شرح این آتشِ جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم، سوختم این راز نهفتَن تا کی؟
#وحشی_بافقی
#شعر
هدایت شده از "فیفی از خوشحالی زوزه میکشد"
و همه چیزی که من دیدم، این بود:
؛او در میان اشک هایش بلند شد و به اهرام ویران شده زندگی اش نگاه کرد.
راستی
امروز روز جهانی برادره:)
برید لُپشونو ببوسید، چه کوچولو و چه بزرگ فرقی نداره!
#حرفَک
عادتها میتوانند انسان را نابود کنند.
کافی است انسان به گرسنگی و رنج بردن عادت کند، به زیر ستم بودن، تا دیگر هرگز به رهایی فکر نکند و ترجیح بدهد در بند بماند.
#هرتا_مولر
#گرسنگیوابریشم
چه به سرم خواهد آمد، سرنوشتم چیست؟ بدتر از همه این است که هیچ یقینی ندارم، آیندهای ندارم، و حتی نميتوانم حدس بزنم چه به سرم خواهد آمد. به گذشته هم میترسم نگاه کنم. گذشته چنان پر از بدبختی است که فقط یادش کافی است تا دلم را پاره پاره کند.
#داستایوفسکی
#بیچارگان
کسی چه می داند؟ اصلا مقصودتان چیست که آدم آخرش میمیرد؟
شاید انسان صد حس داشته باشد که در موقع مرگ، فقط پنج حس آشنا و معروفش از بین برود و نود و پنج حس دیگرش زنده بماند...
#آنتوان_چخوف
#باغآلبالو
میدونی قضیه از چه قراره؟
گاهی اوقات فراموش میکنم که توی یک مرداب گیر افتادم. یادم میره دارم برای زنده موندن توی این مرداب تقلا میکنم.
برای مدت کوتاهی دست و پا زدن میام بالا و یک نفس میگیرم و دوباره دست و پا میزنم.
گاهی هم حین نفس گیری یک نیلوفر آبی رو میبینم، خیلی قشنگه ولی باعث میشه فراموش کنم بهتر نفس بگیرم و زمانم تموم میشه.
و فکر کنم این آخرین باری باشه که نفس گرفتم.
دیگه جونی برای دست و پام باقی نمونده.
کاری نمیشه کرد؛بهتره غرق بشم.
مگه نه؟
#خودم