eitaa logo
🇮🇷 نفس عمیق 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
838 ویدیو
46 فایل
@MLN1360 کانال دوم ما: 🎀دونفره های عاشقی🎀 💌 @DoNafarehayeAsheghi 💌
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️🔘✔️🔘✔️ مُفْرَدِمُذَکَّرِحاضِرْاَدْرِکْنا: چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد بس که آن شاعر گمنام، حماسی دم زد روی آن گنبد سبز آبی روشن با عشق آمد و نام حسن را بغل پرچم زد چشم من محو تماشا و دلم خواست کمی تا بمانم وسط صحن... ولی خشکم زد مادری دست به پهلو و حرم بارانی و امیری که ته قافیه را برهم زد دو حرم ساخته بودند، ز بس زیبا بود وصف جنت به مثل در همه عالم زد من از اول به کسی عشق نمی ورزیدم روز عشق آمد و او مهر تو بر جانم زد ا.آ . . . پ ن: تصویر و رنگ گنبد و..‌ خیالی است شعری از همراه محترم و گرامی گروه در 👇🏻 چشم من محو ضریحی که نمی دیدم شد @NafasseAmigh 🔘🏴🔘🏴🔘
علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم ݩجــۅاۍ‌بۍ‌ڪلاݥ: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم مولا شدی که دربه در دلتنگتان باشیم سالار شدی که کوچک و خواهانت باشیم علی شدی که شیعه و بنده ات باشیم. غدیر جان آمد( یاصاحب صبر): علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم صراطمان بشوی در مسیرتان باشیم خدا کند که در این عصر غیبت آقا به راه امن ِ شما و غدیرتان باشیم ...: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم علی شدی که دیوانه غدیرتان باشیم علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم فدای ولیّ نبیّ مان باشیم علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم گدا و مست انگور ضریح تان باشیم به من بگـــــو حسيــن...!!!: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم آنجا خوشیم ما که اسیرتان باشیم Hs.SayedAlhasani: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم و اینچنین به ابد ما حقیرتان باشیم بچه شیعه: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم گدایی ات همه اعصار؛ فخر عالم شد میان مصرع شعرم دلم هوایی شد سپس مقابل ایوان تو قد م خم شد خیال بود و تخیل ؛ کنار تو بودن از این خیال محالم، دلم پر از غم شد چشیدن از دو سه انگور مضجعت شرف است! به پای بوسی صحن تو اشک؛ شبنم شد مسیح اگر که شفا داد مرده را به یقین (به یا علی مدد) او صاحب همان دم شد دو قطره اشک به چشمم نشست از عشقت به اذن فاطمه اشکم چو رود زمزم شد نبود مدعی عشق قلب ناپاکم به چشم پوشی تو دل، انیس و محرم شد علی تو هستی و من هم فدای سیدعلی همین بس است برایم؛ جنون فراهم شد... خوشا پرگشودن...پرستوشدن....: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم.. به شاهراه طریقت اسیرتان باشیم تمام سال نشسته به انتظاری که.. صله گرفته به روز غدیرتان باشیم سعادت است که ماشیعه ی ولا شده ایم به راه حفظ ولایت سفیرتان باشیم شب است و ظُلمت و بیراهه ها در این دوران.. خدا کند به جزا هم مسیرتان باشیم.... مشکات: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم خوشا به حال دلی که تودلبرش باشی نوید: علی شدی که غلام و فقیرتان باشیم که مفتخر به ولای غدیرتان باشیم شما امیری و نعم الامیری یا حیدر خدا کند همه‌ی عمر اسیرتان باشیم @NafasseAmigh
الهی...عجّـل لولیڪ الفرج...: ما منتظر صبح ظهوریــــم آقا... درسایه ی شب خیره به نوریم آقا... ماییم که دلخوش به سحر بیداریم با قائدنـــا الخــامنـــه ای می مانیم... شعر برگزیده ی گروه نفسهای عمیق @NafasseAmigh
