طلوع فکر و اندیشه
با سلام و احترام
سخن شما بسیار دقیق است و به یکی از مهمترین مباحث در تاریخ اسلام و رابطه دین و سیاست اشاره دارد. امامان معصوم (علیهمالسلام) از امام سجاد (ع) تا امام حسن عسکری (ع) به ظاهر فرماندهی جنگ علیه حکومتهای طاغوتی بنیامیه و بنیعباس را بر عهده نگرفتند، اما این به معنای جدایی دین از سیاست یا انفعال آنها در برابر ظلم نیست. برای پاسخ به ضدانقلاب و ارائه دلیل قاطع، چند نکته قابل طرح است:
1. شرایط و امکانات تاریخی
امامان معصوم در دوران بنیامیه و بنیعباس با شرایط بسیار سخت و محدودیتهای شدید مواجه بودند. فشارهای سیاسی، نظامی، و فرهنگی این حکومتها به گونهای بود که امکان تشکیل حکومت علنی برای آنها فراهم نبود. به عنوان مثال:
امام سجاد (ع) پس از واقعه عاشورا در شرایط خفقان شدید قرار داشت. او با دعای صحیفه سجادیه و آموزش مردم در قالب دعا، زمینه آگاهی و بیداری جامعه را فراهم کرد.
امام صادق (ع) در دوران ضعف بنیامیه و انتقال قدرت به بنیعباس، از فرصت استفاده کرد و نهضت علمی گستردهای برپا نمود که بسیاری از شاگردان او مانند هشام بن حکم و زراره به دفاع از حقانیت شیعه پرداختند.
2. حکومت اسلامی به معنای هدف نهایی
امامان معصوم حکومت را هدف نهایی نمیدانستند، بلکه آن را ابزاری برای تحقق عدالت و عبودیت الهی میشمردند. اگر شرایط جامعه آمادگی پذیرش حکومت عادلانه را نداشت، آنها برای حفظ دین و هدایت مردم راهبرد دیگری اتخاذ میکردند.
امام حسن (ع) وقتی دید مردم کوفه آمادگی لازم برای مبارزه ندارند، با صلح خود اسلام را حفظ کرد. همانگونه که امام حسین (ع) در عاشورا قیام کرد، چون شرایط ایجاب میکرد.
3. نقش مخفیانه و رهبری غیرمستقیم
از امام سجاد تا امام حسن عسکری، فعالیتهای مخفیانه بسیاری برای مبارزه با ظلم انجام شد. شبکه وکالت که توسط امامان ایجاد شد، نمونهای از مدیریت سیاسی و دینی آنان است.
این شبکه وظیفه داشت مردم را هدایت کند، مالیات شرعی را جمعآوری نماید و مخالفان را سازماندهی کند.
4. جدا نبودن دین و سیاست
اسلام دینی است که سیاست و اجتماع در آن به هم پیوستهاند. پیامبر اکرم (ص) خود در مدینه حکومت تشکیل داد و احکام اسلامی مانند قضاوت، جهاد و زکات بدون وجود یک نظام سیاسی قابل اجرا نیست. امامان نیز از این اصل جدا نبودند، اما معتقد بودند که حکومت باید بر اساس عدالت و تقوا باشد، نه قدرتطلبی و فریب.
آنان نشان دادند که برای تشکیل حکومت عادلانه باید زمینهسازی اجتماعی و فرهنگی صورت گیرد و مردم آماده پذیرش چنین حکومتی شوند.
5. جواب به ضدانقلاب :
ضدانقلاب معمولاً بر طبل جدایی دین از سیاست میکوبد یا ناکارآمدی حکومت دینی را مطرح میکند. برای پاسخ به این ادعا:
باید نشان داد که امامان معصوم در هر زمان با ابزار مناسب به مقابله با ظلم پرداختهاند، چه با قیام علنی مانند امام حسین (ع) و چه با کار فرهنگی و تربیتی مانند امام صادق (ع).
دین اسلام سیاست را از اخلاق و معنویت جدا نمیداند. اگر سیاست از دین جدا شود، ظلم و فساد گسترش پیدا میکند.
تاریخ نشان داده است که سکوت در برابر ظلم به معنای تأیید آن است، و این با اصول اسلام و حتی منطق انسانی در تضاد است.
✅ لذا ، امامان ما اهل مبارزه بودند، اما مبارزهای متناسب با شرایط زمان خود. گاه با شمشیر و گاه با قلم. هدف آنها حفظ اسلام، تربیت جامعه و زمینهسازی برای حکومت مهدوی بود. این همان سیاست دینی است که مخالفان نمیتوانند درک کنند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 تفاوت واکنش مردم به حوادث مختلف، نظیر قتل یک پزشک در یاسوج و حادثه ترور دو قاضی ، ناشی از کمکاری و قصور نظام است. اگر دادگاهها علنی و با حضور هیئت منصفه برگزار میشد، مردم خودشان شاهد محاکمهها و تصمیمات قضائی بودند و از تحلیلهای رسانههای معاند بینیاز میشدند. او همچنین تأکید دارد که عدم برگزاری دادگاههای علنی از زمان انقلاب 57 تا امروز موجب عدم شفافیت و کمتوجهی مردم به روند قضائی شده است.
پاسخ :
نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران بر پایه اصول اسلامی و عدالت استوار است. این نظام موظف است ضمن حفظ امنیت و عدالت، از افشای اطلاعاتی که ممکن است موجب تشویش اذهان عمومی یا سوءاستفاده دشمنان شود، جلوگیری کند.
عدم برگزاری برخی دادگاهها بهصورت علنی به دلایل مختلفی انجام میشود. از جمله، حفظ کرامت متهم و خانواده او، جلوگیری از سوءاستفاده رسانهها، و حفظ ابعاد امنیتی پرونده. علنی کردن دادگاهها در برخی موارد ممکن است آبروی متهم و خانواده او را به خطر بیندازد، حتی اگر متهم در نهایت بیگناه شناخته شود. همچنین رسانههای معاند و خارجی میتوانند از دادگاههای علنی برای تضعیف نظام و ایجاد شبهه در عدالت سوءاستفاده کنند.
در کشورهای دیگر نیز علنی بودن دادگاهها یک امر مطلق نیست و با محدودیتهایی مواجه است. در آمریکا و اروپا، بسیاری از دادگاههای مهم امنیتی و سیاسی پشت درهای بسته برگزار میشوند. پروندههایی مانند گوانتانامو کاملاً محرمانه و بدون دسترسی عمومی برگزار شدند. بنابراین، علنی بودن دادگاهها یک اصل جهانی نیست و در تمام نظامهای حقوقی جهان با شرایط خاصی اجرا میشود.
در جمهوری اسلامی، اصل بر اجرای عدالت است، نه صرفاً جلب توجه عمومی. قوه قضائیه در دهههای اخیر تلاش کرده است با اصلاحات، نظامی عادلانهتر ارائه دهد، از جمله تشکیل دادگاههای تخصصی مانند دادگاههای مفاسد اقتصادی و افزایش نظارت با حضور دیوان عالی کشور.
علت عدم واکنش عاطفی گسترده مردم در برخی وقایع، نه فقط عملکرد قوه قضائیه، بلکه گسستهای اجتماعی و فرهنگی است که رسانههای معاند نقش پررنگی در تشدید آن داشتهاند. عدم همراهی رسانههای داخلی و سوءاستفاده رسانههای خارجی باعث شده حقیقت وقایع بهدرستی به مردم منتقل نشود.
علنی بودن دادگاهها مزایا و معایبی دارد. از جمله مزایای آن جلب اعتماد عمومی و شفافیت در عملکرد دستگاه قضاست، اما معایب آن شامل ایجاد فضای قضاوت عمومی پیش از صدور حکم قطعی و سوءاستفاده رسانههای مغرض از اطلاعات منتشرشده است.
نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران بر عدالت استوار است، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. هر پروندهای که نیاز به شفافیت داشته باشد، در چارچوب قانون و با در نظر گرفتن مصلحت عمومی و امنیت ملی، علنی برگزار میشود. دادگاههای علنی به معنای عدالت مطلق نیستند. عدالت در اجرای دقیق قانون و صدور احکام منصفانه است، نه در نمایش آن برای افکار عمومی.
در کشورهای دیگر نیز دادگاهها مطلقاً علنی نیستند. بسیاری از دادگاههای امنیتی و مهم در آمریکا، اروپا و دیگر کشورها در خفا برگزار میشود. رسانههای معاند با پنهان کردن حقیقت و برجسته کردن نقاط ضعف، قصد دارند اعتماد مردم به نظام اسلامی را کاهش دهند.
