#محرم
مجموع اشعار بچههای گروه نفسهای عمیق در #چالش_کلمه
#چالش_کلمه
﴿عطش ؛ نیزه ؛ نینوا ؛ اسب }
حداقل دو کلمه رو استفاده کنین
الهی...عجل لولیك الفرج...:
بر نیزه های نینوا گل کرده خورشیدی
هجده ستاره روی نی گشته پریشانش...
با اسب کین بر پیکر خورشید می تازد
اویی که تاریکی گرفته خانه ی جانش...
شش ماهه ای را از عطش سیراب گردانده
تیری که از زه شد رها، آه از گریبانش...
Hs.SayedAlhasani:
رفع عطش فقط بنام تو ممکن بوَد حسین..
alone_girl:
عطش و سوز جگر هاست که جان میگیرد
سر عشاق به نیزه است توان میگیرد
تشنگی ؛قصه ی گودال و غم جان کش او
همه غصه است که دل همچو خزان میگیرد
مجنونــِ او...... :):
اسـم نینـوا کـه مـی آید
برای گلـویی که عطش کشیـد
و صـورتی که پـر نیـزه شد
و انـدامی کـه زیـر پای اسب ها لـه شـد
بغضـم همـراه تمام وجودم میشکنـد
بچه شیعه:
می آید از سمت عطش باران نیزه
روییده در هر گوشه نخلستان نیزه
ازحجم سنگ صیقلی چیزی نگویم
از جسم صد چاکی که شد مهمان نیزه
افتاده بر روی زمین دست علمدار
مانده تنش در هجمه ی طوفان نیزه
در مسلخ عشقست ؛ سرهای بریده
گشته بدنها هر طرف؛ میدان نیزه
با اسب تازه سم زده می تازد از دور
نامرد دارد تیغه ی سوزان نیزه
با گریه میگوید سه ساله دختری ناز
بابا شدم بعد تو هم پیمان نیزه
از نینوا بانگ رحیل آمد به پا خیز
تا بشنوی آوای پر افغان نیزه
خوشا پرگشودن...پرستو شدن..:
دلم به نیزه ی عشق است.. کجاست شاه غریبان
کجاست مسلخ عشق و.. کجاست ناز طبیبان
صدای اسب خیالم به سوی دشت بلا برد
به رسم حالت عاشق.. نمانده طاقت هجران
میان روضه و هیأت نگشته نوکر لایق
وجود خسته و زاری که داشت حسرت باران
اگر که عشق نبارد برای خشکی قلبش
به زیر رنج عطش هم، شود کبوتر بی جان
اگر نبوده مجالی برای عرض ارادت
قبول کن سرِرحمت.. دلی مانده به زندان
alone_girl:
جگرم سوخته از سوز غمت باباجان
آسمان هم شده تاریک ز درد و المت باباجان
این عطش جان مرا سخت به درد آورده
پس چه رنجیست به طفل حرمت بابا جان
بی تو ترس است فقط همدم ماها بابا
بی تو حرمت شکند مرد حرامی از ما
عمه پنهان بکند گوش مرا از دستش
دست نامرد رسد بعد تو بر معجرها
تو گمان کن که حرامی نزده دختر تو
تازیانه نکشیده به تن خواهر تو
تو گمان کن که علی اصغر تو میخندد
و نشد سخت نبودت به سر و همسر تو
هرچه در خیمه ی ما بود به غارت بردند
ناکسان معجر و خلخال به غایت بردند
از همه دخترکان زیور و زینت کندند
اهل بیتت به نجف رو به شکایت بردند
این هنوز اول راه است ببین پیرشدم
زغم نیزه و شمشیرچه دلگیر شدم
وای از آن لحظه که بینم بدنت در گودال
و سرت برسر به نیزه است، زمین گیرشدم
من که بی بال و پرم بعد عمویم عباس
بی تو باباچه کنم رفتی و ماندم بی یاس
لشکری از سپهت بوده بسی حامی من
و کنون مانده فقط عمه به جمع خناس
از پس آن همه غم عمه کمی شکوه نکرد
مثل یک کوه بماند و نفسی گریه نکرد
فقط او گفت که عشقست پر از زیباییست
نه فقط گریه،که هرگز به لبش خنده نکرد
https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
هزار قصه نوشتیم بر صحیفهی دل
هنوز عشقِ تو عنوانِ سرمقالهی ماست...
