#معرفی_کتاب
در همهٔ دفاعیاتی که از مسئلهٔ تساهل صورت گرفته است، یک استدلال اصلی وجود دارد که به شیوههای متفاوتی ابراز شده است. استدلال این است که اعتقاد به یک دین، ضرورتاً همراه با پذیرش اختیاری و داوطلبانهٔ آن است. زور و اجبار، هیچگاه قادر نیست که اعتقاد قلبی و حقیقی به وجود آورد، همین برهان به شکل دیگری نیز بیان شده است و آن اینکه هدف همهٔ ادیان رستگاری انسان است و این هدف تنها بهوسیلهٔ اعتقاد آزادانه و داوطلبانهٔ مذهبی امکانپذیر است و هیچگاه با زور و اجبارِ وجدانِ انسانها، فلاح و رستگاری آنان ممکن نمیگردد.
عقایدی که بر آدمیان تحمیل شده باشد همگی از سر اضطرار و اجبار است و اضطرار و اجبار ابزارهایی هستند که با غایت و هدف دین در تعارضاند.
جان کلام اینکه استدلال دوم، ابزار زور و قدرت را در تدارک غایت دین که همان فلاح و رستگاری انسانها است، ناکام میداند. در واقع میتوان گفت که در دفاع از تساهل، دو نوع استدلال وجود دارد: نوع اول استدلالی است که آن را استدلال اصولی مینامیم و مدعی است که دینداری و ایمان اصولاً با زور تدارک نمیشود، چه اینکه ایمان امری شخصی و قلبی است. نوع دیگر که میتوان آن را استدلال ابزاری نامید، استدلالی است که ابزار زور را برای رسیدن به غایت دین، یعنی رستگاری ارواح آدمیان، کارآمد نمیداند.
از کتابِ «نامهای در باب تساهل»جان لاک
ترجمهٔ شیرزاد گلشاهی کریم
#جان_لاک
#فلسفه_دین
@naeinpl