eitaa logo
نادبون|Nadebun
139 دنبال‌کننده
9هزار عکس
2.8هزار ویدیو
384 فایل
موسسه فرهنگی ندبه سمنان ارتباط با مدیر کانال: @DoaNodbeSemnan
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺🌺تربیتی اگر نقد واصلاحی هم به کودک داشته باشیم باید درقالب تأیید باشد. والدین نباید به هیچ عنوان کودک را تکذیب کنند، ایراد بگیرند وعیب کارش را دایما به او بگویند. @Nadebun
1_633742758.mp3
14.78M
📗کتاب صوتی "آداب، سنن و روش رفتاری پیامبر اکرم(ص)" اثر گرانقدر (ره) قسمت 2⃣1⃣ 🎤گوینده @Nadebun
#سلام_امام_مهربانم مولای من چشم وجودمان خیره به نورِ حضور شماست و دست استغاثه و روی حاجتمان متوسل به درگاهتان تا خداوند طلعت رشیدتان را به ما بنمایاند. 🌤أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌤 @Nadebun
✔️ نتایج(آثار) و فوائد دعا برای تعجیل فَرَج 📌جلسه صد و بیست و ششم ۴۸ - تحمُّل احادیث پیچیده و دشوار (۲) فایده اول : (۲) همچنین از امام صادق علیه السلام، از حضرت امام زین العابدین علیه السلام است که فرمود: به تحقیق که علم علما صعب مستصعب است که آن را تحمل پیغمبر مرسل یا فرشته مقرّب و یابنده مؤمنی که خداوند دلش را برای ایمان آزموده باشد (۱) .... این حدیث را صفّار نیز در بصائر الدرجات آورده و نیز به سند خود از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام روایت کرده که فرمود: حدیث ما صعب مستصعب است که متحمل آن نشود مگر فرشته مقرّب یا پیغمبر مرسل یا مؤمن امتحان شده و یا شهری که دژ محکم داشته باشد. پس هنگامی که امر ما واقع گردد و مهدی ما بیاید، مرد از شیعیان ما از شیر جری تر و از نیزه بُرنده تر خواهد بود، دشمن ما را زیر پاهایش لگد می‌کند و با پنجه‌های دستش او را می‌زند، و این در موقعی است که رحمت و فَرَج خداوند بر بندگان نازل گردد (۲) .... و به سند دیگری از ابوحمزه ثمالی از حضرت ابوجعفر باقر علیه السلام آورده که گفت: شنیدم آن حضرت می‌فرمود: حقا که حدیث ما صعب مستصعب است که جز سه طایفه آن را متحمل نگردد: پیغمبر مرسل یا فرشته مقرّب یا بنده مؤمنی که خداوند دلش را برای ایمان آزموده باشد. سپس فرمود: ای ابوحمزه مگر نمی بینی که خداوند از فرشتگان مقرّب و از پیغمبران مرسل، و از مؤمنان آزمایش شده برای [پذیرش] امر ما اختیار نموده است (۳) .... و به سند دیگری از آن حضرت است که فرمود: حدیث آل محمد صلی الله علیه وآله وسلم صعب مستصعب، سنگین، مقنع، أجرد و ذکوان است. آن را تحمّل نمی کند مگر فرشته مقرّب یا پیغمبر مرسل، یا بنده ای که خداوند دلش را برای ایمان آزموده، یا شهری که حصار داشته باشد. پس هرگاه قائم ما بپاخیزد، نطق کند و قرآن تصدیقش نماید (۴) .... (۱) کافی، ۱ / ۴۰۱ (۲)(۳)(۴) بصائر الدرجات، ۲۴، ۲۵ 📚مکیال المکارم فی فوائد الدّعاء للقائم(ع)،ج۱،بخش پنجم،ص۵۹۳ ، ۵۹۴ @Nadebun
💠داستان "دست مسیحایی"💠 🎬قسمت اول اسماعيل بن حسن هرقلى مى گويد: در ايّام جوانى زخمى به اندازه کف دست روى ران چپم پيدا شد، هر سال در فصل بهار اين زخم دهان باز کرده و از آن چرک وخون بيرون مى ريخت، طورى که ديگر زمين گير شده و نمى توانستم حرکت کنم و به کارهايم برسم. به همين جهت، روزى از روستاى (هرقل) به شهر (حلّه) که فاصله چندانى نداشت رفته، وبه خدمت سيّد رضى الدين على بن طاووس (رحمه الله) مشرّف شدم وعرض حال نمودم. سيّد فرمود: سعى مى کنم تو را مداوا کنم. آن گاه پزشکان حلّه را دعوت کرد، آن ها جراحتم را معاينه نمودند و گفتند: اين زخم روى رگ (اکحل) به وجود آمده، اگر بخواهيم آن را جرّاحى کنيم، ممکن است رگ قطع شده منجر به مرگ شود. من با شنيدن تشخيص پزشکان خيلى ناراحت شدم. سيّد فرمود: ناراحت نباش! من مى خواهم به بغداد بروم. پزشکان آن جا حاذق تر وداناتر از اين ها هستند، تو را نيز با خود مى برم. به همراه سيّد به طرف بغداد به راه افتاديم، وقتى به بغداد رسيديم، سيّد، پزشکان بغداد را به بالين من آورد. آن ها بعد از معاينه زخم همان تشخيص را دادند. من دلتنگ ومأيوس شدم که با اين وضع خونريزى چگونه به عباداتم مى رسم؟ وقتى سيّد ناراحتى مرا ديد گفت: از نظر شرعى هيچ مشکلى ندارى. هر قدر هم که لباست آلوده باشد، مى توانى نماز بخوانى. ولى خوددار باش وفريب نفست را نخور! که خدا ورسول (صلى الله عليه وآله وسلم) تو را از آن نهى نموده اند. من به سيّد عرض کردم: حالا که چنين شد وتقدير مرا تا بغداد کشاند، مى خواهم به زيارت سامرا مشرّف شوم، سپس به نزد خانواده ام بازگردم. سيّد نيز نظر مرا پسنديد. لباس ها وبارهايم را نزد او گذاردم وبه طرف سامرا به راه افتادم. ⏯ادامه دارد... @Nadebun
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸 بسم الله الرحمن الرحيم 🌷 🌷 آیه 216 سوره بقره كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَ عَسَى‏ أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئاً وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ و َعَسَى‏ أَنْ تُحِبُّوا شَيْئاً و َهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ ‏ 🍀 ترجمه:جهاد بر شما نوشته شد، در حالى كه براى شما ناخوشایند است و چه بسا چیزى را ناخوش دارید، در حالى كه خیر شما در آن است و چه بسا چیزى را دوست دارید، در حالى كه ضرر و شرّ شما در آن است. و خداوند (صلاح شما را) مى‏‌داند و شما نمى‏ دانید. 🌷 :نوشته شد 🌷 :جهاد ، جنگ 🌷 :به مشقّتى گفته مى‏شود كه انسان از درون خود احساس كند، مانند ترس از جنگ. 🌷 :به مشقتى گویند كه از خارج به انسان تحمیل شود، مانند حكم اجبارى در آیه ‏ى «اتینا طَوعاً او كَرهاً قالَتا اَتینا طائعین» به آسمان‏ها و زمین گفتیم: یا با رغبت بیایید یا با اكراه، گفتند: ما با رغبت مى‏‌آییم. 🌷 :چه بسا 🌺 بعضی چیزها خوش هستند اما خوب نیستند بعضی چیزها خوب هستند اما ممکنه در ظاهر خوش نباشند ولی همین خوبی ها بعد از مدتی با خود خوشی می آورند. ما از خداوند خوشی می خواهیم ولی خداوند برای ما خوبی می خواهد زیرا به صلاح ما می باشد. مثل جنگ و جهاد که در این آیه آمده است که برای ما نا خوشایند است ولی خیر در آن است. زیرا خداوند می داند و ما نمی دانیم. اكراه از جنگ، یا به خاطر روحیّه ‏ى رفاه‏طلبى است ویا به جهت انسان دوستى و رحم به دیگران ویا بخاطر عدم توازن قوا و برترى دشمن است. قرآن مى‏ فرماید: شما آثار و نتایج جهاد را نمى‏ دانید و فقط به زیان‏هاى مادّى و ظاهرى آن توجّه مى‏‌كنید، در حالى كه خداوند از اسرار و آثار امروز وفرداى كارها در ابعاد مختلفش آگاه است. 🔴 با همه‏ ى سختى ‏هایى كه دارد، آثار مثبت و فوایدى نیز دارد. از جمله: 🌷 رزمى بالا مى ‏رود. 🌷 جسور نمى‏‌شود. 🌷 روح و در افراد جامعه بوجود مى‏‌آید. 🌷 قدرت و عزت و مسلمین در دنیا مطرح مى‏‌شود. 🌷 امدادهاى غیبى سرازیر مى‏‌گردد. 🌷 روحیّه‏ ى استمداد از پیدا مى‏‌شود. 🌷 اجر و پاداش الهى بدست مى ‏آید. 🌷 روحیّه‏ ى ابداع و اختراع و ابتكار بوجود مى ‏آید. 🔹 پيام های آیه 216سوره بقره 🔹 ✅ ملاک و ، آسانى و سختى و یا تمایلات شخصى نیست، بلكه مصالح واقعى ملاک است ونباید به پیش داورى خود تكیه كنیم. «عسى ان تكرهوا شیئاً وهو خیر لكم» ✅ و نفسانى، نشانه‏ ى خیر و شرّ واقعى نیست. «تكرهوا... و هو خیر لكم... تحبوا... و هو شرّ لكم» ✅ و در راه دین، مایه‏ ى خیر است. «كُتب علیكم القتال... و هو خیر لكم» ✅ تسلیم فرمان خدایى باشیم كه بر اساس بى ‏نهایت به ما دستور مى ‏دهد، اگر چه ما دلیل آن را ندانیم. «واللّه یعلم و انتم لا تعلمون» @Nadebun
