eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.5هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
852 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️🍃❤️ 💐 💐 صدای پوزخندم بلند شد _من؟؟ من انقدر سیاهم که دعام تا سقف اتاقم بالا نمیره.. زانویش را بغل کرد و به رو به رویش خیره شد _تو؟؟ تو انقدر رو سفیدی که منِ بچه سید، یه عمر واسه اومدن به اینجا نذرو نیاز کردمو تو فقط هوسش از دلت گذشتو اومدی.. بودن کنارِ دوست داشتنی ترین مردِ زندگیم، وسطِ زمینِ کربلا.. شنیدنِ یاحسین خوانی و گریه هایِ بی اَدا.. حالی بهشتی تر این هم میشد؟؟ دانیال آمد با چشمانی متعجب شده از چادرِ رویِ سرم.به سمتم چرخید _ظاهرا دیگه از دست رفتی سارا خانووم..رشته ایی بر گردنم افکنده دوست.. میکشد هرجا که خاطرخواهِ اوست.. و حسام به آغوشش کشید.. بماند که چه زیر گوشش پچ پچ کرد و برادر بیچاره ام، قیافه ایی مثلا ترسیده به خود گرفت و کامم شیرین شد از خوشبختیم.. خوشبختی که حتی به خواب هم نمیدیدم. هرگز نداشتمو حالا نفس به نفس هم آغوشش بودم.. حســـــام مرا به دانیال سپرد و رفت.. به هتل رفتیم و بعد از کمی استراحت ساعت یازده شب درست در مکانی که امیرمهدی گفته بود حاضر شدیم.. آسمان تاریک اما گنبدِ طلایی رنگِ حسین میدرخشید.. قیامت برپا بود و من با چشمم میدیدم دویدن و بر سر و سینه کوبیدنهایِ عاشقانه را.. پرچمهای عظیم و قرمز رنگ منقش به نام حسین در آسمان میچرخید و انگار فرشتگان با بالهایی گرفتارِ آتش به این خاک هجوم آورده بودند.. مسیحی اشک میریخت.. خاخام یهودی می بارید.. دانیال سنی حیران ودلباخته میشد .. و شیعه ی علی، میسوخت و جنون وار خاکستر میشد.. خدایا بهشت را بخشیدم، این ساعت را به نامم بزن.. گیج و گنگ سر میچرخاندم و تماشا میکردم.. زمین طاقتِ این همه زیبایی را یکجا داشت؟؟اشک، دیدم را تار میکرد و من لجوجانه پرده میگرفتم محضِ عشق بازی دل، چشم وگوش.. باید ظرف نگاه پر میشد .. پر از ندیده هایی که دیده بودم و شاید هیچ وقت دیگر نمیدیدم. حسام نفس نفس زنان آمد.حالمِ پریشانم از صد فرسنگی نمایان بود.. دانیال و حسام کمی حرف زدند و امیرمهدی دستانم را در انگشتان قفل کرد و به دنبال خود کشید. قدم به قدم همراهیش میکردم و او کنار گوشم نجوا کرد _حال خوبتو میخرم بانو.. و مگر میفروختمش؟ حتی به این تمامِ دنیام.. من مفاتیح الجنان را زیرو رویش کرده ام نیست.. یک حرزو دعا اندر دوامِ وصلِ تو.. 🌹 🌹 @NafasseAmigh 🍃❤️🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#مجردانه کی میگه ما آموزش نداریم؟ داریم خوبشم داریم اینم واسه تازه عروسا😎😂 @NafasseAmigh
💟✨💟✨💟 من که دوستت ندارم! فقط هرگاه صدایت را می‌شونم بدنم به لرزه می‌افتد فقط هربار اسمت را روی گوشی‌ام می‌بینم قلبم ناخودآگاه تیر می‌کشد فقط هربار می‌خندی از ته دل غم‌هایم را فراموش می‌کنم فقط هربار عکس‌هایت را می‌بینم ضربان قلبم بیشتر می‌شود معلوم است که دوستت ندارم مرا چه به دوست داشتن تو! اصلا تو بگو:: کدام‌ یک از کارهایم شبیه آدم‌های عاشق می‌ماند؟ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @NafasseAmigh ✨💟✨💟✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
#امام_خامنه_ای 💠 #انگشتر.... 🔹همه منتظر سخنرانی رهبر انقلاب بودند. آقا به کسی در میان جمعیت اشاره کردند و گفتند: «یکی از آقایون این جلو، اول جلسه بلند شدند... شما بودید؟! چی میخواستید بگید؟!» پسر جوانی پس از چند ثانیه مکث بلند شد و گفت: «اجازه میدید خدمت تون برسم؟» آقا گفتند «تشریف بیارید.» هیجان را می‌شد در چهره او دید. به سختی از میان جمعیت عبور کرد، رفت بالای سکو و با آقا صحبت کرد. پس از چند ثانیه صدای رهبر انقلاب از پشت بلندگوها شنیده شد که: «همین؟! یک انگشتر میگم بهتون بدن» و سپس آقا و جمعیت با هم خندیدند و بعد هم صلواتی فرستاده شد. ۱۳۹۲/۰۷/۱۹ @NafasseAmigh
#امام_خامنه_ای با لشکرت چه حاجت، رفتن به جنگ دشمن تو خود به چشم و ابرو برهم زنی سپاهی @NafasseAmigh
#امام_خامنه_ای نبض ما با نبض حیدر میزند. در رگ سبز پیمبر میزند. در خمینی روح حق گر منجلی است روح روح ا... همان سید علی است @NafasseAmigh
#امام_خامنه_ای نکند نام ما میان اسم کوفیان باشد!!!!!.... @NafasseAmigh
#امام_خامنه_ای ای کلامت آیه های ناب نور ای خراسانی دوران ظهور ای یمانی ، یار و هم پیمان تو جان ما سید علی ، قربان تو @NafaseAmigh