خبر فوری: آماده باشید زیرا WHO دوباره دستور حبس را داده است، ظاهراً همه گیری کاذب دیگر شروع شده است. سازمان جهانی بهداشت (WHO) پس از گزارش اولین مورد انسانی آنفولانزای پرندگان در استرالیا در روز چهارشنبه، به دولت‌ها دستور داد تا برای شروع قرنطینه‌های جدید سخت‌گیرانه آماده شوند. گزارش ها حاکی از آن است که مقامات استرالیا ادعا می کنند که کودکی در هند به آنفولانزای پرندگان مبتلا شده و این بیماری را به استرالیا آورده است.

مرحوم آیت الله حائری شیرازی : 💔"خون شهدا گیرا است. 💔کسی که در تشییع شهدا شرکت می‌کند، گرفتار این خون می شود؛ 💔 این خون او را جذب می‌کند؛ او را منقلب می‌کند؛ او را از دنیا می‌کَند، 💔دنیا را در نظر او کوچک می‌کند، خدا در نظر او بزرگ می‌شود، 💔این مراسمی است که امام زمان (علیه السلام) به آن نظر دارد...".

✅ زمان اختلاف در عربستان؟ ✍️ مصطفی امیری ▪️بیان گردید: اختلاف در عربستان، قبل «هرج الروم» و طی فرایند تا ذی الحجه سال ظهور ادامه خواهد داشت. ▪️بعد از انتشار متن اخیر، سوالاتی از سوی مخاطبین، ارسال گردید. ▪️در واقع تعریضی بود به مخالفین که انقلاب امام خمینی را بنی عباس می‌دانند. ▪️و در ضمن معتقد بودند ایران بیشتر از دو رهبر خواهد داشت. ▪️و بیان کردیم آیت‌الله خامنه ای، پرچم را تقدیم امام عصر خواهند کرد ان شاء الله. ▪️فایل صوتی فوق را استماع بفرمایید.

✅ فاصله «هرج الروم» تا ظهور؟ ✍️ مصطفی امیری ▪️فاصله جنگ جهانی تا ظهور به طور دقیق در روایات، ذکر نشده است. ▪️سفیانی در همان سال قمری که فرایند «هرج الروم» به اوج می‌رسد، خروج می‌کند. ▪️طبق احادیث، بین سفیانی تا ظهور، شش ماه و بنا بر قولی دیگر، پانزده ماه فاصله است.

لحظه ی جمع کردن بدن اِرباً اِربای شهدا توسط جوانان ایرانی 💔 این بدن های اِرباً اِربا ، پاره های جگر ماست که جوانان ایرانی روی دستان خود می آورند کاش آنجا که روضه خوان فریاد میزند: جوانان بنی هاشم بیایید علی را بر در خیمه رسانید راهی از وسط هیئت باز میشد به کربلا و این جوانان ایرانی میرفتند تا پاره های جگر آقا امام حسین(ع) را از روی زمین جمع کنند و به خیمه برسانند یا حسین یا حسین یا حسین 💔💔💔

همه نگران بغض دم «اللهم انا لانعلم منهم‌ الا خیرا»ی آقا بودند ابراهیم. همه نگران بودند. همه از دیشب می‌گفتند دعاکنید آقا سرنماز بغض نکند یکهو. در لحظه این فراز، همه بلند گریه کردند، تمام صف‌های قامت‌ بسته پشت شانه‌های آقا. صف‌های توی خیابان. همه بلند گریه کردند که بغض آقا توی صدای جمعیت گم شود. آقا اما بغض نکرد ابراهیم. در تکرار دوم و سوم هم همه مویه سر دادند. میلیون‌ها گریه بلند، برای شنیده نشدن یک بغض آرام؛ آقا اما بغض نکرد ابراهیم. هیچ شانه‌هایش نلرزید. کوه انگار. مشکی هم نپوشید حتی. و بر تابوت شما کمر خم نکرد حتی برای بوسه‌ای یا فاتحه‌ای. رفت و توی دفتر شخصی‌اش نشست به دیدارهای سران و سرسلامتی‌های همسایه‌ها. آقا حواسش هست ابراهیم. مراقب است که توی دل ما خالی نشود. بچه‌ها را بغل می‌کند. به آدم‌بزرگ‌ها میگوید هیچ‌نگران نباشید. خللی پیش نمی‌آید. سکنات او آراممان می‌کند. ابراهیم تو توی دامن کوه‌ها گم شدی، و ما تکیه بر کوهی داده‌ایم این داغ را. حالمان خوب است، کوه‌مان استوار هنوز. نگران ما نباش. ✍مبهوت