوی رسانهها.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea