🔵 نقش دین در سعادت انسان
دین یکی از اساسیترین عوامل در تأمین سعادت انسان است، زیرا علاوه بر ارائه راهنماییهای عملی برای زندگی فردی و اجتماعی، به انسان معنا، هدف و آرامش میبخشد. در ادامه با ذکر مثالهایی، به ابعاد مختلف نقش دین در سعادت اشاره میشود :
دین به انسان هدفی والاتر از زندگی مادی میدهد. ایمان به خدا و باور به آخرت، زندگی را از پوچی و بیمعنایی نجات میدهد و به انسان انگیزهای برای تلاش و رشد میبخشد. به عنوان مثال، فردی که ایمان به معاد دارد، در کارهای روزمره خود تنها به نتایج دنیوی نمیاندیشد، بلکه به اجر اخروی نیز امیدوار است. قرآن کریم میفرماید:
« أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا » (مؤمنون: 115)
این آیه تأکید میکند که زندگی انسان بیهدف نیست و رسیدن به قرب الهی هدف نهایی است.
دین اصول اخلاقی را ارائه میدهد و رفتارهای درست را تشویق میکند. این اصول به انسان کمک میکند تا زندگی سالم، عادلانه و مسالمتآمیزی داشته باشد. برای مثال، فردی که به ارزش راستگویی و دوری از دروغ معتقد است، حتی در سختترین شرایط، از صداقت دست نمیکشد. پیامبر اسلام (ص) در جریان معامله با یک یهودی، امانتداری خود را حتی پس از اختلافات حفظ کرد که این رفتار، الگویی برای پیروان ایشان شد.
ایمان به خدا و ارتباط با او از طریق عبادت، موجب آرامش دل و کاهش اضطرابها میشود. به عنوان مثال، در مواقع سختی و ناامیدی، فردی که نماز میخواند و از خدا یاری میطلبد، احساس آرامش بیشتری خواهد کرد. قرآن میفرماید:
« أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ » (رعد: 28)
این آرامش یکی از عوامل مهم سعادت است که دین فراهم میکند.
دین به انسان امید به رحمت و یاری الهی میدهد و او را در برابر مشکلات مقاوم میکند. برای نمونه، حضرت ایوب (ع) که با مشکلات و سختیهای فراوانی مواجه شد، با صبر و ایمان به خدا توانست از آنها عبور کند و پاداش الهی را دریافت کند.
دین انسانها را به محبت، همکاری و همدلی دعوت میکند. برای مثال، در مراسم حج، مسلمانان از نقاط مختلف جهان در کنار یکدیگر جمع میشوند، لباس یکسان میپوشند و بدون توجه به تفاوتهای نژادی یا طبقاتی، به عبادت میپردازند. این تجربه، پیوندهای اجتماعی را تقویت کرده و از انزوا جلوگیری میکند.
همچنین، دین با تأکید بر طلب علم و عمل به آن، انسان را به رشد فکری و عملی سوق میدهد. برای نمونه، تمدن اسلامی در دورههای مختلف، با الهام از تعالیم دینی، به پیشرفتهای چشمگیری در علوم مختلف دست یافت. حدیث نبوی: « طلب العلم فریضة علی کل مسلم و مسلمة » این امر را روشن میکند.
✅ دین با ارائه هدف، آرامش، اصول اخلاقی و امید، انسان را در مسیر سعادت واقعی هدایت میکند. این سعادت، تنها به دنیا محدود نمیشود، بلکه آخرت را نیز در برمیگیرد و زندگی انسان را به کلیتی هماهنگ و معنادار تبدیل میکند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 ریشهیابی عدم اتحاد و همدلی
عدم اتحاد و همدلی، پیش از هر چیز، ریشه در خودمحوری و غلبه فردگرایی بر مسئولیت اجتماعی دارد. وقتی انسانها بیش از آنکه خود را بخشی از یک جامعه بدانند، منافع شخصی را بر منافع جمعی مقدم میدانند، پیوندهای انسانی ضعیف شده و اختلافات افزایش مییابد. قرآن کریم در آیه ۱۰۳ سوره آلعمران میفرماید: «واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا» ؛ این آیه نشانگر آن است که همبستگی در جامعه، نیازمند پیروی از اصول مشترک و کنار گذاشتن عوامل تفرقهانگیز است. اما زمانی که تعصبات قومی، مذهبی یا حتی طبقاتی جایگزین نگاه وحدتبخش شود، انسانها بهجای تلاش برای همدلی، بر تفاوتها تمرکز میکنند و فاصلهها عمیقتر میشود.