برگزاری دادگاههای علنی و شفافیت، اگرچه اقدامی مثبت است، اما در هر پروندهای ممکن نیست و گاهی به ضرر منافع ملی تمام میشود. اصل در نظام جمهوری اسلامی، اجرای عدالت است، نه لزوماً نمایش آن. مردم باید به نهادهای قانونی اعتماد کنند و قوه قضائیه نیز باید با اصلاح و شفافیت بیشتر، این اعتماد را تقویت کند.
هر نظامی ضعفهایی دارد، اما نباید عدالت را به صحنه نمایش عمومی تبدیل کرد. عدالت واقعی زمانی تحقق مییابد که قانون با قاطعیت و بیطرفی اجرا شود، نه در صحنه قضاوت رسانهای.
این گفتگو در تلگرام بوده و انتقال دادم
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 سلطهگری غرب در برابر مقاومت عدالتمحور ایران
🔸 هر کشوری بر اساس اصول و سیاستهای حاکمیتی خود، منافع ملی و فراملی را تعریف میکند. این منافع، اهداف و راهبردهای اساسی یک کشور را در حوزههای داخلی و خارجی مشخص میسازد و مسئولان موظف به پیگیری و تحقق آن هستند. قدرتهای بزرگ جهان، بهویژه آمریکا و متحدانش، با ابزارهایی چون سازمان ناتو، این منافع را بهگونهای تعریف کردهاند که نهتنها در مرزهای خود، بلکه در سراسر جهان اعمال نفوذ کنند.
▫️ ناتو که ابتدا بهعنوان یک ائتلاف دفاعی برای مقابله با شوروی تشکیل شد، بهمرور به ابزاری برای پیشبرد منافع فراملی غرب تبدیل شد. این سازمان با استفاده از اصل امنیت جمعی، مداخلات نظامی خود را در کشورهای مختلف، از جمله عراق، لیبی و افغانستان، قانونی جلوه داده و سلطه اقتصادی و ژئوپلیتیکی خود را تثبیت کرده است. ناتو پایگاههای نظامی متعددی در مناطق استراتژیک جهان ایجاد کرده و از این طریق بر منابع انرژی، مسیرهای حملونقل و تجارت جهانی کنترل دارد.
🔹 در مقابل، جمهوری اسلامی ایران نیز بر اساس اصول اسلامی و نگاه ایدئولوژیک خود، منافع فراملی را تعریف کرده است، اما این منافع نه برای سلطهگری، بلکه در راستای حمایت از مظلومان و مقابله با ظلم شکل گرفته است. ایران با پشتیبانی از گروههای مقاومت مانند حماس و حزبالله، کمک به مردم یمن و حضور استراتژیک در سوریه و عراق، بهدنبال حفظ امنیت ملی خود و ایجاد عمق دفاعی در برابر تهدیدات خارجی است. این اقدامات برخلاف مداخلات غربی که اغلب بر مبنای منافع اقتصادی و هژمونی سیاسی صورت میگیرد، بر اساس مقابله با تجاوز و حمایت از عدالت بنا شده است.
🔸 غرب با بهرهگیری از قدرت رسانهای و نفوذ در سازمانهای بینالمللی، اقدامات خود را مشروع و قانونی جلوه میدهد، درحالیکه جنگها و مداخلات آنها، علاوه بر خسارات انسانی گسترده، موجب بیثباتی کشورهای دیگر شده است. در نقطه مقابل، جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر اصول اخلاقی و دینی، تلاش دارد صلح و امنیت را برای ملتهای منطقه فراهم کند. این تفاوت در رویکردها، نشاندهنده دو مسیر متفاوت در تعریف منافع فراملی و شیوه پیگیری آنهاست.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 مناظره بین آقایاری (مدافع ولایت فقیه) و کاظم (مخالف ولایت فقیه)
آقایاری (مدافع ولایت فقیه):
بسمالله الرحمن الرحیم. ولایت فقیه در تاریخ اسلام بهعنوان پاسدار اصول و ارزشهای الهی معرفی شده است. از زمان پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع)، این سیستم رهبری در جامعه اسلامی با ویژگیهای علمی، تقوایی و سیاسی برای هدایت مردم تعیین شده است. ولی فقیه در حقیقت نماینده و ولینعمت مردم است که برای تحقق عدالت اجتماعی و اجرای احکام اسلامی تلاش میکند. باید توجه داشته باشیم که این مقام برای تصمیمگیری در مسائل سرنوشتساز مانند مسائل اقتصادی، فرهنگی و سیاسی انتخاب میشود تا مصلحت عمومی تأمین گردد.
کاظم (مخالف ولایت فقیه): ولی این موارد که میگویی، بیشتر بهنظر من شعاری و تئوری هستند. مشکلات اقتصادی، معیشتی و اجتماعی مردم هر روز بدتر میشود، و هیچ تغییر چشمگیری از آنچه گفته میشود، دیده نمیشود. اگر ولی فقیه در مسیر درست هدایت کشور قرار دارد، چرا وضعیت مردم اینگونه است؟
آقایاری (مدافع ولایت فقیه): مشکلات کشور نه بهخاطر اصول ولایت فقیه بلکه بهخاطر سوء مدیریتها و کاستیهای اجرایی است. ولی فقیه مسئول هدایت جامعه است، اما مسئولین مختلف باید در راستای اصول اسلامی و اخلاقی عمل کنند. دشمنان خارجی نیز همواره در تلاش برای ایجاد بحران در کشور هستند و ما باید این موارد را در تحلیلهایمان در نظر بگیریم.
کاظم (مخالف ولایت فقیه): مشکلات اقتصادی و معیشتی همچنان ادامه دارد و مردم در فقر و سختی هستند. وعدهها و شعارها به جایی نمیرسند. آیا ولی فقیه توانایی حل این مشکلات را دارد؟ آیا این سیستم بهخوبی در عمل کار میکند؟
آقایاری (مدافع ولایت فقیه): نمیتوانیم مشکلات را به بیعملی نسبت دهیم. ولی فقیه در طول تاریخ، ستون اصلی در برقراری عدالت بوده است. اگر مسئولین و مردم با هم در جهت اصلاح وضعیت کشور حرکت کنند، این مشکلات قابل حل است. ولی فقیه برای هدایت جامعه آمده و ما باید در کنار هم برای این هدف بزرگ گام برداریم.
آقایاری (مدافع ولایت فقیه): با همه مشکلات، نباید موفقیتهای جمهوری اسلامی را فراموش کنیم. در طول سالها، این نظام در برابر چالشها ایستادگی کرده و توانسته در برخی زمینهها به موفقیتهای چشمگیری دست یابد. نمونههایی از این موفقیتها عبارتند از:
انقلاب اسلامی و استقرار نظام اسلامی: با رهبری امام خمینی (ره)، انقلاب اسلامی به پیروزی رسید و جمهوری اسلامی ایران تأسیس شد. این انقلاب بهعنوان یکی از بزرگترین دستاوردهای تاریخ اسلام، رژیم شاهنشاهی را سرنگون کرده و نظام اسلامی مبتنی بر ولایت فقیه را بهوجود آورد.
دفاع مقدس و مقابله با تهاجم خارجی: ایران در جنگ تحمیلی 8 ساله در برابر رژیم بعث عراق ایستاد و با رهبری ولی فقیه، پیروز شد. این جنگ ایران را بهعنوان یک قدرت منطقهای معرفی کرد.
پیشرفتهای علمی و فناوری: جمهوری اسلامی در زمینههای علمی مانند هستهای، نانو، هوافضا و داروسازی به پیشرفتهای چشمگیری دست یافته است. ایران در حال حاضر یکی از کشورهای پیشرفته در فناوری هستهای است و داروهای پیشرفته برای درمان بیماریها تولید میکند.
حمایت از مقاومت اسلامی در منطقه: ایران تحت رهبری ولی فقیه از گروههای مقاومت اسلامی در لبنان، فلسطین، سوریه و یمن حمایت کرده و در برابر تهدیدات خارجی ایستاده است.
تحقق استقلال اقتصادی: ایران با توجه به تحریمها، توانسته بسیاری از نیازهای خود را از طریق توسعه صنایع داخلی و اقتصاد مقاومتی تأمین کند و به خودکفایی در بخشهایی مانند تولید بنزین و خودرو دست یابد.
حفظ هویت فرهنگی و دینی: جمهوری اسلامی با حمایت ولی فقیه، توانسته هویت اسلامی و ایرانی خود را حفظ کند و در برابر تهاجمات فرهنگی غرب مقاومت کند.
آقایاری (مدافع ولایت فقیه): این نمونهها تنها بخش کوچکی از موفقیتهای جمهوری اسلامی است. ولی فقیه با هدایت صحیح توانسته کشور را در برابر چالشها هدایت کند. به همین دلیل است که باید به اصول و مسیر ولی فقیه پایبند باشیم و در جهت بهبود وضعیت کشور تلاش کنیم.
✍ تنظیم متن مناظره : موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 #شبهه ،
اینم بگین جمهوری اسلامی چرا نماد حضرت علی رو از پرچم ایران حذف کرد؟
پاسخ :
نماد شیر و خورشید که در گذشته روی پرچم ایران قرار داشت، ارتباط مستقیمی با حضرت علی (ع) نداشت، اما برخی افراد آن را به حضرت علی نسبت میدادند. پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357، نماد شیر و خورشید از پرچم ایران حذف شد. دلیل اصلی این تغییر، ایجاد تفاوت آشکار بین نظام جدید جمهوری اسلامی با نظام شاهنشاهی بود، چرا که نماد شیر و خورشید بیشتر به دوران پادشاهی مربوط میشد و بهعنوان یکی از نشانهای رسمی شاهنشاهی ایران شناخته میشد.
در طراحی جدید پرچم جمهوری اسلامی، نماد الله جایگزین شد. این نماد بر اساس کلمه الله طراحی شده و چهار هلال آن به شهادت (لا اله الا الله) و شمشیر به قدرت اسلام اشاره دارد. همچنین، قرار دادن این نماد بر پرچم بیانگر حاکمیت دین اسلام و ارزشهای آن در نظام جمهوری اسلامی است.
✅ بنابراین، حذف نماد شیر و خورشید و جایگزینی آن با نماد الله بر اساس ارزشهای اسلامی و هویت جدید جمهوری اسلامی ایران صورت گرفت، و ارتباط مستقیمی با حذف نماد حضرت علی (ع) نداشت.
این گفتگو در تلگرام صورت گرفته است
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 #شبهه
ما یک ولایت فقیه داریم که زمام امور را در دست داره اونهم در کشوری که بیشترین ثروت و پتانسیل رو داشت. این ولایت فقیه نمونه کامل یک سیستم هست اما نتوانست ایران رو ابر قدرت کنه که اینگونه به ذلتو فساد هم کشاند
حالا سوالم این منتظر چه هستین یکمهدی موعودی بیاد که عین ولایت فقیه کنترل ایران رو در دست داشت به ذلت کشاند کنترل جهان بر دست بگیره وجهانیان رو به ذلت بکشه؟
🔸 پاسخ : 👇👇
سؤال شما دو بُعد عمیق دارد :
یکی تحلیل عملکرد یک نظام مبتنی بر ولایت فقیه،
و دیگری جایگاه مهدویت در منظومه فکری شیعه.
برای پاسخ، از زاویهای متفاوت نگاه میکنم.
ولایت فقیه یک نظام مدیریتی انسانی است که بر اساس اصول دین طراحی شده، اما همچنان محدود به خطاها، ضعفها و تواناییهای بشری است. اشتباهات افراد یا نهادها در این نظام، بازتابی از چالشهای انسانی در مدیریت و عمل به اصول دین است، نه لزوماً از ذات نظام یا اعتقادات آن و صد البته تنها نظامی هست که یک تنه علیه استکبار جهانی ایستاده با دستاوردهای علمی ، نظامی و پزشکی و... .
اما مهدویت، افقی فراتر از توان انسانهای معمولی را به تصویر میکشد. ظهور امام مهدی (عج) بهعنوان وعدهای الهی، نه به معنای تکرار مدلهای انسانی است، بلکه تحقق عدالت مطلق، پایان ظلم، و بیداری معنوی در گسترهای جهانی است. این وعده نه برای ذلت و تباهی، بلکه برای کمال و عزت انسانهاست.
