eitaa logo
نادبون|Nadebun
139 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
384 فایل
موسسه فرهنگی ندبه سمنان ارتباط با مدیر کانال: @DoaNodbeSemnan
مشاهده در ایتا
دانلود
9.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅طراحی دشمن در اغتشاشات به گونه‌ای بود که فکر میکردند کار جمهوری اسلامی تمام شده است. احمق‌ها باز هم اشتباه کردند 🔰 @Nadebun
✨﷽✨ 🔴در محضر امام خمینی (ره) ✍پسرم! تا نعمت جوانی را از دست ندادی فکر اصلاح خود باش که در پیری همه چیز را از دست می دهی. یکی از مکید شیطان که شاید بزرگترین آن باشد 《استدراج》است. در عهد نوجوانی شیطان باطن، که بزرگترین دشمن اوست او را از فکر اصلاح خود باز می دارد و امید می دهد که: وقت زیاد است، اکنون فصل برخورداری از جوانی است.... و هر آن و هر ساعت و هر روز بر انسان می گذرد، درجه درجه او را با وعده های پوچ از این فکر باز می دارد تا ایام جوانی را از او بگیرد و آن گاه که جوانی رو به اتمام است؛ او را به امید اصلاح در پیری سرخوش می کند. و در ایام پیری نیز این وسوسه شیطانی از او دست نکشد و وعده توبه آخر عمر می دهد و در آخر عمر و شهود موت، حق تعالی را را در نظر او مبغوض ترین موجود جلوه می دهد که: محبوب او را که دنیاست از دستش گرفته است! 💥 و این حال اشخاصی است که غرقاب دنیا آنها را از فکر اصلاح به دور نگهداشته و غرور دنیا سرتا پای آنان را فرا گرفته است و ادیان را هیچ و پوچ می دانند... 📚نصایح اخلاقی و عرفانی امام خمینی(ره) @Nadebun
✅ اهتمام امام خمینی به نماز اول وقت ✍حجة الاسلام والمسلمین انصاری در مورد اهتمام بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی، امام خمینی(ره) به نماز اول وقت، می ‎گوید:امام در روزهای آخر عمرشان می‎خواستند بخوابند، به من فرمودند: اگر خوابیدم، برای اول وقت نماز صدایم بزن، گفتم: چشم! دیدم اول وقت شد و امام خوابیده ‎اند! حیفم آمد صدایشان بزنم. عمل جراحی، سرم به دست، گفتم صدایشان نزنم بهتر است. چند دقیقه ‎ای از اذان گذشت و امام چشم های شان را باز کردند. گفتند: وقت شده؟ گفتم: بله! امام فرمودند: چرا صدایم نزدی؟ گفتم: ده دقیقه بیشتر وقت نگذشته است. گفتند: مگر من به شما نگفتم؟! امام سپس فرزندشان را صدا زدند که: «احمد بیا» و فرمودند: ناراحتم، از اول عمرم تا حالا نمازم را اول وقت خوانده ‎ام، چرا الان که پایم لب‎ گور است، ده دقیقه تأخیر افتد. 📚: برگرفته از کتاب حیات عارفانه فرزانگان @Nadebun
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥جرعه‌ای از زلال قرآن 📖سوره مبارکه کهف،۶۸ و ۶۹ 💠 وَ كَيْفَ تَصْبِرُ عَلَىٰ مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا * قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاءَ اللَّهُ صَابِرًا وَ لَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا 💠 ﻭ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﻰﺗﻮﺍﻧﻲ ﺑﺮ ﭼﻴﺰﻱ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺍﺣﺎﻃﻪ [ﻋﻠﻤﻰ] ﻧﺪﺍﺭﻱ ﺷﻜﻴﺒﺎﻳﻲ ﻭﺭﺯﻱ ؟(٦٨) ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﺧﺪﺍ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻣﺮﺍ ﺷﻜﻴﺒﺎ ﺧﻮﺍﻫﻲ ﻳﺎﻓﺖ ﻭ ﻫﻴﭻ ﻓﺮﻣﺎﻧﻲ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻧﺨﻮﺍﻫﻢ ﻛﺮﺩ(٦٩) @Nadebun