عامل دیگر در تضعیف اتحاد، ضعف ارتباطات و عدم درک متقابل است. گاه انسانها از نیازها و دیدگاههای یکدیگر بیخبرند و همین بیخبری بذر سوءتفاهم و بیاعتمادی را میکارد. رسانهها و ابزارهای ارتباطی نیز در عصر حاضر، به جای تقویت همدلی، گاه زمینهساز تفرقه میشوند؛ چرا که بسیاری از محتواها به جای تأکید بر اشتراکات، بر تفاوتها و تضادها تمرکز دارند. در حالی که اگر به تعالیم اسلامی و سنت پیامبر اکرم (ص) نگاه کنیم، درمییابیم که گفتوگو و ارتباط سازنده یکی از اصولیترین راههای تقویت همدلی و از میان برداشتن سوءتفاهمها بوده است.
بنابراین ، عدم اتحاد نتیجه ضعف در تربیت اخلاقی و معنوی است. جامعهای که بر مبنای ارزشهای اخلاقی استوار نباشد، نمیتواند بستر همدلی را فراهم کند. حسادت، کینهتوزی و تکبر، ریشههای اختلاف و دشمنی را آبیاری میکنند. در مقابل، ارزشهایی مانند گذشت، ایثار و پذیرش دیگری، فضایی برای همبستگی و اتحاد میآفرینند. جامعهای که بر اساس این اصول پرورش یابد، نه تنها توانایی رفع اختلافات داخلی را دارد، بلکه در برابر تهدیدات خارجی نیز مقاومتر و متحدتر خواهد بود. پس لازم است همگان، چه در خانواده و چه در نهادهای اجتماعی، به تقویت ارزشهای انسانی بپردازند تا به جامعهای همدل و متحد دست یابیم.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
چرا حلب سقوط کرد؟!
این روزها شاهد حمله سریع گروههای تکفیری تروریستی در سوریه بودیم که تصرف شهر استراتژیک حلب و تعدادی از شهرکها و روستاهای حومه تعجب همگان را بخود جلب کرده است و برای همه جای سئوال است شهرهایی که برای آزادسازی آنها دو سال مجاهدت و تلاش شده بود، به سرعت تصرف شده و سقوط کرده است دراین مقاله کوتاه به این سئوال پاسخ میدهیم.
در یک جمله باید گفت چیزی به نام نبرد وجود نداشته و تروریستها به راحتی با خودروهای خود در پیشروی خطی نه دشت بانی به پیش تاختند شبیه حمله ایی که منافقین در عملیات فروغ جاودان در اواخر جنگ تحمیلی۸ ساله ما انجام داده تا کرمانشاه نفوذ کردند که به لحاظ حمله خطی به راحتی در محاصره افتاده و شکست خوردند.
درکل سه عامل درحمله و تصرف این منطقه وجود دارد
۱_ بی دفاع بودن
۲_ اصل غافلگیری
۳_جنگ پرحجم رسانه ایی
✅ بی دفاع بودن:
فاصله بین ادلب بعنوان خط اول معارضین و شهر حلب چیزی حدود ۲۰ کیلومتر بوده است ،در این فاصله قبلا ۱۷ مرکز ایست و بازرسی و کنترل وجود داشته که هرکدام به منزله یک خط دفاعی بوده است. همه این مراکز قبلا به دست حزب الله لبنان محافظت و کنترل میشده که بعد جنگ لبنان همه اینها تخلیه شده و به غیر خط اول که ارتش عربی سوریه مستقر بوده خالی از هرگونه استحکامات و نیروهای دفاعی بوده است.
پرواضح است این گروهگ با ۲۰ هزار نیروی آموزش دیده مثل یک ارتش کلاسیک با شکستن خط اول که کار سختی نبوده بدون هیچ مانعی سوار برخودرو به پیش تاخته است.
✅ اصل غافلگیری:
مطابق توضیحی که در علت اولیه بیان شد فرصت سازی و غافل کردن و حمله به خط اول کار سختی نبوده است. لذا با کمک متخصصین نظامی آمریکایی ، اسرائیلی و ترکی این گروهک توانسته با آموزش و تجهیز و سازماندهی لازم نسبت به حمله مبادرت کند و به راحتی خط اول بدون پشتوانه را شکسته و وارد منطقه بی دفاع شده است.
✅ جنگ پرحجم رسانه ایی
با وجود عکس ها و فیلمهای حملات سابق داعش با ایجاد جنگ روانی و ترساندن مردم از اینکه مثل سابق قتل و غارت و آدم کشی و سربریدن رخ میدهد
و یا جایی که تصرف نشده ولی از فیلمها و عکسهای سابق استفاده کرده و با انتشار گسترده آنها موجبات رعب و وحشت عمومی را فراهم ساخته و زمینه ساز حمله بی دفاع را موجب شده است. طبق گزارشات میدانی حتی موقع ورود به شهر و تصرف آن حدود شش ساعت طول کشیده با عملیات روانی زمینه تخلیه شهر از مدافعین موجب شده اند بطوریکه هیج مانعی در مقابل آنها تقریبا وجود نداشته است. نکته ایی که در اینجا مطرح هست، مسئله تثبیت هست که به راحتی و به زودی صورت نمیگیرد اگر ارتش سوریه بتواند ضدحمله زودتری را فراهم کند محاصره و تصرف مناطق اشغالی عملیات سختی به نظر نمی رسد.
اما با توجه به شرایط بسیار نامناسب سوریه بعد سالها جنگ و ویرانی و از طرفی جنگ رژیم اشغالگر صهیونیستی و وجود تهدیدات از جنوب غربی و جنوب شرقی و احتمال آشوبهای درونی امکان ضدحمله فراگیر دور از انتظار می باشد.
✍نوشته شماره ۳ سعید نقی لو
🆔 @Myidea
🖥 سوریه در رسانه یا سوریه در میدان؟!
🔹یکی از فرماندهان سپاه نقل میکرد، از حاج قاسم پرسیدند که اخبار سوریه نگران کننده است و برخی منابع نوشتهاند فلان شهر هم سقوط کرد...
🔹حاج قاسم گفت ما دو سوریه داریم، سوریه در اخبار و سوریه در میدان!
آنها در رسانه پیروز میشوند
و ما در میدان...
🔸 پی نوشت :
رسانهها همواره میدان اصلی جنگ ادراکی بودهاند، جایی که تصویرسازیها میتوانند واقعیت را تحریف کرده و ذهنها را از حقیقت دور کنند. در این میدان، دشمنان با بهرهگیری از پروپاگاندا و روایتهای جعلی، تلاش میکنند روحیهها را تضعیف کنند و افکار عمومی را به سود خود تغییر دهند. حاج قاسم، با بصیرت ویژهای که داشت، به این مسئله واقف بود و میان «تصویرسازی رسانهای» و «حقیقت میدانی» تمایز قائل میشد. او میدانست که آنچه در اخبار گفته میشود، الزاماً واقعیت نبرد نیست و آنچه تعیینکننده است، ایستادگی و مجاهدت در صحنه واقعی میدان است.
این نگاه راهبردی حاج قاسم، نهتنها یک آموزه نظامی، بلکه درسی بزرگ برای زندگی ماست؛ اینکه نباید با شنیدن اخبار و شایعات دچار اضطراب شویم و باور کنیم که هرچه در رسانهها میبینیم، عین حقیقت است. واقعیت در میدان مشخص میشود، جایی که تلاشهای صادقانه و مجاهدتهای خاموش، نتیجه را رقم میزند. امروز نیز برای هر نبردی— چه در عرصه سیاست و چه در زندگی روزمره —باید این درس را به خاطر داشته باشیم : حقیقت را باید از میدان جست، نه از هیاهوی رسانهها.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 حسرتهایی که هر روز سنگینتر میشوند
صبح امروز، مثل همیشه، ماشینم با من لج کرد و استارت نزد. ایستادم و به آن خیره شدم، غرق در فکر... چقدر از جیب خالی من میخورد، چقدر برایش زحمت کشیدم، اما باز هم سر ناسازگاری دارد. در ذهنم گذشت که شاید وقتش رسیده آن را عوض کنم. اما وقتی قیمت ماشینها را با دخل ناچیزم مقایسه کردم، آهی از ته دل کشیدم و گفتم: بیخیال، پیاده هم میشود زندگی کرد.