اینجا تفاوت مهمی وجود دارد :
ولایت فقیه، گامی از انسان است بهسوی خدا؛ اما مهدویت، تجلی خدا در هدایت انسان است. این دو را نمیتوان در یک سطح مقایسه کرد. مشکلات امروز ما ناشی از کوتاهیهای انسانی، محدودیتها و سوءتفاهمها در اجرای اصول است، نه نشانهای از بیثمر بودن ارزشهای دینی.
منتظر بودن برای مهدی (عج) به معنای انفعال نیست؛ بلکه تلاش برای ساختن یک جامعه بهتر، عدالتمحور، و الهی در حد توان انسانهاست، تا زمینه برای ظهور او فراهم شود. ظهور او نه برای کنترل جهان، بلکه برای هدایت آن به سعادت حقیقی است. او ذلت نمیآورد، بلکه سلطه ظلم و فساد را پایان میدهد
✅ اگر جهان امروز پر از نقص است، شاید این نشانهای باشد که هنوز به اندازه کافی تلاش نکردهایم که آیینهای برای بازتاب نور او باشیم.
این گفتگوی تلگرامی است
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 مطالبهگری در سیره معصومین ؛ فریادی برای عدالت، الگویی برای انقلاب
مطالبهگری در سیره معصومین علیهمالسلام جایگاهی عمیق و بنیادین دارد و بهعنوان یکی از ارکان اصلاح جامعه و مبارزه با بیعدالتی شناخته میشود. معصومین، در برابر هرگونه ظلم و انحراف، همواره صدای حقطلبی بوده و برای احقاق حقوق مردم تلاش کردهاند. قیام امام حسین علیهالسلام نمونهای بارز از این رویکرد است؛ ایشان با هدف اصلاح امت و مبارزه با ظلم قیام کردند و نشان دادند که در برابر فساد و بیعدالتی، سکوت جایز نیست. این نهضت، الگویی جاودانه برای تمامی نسلها در مسیر عدالتخواهی است.
از سوی دیگر، امام علی علیهالسلام با تأکید بر حقوق مردم، مسئولیتهای حاکمان و ضرورت رعایت عدالت اجتماعی، فرهنگ مطالبهگری را در جامعه اسلامی تقویت کردند. ایشان همواره بر این نکته تأکید داشتند که حقوق مردم باید همانگونه مورد توجه باشد که حاکمان برای خود حقوق قائلاند. رفتار ایشان در برخورد با خلفای زمان، نمونهای از مطالبهگری هوشمندانه و حکیمانه برای حفظ وحدت اسلامی و مقابله با انحرافات بود.
مطالبهگری در سیره معصومین نهتنها بهصورت فردی بلکه به شکل عمومی و جمعی مورد تأکید است. امر به معروف و نهی از منکر، بهعنوان یکی از واجبات اجتماعی، در کلام و رفتار معصومین جایگاه ویژهای دارد. آنان به مردم آموزش میدادند که در برابر ظلم و فساد سکوت نکنند، زیرا بیتوجهی به این وظیفه، موجب تسلط افراد ظالم و فاسد بر جامعه میشود. امام باقر علیهالسلام در اینباره فرمودند که ترک امر به معروف و نهی از منکر، عواقب سنگینی برای جامعه در پی خواهد داشت.
روش معصومین در مطالبهگری همواره با رعایت حکمت و اخلاق همراه بود. آنان شرایط زمانه را در نظر گرفته و متناسب با موقعیتها، شیوههای مختلفی را برای تحقق اهداف خود برمیگزیدند. صلح امام حسن علیهالسلام با معاویه نمونهای از این رویکرد است؛ صلحی که با هدف حفظ کیان اسلام و جلوگیری از تفرقه میان مسلمانان انجام شد. این رفتارها نشاندهنده عمق بینش و تدبیر معصومین در پیگیری اهداف بلندمدت اسلام است.
✅ سیره معصومین الگویی کامل برای مطالبهگری بر پایه حقطلبی، عدالتخواهی و اخلاق است. آنان با ایستادگی در برابر ظلم، دفاع از حقوق مردم و آموزش روشهای صحیح مطالبهگری، جامعه را بهسوی اصلاح و تعالی هدایت کردند. این رویکرد نهتنها در زمان آنان، بلکه در تمام اعصار الهام بخش و راهگشاست.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 مطالبهگری به گور سکوت رفت ؛ وقتی حقیقت قربانی تعصب شد
گروه های مجازی منطقه ، روزگاری سنگر نقدهای بیپرده و مطالبههای صریح بود. هیچ مسئولی از تیرهای تند تحلیلها و اعتراضات آنها در امان نبود. دکتر شجاعی آن روزها نماد این هجمهها بود؛ کوچکترین تصمیمش را زیر ذرهبین میبردند و هر حرکتش را با ترازوی سنگین قضاوت میسنجیدند. اما اکنون که دکتر علیمردانی از خودشان است، گویی شعله آن شور خاموش شده و مطالبهگری در قبر سکوت دفن شده است.