#ارفع_کرمانی
#محرم
@NafasseAmigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#محرم
نباشد در جهان وقتیکه از مردانگی نامی
به دنیا میدهدبیتابی گهواره پیغامی
#سید_حمیدرضا_برقعی
همایش شیرخوارگان حسینی
22مرداد1400
آستان مقدس امامزاده صالح(ع)
@NafasseAmigh
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
#محرم نباشد در جهان وقتیکه از مردانگی نامی به دنیا میدهدبیتابی گهواره پیغامی #سید_حمیدرضا_برقعی
#حضرت_علی_اصغر
نباشد در جهان وقتی که از مردانگی نامی
به دنیا می دهد بی تابی گهواره پیغامی
غریبیِ پدر را می زدی فریاد با گریه
گلویت غرق خون شد تا نماند هیچ ابهامی
گلویت از زبانت زودتر واشد، نمی بینم
سرآغازی از این بهتر، از این بهتر سرانجامی
تو در شش بیت، حق مطلب خود را ادا کردی
چه لبخند پر از وحیی؛ چه اشک غرق الهامی
علی را استخوانی در گلو بود و تو را تیری
چه ایجازی، چه تضمینی، چه تلمیحی، چه ایهامی
تو را از واهمه در قامت عباس می بیند
اگر تیر سه شعبه کرده پیشت عرض اندامی
الا یا قوم! ان لم ترحمونی فارحمو هذا ...
برید این جمله را ناگاه تیرِ نا به هنگامی
چنان سرگشته شد آرامش عالم که بر می داشت
به سوی خیمه ها گامی؛ به سوی دشمنان گامی
برایت با غلاف از خاک ها گهواره می سازد
ندارد دفنت ای شش ماهه غیر از بوسه احکامی
کنار گاهواره مادر چشم انتظاری هست
برایش می برد با دست خون آلوده پیغامی
شعرخوانی #سید_حمیدرضا_برقعی همایش شیرخوارگان حسینی تهران 22 مرداد 1400
آستان مقدس امامزاده صالح(ع)
@NafasseAmigh
هدایت شده از سیدحمیدرضا برقعی
پسرم می روی آرام و پر از واهمه ام
بیشتر دل نگران پسر فاطمه ام
@hamidreza_borghei
#محرم
▪️السَّلامُ عَلى عَبدِاللّهِ بنِ الحُسَینِ
الطِّفلِ الرَّضیع
او که در ششماهگی بابالحوائج میشود...
گر رسد سن عمو حتما قیامت میکند...
🌷 صلّیاللهعلیک یا حضرت علی اصغر
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 🌹
@NafasseAmigh
🏴
#محرم
#شعر_انتظار
بیا که خانۀ چشمم شود چراغانی
اگر قدم بگذاری به چشم بارانی
بیا که بیتو نیامد شبی به چشمم خواب
برای تو چه بگویم از این پریشانی؟
چرا کنم گله از روزهای دلتنگی؟
تو حال و روز دلم را نگفته میدانی!
نه دل بدون تو طاقت میآورد دیگر
نه تو اگر که بیایی همیشه میمانی
چه کرده با دل من داغ، دور از چشمت
چه کرده با دلم این گریههای پنهانی
ببین سراغ تو را هر غروب میگیرم
قدم قدم من از این کوچههای کنعانی
نسیم مژدۀ پیراهن تو را آورد
نسیم آمده با حال و روز بارانی
نسیم آمده با عطر عود و خاکستر
نسیم آمده با نالهای نیستانی
بیا که دختر تو نیست ماندنی بیتو
بیا که کُشت مرا این شب زمستانی!
#یوسف_رحیمی
@NafasseAmigh
🏴
🏴
▪️✨▪️✨▪️
#محرم
ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان
مثل تیری که رها می شود از چنگ کمان
خسته از ماندن و، آماده ی رفتن شده بود
بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود
مست از کام پدر بود و لبش سوخته بود
مست می آمد و رخساره برافروخته بود
روح او از همه دل کنده، به او دل بسته
بر تنش دست یدالله حمایل بسته
بی خود از خود، به خدا با دل و جان می آمد
زیر شمشیر غمش رقص کنان می آمد
یاعلی گفت که بر پا بکند محشر را
آمده باز هم از جا بکند خیبر را
آمد، آمد به تماشا بکشد دیدن را
معنی جمله در پوست نگنجیدن را
بی امان دور خدا مرد جوان می چرخید
زیرپایش همه کون و مکان می چرخید
بارها از دل شب یک تنه بیرون آمد
رفت از میسره از میمنه بیرون آمد
آن طرف محو تماشای علی حضرت ماه
گفت:لاحول ولاقوه الابالله
مست از کام پدر، زاده لیلا، مجنون
به تماشای جنونش همه دنیا مجنون
آه در مثنوی ام آینه حیرت زده است
بیت در بیت خدا واژه به وجد آمده است
رفتی از خویش، که از خویش به وحدت برسی
پسرم! چند قدم مانده به بعثت برسی
نفس نیزه و شمشیر و سپر بند آمد
به تماشای نبرد تو خداوند آمد
با همان حکم که قرآن خدا جان من است
آیه در آیه رجزهای تو قرآن من است
ناگهان گرد و غبار خطر آرام نشست
دیدمت خرم و خندان قدح باده به دست
آه آیینه در آیینه عجب تصویری
داری از دست خودت جام بلا می گیری
زخم ها با تو چه کردند؟جوان تر شده ای
به خدا بیش تر از پیش پیمبر شده ای
پدرت آمده در سینه تلاطم دارد
از لبت خواهش یک جرعه تبسم دارد
غرق خون هستی و برخواسته آه از بابا
آه، لب واکن و انگور بخواه از بابا
گوش کن خواهرم از سمت حرم می آید
با فغان پسرم وا پسرم می آید
باز هم عطر گل یاس به گیسو داری
ولی اینبارچرا دست به پهلو داری؟!
