eitaa logo
|•ناڕوَݩ🌿'
299 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
133 ویدیو
4 فایل
🎗•|آدم اینجا تنهاست و در این تنهایی سایه‌ی نارونی تا ابَدیَت جاری‌ست به سراغِ من اگر می‌آیید...نرم و آهسته بیایید مبادا که ترک بردارد چینیِ نازکِ تنهاییِ من... 🌱۱۴۰۰/۶/۱۷ 📬 https://daigo.ir/secret/73005885 🆔 @Nar_vaN @NaRvAn_20 ⌝یامھد؎ﷻ⌞
مشاهده در ایتا
دانلود
•• . ⁣گفته بودید دعاتان کنم اے مردم شــهر آه!شرمنده که من،خود به دعا محتاجم . •••
•• . زخـمِ پرواز اگر در غــزلِ لال من است كوله‌باری ز غمِ پنجره بر بال من است خيـره تا دورترين نقـطه‌ی آينـده شـــــدم چه‌كسی ضامنِ آينده‌ی امسالِ من است؟ ديده‌ام گاه غـــريبانه كســی را ببَرند غافل ازاينكه همين حادثه در فال‌ِمن است سرنوشتی كه كمين كرده به دامش برسم مثل يک سايه كه بی‌فاصله دنبالِ‌من است برويد ای همه‌ی هستی من! دور شويد عاقبت يک وجب از خاک زمين مالِ من است ‌. •••
•• . وقـتی تو دل خـوشی، همه‌ی شهــر دل خوشند! خوش باش، هم به جای خودت، هم به جای من! . •••
|•ناڕوَݩ🌿'
•• لحظه‌وصل به یک چشم زدن می‌گذرد این #فراق است که هر ثانیه‌اش یکسال است #امام_زمان . •••
•• . وقتی دلم به سمتِ تـو مایل نمی‌شود بـاید بگـویم اسمِ دلم ، دل نمی‌‌شود دیوانه‌ام بخوان...که بـه عقلم نیاورند دیوانه‌ی تو است که عاقل نمی‌‌شود خـط می‌ زنـم غبـارِ هـوا را کـه بنگرم آیـا کسی ز پنجره داخل نمی‌‌شـود؟ می‌ خواستم رهـا شوم از عـاشقانه‌ ها دیدم کـه در نگاهِ تو حاصل نمی‌‌شود تـا نیســـتی، تمــامِ غـزل‌ها مُعـلّق‌‌انـد این شعر مدتی‌ست که کامل نمی‌شود . •••
•• . فرقی نداشت دیشب و امشب برای من، جز آنکه بر نبودِ تو، یک شب اضافه شد . •••
•• . می رسم، امـا سـلام انـگـار یـادم می رود شاعـری آشفتـه ام ، هنجار یـادم می رود با دلم اینگونه عادت کن، بیا، بـر دل مگیر بعد از این هر چیز یا هر کار یادم می‌ رود مـن پُر ازدردم، پُر ازدردم، پُر ازدردم، ولـی تـا نگـاهـت مـی‌کـنــم، انگـار یـادم مـی‌رود راستۍچندیست میخواهم بگویم بیشمار دوستت دارم…! ولی هر بـار یـادم می رود مست و سرشاری زعطرِ صبح تا مۍبینمت وحشتِ شـب های تلـخ و تار یـادم می‌رود! شب تورا درخواب‌میبینم همین‌را یادم‌است قصـه را تـا می‌شــوم بیدار...یـادم مـی‌رود . •••
•• . همین‌بس‌است که‌هرلحظه‌ای که‌می‌گذرد گسسـتنـی نشــود با دلِ تو پیــوندم مرا کمک‌کن از این‌پس که گام‌های زمین نمـی‌برند و به مقصـد نمـی‌رســانندم . •••
•• . ‍ به یک پلکِ‌و می‌بخشم تمام روز و شب‌ ها را که تسکین‌می‌دهدچشمت، غمِ‌جانسوزِتب‌ها را بخوان با لهجه‌‌ات حسّی‌عجیب‌و‌مشترک دارم فضـا را یک‌ نفس پُر کن به هم نگـذار لب‌ها را  به دست‌آور دلِ من را، چه کارت با دلِ مردم! تو واجب را به جا آور رها کن مستحب‌هـا را  دلیلِ دل‌خوشی‌هایم! چه بُغرنج‌ است دنیایم! چرا باید چـنین باشد...؟ نمی‌فهمم سبـب‌‌ها را بیــا ایـن‌بار شعـــرم را به آداب تــو مـی‌گـویم کـه دارم یـاد می‌گیــرم، زبـان با ادب‌‌هــا را....  غروبِ سردِ بعد از تو چه دلگیر است ای عابر برای هر قـــدم یک دم نگاهـی کن عقـب‌‌ها را . •••
•• . وقتی دلم به سمت تو مایل نمی‌شود باید بگویم اسـم دلــم، دل نمی‌شود . •••
•• . شبیهِ قطــره بارانی که آهـن را نمی‌فهمد دلم فـرقِ رفیق و فرقِ دشمن را نمی‌فهمد نگاهی‌شیشه‌ای‌دارم، به‌سنگِ‌مردمک‌هایت الفـــبایِ دلت معنای "نشکن" را نمی‌فهمد! . •••
•• . گريه‌کردم گريه هــم اين‌بار آرامم نكرد هرچه‌كردم، هرچه، آه! انگار آرامم‌ نكرد روستا ازچشم‌من افتاد، ديگر مثل قبل گــرمیِ آغــوش شاليـــزار آرامــم نكـرد بی‌تو خشكيدند پاهايم كسی راهم نبرد درد دل با ســايه و ديــوار آرامـــم نكرد خواستم ديگر فراموشت كنم، اما نشد خواستم، اما نشــد، اين كار آرامم نكرد سوختم آنگونه درتب، آه! از مادر بپرس دستـمال تـب بر نمـــدار.....آرامـــم نكرد ذوق‌شعرم را كجابردی كه بعداز رفتنت عشق‌وشعر و دفتر و خودكار آرامم‌نكرد . •••
•• . باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا جوی و دوجفت‌ چکمه و گل بود و مادوتا وقتـی نگاه من به تو افتــــاد، سرنوشت تصدیق گفته‌های "هگل" بود و ما دو تا...! روز قـــــرارِ اول و میز و سکوت و چـــای سنگـینی هــوای هتــل بود و... مـــا دو تا افتــاد روی میز ورق‌هــــای ســــرنوشت! فنجان و فال و بی‌بی‌ودل بود و ما دو تا کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان درکوچه ساز و.تمبک و کِل بود و مادو تا تا آفتــاب زد....همــه جـــا تار شــــد برام دنیا چقــــدر سرد و کسل بود و ما دو تا از خــواب می‌پریم، که این ماجــرا فقـط یک آرزوے مــــانده به دل بود و ما دو تا . •••
•• . از تو همین که می‌شــوم آزرده بیشتر می‌بینم عشــق، دل ز دلم بُرده بیشتر تنهاتویی‌که می‌کشی‌ام سمت زندگی مــن نیستم بدون تو یک مُرده بیشتر آه از غـــــم، آه! صبر مرا کاشکی خدا می‌کرد در فراق تو یک خورده بیشتر تـو آفتابِ چشـــــم منی، تا نیــــامدی من می‌شــوم بدون تـو پژمرده بیشتر ای‌توکه هرچی‌می‌روم، انگار می‌شوی از هـــــرچه بی نهایت نشمرده، بیشتر بیچاره من، که از همه‌ی عاشقان شهر کار دلـــم همیشه گـــره خورده، بیشتر . •••