eitaa logo
خاطراتی از دفاع مقدس
45 دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
238 ویدیو
28 فایل
برای حفظ و نشر آثار دفاع مقدس و معارف دینی و اسلامی باز نشر با ذکر صلوات آزاد است. سپاسگزارم از همراهی شما
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🌷🕊🌷🕊 🕊 جثه ريزی داشت ✋😊 💖 مثل همه بسيجيها خوش سيما بود و خوش مَشرَب . فقط يك كمی بيشتر از بقيه شوخی مي كرد. 🍀 نه اينكه مايه تمسخر ديگرون بشه ، كه اصلاً اين حرفها توی جبهه معنا نداشت . سعی ميكرد دل مؤمنان خدا رو شادكنه . اونم تو جبهه و جنگ 🍀از روزی كه اومد، اتفاقات عجيبی تو اردوگاه تخريب افتاد. 🍀لباس های نيروها كه خاكی بود و در كنار ساك هاشون قرار داشت، شبانه شسته میشد و صبح روی طناب وسط اردوگاه خشك شده بود.😳 🍀ظرف غذای بچه ها هر دوسه تا دسته ، نيمه های شب خود به خود شسته می شد.😳 🍀هر پوتينی كه شب بيرون از چادر می ماند، صبح واكس خورده و برّاق جلوی چادر قرار داشت😳 🍀 خودش كه از همه كوچكتر و شوختر بود، وقتی اين اتفاقات جالب را می ديد،می خنديد و میگفت: 🍀بابا اين كيه كه شبها زورو بازی در میآره و لباس بچه ها و ظرف غذا رامی شوره؟🤔 💖 و گاهی می گفت : «آقای زورو، لطف كنه و امشب لباسهای منم بشوره و پوتينهام رو هم واكس بزنه»😊 🍀 بعد از عمليات ، وقتی شهيد شد ، يكی از بچه ها با گريه گفت: 🍀بچه ها يادتونه چقدر قزلباش زوروی گردان رو مسخره می كرد!؟ زورو خودش بود و به من قسم داده بود كه به كسی نگم. 🌷اللّهُمَّ‌صَلِّ‌عَلی مُحَمَّدوَآلِ‌مُحَمَّد🌷 🌷 أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج 🌷