با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟
#فاضل_نظری
#شعر
نگاهم کرد و گفت: میدانی رنج تو از چیست؟ تو به آنچه نباید، بسیار میاندیشی.
...
#متنَک
هدایت شده از طوسی مات
شلاق مجازات بر پوست گناه کوبیده شد و در زیر انحجام هر درد فرشته ای از آسمان سقوط کرد و الان زمین پر از قاصدک های سوخته است به غرامت اشک های ندیخته شده ی فرشته ای که به مجازات عشق محکوم بود و گاهی تنها ثمره ی عشق، گناه است.
از طرف چنل خاکستر زرد به:
@Mystical_complexity
دیدن روی تو در خویش ز من خواب گرفت
آه از آیینه که تصویر تو را قاب گرفت
خواستم نوح شوم ، موج غمت غرقم کرد
کشتی ام را شب طوفانی گرداب گفت
در قنوتم ز خدا "عقل" طلب می کردم
"عشق" اما خبر از گوشه ی محراب گرفت
نتوانست فراموش کند مستی را
هر که از دست تو یک قطره می ناب گرفت
کی به انداختن سنگ پیاپی در آب
ماه را می شود از حافظهی آب گرفت؟!
#فاضل_نظری
#شعر
من از روزی که بحث عشق شد، نام تو را بردم
نمیشد لب ببندم؛ اوج مستی جای حاشا نیست
#شعر
بزرگترین توهین به یک انسان، انکار رنج اوست؛انکار رنج انسان تکرار درد اوست.
#متنَک