اما مگر میشود از این همه چرا گذشت؟ چرا قیمت ماشین باید اینطور باشد؟ چرا خانهها به آرزوی دستنیافتنی تبدیل شدهاند؟ چرا ما، با تمام سختیها، سهممان فقط نگرانی و دویدن است؟ دهها چرا در ذهنم رژه رفت، چراهایی که نه من، نه شما، هیچکدام نمیتوانیم پاسخشان را بدهیم.
دولت و مجلس ،
شما باید جواب بدهید. این همه انتظار، این همه امید، این همه نفسهای به شماره افتاده... تا کی؟!
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 در وصف عاقبت نا بخیران انقلاب اسلامی
عاقبت نابخیران انقلاب اسلامی، روایت تلخی از انحراف و سقوط افرادی است که روزی در مسیر حق قدم برمیداشتند، اما به واسطهی دنیاطلبی، غفلت یا سوءنیت، از این مسیر نورانی جدا شدند. آنان که ابتدا مدعی همراهی با آرمانهای الهی انقلاب بودند، اما در آزمونهای سخت، ایمانشان را به زر، زور و شهوت فروختند، به نمادی از شکست درونی و عاقبتی شوم تبدیل شدند.
این افراد، با پشت کردن به خون شهدا و ارزشهای انقلاب، خود را از رحمت الهی دور کردند. قرآن کریم نیز درباره کسانی که حق را شناختند اما از آن روی برگرداندند، میفرماید: فَلَمَّا زَاغُوا أَزَاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ (سوره صف: 5)؛ چون منحرف شدند، خدا دلهایشان را منحرف کرد. عاقبت آنان نهتنها خسران دنیوی، بلکه حسرت ابدی در آخرت است.
تاریخ انقلاب اسلامی، مملو از عبرتهاست؛ از کسانی که به خاطر مقام و قدرت، دست در دست دشمنان اسلام گذاشتند و عزت خویش را به خواری تبدیل کردند. این افراد، علاوه بر اینکه خود را تباه ساختند، باری سنگین از خیانت را بر دوش کشیدند. عاقبت نابخیر، برای آنان نهفقط یک سرنوشت فردی، بلکه هشداری برای همه ماست تا در مسیر حق ثابتقدم باشیم و از فتنههای دنیا به خدا پناه ببریم.
✅ چه زیبا امام خمینی (ره) هشدار دادند که حفظ انقلاب، سختتر از انقلاب است. کسانی که این حقیقت را فراموش کردند، در دام دنیا و هوای نفس گرفتار شدند و نامشان در تاریخ، بهعنوان عبرتی تلخ باقی ماند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 قانون حجاب : پیوند میان وظایف حکومتی و الزامات اخلاقی جامعه در چارچوب موازین شرعی
جناب آیتالله هاشمی اصفهانی ؛
قانون حجاب و مسئولیت حکومت در اصلاح جامعه
فرمایش گهربار امیرالمؤمنین علی (ع) درباره در منشور حکومتی به مالک اشتر که عبارت : استصلاح اهلها بهروشنی وظیفه حکومت اسلامی را در اصلاح جامعه بیان میکند. اصلاح، تنها به ابعاد اقتصادی یا نظامی محدود نمیشود، بلکه فرهنگ و اخلاق مردم را نیز در همه حال در بر میگیرد. حجاب، یک واجب شرعی و همچنین ضرورتی اجتماعی است که تأثیر مستقیم بر سلامت اخلاقی و عفت عمومی دارد. بنابراین، حمایت از حجاب با وضع قوانین فرهنگی، گامی در جهت تحقق همین وظیفه الهی است که به جامعه کمک میکند تا در مسیر رشد و تعالی گام بردارد و ما نباید در انجام فریضه الهی منتظر ok سازی دشمن باشیم تا قانون وضع کنیم.