و اینک مجموعه اشعار بچه های گروه نفسهای عمیق که در همیشگیمون شرکت کردن 👇🏻👇🏻 من که بسی لذت بردم از خوندنش حیفم اومد شما نخونین
🔆🔆🔆🔆 محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران 🔆🔆 یازینب: "محبت کافه ای شیک و تماشایی‌ست در تهران" دلم لک زد برای قهوه‌ای در کافه‌ی "آبان" ببین مات دو چشمان توام ای برده هوش از سر برایم فال می‌گیری چگونه از دل فنجان؟ غزل از سر نوشتم تا که عشق تو شود مطلع نگاهت تیز و برّان است مثل چاقوی زنجان نوشتن از تو لذت دارد و گاهی کمی تلخ است سرودم از تو دیوانی بنام من کویرم... جان! مفاعیلن مفاعیلن برایت شعر می‌خوانم من از اوزان قلبت سخت سرگردانم و حیران کویرم خشک و بی روحم ولی با یاد تو سبزم نباشی از دو چشمم می‌چکد دائم نمِ باران 🔆🔆 Samira: محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران که برخی مردمانش سخت احساسند وبی باران کمی از جنس من باش و ببین آرامشم طوفان که گرچه جذبه ات خون است ومن در نقطه ای سامان 🔆🔆 ݩجــۅاۍ‌بۍ‌کلامـ: محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران که هر کس در دنیا ندارد آن را میان جان 🔆🔆 جامانده: محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران و من آن کودکی که پشت شیشه زیر بارانم ولیکن عشق مثل کلبه ای در عمق جنگلهاست ومن آن مرد تنها،خیس وخسته توی ایوانم 🔅🔅 محبت کافه ای شیک و‌تماشاییست در تهران؟ نه! محبت ساده تر از این خیالات است.... محبت مثل یک‌چشمه است... صاف و بی ریا، آرام... محبت مثل یک خواب است... نجیب و ساکت و شیرین محبت مثل یک چایی که میریزی برای یار وقتی خسته برمیگردد از بازار محبت مثل مترو نیست.. شلوغ و درهم‌وبرهم... محبت مثل باران است... لطیف و شاد و جذاب است... محبت مثل یک قایق میان برکه ای در بین جنگلهای گیلان است... محبت مثل ساحل که بغل وارکرده تا دریا بخوابد توی آغوشش... محبت مثل یک رود است... بدون دغدغه دارد به سمت مقصدش آرام می تازد... محبت را تو معنی‌کن محبت میم حا با تا... 🔆🔆 الهی...عجل لولیك الفرج...: تو ای شاعر که می گویی : محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران من اما این محبت را،،، درون استکانی دیده ام در راه... در آن راهی که فرسنگهاست دور از ما... تو از تهران و از یک کافه می گویی و اما من ،،، از هزاران موکب و منزلگه،از چای عراقی ها... محبت را اگر خواهی ببینی منبعش آنجاست... و حتی عشق هم سر منشأش آنجاست... 🔆🔆 جامانده: محبت را چه میفهمد کسی که روز وشب کارش هوسبازی است؟! محبت کار هر کس نیست... پر طاووس هرگز رزق کرکس نیست... محبت مال خاکی هاست... نه آنکه به خیالش از دماغ فیل افتاده... و با شلوار پاره توی کوچه راه افتاده... محبت ساده است ای دوست... مثل خوردن یک بستنی با او سر بازار وخندیدن کنار یار و ناگه بارش باران ... 🔆🔆 بچه شیعه: محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران که میگردد پناهم در میان بادها و برف و یا طوفان هوای گرم و آرام و فضای ساکت آنجا مرا شاعر کند هردم؛ نویسم از تو یک دیوان شبیه عطر خوب قهوه ی تلخ ست احوالم که می نوشد کسیکه شعر می‌خواند ازین فنجان مرا در بیت های آخر شعرم تماشاکن که من با تو جوان هستم تویی معنای من؛ ای جان!! 🔆🔆 🇸 🇦 🇲 🇦: محبت کافه ای شیک و تماشایی است در تهران در آنجا نیست لبخند و به مردم چهره خندان اگر هم خنده ای باشد همه مصنوعی و سرد است همه مانند یک ماشین همه سرگشته و حیران ستاره نیست در شبها زند چشمک به ماه آنجا نه عطری در بهاران و نه جشن برگ پاییزان 🔆🔆 A SEYYED AKBAR: محبت کافه ای شیک و تماشایست در تهران روز عاشورا کربلا گفتن هیات گفتم فقط تهران 🔆🔆 ۷۸۶*سلام*: محبت کافه ای شیک و تماشائیست در تهران شده این واژه بی معنا میان قلب ها وجان فقط پیدا شود آنجا محبت های پوشالی که آن هم‌بی گمان باشد همی پوچ و همی ارزان 🔆🔆 الهی...عجل لولیك الفرج...: محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران همان روزی که‌نوشیدم‌ز‌چشمت قهوه را ای جان به یاد آور که دستانم به لرزش آمد و گفتی: تماشاییست رقص قهوه ی لبریز در فنجان... 🔆🔆 ( یاصاحب صبر): محبت کافه ای شیک و تماشاییست در تهران ندارد اعتبار ِ دیگری در بین انسانها زمانی حسِ بینِ عاشق و معشوقها بود و ببین حالا جدا افتاده از قلب پریشانها 🔆🔆🔆🔆
💐🌱💐🌱💐 اشعار اعضای گروه نفسهای عمیق در برنامه ی همیشگی با مطلع «مینویسم جگر حیدر و زهرا آمد » از: به مناسبت Hs.SayedAlhasani: مینویسم جگر حیدر و زهرا آمد آقای کریم ما چه والا آمد الهی...عجل لولیك الفرج...: مینویسم جگر حیدر و زهرا آمد مجتبی شاه کرم ،ماه به دنیا آمد... او حسن شد که کریمانه ببخشد مارا نیمه ی ماه خدا ؛ حضرت آقا آمد... دومین نور که در زیر کسا حاضر شد میوه ی جان و دل حضرت طاها آمد... ‌ݩجـۅاۍ‌بۍ‌کلامـ: مینویسم جگر حیدر و زهرا آمد سنبل مردانگی حضرت آقا آمد پسر شیر خدا جانان حیدر کرار دردانه و شاهزاده بانو زهرا آمد vesal: (مینویسم جگر حیدر و زهرا آمد) مه و خورشید و ستاره به تماشا آمد... بچه شیعه: اولین گوهر دریای امامت او بود دومین مظهر خورشید به دنیا آمد خوشا پرگشودن...پرستو شدن..: ماه کامل شد و ایمان به رخش سرزنده به تن خسته ی این شهر، مسیحا آمد بچه شیعه: کرم و جود و سخا گوشه ای از خال رخش وه که پرشور ترین جلوه ی اعطا آمد الهی...عجل لولیك الفرج...: مجتبی شد که کریمانه ببخشد مارا نیمه ی ماه خدا، حضرت آقا آمد... بچه شیعه: خامه در وصف حسن لال شده ؛مات شده پسرِ مادریِ ام ابیها آمد خوشا پرگشودن...پرستو شدن..: خجل از نور رخش ماه به شب پنهان شد.. نور لبخند علی شد.. گل طاها آمد ‌ݩجـۅاۍ‌بۍ‌کلامـ: طلوعی دوباره در اسلام شد صابر اهل بیت و اولیا آمد خوشا پرگشودن...پرستو شدن..: کرم و جود و سخا سر خط هر ایمان شد به کریمان جهان رهبر و مولا آمد.. الهی...عجل لولیك الفرج...: دومین گوهر نایاب عبای یمنی میوه ی قلب پیمبر، گل بابا آمد... خوشا پرگشودن...پرستو شدن..: جبرئیل داد بشارت به حسینش اینبار که حسن آمد و این آیه ی بُشری آمد @NafasseAmigh
🏴🏴🏴 جمع‌بندی اشعار بچه های گروه نفسهای عمیق در حسینیه شب دوم شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم یا عقیله بنی هاشم: شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم چو یادم آید از آنجا ،فراری شد همه دردم بچه شیعه: شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم برای این دل خونم ؛کمی قصد دعا کردم به زیر نم نم باران نگاهم غرق اشکی تلخ بجای حرف ناگفته ؛ نگاه بی صدا کردم تمام واژه هایم مثل شعر تازه ای بودند کنار عکس زیبایت ؛ دلم را خون بها کردم برای من تو مصداق حضور گرم رویایی برایت من همیشه دردسرها را به پا کردم تو اربابی ! غلام روسیاه بینوایت من ولی با این همه امید بر کرب و بلا کردم دخیل چشم عباست منم از بچگی هایم خدا داند که عمرم را برای او فدا کردم به حُکمت نوکر خوان وسیع رحمتت گشتم نماز عشق را من در عزای تو ادا کردم Hs.SayedAlhasani: شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم که در این مدت کوتاه، از غفلت اِبا کردم الهی...عجل لولیك الفرج...: شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم به عشقت پیچک دل را دوباره مبتلا کردم... دوباره ماه ماتم، ماه اشک و ماه عشق آمد و من در قلب خود اینک حسینیه به پا کردم... یاصاحب صبر: شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم دمی که خاک کفش زائرت را توتیا کردم دلم تنگ است دعوت کن که بشتابم سراسیمه هوای همنشینی چند روزی با شما کردم همین امسال از این غربت رهایی ده دلم را که تمام زندگی را در غم غربت فنا کردم بخوان آقا مرا هم جزو نوکرهای درگاهت که من با افتخار نوکری هایم صفا کردم vesal: (شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم ) زیارت را تمنا از عزیز مصطفی کردم دوباره بوی اسپند و دوباره پرچم مشکی محرم آمد و دل را به نامش مبتلا کردم ... alone_girl: «شنیدم بوی تربت را هوای کربلا کردم» زچشمم اشک بارید و هوای نینوا کردم کمی دورم و این دردم مرا از پا درآورده برای مرهم دوری کمی قصد دعا کردم به درد و رنج عالم من همیشه صبر میکردم ولی این بار از رنجم، لبی بر شکوه وا کردم غلامم بر تو و هستم کنیز حضرت زهرا ولی رویم سیاه است و ز دوری بغض ها کردم من اینجا و دلم اطراف کوی تو پریشان است به رسم عاشقی دل را برای تو فدا کردم جزای عشق را اینگونه باید داد اربابم ؟ که از دوری دلم پر میزد و نامت صدا کردم حرم آنجاست، هرجایی که نامت برده شد اقا و من در مجلس روضه،بسی عشق و صفا کردم همین که اذن دادی تا به هیأت ها رهی یابم ز لطف و رحمتت بوده و من شکر خدا کردم همیشه مهربان بر من، هوادار دلم بودی و من جز درد سر چیزی برای تو به پا کردم؟! در این شب ها که بیرق های عشقت میشود برپا منم جامانده از راهت، دلم را مبتلا کردم گهی اشک وگهی غصه، گهی دسته گهی روضه به هرراهی که میشد من به سویت اقتدا کردم https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
جمع‌بندی گروه نفسهای عمیق اشعار زیبای بچه ها رو باهم بخونیم ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین یا عقیله بنی هاشم: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین دست مرا بگیر که ز پا افتاده ام حسین الهی...عجل لولیك الفرج...: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین باید بمیرد آن که شد از تو جدا حسین. Majid.sh: ای عهده دار مردم بی دست و پاحسین جان مادرت ببر همه را کربلا حسین alone_girl: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین دست مرا مکن ز دستت جدا حسین ما عاشقیم و تشنه‌ی مهر و‌محبتت ای مظهر جلال و جمال خدا حسین ارباب عالمینی و هم سرور بهشت هستیم مابه کویت اسیرو گدا حسین نزدیک اربعین،شود غم به دل عجین درمانِ درد ماست فقط کربلا حسین الهی...عجل لولیك الفرج...: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین باید بمیرد آن که شد از تو جدا حسین... دل ها غبار غم گرفته؛ قسم می دهم تورا ما را تو اربعین برسان کربلا حسین... ما را بخر که نوکری ات هست افتخار ای تو؛ نگین پنجم آل عبا حسین... از عشق تو ز داغ غمت گریه میکنیم مجنون نام و یاد تو هستیم ، یا حسین... بچه شیعه: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین مستم کن از شراب گس کربلا! حسین با چشم دل به پای ضریحت نشسته ام تا درددل کنم ز غم و غصه ها حسین ای آبروی نوکرت از نوکری تو دستم بگیر چون شده پشتم دوتا حسین با حسرت و امید که عاشق نمی‌شوند!! یکبار رخ نشان بده بر مبتلا حسین! عرض ارادت من و این دل ؛ عجیب بود دور از حرم شدیم به لطفت گدا حسین ﴿دستی به جام باده و دستی به پرچمت ﴾ حافظ اگر که بود به بزم عزا ؛ حسین! با کاروان نیزه شده دخترت بزرگ ای وای از خرابه و از نینوا حسین «گاهی خیال میکنم از من بریده ای» من را رها مکن که شوم بی خدا!!! حسین هر واژه ای که بین غزلها نشسته است یک قطره اشک بود به وقت دعا حسین شش گوشه ات نشد که ببینم به عمر خود پس میروم به مشهد و سوی رضا؛ حسین vesal: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین قلبی شکسته دارم و شرمنده، میخری؟!...😭 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین وی دستگیر مردم بیچاره یاحسین ان الحسین یجمعنا شد شعار ما همواره ما در پناه تو ایم یا حسین A SEYYED AKBAR: ای عهده دار مردم بی دست و پا حسین مگر آدمِ دست و پا دار هم داره حسین؟ https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
مجموعه اشعار بچه‌های گروه نفسهای عمیق با موضوع شهادت مدینه تشنه ی تکرار ربنایش بود ༺م . نظرے༻: مدینه تشنه ی تکرار ربنایش بود طنین غصه تلخی که در صدایش بود بچه شیعه: مدینه تشنه ی تکرار ربنایش بود صحیفه شاهد سجاده و دعایش بود به یاد غربت در کربلا ؛ غمین میشد همیشه حزن و غم کهنه در صدایش بود ز یاد روضه ی اصغر؛ دمی نشد سیراب که اشک همدم هر لحظه ی عزایش بود مرور بزم شراب و خرابه و ساعات به صبح و شام شریک غم و غذایش بود به قصر کوفه و شام آبرو ببرد از خصم که خطبه خواند و یزید این کمین* سزایش بود کمست از نفس حقِ او غزل خواندن که شعر بنده ی سرحلقه ی رهایش بود... *کمترین 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: مدینه تشنه ی تکرار ربنایش بود و عشق ، معنی دیدار کربلایش بود به کربلا ز غل و زنجیر و سنگ عدو جگر به کنار پر زخون عبایش بود دلم گرفته از این جماعت دلسنگ که حزن و غصه وغم در کلامش بود کوله بستم حاضرم یاصاحب صبر: هزار زخم نخورده به جای جایش بود ز کربلا نشان به پا و دستهایش بود همیشه اشک و همیشه غمی به صورت داشت مدام بغض غریبی سرِ صدایش بود چنان نزار و پریشان به روضه ها میشد که روضه خوان نگران از هوارهایش بود به آب و طفل و جوانی نظاره که میکرد تر از زیادیِ اشکش پرِ قبایش بود حزین و غمزده بود و اسیر درد اما " مدینه تشنه ی تکرار ربنایش بود" الهی...عجل لولیك الفرج...: مدینه تشنه ی تکرار ربنایش بود وخاک سرد بقیعیش به انتظارش بود... همان که بر سر نی دیده رأس بابا را همان که با تن تبدار در کنارش بود... https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
مجموعه اشعار بچه‌های گروه نفسهای عمیق پادِشاهی جهان حاجت ما نیست حسین ༺ م . نظرے ༻: پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین عشق خواهیم زتو؛ مرد رهت کیست حسین ؟ Ali: پادِشاهی جهان حاجت ما نیست حسین اربعین کنج حرم قسمت ما نیست حسین😔 بچه شیعه: پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین سر نهادن به حرم گشت امید دل ما ༺ م . نظرے ༻: پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین کارِ دنیا نگذارد که دمی پیش تو آییم حسین کوله بستم حاضرم یاصاحب صبر: عاشقت بودن و دور از تو به سر کردن عمر آه این رسم که در عادت ما نیست حسین عزم مشایه نمودیم و به پا خواسته ایم جز حرم خواسته در قامت ما نیست حسین بچه شیعه: دیدن صحن و سرایت بخدا سهم دلست وادی عشق بجز کرب و بلا نیست حسین بال پرواز بده ؛پای دلم در بند ست راه دیگر به ضریحت بخدا نیست حسین بی تو گمنامم و هیچم ؛ که تویی نام و نشان نام نوکر ز تو ارباب؛ جدا نیست حسین بر گدایان حریمت نظر لطفی کن پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین الهی...