کربلا کوچه ندارد همه جایش دشت است
یاس در یاس مگر مادر من برگشته است؟!
مثل آیینه ی در خاک مکدر شده ای
چشم من تار شده؟یا تو مکرر شده ای؟!
من تو را در همه ی کرب و بلا می بینم
هر کجا می نگرم جسم تو را می بینم
ارباْ اربا شده، چون برگ خزان می ریزی
کاش می شد که تو با معجزه ای برخیزی
مانده ام خیره به جسمت که چه راهی دارم
باید انگار تو را بین عبا بگذارم
باید انگار تو را بین عبایم ببرم
تا که شش گوشه شود با تو ضریحم پسرم
خاک بر معجر بانوی حرم می ریزی
بر دلم بر جگرم آتش غم می ریزی
خانه ویران شده ام خانه ات آباد ببین
بر سر اهل زمین خاک عدم می ریزی
بال و پرهای تو را جمع نمودم اما
حتم دارم که به یک آه به هم می ریزی
می کشم در بغل خود بدنت را ببرم
صبر کن تا در خیمه پسرم می ریزی
هر کجا می نگرم رد تو باقی است هنوز
بس که از نیزه و شمشیر و سنان می ریزی
عمه ات آمده و گریه کنان می گوید
چه سرت آمده هر نیم قدم می ریزی؟
✔️ #سید_حمیدرضا_برقعی ✔️
@NafasseAmigh
✨▪️✨▪️✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴
ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﻧَﺪﺍﺭﻡ ﺑِﺒَﺮَﻡ "ﻣَﺤﻀَـــــﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ"
ﺳَﺮﻣﺎٰﯾﮧ ﺳـَﺮےٖ ﻫَﺴﺖ، ﻓـَﺪﺍٰےِ ﺳـَﺮِ ﺍَﺭﺑﺎٰﺏ"
ﺍَﺯ ڪﻮﺩَکے ﺍَﻡ ﯾﺎٰﺩ ﮔِﺮِﻓﺘـَــﻢ ﮐِﮧ ﺑِﮕـﻮﯾَﻢ:
"ﻣـﺎٰﺩَﺭ ﭘِـﺪَﺭَﻡ"ﻧَـﺬﺭِ ﭘِـﺪَﺭ ﻣﺎٰﺩَﺭ" ﺍَﺭﺑـﺎٰﺏ
#السلام_علیک_یااباعبدالله
#استوری
#محرم
@NafasseAmigh
#محرم
بشتاب برادر دلیرم، بشتاب
عباس تویی! تازه فراتی دریاب
چون بود شهید عشق در کربوبلا
لبتشنۀ لبیک، نه لبتشنۀ آب
#سیدحسن_حسینی
@NafasseAmigh
🏴 امشب شهادت نامه عشاق، امضا میشود
🏴فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
امشب کنار یکدگر، بنشسته آل مصطفی
فردا پریشان جمعشان، چون قلب زهرا میشود
▪️مرحوم علامه امینی در شب عاشورا برای امام زمان (عج) صدقه کنار میگذاشتند و میگفتند: امشب قلب آن حضرت در فشار است.
