🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩❄️🎩
🎩❄️🎩❄️
🎩❄️🎩
🎩❄️
🎩
ࢪمآن✉➣⇩
🧡عࢪوسننہاممیشۍ؟🧡
#بہ_قلم_بانو
#قسمت5
#باران
توی کلاس رفتم و سر جام نشستم که طبق معمول دخترای دیگه از کلاس های دیگه می یومدن منو با دست نشون می دادن و می خندیدن و این به شدت روی اعصابم بود.
من رشته ام طراحی بود و اونا رشته های دیگه بودن من نرم افزار و خیاطی و ...
برای بار دهم اون دختره با یه گروه دیگه اومد و منو با دست نشون داد و اونا خندیدن!
عصبی از جام بلند شدم از در کلاس زدم بیرون و موهای دختره رو گرفتم طوری که کاری نتونست بکنه بجز اینکه جیغ بزنه.
توی کلاس خیاطی رفتم یه تیکه پارچه از روی میز برداشتم و توی سنگ روشویی گذاشتم تا اب پایین نره و اب و باز کردم که زود پر شد سر دختره رو فرو کردم تو اب تا یه درس حسابی بهش بدم دست و پا می زد و بقیه جیغ می زدن کشتیش.
مدیر و معاون رسید و به زور از زیر دستم کشیدن ش بیرون .
زنگ زدن خانواده ی دختره و خانواده ی من بیان.
مامان اومد و نگاه عصبی بهم انداخت مادر اونم نشسته بود کنار دخترش.
مدیر گفت چی شده و رو به من گفت:
- چرا این کارو کردی؟
بهش نگاه کردم و گفتم:
- من کاری به اون نداشتم توی کلاس نشسته بودم بچه های دیگه رو از کلاس های دیگه جمع می کرد میاورد دم در کلاس منو با دست نشون می داد و می خندید بار دهم اعصابم بهم ریخت و خواستم بهش یه درس حسابی بدم.
دختره سریع زد زیر گریه و انکار کرد لب زدم:
- می تونید دوربین ها رو چک کنید.
مدیر همین کارو کرد و گفت:
- بعله درسته!نسترن چرا این کارو می کردی؟
نسترن گفت:
- خانوم این دختره خیلی عجیب و یه طوریه ما بهش می خندیدیم همین.
پوزخندی زدم و گفتم:
- یا شاید چون خیلی از تو خوشکل ترم نه؟
مدیر برای هر کدوممون سه روز اخراجی نوشت برگه رو برداشتم و از دفتر بیرون زدم.
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
آراܩش جانــے🕋🤍 مذهبيبودمولیدلباختمتادیدمت عشقگاهیمومنانراهمهواییمیکُند♥️ .
⌝من اینقد دلتنگتم که انگار یکی قلبمو
محکم تو مشتش گرفته و مچالهاش میکنه!♥️⌞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتیهنوزبدستکاریهقرآنشکداری!🧶⏳
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
_
وامابعد ؛
دیگر توان دوری نداریم
اِرجَعوَاَبقى . .
#السلامعلیکیابقیهالله🌱🎻
خندیدند و رد شدند ؛
این حکایت زندگی آدمهایی بود
که عاشق خدا بودند ..:)🚶♂️
𝐉𝐧*𝘼𝙎𝙃𝙄𝙂𝙃_𝙈𝘼𝙕𝙃𝘼𝘽𝙀𝙈.🥤♥️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مادر به تپش های دل حیدرر..؛)🫀✨️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-باخدا هیچ کوچه ای بن بست نیستッ
« نــٰادِم | ɴᴀᴅᴇᴍ »
خندیدند و رد شدند ؛ این حکایت زندگی آدمهایی بود که عاشق خدا بودند ..:)✨️🚶♂️
خندیدند و رد شدند ؛
این حکایت زندگی آدمهایی بود
که عاشق خدا بودند ..:)✨️🚶♂️