🔸 حجاب؛ تکلیف فردی و نیاز اجتماعی ،
قرآن کریم در آیات متعددی از جمله سوره نور و احزاب، حجاب را بهعنوان یک حکم الهی برای حفظ پاکدامنی و سلامت اجتماعی مطرح کرده است. همانگونه که حکومت اسلامی وظیفه دارد برای اجرای دیگر فرامین الهی از جمله اقامه نماز یا حفظ حقوق مالی، قوانین لازم را تدوین و اجرا کند، در موضوع حجاب نیز موظف است شرایطی فراهم آورد که از انحرافات و آسیبهای اجتماعی جلوگیری شود. نادیده گرفتن این موضوع، غفلت از رسالت اصلاحگری حکومت و مغایر با جامعیت اسلام و سیره امیرالمؤمنین (ع) است.
✅ بنابراین، قانون حجاب نهتنها با موازین شرعی تعارض ندارد، بلکه پاسخی به نیازهای اجتماعی و وظیفه حکومت در اصلاح جامعه است.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 موضوع مناظره : سیاستهای جمهوری اسلامی ایران در سوریه و آینده منطقه.
مجری : خوشآمد میگویم به آقای موسی آقایاری از ایران و خانم نکا داموندی از بلژیک. موضوع امروز، سیاستهای ایران در سوریه و پیامدهای آن است. ابتدا از آقای آقایاری دعوت میکنم تا نظرشان را مطرح کنند.
موسی آقایاری:
بسمالله الرحمن الرحیم. سیاست جمهوری اسلامی در سوریه، ریشه در یک استراتژی بلندمدت دارد که سوریه را بهعنوان عمق استراتژیک خود تعریف میکند. در دوران بحران سوریه، نیروهایی مانند حزبالله لبنان و سپاه قدس نقش مؤثری در حمایت از نظام بشار اسد و در کل جبهه مقاومت ایفا کردهاند. این حمایت، نه تنها برای حفظ یک متحد استراتژیک در منطقه، بلکه برای مقابله با گسترش تروریسم تکفیری و حفظ امنیت منطقهای ضروری بود.
اما باید توجه داشت که سیاست ایران در سوریه همواره هزینهبر بوده است. اکنون با توجه به تغییرات جهانی، جمهوری اسلامی باید میان ادامه این حمایت یا تمرکز بر مسائل داخلی و اقتصادی تصمیمگیری کند. بهنظر من، انتخاب اول، هرچند دشوار، اما ضروری است. چراکه عقبنشینی ایران در این عرصه، باعث نفوذ بیشتر دشمنان منطقهای و بینالمللی خواهد شد.
نکا داموندی :
سپاس از شما، آقای آقایاری. اما اجازه بدهید بگویم که این استدلال شما، توجیهگر سیاستهای ناکارآمدی است که هزینههای سنگینی بر دوش ملت ایران گذاشته است. مردم ایران اکنون با مشکلات اقتصادی شدید دستوپنجه نرم میکنند. چرا باید منابع کشورشان در کشوری دیگر هزینه شود؟ آیا بهتر نیست ایران، به جای دخالت در امور منطقه، به بهبود شرایط داخلی و رضایت مردم خود بپردازد؟
علاوه بر این، حمایت از بشار اسد باعث تشدید بیاعتمادی بینالمللی به ایران شده است. برای مثال، کشورهای اروپایی، از جمله بلژیک، ایران را بهدلیل همین سیاستها، یک بازیگر نامطمئن میدانند. به عقیده من، اگر ایران مسیر توسعه اقتصادی و دیپلماتیک را در پیش گیرد، به سود خود و منطقه خواهد بود.
موسی آقایاری:
خانم داموندی، متوجه نگرانی شما هستم، اما دیدگاه شما سادهسازی مفرط واقعیتهای منطقه است. جمهوری اسلامی نه برای دخالت، بلکه برای دفاع از امنیت ملی و مقابله با تهدیدات، در سوریه حضور داشته است. اگر ایران وارد عمل نمیشد، گروههای تروریستی مانند داعش، نه تنها سوریه، بلکه عراق و حتی مرزهای ایران را تهدید میکردند.
شما میفرمایید که ایران به مسائل داخلی بپردازد. این نکته درست است، اما امنیت و ثبات داخلی ایران بهشدت به وضعیت منطقه بستگی دارد. سوریه، تنها یک میدان جنگ نیست؛ بلکه عرصهای برای مقابله با نفوذ اسرائیل و آمریکا است. عقبنشینی از این عرصه، به معنای باز کردن درها برای تهدیدات بیشتر است.