گویا نقد و مطالبه فقط برای دیگران لازم است و نه برای ما!! امروز دیگر کسی نمیپرسد، نمینویسد و نقد نمیکند. شاید دکتر علیمردانی بهچشم آنان قدیس است، شاید حرمتش آنقدر بالاست که دست نقد به او نمیرسد، یا شاید منافع، دهانها را بسته و وجدانها را به خواب برده است. این دوگانگی رسواکنندهتر از آن است که بتوان پنهان کرد؛ این سکوت چه معنایی جز قربانی شدن حقیقت در پای تعصب و تعلقات دارد؟
آیا شهرستانهای ابهر و خرمدره و حومه بهشت برین شدهاند؟ آیا مشکلات تمام شده است؟ صنعت در چه وضعی است؟ کشاورزی در چه حالی است؟ آیا کارگران نفس راحتی میکشند؟ شهرداران و فرمانداران چه میکنند؟ آیا اقشار کمدرآمد زندهاند یا زیر بار مشکلات له شدهاند؟
براستی، اگر عدالت و مطالبهگری اصولی است، چرا اکنون دفن شده؟ این رفتار نهتنها بیاعتمادی را در دل جامعه میکارد، بلکه آرمان عدالت را نیز زیر پا له میکند. گروهی که ادعای روشنبینی و انصاف دارند، با چنین سکوتی، خود را بیش از همه رسوا میکنند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 شفافسازی فوری درباره نقش و جایگاه ظریف در دیدارهای داووس
در مورد دیدارها و برنامههای آقای ظریف دو تابعیتی و عاشق آمریکای جنایتکار ، نیازمند شفافسازی رسمی از سوی نهادهای مربوطه است. آقای ظریف سمت رسمی در دولت ندارد، لازم است مشخص شود این دیدارها و سخنرانیها با چه مجوزی انجام شده و ایشان نماینده چه نهادی است. در امور دیپلماتیک، هرگونه فعالیت باید در هماهنگی با دستگاه دیپلماسی رسمی کشور صورت گیرد تا منافع ملی به خطر نیفتد.
دستگاههای نظارتی موظفاند روشن کنند آیا این اقدامات در راستای سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده یا فعالیت شخصی. هرگونه فعالیت خارج از چارچوب قانونی میتواند موجب ایجاد شبهه یا آسیب به منافع کشور شود.
ضمنا ادبیات هیجانی مانند تا کور شود هر آنکه نتواند دید، نهتنها به رفع ابهامات کمکی نمیکند، بلکه باعث تشدید حساسیتها و افزایش بیاعتمادی عمومی و دلخوری میشود.
مسئولیت رسانهها این است که به جای تحریک احساسات، از نهادهای مربوطه مطالبه شفافیت کنند.
هر اقدامی که در حوزه دیپلماسی انجام میشود، باید کاملاً در چارچوب منافع ملی، قوانین داخلی و سیاست خارجی رسمی کشور باشد. اگر آقای ظریف این برنامهها را با هماهنگی مسئولان انجام داده است، باید مستندات آن منتشر شود. در غیر این صورت، نهادهای نظارتی باید موضوع را بررسی کرده و نتیجه را به مردم اعلام کنند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
سلام علیکم ،
سوال خوبی مطرح کردهاید. پیشبینیهای سیاسی، اقتصادی و جغرافیایی بهویژه در سطح جهانی، طبیعتاً بهدلیل پیچیدگیها و تغییرات سریع محیطها و شرایط، نمیتوانند همیشه دقیق و قطعی باشند. مقام معظم رهبری در سخنرانیهای خود گاهی بر اساس تحلیلهای خاص و بر مبنای اطلاعات موجود پیشبینیهایی میکنند که هدف آنها آگاهی بخشی و الهامبخشی است، نه لزوماً ارائه یک پیشبینی دقیق علمی.
