🔘🏴🔘🏴🔘
#فاطمیه
آخرین نافله های سحرت کشت مرا
درد دل کردن تو با پدرت کشت مرا
ای قیامت قد و بالات، قیامت کردی
این چه حالی است؟ هلال کمرت کشت مرا
نبض من با تپش قلب تو همسو گشته
غصه داری دل پر شررت کشت مرا
فاطمه، عمق نگاه تو ز غم لبریز است
غربت مخفی چشمان ترت کشت مرا
همسفر، لحظه ی معراج تو نزدیک شده
دردمندانه وداع سفرت کشت مرا
ای پرستوی بهشتی مدینه، زهرا
این که سوزانده عدو بال و پرت کشت مرا
فاتح خیبرم و صاحب تیغ دو سرم
غصه کوچه و اشک پسرت کشت مرا
یاس نیلی شده گلشن توحیدی من!
گل زخمی که نشاندی به برت کشت مرا
اولین دادرسی صف محشر از توست
دادخواهی تو از دادگرت کشت مرا
✔️ #سیدمحمد_میرهاشمی ✔️
@NafasseAmigh
🏴🔘🏴🔘🏴
هدایت شده از آرشیو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من چه کنم خدای من
چاره در این مقام چیست
کوچه پر از حرامی و
این همه ازدحام چیست...
ناحله الجسم یعنی....
فایل میکس شده
✔️ #سیدجوادذاکر ✔️
✔️ #حامد_زمانی ✔️
@seyedjavadezaker
هدایت شده از آرشیو فایل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سر این حرف واژه ها دلخون
گیسوی شعرها پریشان است
چون شب قدر؛ چون مزار بتول
فاطمه هنوز پنهان است
🏴 #احمد_بابایی 🏴
بسیار زیبا و سوزناک
#پیشنهاد_ویژه مدیر کانال
@NafasseAmigh
🏴🌹🏴🌹🏴
#فاطمیه
هنوز چیزی نگذشته از زندگیمون
که میری!
میشه این دَم آخری از علی رو نگیری؟
عزیزِدلم...
یه چیزی بگو لااَقل...
یکم با علی حرف بزن...
چی میشد توی کوچه ها...
َمَن و جای تو میزدن...
مَرو فاطمه...
فاطمه...
فاطمه جان..
فدای نگات بمیرم برات...
بمیرم برای زخم پهلوت...
تو میری ولی...
چجوری علی...
بسازه برای تو تابوت...
@NafasseAmigh
🌹🏴🌹🏴🌹
هدایت شده از آرشیو فایل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فلک عشق را ثریا شد
زهره ای بر مدار زهرا شد
✔️ #وحید_قاسمی ✔️
@NafasseAmigh
🏴🔘🏴🔘🏴
#فاطمیه
در ایام حضرت صدیقة طاهره [س] ابوبکر وعمر
از امیر مؤمنان علی[ع] درخواست ملاقات وعیادت
از فاطمه[س] کردند.
علامه سید مرتضی عسکری
رحمة الله در
تحلیل این عمل می نویسد:
وقتی حال حضرت زهرا
روبه خامت گذاشت وبیماریش شدت گرفت،
ابوبکر وعمر
خواستند که
سابقهٔ خوبی برای خود درست کنند وبگویند که به دیدن فاطمه زهرا رفتیم
ودر آخر باهم صلح کردیم
وحضرت از ما گذشت...
لذا از امیرالمؤمنین[ع] تقاضا
کردند که برای آن دو از حضرت زهرا [س]
اجازه بگیرد تا به
احوالپرسی وی بیایند...
حضرت علی[ع] در مسجد به خواندن نماز های پنج گانهٔ
خود مشغول بود.
هنگامی که نمازش را تمام کرد، ابوبکر وعمر به ایشان
عرض کردند:
حالِ دختر رسول خدا [ص] چگونه است؟...
بین ما و او جریانی اتفاق افتاده که تو خود می دانی،
اگر صلاح می دانی
برای ما اجازه بگیر تا از او به خاطر گناه خود عذر خواهی کنیم.
حضرت فرمود: "خودتان میدانید"
آن دو برخاسته و پشت درِ
خانه ایستادند...
@NafasseAmigh
🔘🏴🔘🏴🔘
🔘🏴🔘🏴🔘
حضرت علی[ع] به نزد فاطمه[س] رفت
و به او گفت: ای آزاده زن!
ابوبکر وعمر پشت درِ خانه ایستاده اند
ومی خواهند بر تو سلام کنند.
نظرت چیست؟
حضرت زهرا [س] گفت: خانه، خانهٔ توست و این زن آزاده همسر تو؛ هر کاری که میخواهی انجام بده.
حضرت گفت: پس چادر خود رابرگیر. فاطمه[س] چادر برسر کرد و روی خود را به دیوار نمود.
آن دو آمدند و پس از سلام گفتند : از ما راضی باش، خداوند ازتو راضی باشد.
حضرت زهرا [س] فرمود: اگر واقعا راست می گویید،
پس دربارهٔ
آنچه از شما می پرسم به من پاسخ دهید....
آیا نشنیده اید که رسول خدا [ص] فرمود:فاطمه تکه ای
از من است. هرکس اورا
بیازارد مرا آزرده است؟
گفتند: چرا. پس آن حضرت
دستان خود را
به سوی آسمان بالا برد
و گفت: خدایا، به راستی این دو مرا آزردند؛ من نزد تو و رسول تو از آنها
شکایت میـکنم.
به خدا قسم من هرگز از شما راضی نمی شوم تا
آنکه پدرم رسول خدا [ص]
را ملاقات کنم و از آنچه شما بر من روا داشتید
او را با خبر سازم؛ تا او خود
دربارهٔ شما حکم می کند.
@NafasseAmigh
🏴🔘🏴🔘🏴