من در حضور باغ برهنه
در لحظه های عبور شبانگاه
پلک جوانه ها را
آهسته می گشایم و می گویم
آیا، اینان رویای زندگی را
در آفتاب و باران
بر آستان فردا احساس می کنند؟
#شفیعی_کدکنی
#شعر
شخصیت: Isla
«خودت نمیدانی. اما آسوهی!
چون شمعی روشن و سوزنده ای؛ که او به خواستنت اغوا میشود . اما میدانم آن پروانه سرنوشتی جز سوختن در آتش عشق تو ندارد و چه جان دادنی بهتر از این ..»
شاید آسوهی سوزنده؟
تقدیم به شما: @asohi_Chan
💛✨
شبان آهسته میگریم که شاید کم شود دردم
تحمل میرود اما شب غم سر نمیآید...
#اخوان_ثالث
#شعر
آدم خلیفهی تنهای خدا روی زمین است.
امپراطوری که گاهی باید برگردد به آخرین سلاحاش و سلاحِ او گریه است...
#فاضل_نظری
فک میکنم دلیل تغییر رفتار ناگهانی آدما اینه که یا به چیزی که ازت میخواستن رسیدن، یا مطمئن شدن دیگه نمیرسن.
#حرفَک