••
.
غمِ ویرانیِ خود را به چه تشبیه کنم؟
فرضکن کوهِشنی، طعنهٔ طوفان خورده
#مجتبی_سپید
.
•••
••
.
دلم میخواهد در دنیایی از کتاب، قهوه
و روزهـــــای بارانی مدتی گم شوم...👩🏻🦯
#یوناس_یوناسون
.
•••
••
.
لا اخفي عليكم سراً، يحتاج الانسان في
نهاية يومه الى بيت صغير، حدوده ذراعين.
رازی را از شما پنهان نمیكنم:
«آدميزاد در پايانِ روزش به خانهای كوچک نياز دارد، كه وسعتش به قدر دو بازوست.»
#عمار_یاسر
.
•••
فصل سردی بدون بودن تو
این زمستان چهدیرمیگذرد..
وای از پنجههای تیرهی شب
قصـد دارد که سیـنه را بدرد
بی تو سرما هجوم اندوه است
دردلم اضطراب بی حرفیست
🌨 برف میبارد و نمیدانید
حال و روزم چو آدم برفیست
واژههــایم چقـــدر بیتابند
شعـــرهایم غـریبگـی دارند
بغضهایی که در گلو مانده
اشکهــــایم چـرا نمیبارند
این زمستان که جای خود دارد
بی تو حتـی بهار هم درد است
چه خیال خوشی که من دارم
در نبودت بهــــارها زرد است...
یک زمستان و این همه غربت
یک زمستان و این همه اندوه
چـه خـیالی دگر نگـــردد آب
برفهای نشسته بر این کــوه
تو بیا تا هنـــــوز جــان دارم
در خیالـــــم، بهــار میپوسد
اینزمستانبهزورووحشتناک
گونهام را هنـــوز میبوسد...
#سعید_خاکسار
••
.
در فکر این نباشید که مرا ببینید!
خودت را درست کن، ما به سراغت میآییم
#امام_زمان
.
•••
••
.
و لا يأثمُ فِيمَن يُحِبُّ…
و بخاطر کسی که دوسْتْ دارد
مرتکب گناه نمی شود...
#نهج_البلاغه
.
•••
••
.
لا أحد يحمل همّك غير ظهرك؛
أمّا الباقون فيحبّون معرفة قصتك!
هیچکس جز خودت بار غصهات را به دوش نمیکشد؛ دیگران فقط دوست دارند از قصهات سر در بیاورند!
#نجیب_محفوظ
.
•••
••
.
همه چیز در آخرین آدمی خلاصه می شود که
در تنگنای شب به یاد می آورید؛
قلبِ شما آنجاست…
#واعظ_قزوینی
.
•••
••
.
مقصد را نه اینجا، در زیرِ این سقفهای دلتنگ
و در پسِ این پنجرههای کوچک،
که به کوچههایی بنبست باز میشوند
نمیتوان جست
پس بهتر آنکه پرندهی روح، دل در قفس نبندد...
#شهید_آوینی
.
•••
••
.
«درد میکشیم و گریه میکنیم...
غمگین میشویم و سکوت میکنیم...
و روزها میگذرد،
سرانجام میفهمیم که تقدیرِ خداوند بسیار "زیباتر" از انتظاراتِ ما بوده است.»
.
•••
••
.
باران و چتر و شال و شنل بود و ما دو تا
جوی و دوجفت چکمه و گل بود و مادوتا
وقتـی نگاه من به تو افتــــاد، سرنوشت
تصدیق گفتههای "هگل" بود و ما دو تا...!
روز قـــــرارِ اول و میز و سکوت و چـــای
سنگـینی هــوای هتــل بود و... مـــا دو تا
افتــاد روی میز ورقهــــای ســــرنوشت!
فنجان و فال و بیبیودل بود و ما دو تا
کم کم زمانه داشت به هم می رساندمان
درکوچه ساز و.تمبک و کِل بود و مادو تا
تا آفتــاب زد....همــه جـــا تار شــــد برام
دنیا چقــــدر سرد و کسل بود و ما دو تا
از خــواب میپریم، که این ماجــرا فقـط
یک آرزوے مــــانده به دل بود و ما دو تا
#نجمه_زارع
.
•••
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
••
.
شهید مهدی سلطانی نژاد:
الو مامان،.... ❤️
از شهدای مزار حاج قاسم، کرمان
تاریخ ۱۴۰۲/۱۰/۱۳
پایه اول، دبستان عباد، ناحیه یک کرمان.
در روز ولادت حضرت زهرا سلام الله علیها و تبریک به مادر...
#ارسالی_شما 🌱
.
•••