eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
301 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
133 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 https://daigo.ir/secret/73005885 🆔 @Nar_vaN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . غمش در نهان‌خانه‌ی دل نشیند بنازی که لیلی به محـمل نشیند به دنبال محـمل چنان زار گریم که از گریه‌ام ناقه در گل نشیند خـلد گر به پا خاری آسان بر آرم چه‌سازم‌به‌خاری که دردل‌نشیند پی ناقه‌اش رفتم آهسته ترسم غـباری بـه دامـان محـمل نشیند مرنجان دلم‌را که این مرغ‌وحشی زبامی که برخاست مشکل نشیند عجب‌نیست خندد اگرگل‌به‌سروی که در این چمن پای در گل نشیند بنـازم به بــزم محـبت که آنجــا گدایی به شـاهی مقـابل نشیند طبیب از طلب در دو گیتی میاسا کسی چون میان دو منزل نشیند؟ . •••
به قول یکی: بعضیا ‌‌یه جوری خودخوری میکنن، که انگار یه نفر بهشون گفته هرکسی زودتر خودشو تموم کنه برندست!
•• . آدم دیر رازهای جهان را می‌فهمد آدم کلا دیر می‌فهمد...آدم نبردهای بزرگی میکند برای فتح هیچ...فتح باد . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• . ‏تكون المرأة أحيانًا مأوىً من العاصفة، وأحيانًا تكون العاصفة نفسها «زن گاه پناهگاه در مقابل طوفان است و گاه خودِ طوفان...!» مترجم: اسماءخواجه‌زاده . •••
•• . شَـوَد تا ظلمتَـم از بـازیِ چشـمَت، چـراغانی مرا دریاب، ای‌خورشید در چشمِ‌تو زندانی! خوش آن‌روزی که بینَم باغِ‌خشکِ آرزویم را به جادوی بهــارِ خنـده‌هایَت می‌شکوفانی بهار از رشکِ گل‌های‌شکرخَندِتو خواهد مُرد که تنها بر لبِ نوشِ‌تو می‌زیبَد گُل‌افشانی شرابِ چشم‌های تو مرا خواهد گرفت از من اگـر پیمـانه‌ای از آن به چشــمانَم بنوشانی یقین‌دارم که در وصفِ شکرخَندَت فرو مانَد سخن‌هابرلبِ«سعدی»، قلم‌هادرکفِ«مانی» نظـر بازی نزیبَد از تو با هـرکس که می‌بینی امیـدِ مـن! چـرا قـدرِ نگاهَت را نمـی‌دانی؟! . •••
•• . اینکه این موضوع ذهنتو مشغول نکنه که ديگران چى در موردت فكر ميكنن، بهترين تصميمیه كه در زندگيت می‌گيرى و در واقع نشون میده تو بزرگ شدی . •••
•• . حیف‌ازآن‌بغض که‌با‌اشک‌امانش‌دادم داشت‌می‌کشت‌مرا، راه‌نشانش‌دادم . •••
•• . ای تُف به هرچه دل! همان بهتر آدم فقط چشم و دهن باشد . •••
•• . 🌊 برای دیدنِ تو، اگر رود بودم، بر می‌گشتم ⛰ اگر کوه بودم، می‌دویدم 🌬 اگر باد بودم، می‌ایستادم 【 اما انسانم】 و بارها برای دیدنت برگشته دویده ایستاده‌ام . •••
•• . «تفاوت است میانِ شنیدنِ من و تو» تو بستنِ‌در و من فتحِ‌باب می‌شنوم . •••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• . کاشکی سَر بِشکند، پا بِشکند، "دل نَشکند" . •••
•• . بیا کـه خـاکِ رهـت لالـه‌زار خـواهد شـد  زِ بس که خون دل از چشمِ انتظار چکید . •••
•• . اعتبارات دنیا، نوعاً وفا نمی‌کند و اگر هم وفا بکند، تا دم قبر اسـت و بعد از آن ماییم و ابدِ ما! . •••
•• . چون برایِ غیرِ خودت نعمت خواستی؛ برایِ تو هم خواهد آمد..🌱 #لاادرے . •••
باز شوق یوسفم دامن گرفت پیر مـا را بوے پیراهن گرفت اے دریغـا..! نـازک آراے تنـش بوی خون می‌آید از پیراهنش
ای برادرها خبــر چون می برید؟ این سفر آن گرگ یوسف را درید یوسفِ‌من پس چه‌شد پیراهنت؟ برچه‌خاکی‌ریخت خون‌روشنت؟
بر زمیـن سـرد خـون گـرم تو 🍂 ریخت آن گرگ و نبودش شرم‌تو تـا نپنـدارے، ز یـادت غــافـلم.. گریه می‌جوشد شب‌وروز از دلم
داغ مــاتـم‌هاسـت بر جـانم بسی در دلــم پیوسته می‌گـرید کسی اے دریغــا! پاره‌ے دل جفت جان بی‌جوانان مانده‌جاویدان جهان؟
در بهـار عمــر، ای ســروِ جوان ریختی چون برگریز ارغـــوان ارغــوانـم! ارغــوانـم! لالـه‌ام درغمت خون‌می‌چکد از ناله‌ام
آن شقـایق رسته در دامانِ‌دشت گوش‌کن تا باتو گوید سرگذشت نغــمه ناخــوانده را دادم به رود تا بخـــوانم با جوانان این سرود
چشمه‌اے در کوه می‌جوشد، منم کـز درون سنــگ بیـرون مـی‌زنم از نگاه آب تابیـــدم به گل...🌻 وز رخ خود رنگ بخـشیدم به گل
پر زدم از گل به خــون‌آب شفق ناله گشـتم در گلوے مـرغ حق پُر شدم از خونِ بلبل لب به لب رفتم از جام شفق در کام شب
آذرخش از سینه‌من روشن است تنــدر توفـنده فـریاد مـن اسـت هرکجا مشتی گره‌شد مشت من زخمـی هــر تـازیـانه، پشــت مـن
هــرکـجا فـریـاد آزادے منــم من در این فریادها دم میزنم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•• . برای همدل خود، لازم نیست همه چیز را بگویی تا او اندکی از تو را بفهمد؛ بلکه کافی‌ست اندکی بر زبان بیاوری تا او همه‌ی تو را دریابد! . •••
•• . نمی‌رنجـم اگر کاخ مـرا ویرانه می‌خواهد که راه‌عشق آری طاقتی‌مردانه می‌خواهد کمی هم لطف باید گاه‌گاهی مردِعاشق را پرنده‌درقفس‌هم‌باشد، آب‌ودانه‌می‌خواهد چه حُسنِ‌اتفاقی! اشتراک‌ ما پریشانی‌ست که‌هم‌موی‌توهم‌بغض‌من‌آری‌شانه‌می‌خواهد تحمل‌کردن قهرتورا یک‌استکان بس نیست تسـلی دادن این فاجعه، میخانه می‌خواهد اگرمقصودتوعشق‌است، پس‌آرام‌باش ای‌دل چه‌فرقی‌میکند می‌خواهدم‌او یا نمی‌خواهد 🌱 . •••