▪️برای سلامتی و فرجشان دعا کنیم و صدقه بدهیم
#محرم
#امام_حسین
🏴@NafasseAmigh
هدایت شده از 🔞 گروه دخترونه 🔞
🏴السـلام علیکــ یا تالـی کتاب اللـه و ترجمانه 🏴
بـرداً و سـلامـاً عـلیٰ قلبــک یا صـاحب الـزمـان💔
سلام و عرض تسلیت رفقـا🙂🖤 امشب قلب شکسته امام زمان عج سخت در فشار هست،برای آرامش قلب ایشون ختم صلوات گرفتیم؛ لطفـا تعـداد صلـواتی که ختم میکنید رو به این آیدی ارسال کنید 👇🏻👇🏻@MajnOn_Ooo
🖤 #امام_رضا علیه السلام فرمود:
🍀 مَن کانَ عاشورا یَوم مُصیبَته و بُکائه جَعَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ یَومَ القیامَة، یَومَ فَرَحه وَسُروره
🍃 هر کس عاشورا را روز مصیبت و اندوه و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را روز شادی و سرور او قرار میدهد.
📖 بحار الانوار ج 44؛ ص 284
"🖤👀"
قیامَٺبۍحُـسـیـنغوغانَدارَد
شفاعَٺبۍحُـسـیـنمَعنانَدارَد
حُـسـیـنۍباشڪہدَرمَحشَرنَگویَند
چِراپَروَندهاٺامضاءنَدارَد♥️🥀.!")
#محرم
#عاشورا
با ردیف نیزه ها شاعر غزل خوانی نکن
آه می سوزد دلم از های های نیزه ها
#مجید_قاسمی
#محرم
@NafasseAmigh
#محرم
بر سر در خانه نوشتم نام ارباب
مستم همیشه از شراب جام ارباب
میبوسم آن پرچم که نامش روی آنست
تا عمر دارم بس مرا اکرام ارباب
از عشق او قلبم تپش دارد همیشه
شعرم سراسر شور از الهام ارباب
بر سینه میکوبم به عشق کربلایش
جامانده ام از بارگاه عام ارباب
از بام خانه میرسد حتما سلامم
تا مضجع زیبا و زرین فام ارباب
کامم به شهد تربتش نوشین نماید
اینگونه گشتم خانه زاد رام ارباب
در حلقه ی گیسوی او پای دلم بند
هرگز نمیگردم رها از دام ارباب
بی لطف مادامش اثر از من نماند
نوکر نباشد هیچ کس بی نام ارباب
#بچه_شیعه
#عاشورا
@NafasseAmigh
ناله واعطشا بر جگرش می افتاد
آب میدید بیاد قمرش می افتاد
گوسفندی جلویش ذبح که میشد یاد
خنجر کند و گلوی پدرش می افتاد
#شهادت_امام_سجاد(ع)🥀
#تسلیٺ_باد🏴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوشنگ ابتهاج درگذشت
یلدا ابتهاج، دختر امیر هوشنگ ابتهاج، (ه.الف.سایه) دقایقی پیش از درگذشت پدر خود خبر داد.
شعر مرحوم هوشنگ ابتهاج در وصف امام حسین (علیه السلام):
چه مبارک است این غم که تو در دلم نهادی
به غمت که هرگز این غم ندهم به هیچ شادی
ز تو دارم این غمِ خوش، به جهان از این چه خوشتر
تو چه دادی ام که گویم که از آن به ام ندادی؟
چه خیال میتوان بست و کدام خواب نوشین
به از این در تماشا که به روی من گشادی
تویی آنکه خیزد از وی همه خرمی و سبزی
نظر کدام سروی ؟ نفس کدام بادی؟
@NafasseAmigh
🏴
#امام_سجاد علیهالسلام
همان وقتی که خنجر از تن خورشید سر میخواست
امامت از دل آتش چنان ققنوس برمیخاست
علی باشی و در میدان نجنگی، داغ از این بدتر؟
خدا او را به بزم عشقبازی شعلهور میخواست
علی در خونِ خود پرپر، علی با تیرِ در حنجر
علی از شعله سوزانتر، علی بودن هنر میخواست
نباید شعلۀ این ماجرا یک لحظه بنشیند
عبایش سوخت در آتش که آتش بال و پر میخواست
به پاهای کبوتر نامهای از جنس زنجیر است
که فریاد بلند تشنگان، پیغامبر میخواست
مصیبت تازه بعداز کربلا آغاز شد یعنی
به غیر از خونِ تن، دشمن از او خون جگر میخواست
امامت را زنی با جان و دل میبرد آهسته
که زینب بود، اگر او زیر دست و پا سپر میخواست
پدر لبتشنه جان داد و گذشت اما تمام عمر
صدای شرشر باران چه از جان پسر میخواست
غریب است آنچنان کعبه میان آشنایانش
که استعلام حقانیتش را از حجر میخواست
📝 #سیدحمیدرضا_برقعی
@NafasseAmigh
🏴