📚 بلعیدن خرده های غذا هنگام نماز 💠 سوال: آیا در هنگام نماز، و و یا خرده های باقی مانده در دهان، جایز است؟ ✅ جواب: خوردن و ‌آشامیدن در حال ، آن را باطل می کند چه کم باشد یا زیاد، ولی فرو دادن که در گوشه و کنار دهان باقی مانده یا مکیدن شیرینیِ قند و شکری که اندکی از آن در دهان هست، موجب بطلان نماز نمی شود. همچنین اگر سهواً یا از روی فراموشی چیزی بخورد یا بیاشامد به شرطی که از صورت نماز خارج نشود، نماز باطل نمی شود. @Nadebun
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹ماهی های مادر جان🌹 👨‍👧‍👧بالای ۴ سال 🎤با اجرای:اسماعیل کریم‌نیا 🗣قرائت : 🎶 تدوین : خانم ظاهری 📚منبع:سوره های مهربانی @Nadebun
🌺🌺خداگونه باشیم.. هر اندازه که برای کودک پناهگاه امن‌تر و مطمئن‌تری باشیم به همان اندازه کودک در آینده به خدای خود تکیه و اعتماد بیشتری خواهد داشت. ما حق نداریم به خاطر کم تحملی امروز، آغوش امن خدا را از آینده او برباییم... @Nadebun
✨🌺﷽🌺✨ 🔴شما به خدا یاد ندهید،خدا خودش بلد است! ✍طلبه ای در یک از شهرها زندگی می کرد. از نظر مادی در فشار بود و از نظر ازدواج نیز مشکلاتی داشت. یک شب، متوسل به امام زمان(علیه السلام) شد، چند شبی بعد از این توسل امام زمان(علیه السلام) را در خواب دید. حضرت فرمودند: فلانی! می دانی چرا دعایت مستجاب نمی شود؟ گفت: چرا؟ فرمودند: طول امل و آرزو داری. گاهی انسان به در خانه ی خدا می رود، دعا می کند اما با نقشه می رود، دل به این طرف و آن طرف حرکت می کند. گاهی به خدا یاد می دهد و می گوید: خدایا! در دل فلانی بینداز بیاید مشکل مرا حل بکند...حضرت فرمودند: شما به خدا یاد ندهید خدا خودش بلد است. انسان به ائمه معصومین(علیه السلام) هم نباید یاد بدهد. باید بگوید خدایا، من این خواست را دارم و به هیچ کس هم نمی گویم...خودت برایم درستش کن. طلبه گفت: یابن رسول الله، من همین طور هستم که می فرمایید، هرکاری میکنم بهتر از این نمی توانم باشم، می خواهم خوب باشم اما تا می آیم دعا کنم فلانی و فلانی در ذهنم می آیند و این گونه دعا می کنم.حضرت فرمودند: حالا که طول امل و موانع اجابت داری، نایب بگیر. تا حضرت فرمودند نایب بگیر طلبه می گوید: آقا جان شما نائب می شوید؟ حضرت فرمودند: بله قبول می کنم. می گوید دیدم حضرت نایب شدند و لبهای حضرت دارد حرکت می کند. از خواب بیدار شدم، گفتم: اگر حاجتم هم برآورده نشود مهم نیست، در عالم رؤیا حجت خدا را یک بار زیارت کردم. بلند شدم و وضو بگیرم تا نماز شب و نماز شوق به جا بیاورم. دیدم در مدرسه را می زنند. گفتم: این وقت شب کیست که در مدرسه را می زند؟رفتم در مدرسه را باز کردم دیدم دایی خودم است. گفتم: دایی جان، چه شده این وقت شب؟ 🌹گفت: با تو کاری دارم. امشب هر کاری کردم دیدم خوابم نمی برد. فکر و خیالات مرا برداشته بود. یک مرتبه این خیال همه ی وجودم را فرا گرفت: من که پسر ندارم، همه ی اموالم از بین می رود. یک دختر هم که بیشتر ندارم. فکر کردم اگر دخترم را به تو بدهم همه ی اموالم هم در اختیار توست... 📘کتاب بهترین شاگرد شیخ @Nadebun
یک نفر.. یک خبر از عشق ندارد بدهد؟ دل ما.. خیلی از این بی خبری سوخته است! @Nadebun