نکا داموندی:
اما آقای آقایاری، این نگاه صرفاً امنیتی و تقابلمحور، سیاستمداران ایرانی را از درک نیازهای واقعی مردمشان دور کرده است. اگر ایران به جای هزینهکردن در سوریه، منابع خود را به سمت توسعه داخلی هدایت میکرد، آیا امروز با چنین بحرانهای اقتصادی مواجه بود؟
از سوی دیگر، جهان در حال تغییر است. شما از آمریکا و اسرائیل بهعنوان دشمنان دائمی یاد میکنید، اما آیا بهتر نیست ایران به جای تقابل، به دیپلماسی و تعامل با جامعه بینالمللی بپردازد؟ کشورهای موفق، نه با جنگ، بلکه با تعامل و توسعه پیشرفت کردهاند.
موسی آقایاری :
خانم داموندی، این سخنان شما نشان میدهد که شاید از پیچیدگیهای منطقه خاورمیانه فاصله دارید. ما با دشمنانی مواجه هستیم که حتی کوچکترین عقبنشینی را بهعنوان نقطه ضعف تلقی میکنند. تجربه نشان داده که دیپلماسی بدون قدرت، در این منطقه نتیجهای ندارد.
البته من با شما موافقم که باید به مسائل اقتصادی داخلی توجه بیشتری شود. اما این به معنای ترک میدان سوریه نیست. سیاستهای منطقهای و داخلی مکمل یکدیگرند. حفظ امنیت منطقهای، زمینهساز ثبات داخلی و توسعه اقتصادی خواهد بود.
مجری:
بحث بسیار داغ و پرباری بود. از هر دو مهمان عزیز برای حضورشان تشکر میکنم. نتیجهگیری از این مناظره را به مخاطبان واگذار میکنیم.
✍ تنظیم و تلخیص متن مناظره توسط خانم نکا داموندی
🆔 @Myidea
🔵 راهبردهای چهارگانه اسلام در برابر دشمنان ، بر اساس آموزههای قرآنی و سنت نبوی ، عبارتاند از:
1. راهبرد تقویت ایمان و وحدت داخلی:
اسلام تأکید زیادی بر تقویت ایمان درونی و انسجام امت اسلامی دارد. آیات قرآنی نظیر « واعتصموا بحبل الله جمیعاً و لا تفرقوا » (آلعمران / 103) نشاندهنده اهمیت وحدت و پرهیز از تفرقه است. این امر موجب میشود دشمنان نتوانند از اختلافات داخلی مسلمانان سوءاستفاده کنند.
2. راهبرد آمادگی نظامی و اقتصادی:
قرآن مسلمانان را به تقویت قدرت نظامی و اقتصادی خود توصیه میکند:
« وأعدوا لهم ما استطعتم من قوة و من رباط الخیل ترهبون به عدو الله و عدوکم » (انفال / 60).
این آمادگی، جنبه بازدارندگی داشته و از جرئت دشمن برای تهاجم جلوگیری میکند.
3. راهبرد تعامل هوشمندانه و دیپلماسی متوازن:
اسلام به جای تقابل کورکورانه، تعامل هوشمندانه را توصیه میکند. پیامبر اسلام (ص) از ابزار دیپلماسی، مانند ارسال نامه به سران کشورها و انعقاد پیماننامههای صلح، بهره میبرد تا از دشمنان بازدارندگی ایجاد کند و در زمان مناسب، مواضع قاطعانه اتخاذ نماید.
4. راهبرد مقاومت و جهاد در برابر تجاوز:
اسلام در برابر تجاوز و تهدید دشمنان، به مقاومت و جهاد مشروع تأکید دارد. آیه « فمن اعتدى علیکم فاعتدوا علیه بمثل ما اعتدى علیکم » (بقره / 194) نشاندهنده لزوم پاسخ متقارن و متناسب در برابر دشمنان است، بهطوری که عزت و کرامت امت اسلامی حفظ شود.
