••
.
📓در کتاب تذکره الاولیا نوشته:
کس درون خویش نداند!
دیگری درون او چه داند؟؟!
.
•••
••
.
شدہ ام ابر، ڪہ با گریہ فرو بنــــشانم
آتش صاعقہاے را ڪہخود افروختہام
#فاضل_نظری
.
•••
••
.
سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا
چه فرقی میکند؟!
#فاضل_نظری
.
•••
••
.
کوچ تا چند؟!
مگر می شود از خویش گریخت
بال تنهـا غـم غـربت به پرسـتو ها داد
#فاضل_نظری
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
••
.
پاییز کوچک من
دنیا سازش همه رنگهاست با یکدیگر
تا من نگاه شیفتهام را
در خوشترین زمینه به گردش برم...🍂
#حسین_منزوی
.
•••
••
.
باران، دست ابر را رها کرد
برگ، آغوشِ درخت را
...
و اینگونه پاییز شد!
#علی_سلطانی
.
•••
••
.
همیشه بوده لطف، فقط کار فاطمه ها
که بوده ایل و تبارم، دچار فاطمه ها...
#وفات_حضرت_معصومه
.
•••
••
.
گفتم به هیچکس دل خود را نمیدهم
اما دلم، برای همان هــــیچکس گرفت!
#فاضل_نظری
.
•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#Poem
🎙~هوشنگ ابتهاج
.
•••
••
.
«أنا الغَريب منذ ولدتُ في هذا الزّحام»
از زمانی که در این ازدحام به دنیا آمدم
غریبم...
#محمود_درويش
.
•••
••
.
از صدای موج سرشارند و با ساحل دچار
گوش ماهی ها چه می فهمند اقیانوس را!
#فاضل_نظری
.
•••
|•ناڕوَݩ🌿'
#Poem 🎙~هوشنگ ابتهاج . •••
••
.
شست باران، همهی کوچه خیابانها را
پس چرا مانده غمــت بر دل بارانی من؟
#معصومه_صابر
.
•••
••
.
حرف نزدن دلهره ای بود
و حرف زدن و درست فهمیده نشدن
دلهره ای دیگر …
#رومن_رولان
.
•••
••
.
بی روی دوست، دوش شب ما سحر نداشت
سـوز و گداز شـــــمع و من و دل اثر نداشت
مهـــــر بلند، چـــــهره ز خــــاور نمــینمــود
ماه از حـــــصار چرخ، سر باخـــــتر نداشت
آمد طـــــبیب بر سر بیمار خـــــویش، لیـک
فرصـت گذشته بود و مداوا ثمـــــر نداشت
دانی که نــوشداروی سهـــــراب کی رسید
آنگــــه که او ز کالبـــــدی بیـــــشتر نداشت
دی، بلبلی گلی ز قــــفس دید و جان فشاند
بار دگـــــر امید رهـــــائی مـــــگر نداشـــت
#پروین_اعتصامی
.
•••
هدایت شده از |•ناڕوَݩ🌿'
••
.
🌻هر کس که به گُل آب دهد
عاشق گُل #نیست
شاید هدفش، بُردنِ یک شیشه گلاب است...!
.
•••
••
.
ترسم ازین بود...که نشناسیام
#حال به گمنامیِ خود راضیام
#زهرامیرزایی
.
•••
••
.
پاییز من، عزیزِ غمانگیزِ برگریز
یک روز میرسم... و تو را میبهارمت
#سيد_مهدی_موسوی
.
•••
••
.
باران
میراث خانوادگی ما بود
کوچک که بودم
از سقف خانه ی ما میچکید
بزرگ که شدم
از چشمانم ...
#حسین_پناهی
.
•••
••
.
سیل باران گر ببارد از نسیم صورتی
غم مخور
با خنده ای از دیده پنهان می شود🌱
#جمال_جمالی
.
•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برف میاد....اما نمیاد
از آسمون صرفا جهت دلخوشی فعلا ریز ریز برف میباره!