در مورد سخنرانی که اشاره کردید، در خصوص پایان منابع نفتی آمریکا تا سال 2021، این پیشبینی احتمالاً بر اساس روندهای موجود در آن زمان و تحلیلهای خاص آن دوره مطرح شده است. ولی همانطور که میدانیم، تحولات جهانی و فناوریهای جدید میتوانند واقعیتهای اقتصادی و منابع را تغییر دهند، مانند کشف منابع جدید، پیشرفتهای تکنولوژیکی در استخراج انرژیهای غیر فسیلی، یا تغییر در سیاستهای انرژی.
در مورد پیشبینی ایشان درباره اسرائیل، این نیز یک اظهار نظر مبتنی بر تحلیلهای سیاسی و وضعیت موجود در آن زمان است. پیشبینیها معمولاً بر اساس شرایط و روندهای آن زمان انجام میشود، اما بهدلیل پیچیدگیهای جهانی، نمیتوان تضمین کرد که پیشبینیها همیشه درست از آب درآید.
✅ بنابراین ، باید به این نکته توجه کرد که پیشبینیها و تحلیلها بهویژه در مسائل جهانی دارای دقت کمتری هستند و احتمال خطا در آنها وجود دارد. اما بسیاری از اظهارات ایشان جنبه استراتژیکی دارند و هدف آنها هدایت افکار عمومی و کمک به شکلدهی به تصمیمات استراتژیک است.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 پشت پرده خیانتها : درسهای تلخ از اشتباهات جریان غربگرا
🔸 ما در سالهای اخیر شاهد جریانی بودهایم که همواره اشتباهات و خسارتهای خود را پشت پرده شعارها و ادعاهای دروغین پنهان کرده است. بهعنوان نمونه، در موضوع برجام، رهبر معظم انقلاب بهصراحت اعلام کردند که این توافق قابلاعتماد نیست و امیدی به نتایج آن ندارند. بااینحال، برای جلوگیری از فشارهای بیشتر بر کشور، اجازه مذاکره داده شد. اما جریان غربگرا نهتنها از این فرصت بهدرستی استفاده نکرد، بلکه تمامی خطوط قرمز تعیینشده را یکی پس از دیگری نادیده گرفت و خسارتی سنگین به کشور وارد کرد.
▫️ یکی از عینیترین نتایج این رفتار، شهادت سردار بزرگ کشور، حاج قاسم سلیمانی بود. همین توافقی که با ادعای تعامل و گشایش انجام شد، دست دشمن را برای خیانت باز گذاشت. سرداری که نماد عزت و مقاومت ایران بود، قربانی سیاستی شد که نهتنها هیچ منفعتی برای ملت به ارمغان نیاورد، بلکه دشمن را گستاختر کرد. این جریان غربگرا اما بهجای پذیرش مسئولیت، همچنان به تطهیر خود و توجیه خیانتهایش ادامه میدهد.
🔹 نمونه دیگر، اصرار بر تعامل با کشورهای اروپایی در مسائل اقتصادی است. در حالی که حتی سادهترین تعهدات خود را مانند باز کردن خطوط بانکی یا خرید نفت ایران اجرا نکردند، این جریان همچنان از اروپا بهعنوان شریکی مطمئن یاد میکند. آیا فراموش کردهاند که همین کشورهای اروپایی بهطور مستقیم یا غیرمستقیم در تحریمها و فشارهای اقتصادی علیه ایران نقش داشتهاند؟ آیا هنوز تجربه تلخ عدم تعهد آنها درس عبرت نشده است؟
🔸 در مقابل این خیانتها، ملت ایران بارها نشان داده که مسیرش را از این جریان جدا کرده است. مردم در برابر زیادهخواهیهای دشمنان خارجی ایستادهاند و با عزت، مسیر استقلال و پیشرفت را انتخاب کردهاند. اکنون زمان آن است که با صداقت و شفافیت، حقیقت برای ملت آشکار شود. خطای این جریان نهتنها در سیاست خارجی بلکه در تضعیف اعتماد عمومی نیز اثرگذار بوده است. باید با جدیت از این تجربههای تلخ درس گرفت و اجازه نداد اشتباهات گذشته تکرار شود.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea