●■●■●■●■●
#عاشورا
محرّم آمده از شهر غم، عَلَم در دست
برای سینه زدن، تکیه شد سراسر دست
محرّم آمد و خمخانهی ازل وا شد
وضو ز. باده گرفتم، زدم به ساغر دست
حسین آمده با ذوالفقار گریانش
که: هان حسینم و تنهاترین علم بر دست
حسین آمده تا شرح شقشقیّه کند
حسین آمده با خطبهی پدر در دست
(چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند:
به ذوالفقار مگر برده است حیدر، دست؟)
چو ذوالفقار علی چرخ میزند، بی تاب
چه حال داده خدایا مگر به اکبر دست؟
ز. خیمه گاه میآید چو گرد باد عطش
حسین را بنگر پارهی جگر در دست!
چه روز بود که دیدیم ما به کرب و بلا!
چه حال بود به ما داد روز محشر دست!
بدو شکایت اهل مدینه خواهم برد
به خواب گر دهدم دیدن پیمبر، دست
نشسته ام به تماشای زیر و رو شدنم
به لحظهای که برد شمر، سوی خنجر، دست
به خویش مینگرم با دو چشم خون آلود
نگاه کردم و در نهر شد شناور، دست
به رود علقمه بنگر که میزند بر سر
به دستگیریِمان موج شد سراسر دست!
نمیتوانم بر روی عشق، بندم چشم
نمیتوانم بردارم از برادر، دست
تو هر دو چشم من! از هر دو چشم، چشم بپوش
ز. هر دو دست، برادر! بشوی دیگر، دست
به پای دست تو سر میدهند، سرداران
به احترام تو با چشم شد برابر، دست!
به یاد دست توای روشنای چشم حسین!
چقدر شام غریبان زدیم بر سر، دست
تو را فروتنی از اسب بر زمین انداخت
نمیرسید وگرنه به آن صنوبر، دست
قنوت، پر زدن دستهای مشتاق است
به احترام ابوالفضل میکشد، پر، دست!
مگر تو دست بگیری که دستگیر تویی
به آستان شفاعت نمیرسد هر دست!
اگر چه پیش قدت شد قصیده ام کوتاه
به اشتیاق تو شد، سطر سطر دفتر، دست
حدیث دست تو را هیچ کس نخواهد گفت:
مگر به روز قیامت رود به منبر، دست
✔️ #علیرضا_قزوه ✔️
@NafasseAmigh
■●■●■●■●■
✨🌹✨🌹✨
#روز_مادر
بهار، سفرۀ سبزیست از سیادت تو
شب تولّد هستیست یا ولادت تو؟
تو سرّ مخفی لولاکی و جهان گم بود
اگر نبود گلافشانی ولادت تو
شهود، شمّهای از ربّنای شعلهورت
حضور، گوشهای از خلوت عبادت تو
تو نورِ نورٌ علی نوری، ای تمامت نور!
کدام ذرّه ندارد سرِ ارادت تو؟...
پُر از جمال و جلالِ جمادی و رجبم
شب ولادت مولاست یا ولادت تو؟!
💥 #علیرضا_قزوه 💥
@NafasseAmigh
🌹✨🌹✨🌹
🏴🇮🇷🏴🇮🇷🏴
#امام_خمینی قدسسره
هنوز این کوچهها این کوچهها بوی پدر دارد
نگاه روشن ما ریشه در باغ سحر دارد
هنوز ای مهربان! در ماتمت هر تار جان من
نیستان در نیستان، زخمههای شعلهور دارد
نمیگویم تو پایان بهاری؛ بعد تو امّا
بهار عیش ما لبخند از خون جگر دارد
اگر خورشید رفت، این آسمان خورشید میزاید
اگر خورشید رفت، این آسمان قرص قمر دارد
در این بازار، عاشقتر کسی کز خود نمیگوید
همیشه مرد کمگو دردهای بیشتر دارد
مخواه از نابرادرها که یار و مونست باشند
عزیز مصر بودن، یوسف من! دردسر دارد
دو روزی مهربانا! غربت ما را تحمّل کن
میآید آن که از درد تمام ما خبر دارد
🍃 #علیرضا_قزوه 🍃
@NafasseAmigh
🇮🇷❣🇮🇷❣🇮🇷
#دفاع_مقدس
در کولهبار غربتم یک دل
از روزهای واپسین ماندهست
عباسهای تشنهلب رفتند
لبتشنه مَشکی بر زمین ماندهست
من بودم و او بود و گمنامی
نامش چه بود؟ انگار یادم نیست
بر شانههای سنگی دیوار
نام تو ای عاشقترین، ماندهست
مثل نسیم صبح نخلستان
سرشار از زخم و سکوت و صبر
رفتید، اما در دلِ هر چاه
یک سینه آواز حزین ماندهست:
«رفتیم اگر نامهربان بودیم»
رفتند اما مهربان بودند
«رفتیم اگر بار گران» آری
بار گرانی بر زمین ماندهست
بر شانهٔ خونینتان، یاران!