🌸🍃🌸🍃 استادي ميگفت:صبحها که دکمه هاي لباسم را مي بندم به اين فکر ميکنم که چه کسي آنها را باز خواهد کرد؟ خودم يا مرده شور؟ دنيا همين قدر غير قابل پيش بيني است. به آنهائي که دوستشان داريد، بي بهانه بگوئيد :"دوستت دارم." بگوئيد: در اين دنياي شلوغ سنجاقشان کرده ايد به دلتان. بگوئيد: گاهي فرصت با هم بودنمان کوتاهتر از عمر شکوفه هاست. بگوئيد: بودن ها را قدر بدانيم، نبودن ها همين نزديکي است...! @Nadebun
سه تا دوست.mp3
8.16M
🌷سه تا دوست🌷 👫بالای ۴ سال 🎤اجرا : اسماعیل کریم‌نیا 🗣 تلاوت: سوره بقره آیه ۱۸۶ 🎶 تدوین : اسماعیل کریم نیا ✍منبع:شبهای شیرین @Nadebun
📚 ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ: ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ در زندگی ﭼﯿﺴﺖ؟ ﮔﻔﺖ : ‏« ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ. ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ، ﮔﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ ، ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ... ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ. ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ و ﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ. @Nadebun
🍂ای آخرين مسافر و ای آخرين سوار! تا کی در انتظار تو؟... تا کی در انتظار؟...  🍂در ايستگاه آخر دنيا نشسته‌ايم تا کی بیايد از سفر آن آخرين قطار 🍂تا کی پياده می‌شوی و می‌تکانی از شال بلند يشمی‌ات ـ ای مهربان! ـ غبار @Nadebun
✍العبد محمدتقی بهجت: اگر بدانیم اصلاح امور انسان به اصلاح عبادت ، و در رأس آنها نماز است که به واسطه خضوع و خشوع و آن هم به اعراض(روی گردانیدن) از لغو محقّق می‌شود؛ کار تمام است. 📚 برگی از دفتر آفتاب، ص١٣٧ @Nadebun
✨﷽✨ ✍مردی با هیکل‌ِ درشت، به تمام مردم شهر بدهکار بود و به هر کسی که می‌خواست زور می‌گفت و از هر کسی قرض می‌گرفت، پس نمی‌داد! بر اثر کثرت شکایت، قاضی مجبور به زندانی‌کردن او شد. از زندان نیز به قاضی خبر دادند که این زندانی به زور غذای زندانیان دیگر را می‌خورد، ای قاضی چاره‌ای بیندیش! قاضی گفت: «او را از زندان نزد من آورید.» قاضی او را به مأموری سپرد و گفت: «این مفلس را سوار مرکبی بلند کن و در شهر کوی به کوی بگردان و جار بزن این مرد را ببینید هر کس به این مرد اعتماد کند و قرضی دهد مسئولیتش با خود اوست، اگر نزد قاضی شکایت آورد، قاضی شاکی را به جای متهم زندانی خواهد کرد.» مأمور، پیرمردی با مَرکب گرفت و مرد مفلس را از صبح تا شب در شهر چرخاند و پیام قاضی را جار زد. چون شب شد صاحب مرکب زندانی را پیاده کرد و رهایش ساخت. صاحب مرکب از مأمور طلبِ دستمزد کرد. مأمور گفت: «ای مرد خرفت و احمق! از صبح گویی آنچه جار می‌زنی خودت نمی‌دانی چه می‌گویی؟ دوست داری پیش قاضی بروی و زندانی شوی؟ نمی‌دانی از این مرد شکایت پذیرفته نیست؟» آری مَثَل ما در دنیا شبیه این داستان است، با آن‌ که هر روز عزیزان‌مان را به خاک می‌سپاریم اما باز این دنیا را نشناخته‌ایم و بدان اعتماد می‌کنیم. @Nadebun
7.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅آن که باقی‌ست خداست و اعتماد به خدا 🔰 @Nadebun