✅ این اصول به مسلمانان کمک میکند تا در برابر دشمنان، راهبردی متعادل و حکیمانه اتخاذ کنند.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
پژوهشگر و مدرس حوزه علمیه مطرح کرد:
🔻راه نجات امت بازگشت به سیره فاطمی
لینک خبر:
https://mojerasa.ir/khabar/42351/
📮#موجرسا_باشیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔵 سیلی ۱۴۰۰ ساله ؛ مظلومیت ادامهدار شیعه در دفاع از حق
بعد از ۱۴۰۰ سال، سیلیای که بر صورت حضرت زهرا سلاماللهعلیها نواخته شد، همچنان بر گونه شیعه تکرار میشود. جرم همان است : دفاع از حق و محبت به علی علیهالسلام. ظالمان همان مسیر را ادامه دادهاند، فقط نقابها تغییر کرده است. امروز هر که بر جبهه حق بایستد، سیلی تهمت و فشار را تجربه میکند. آیا میتوان مظلومیت زهرا را باور کرد و در برابر این تاریخ تکرارشونده سکوت نمود؟
حلب، نه فقط یک شهر، بلکه دیواری است که اگر فرو بریزد ، کرمانشاه و تهران و... در معرض خطر خواهند بود . دشمنان اگر از سوریه عبور کنند، هیچ مرزی برای حرص و جنایاتشان نمیماند. آنان که این واقعیت را نمیبینند، یا چشمانشان را بستهاند یا وجدانشان در خواب عمیقی فرو رفته است.
آنهایی که میگویند جبهه مقاومت به ما ربطی ندارد، مانند کسی هستند که در برابر طوفان تنها در خانه خود را میبندد و گمان میکند در امان است. دشمن، رحم نمیشناسد. وقتی بر همسایه مسلط شد، اولین هدفش خانه تو خواهد بود. خواب اینان، آغاز کابوس همه است.
تاریخ پر از جنایات تکفیریها و داعش است. مگر صدای زنان اسیر و کودکان سر بریدهشده را نشنیدیم؟ مگر خونهای ریختهشده در عراق، سوریه و یمن کافی نبود؟ اگر آنان به این ملتها رحم نکردند، بر ما که محور و پشتیبان جبهه مقاومت هستیم رحم خواهند کرد؟
✅ مقاومت، تنها دفاع از خاک نیست؛ دفاع از شرف، غیرت و ایمان است. اگر امروز کنار این سنگر نایستیم، فردا بهای سنگینتری برای حفظ حق در سرزمین خود خواهیم پرداخت.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea
🔵 پشت پرده انتقاد ناپذیری ؛ از زخمهای روانی تا موانع فرهنگی
▫️ انتقادناپذیری را میتوان یکی از ویژگیهای رفتاری دانست که اغلب از دل عوامل روانشناختی برمیخیزد. افرادی که عزتنفس پایینی دارند و خودپندارهای متزلزل در ذهن خود ساختهاند، معمولاً انتقاد را نه بهعنوان فرصتی برای بهتر شدن ، بلکه بهمنزله تهدیدی به ارزشهای شخصیتی خود مینگرند. تجربههای ناخوشایند گذشته، مانند مواجهه با انتقادهای توهینآمیز یا مخرب، نیز زخمهایی در روان انسان بر جای میگذارد که پذیرش هر نوع نقدی را دشوار میسازد.
🔹 محیط اجتماعی و تربیتی نقش مهمی در شکلگیری این رفتار دارد. کودکی که در فضایی تنبیهی رشد یافته یا همواره با تحقیر روبهرو بوده، انتقاد را معادل خوارشدگی تلقی میکند و بهطور طبیعی از آن دوری میجوید. از سوی دیگر، تربیتی که بر پایه تمجیدهای بیحد و مرز بنا شده باشد، این توهم را ایجاد میکند که فرد همواره بیعیب و نقص است، و همین باور پذیرش هرگونه نقد را ناممکن میسازد.
🔸 فرهنگ نیز در این میان نقشی انکارناپذیر ایفا میکند. در برخی جوامع، ارزشها و هنجارهای اجتماعی چنان شکل گرفتهاند که انتقاد بهعنوان تهدیدی برای حیثیت و جایگاه اجتماعی فرد تلقی میشود. این فرهنگ حفظ ظاهر که بر اجتناب از نقد و انتقاد سازنده تأکید دارد، مانع از آن میشود که افراد نقد را به چشم ابزاری برای اصلاح و رشد ببینند. افزون بر این، نبود آموزش مهارتهای گفتوگو و نقدپذیری در جامعه، این چرخه را تداوم میبخشد.
✍ موسی آقایاری
🆔 @Myidea