یک بار دیگر بوسه خواهم زد
برشانهٔ خونینتان عطرِ
تابوتهای یاسمین ماندهست
زآنان برای ما چه میماند؟
یک کولهبار از خاطرات سبز
از من ولی یک چشمِ بارانی
تنها همین، تنها همین ماندهست
✨ #علیرضا_قزوه ✨
@NafasseAmigh
❣🇮🇷❣🇮🇷❣
⭐️🖤⭐️🖤⭐️
#فاطمیه
تا که نامت بر زبان آمد زبان آتش گرفت
سوختم، چندان که مغز استخوان آتش گرفت
حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد
خواست تا غسلت دهد، آب روان آتش گرفت
هان چه میپرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب برد
بادبانِ کشتی پیغمبران آتش گرفت
یک طرف ماهِ مرا ابرِ سیاهِ فتنه کشت
یک طرف از درد غربت، کهکشان آتش گرفت
رفت سمت آسمان روحت، زمین از شرم سوخت
در زمین جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت
✔️ #علیرضا_قزوه ✔️
@NafasseAmigh
🖤⭐️🖤⭐️🖤
⭐️🖤⭐️🖤⭐️
#سردار_سلیمانی
🌷 تقدیم به #حاج_قاسم و یاران باصداقتش #سردار_حاجی_زاده و #سردار_سلامی و تمامی آنانی که این روزها حماسهای بزرگ را رقم زدند...
بارالها سوخت دیگر جان غمپروردها
ریختند آتش به جان تشنگان، دلسردها
درد بیدردی به جان عدهای افتاده است
داد از این بیدادها، فریاد از این بیدردها
روی تخت خویش لم دادند و فرمان میدهند
مرد را، نامرد را، بشناس در ناوردها
بین مردم نرده میکارند نامردان دهر
مرد بود آن کس که سر را باخت در این نردها
کیستی بر صخرۀ ستوار تهمت میزنی!
ریز میبینم تو را ای ریزتر از گردها
تیر آرش این زمان در دست حاجیزادههاست
درد مجنون را بپرس از ما بیابانگردها
کاش دور از فتنۀ تکراری تَکرارها
روزی مردان نیفتد دست این نامردها
دوستان حاج قاسم سرخ رویند و سپید
سبزتر خواهند شد از تهمت توزردها!
✔️ #علیرضا_قزوه ✔️
@NafasseAmigh
⭐️🖤⭐️🖤⭐️
🌺💫🌺💫🌺
#شهید_محسن_فخری_زاده
کاسب تحریم لم دادهست بر سجادهها
میخورد تا هفت پشت از لقمه آمادهها
اف به این اصحاب فتنه، تف به این تکرار شوم
آن سلبریتی جماعت، وین مخنث مادهها
دستشان با تولههای خرس در یک کاسه است
میزنم چون شیر امشب در صف وادادهها
باده پنهان خوردهاند و باده پنهان میکنند
نعرهاش باقیست، داد از مستی آن بادهها
روزگاری شد که در موج بلا افتاده است
با گرفتاران دنیا، کار ما آزادهها
آنکه از دیوار میترساند مردم را کجاست؟
بازی جمعی قرمساق است و مشتی سادهها!
تف به این برجام و فرجام و به تَکرار دروغ
سوخت ایرانم به دستِ از نفس افتادهها
شهریاری را شما تقدیم دشمن کردهاید
حاج قاسم را شما کشتید! آقازادهها!!
این وزیران و وکیلان نارسیده میروند
«شهریاری» فخر ایران است و «فخری زاده» ها
جادهها باز است و راه رستگاری بازتر
میرسد فردا سواری تازه از این جادهها
#علیرضا_قزوه
#ترور
@NafasseAmigh
🌺💫🌺💫🌺
🦋🇮🇷🦋🇮🇷🦋
#شهدا
🔴نوسروده علیرضا قزوه در پی درگذشت #دکتر_علی_اصغر_زارعی
🔹️ همه دارند می روند آری همه ی خوب ها و خوب تران
🔹️ آن طرف بیشتر شدند انگار جمع خونین دلان و خون جگران
🔹️ مانده اند این طرف دریغا حیف جغدها زاغ ها زغن ها باز
🔹️ رفته اند آن طرف شگفتا آه جمع ققنوس ها و شعله وران
🔹️ آن طرف می چمند در آتش آهوان با نجابتی معصوم
🔹️ این طرف می چرند در برجام رمه ی گاو ها و گورخران
🔹️ بارها گفته ام به وجدانم، که چه می خواهی آخر از جانم
🔹️ چشم ها را ببند و هیج مگو، کار افتاده دست کور و کران
🔹️ شیرها را یکی یکی کشتند ،سگ زرد و برادران شغال
🔹️ کار را دست کاردان دادیم، کار افتاد دست جانوران
🔹️ آن طرف اصل و نسل و اسب و سوار، این طرف تیغ و زخم و رقص و فرار
🔹️ آن طرف جمع با پدر مادر، این طرف خیل خیل بی پدران
🔹️ چشم شان باز مانده تا این سو آن شهیدان که بار خود بستند
🔹️ بس که دلواپس اند آن شهدا بس که دلواپس اند و دل نگران
🔹️ این طرف نوچه های بی غیرت مثل ویروس تاج دار فقط
🔹️ به شهیدان به رهبری به امام ، متلک می زنند و زخم زبان!
#علیرضا_قزوه
#برجام
#نفوذ
@NafasseAmigh
🌱⚫️🌱⚫️🌱
#حضرت_زهرا
تا که نامت بر زبان آمد زبان آتش گرفت
سوختم، چندان که مغز استخوان آتش گرفت
حیدر آمد، خاک همچون باد، گرم گریه شد
خواست تا غسلت دهد آب روان آتش گرفت
هان چه می پرسی چه پیش آمد؟ زمین را آب برد
بادبانِ کشتی پیغمبران آتش گرفت
یک طرف ماهِ مرا ابرِ سیاهِ فتنه کشت
یک طرف از درد غربت کهکشان آتش گرفت
رفت سمت آسمان روحت! زمین از شرم سوخت
در زمین جسم تو گم شد، آسمان آتش گرفت
#علیرضا_قزوه
#فاطمیه
@NafasseAmigh
⚫️🌱⚫️🌱⚫️
#ماه_رمضان
السلام ای ماه پنهان پشت استهلال ما
ما به دنبال تو میگردیم و تو دنبال ما
ماهِ پیدا، ماه پنهان، ماه روشن، ماه محو
رؤیت این ماه یعنی نامۀ اعمال ما
خاصه این شبها که ابر و باد و باران با من است
خاصه این شبها که تعریفی ندارد حال ما
کاش در تقدیر ما باشد همه شبهای قدر
کاش حَوِّل حالَناییتر شود احوال ما
ما به استقبال ماه از خویش تا بیرون زدیم
ماه با پای خودش آمد به استقبال ما
گوشۀ چشمی به ما بنمای ای ابروهلال
تا همه خورشید گردد روزی امسال ما
#علیرضا_قزوه
@NafasseAmigh
#انتظار
آه میکشم تو را با تمام انتظار
پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار
در رهت به انتظار، صف به صف نشستهاند
کاروانی از شهید، کاروانی از بهار...
بر سرم نمیکشی دست مهر اگر، مَکش
تشنۀ محبتاند لالههای داغدار
دستهدسته گم شدند سهرههای بینشان
تشنهتشنه سوختند، نخلهای روزهدار
میرسد بهار و من بیشکوفهام هنوز
آفتاب من بتاب، مهربان من ببار!
#علیرضا_قزوه
@NafasseAmigh