eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
301 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
133 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 https://daigo.ir/secret/73005885 🆔 @Nar_vaN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . غلط می‌گیرد از طرز ادای «ضاد» ضالینم همان شیخی که می‌بینم هزاران رخنه در دینش! . •••
•• . قدم بزن همه ی شهر را به پای خودت و گریه کن وســـط کافه ها برای خودت تو خــــود، علاجِ غم و درد بیشــمارِ خودی برو طبیبِ خودت باش و مبتلای خودت! شــبیه نوح اگر هیچــکس به دين تو نیست تو با خدای خودت باش و ناخدای خودت دوباره دست به زانوی خود بگیر و بایست بزن اگر که زدی ، تکـــــیه بر عــصای خودت بگـــرد و صـــورت خود را دوباره پیـــــدا کن تویی که گم شده‌ای بین عکس های خودت… . •••
•• . تو را بخشیدم آن روزی که از من رد شدی، آری! که پل‌ها خـوب میفـهمند معـنای گذشـتن را... . •••
•• . در پی پرسش بی‌پاسخ این خلق مباش گَله هر روز به دنبال چرا خواهد رفت! به هدف نیست، هر اندازه که ماهر باشی عشق تیری‌ست که آخر به خطا خواهد رفت . •••
•• . تو را این قطره‌های‌اشک روزی نرم خواهدکرد 🌊که آب آهسته و آرام میپوساند آهن را... . •••
•• . 🌂همیـشه گـریه راهِ التیامِ زخـم‌هایت نیست! کدامین آب خواهدشست داغِ پشتِ دستت را؟ . •••
•• . می‌گویم اما دردِ دل سربسته‌تر بهتر بغض گلوی مــردها نشکـسته‌تر بهتر وقتی که چای چـشم پررنگ تو دم باشد مردی که پیشت می‌نشیند خسته‌تر بهتر . •••
•• . بخوان از چشم‌های لال من،امروز شعرم را که فردا از منِ دیوانه . . . دیوانی نمی‌ماند . •••
•• . به بزمِ کـشـتنِ مـن آمـده‌ست سنگـدلانه همانـکه اشـکِ مـرا طاقـتِ نظـاره ندارد! مرا که کشت خدایا دوباره زنده مگردان که مرده طاقتِ جان کندنِ دوباره ندارد . •••
•• . خدا را شكر، آهی هست، گاهی همدمی دارم در اين هنگامه‌ی بی همدمی، شادم غمی دارم مخواه از من كه با اشكی بريزم هيبت خود را كه روی شــــانه‌های خســــته‌ام ارگِ بَمی دارم هـــوای بی کسی بعد از تو آن‌ سان آدمم كرده كه در هر خانه‌ای پا می‌گذارم مَحــــرمی دارم! برای سيب دادن دستِ مردم، شـاخه خم كردم شما دسـت كجی دارید و من دست خَمی دارم كـــــويری با تفـــــاخر گفت: دريا بوده ام روزی تو اما قطـــــره‌ای! گفـــتم: اقلاً مـن، نَمی‌ دارم! چيَم جز«اشک و آه و خشم وغربت؟» پس رهايم كن كه با اين «آب و باد و خاک و آتش»، عالمی دارم! . •••
•• . 🌊 دنبالِ آرامـش مـگرد ای رودِ سـرگردان چیزی که در دریا نباشد، درتو قطعا نیست . •••
|•ناڕوَݩ🌿'
•• . من آن برگم که در اوجِ بهار از شاخه دل‌کنده نمی‌خواهم به هر بی‌ریشه‌ای خود را بیاویزم . •••
•• . 🛳 شبیه کشتیِ بی‌لنگری بازیچه‌ی موجم چنان بدخوابم و هرشب به پهلویی گرفتارم . •••
•• . به تو خو کرده‌ام، مانند سربازی به سربندش تو معروفی به دل‌کندن، مونالیزا به لبخندش تو تا وقتی مرا سربار می‌بینی، نمی‌بینی درختِ‌میوه را پرُبار خواهدکرد پیوندش! به تو تقدیم‌کردم از همان اول، دلت را زد بهـای شعـرهایم را بپـرس از آرزومنـدش! به دنیا اعتباری نیست، این حاجی بازاری نه قولش قول خواهدشد نه پابرجاست سوگندش گریزی نیست جز راه آمدن با مردم پابند همیشه کفشِ تقدیرش گره خورده‌است با بندش به غیر از رفتنت چیزی اگر هم بوده، یادم نیست چنان شعـری که می‌ماند به خاطر آخرین بندش چه حالی داشتم با رفتنت؟سربسته می‌گویم شبیـه حـال مــردی شــاهد اعــدامِ فـرزندش . •••
•• . آن شاعران که از تو به توصیفِ تن خوشند کورند آنقـدر کـه به یک پیرهــن خـوشـند زیبایی‌ات وسیع‌تر از حد وصــــف ماست بدبخت مردمی که به اشعار من خوشند! دل‌خوش به خنده‌های رقیبان من مباش دیوانه‌ها به لطف خدا غالبا خوشند! مو واکن و ببین که در این شهر عده‌ای با این کمند گرم به هم ریختن خوشند!! گاهی مرا نگاه کنی رد شوی بس است آنان که بی‌کس‌اند، به یک در زدن خوشند . •••
•• . برایم قابلِ‌ درک‌ است اگر چشمت به راهم نیست 🌊برای اهلِ دریا شوقِ بارانی نمی‌ماند   همین امروز داغی بر دلم بنشان که در پیری برای غصه‌ خوردن نیز دندانی نمی‌ماند   . ‌‌‌•••
•• . خدا کند که نفهمی غمت چه با من کرد که مرگِ‌من نمی‌ارزد به غصّه‌خوردنِ تو . •••
•• . هـر زمــانی روبروے آینـــه رفتـی . . . بدان در پریشان‌ بودنت، این «آه» بی‌تاثیر نیست قلبِ‌من! بایک‌تپش‌برگشت گاهی‌ممکن‌است آن‌قَدَرهــا هم که می‌گویند گاهی‌دیرنیست . •••
•• . کمی دیر آمدی ای عشق، اما باز با این حال اگر چیزی از این غارت زده باقیست، غارت کن... . •••
•• . شیشه‌ی‌عطریم و درافسوس، بوی‌رفته را عشق! برگردان‌به‌ما این آب جوی رفته را یوسفــم را گرگ برد و حسرت پیراهنش پس نخواهدداد نورچشم و سوی‌رفته را منّت رسوایی‌ات را بر سرم نگذار عشق تا به سـر خـــاکی بریزم، آبروے رفته را بی حساب امروز دل بازیچه کن امابدان می‌کِشد روزی‌ خدا ازماست موی‌رفته‌را هرچه در دنیا دلم‌پوسید دیگرگافی‌ست تا نپوسیدم صدا کن مرده‌شوی رفته را . •••