عجل لولیك الفرج...: پادِشاهی جهان حاجت ما نیست حسین نوکری کردن ما جلوه ی شاهیست حسین... اربعین شد دل من راهی و پایم گیر است جای ما در حرم امن تو خالیست حسین.‌‌.. منتظر: پادشاهی جهان حاجت ما نیست یک گوشه نوکری ات را عشق است "ࡐࡎ‌ߊ‌ܠߺ": پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین جزتمنای نگاه کرمت نیست حسین الهی...عجل لولیك الفرج...: پادِشاهی جهان حاجت ما نیست حسین ذکر و یادت به خدا عقده گشایی ست حسین... گر چه آلوده،ولی دل به تو بستیم همه شافع شیعه به محشر؛تو بگوکیست؟!حسین... Hs.SayedAlhasani: پادِشاهی جهان حاجت ما نیست حسین نوکری تو بوَد قدرت ما نور دو عین یا سبحان: "پادِشاهی جهان حاجت ما نیست حسین" نوکریِّ حَرَمت؛ هست به دل نور دو عین A SEYYED AKBAR: پادشاهی جهان حاجت ما نیست حسین پادشهم کردی دست خودم نیست حسین https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2
🏴🦋🏴🦋🏴 اشعار زیبای بچه های گروه نفسهای عمیق در از همین جا ؛ با ادب مولا سلام ات میکنم.... ༺ م . نظری ༻: از همین جا با ادب مولا سلام ات میکنم چشم دل را سوی آن صحن و سرایت می کنم الهی...عجل لولیك الفرج...: از همین جا ؛ با ادب مولا سلام ات میکنم.... با تمام قلب خود عرض ارادت می کنم یک سفر من کربلایت را که دیدم ؛بعدِ آن دم به دم با خاطراتش،آه ؛خلوت می کنم اربعینت می رسد از راه و حسرت می خورم بر تمام زائرانت من حسادت می کنم... Hs.SayedAlhasani: از همین جا ؛ با ادب مولا سلام ات میکنم از همین جا با ادب جان را فدایت میکنم.. (از همین جا با ارادت جان فدایت میکنم یاس سپید: از همین جا ؛ با ادب مولا سلام ات میکنم.... ای عزیزفاطمه،جان را نثارت میکنم بچه شیعه: از همین جا با ادب مولا سلام ات میکنم قلب بیتاب خودم را وقف نامت میکنم از میان جاده ی مشایه آمد عکسها از میان خانه؛ مستی را ز جامت میکنم چشمهایم سو ندارد از فراق کربلا اشکهایم را روانه سوی بامت میکنم با نوای میثم و هم پای جابر میروم روح را مهمان این دربار عامت میکنم کاشف الکربی و غم ؛لشکر به جان انداخته با توسل بر تو من قصد قیامت میکنم میزنند اینجا به حکم هجر ؛تیر طعنه ها با خیال خنده ات ؛ رفع ملامت میکنم در طواف کربلا ؛سعیِ صفا دارد دلم خویش را قربانیِ حج تمام ات میکنم زخم ما جامانده ها؛ مثل همیشه تازه است خون دل را گاهگاهی؛ هم کلامت میکنم یا سبحان: "از همین جا ؛ با ادب مولا سلام ات میکنم" با دو قطره اشک؛ من عرض ارادت میکنم تا به کِی هجران کویت ای شهید کربلا با سلام از راه دور آقا زیارت می کنم الهی...عجل لولیك الفرج...: از همین جا ؛ با ادب مولا سلام ات میکنم.... جان خود را گرچه ناقابل،فدایت میکنم بی‌قرارم در هوایی که پر از آلودگیست یادی از عطر عجیب بارگاهت میکنم... استاد حسینعلی زارعی: از همین جا، با ادب، مولا سلامت میکنم.... رو به سویِ کربلایت، احترامت می‌کنم جانِ من مثلِ کبوتر بچّه‌ای بی‌آشیان این کبوتر بچّه‌ را، راهیِ بامت می‌کنم قطعهٔ دل را گرفتی، نوشِ جانت ای عزیز شیش دانگِ جسم و جان را هم به نامت می‌کنم هر چه شعر و نثر دارم جملگی تسلیمِ توست آهویِ این بیت‌ها را نیز رامت می‌کنم از دمِ صبحِ ازل بر هر غزل تابیده‌ای تا خودِ شامِ ابد هم مستدامت می‌کنم بیتِ قبلی اسمِ شام آمد، وجودم گُر گرفت گریهٔ هر لحظه‌ام را نذرِ شامت می‌کنم گرچه از هر اختصاصی هم خصوصی‌تر شدی بیت بیتِ این غزل را بارِ عامت می‌کنم غیر از این تک‌واژه‌ها چیزی ندارم قابلت قامتِ این قطعه را وقفِ قیامت می‌کنم یا عقیله بنی هاشم: از همین جا با ادب مولا سلامت میکنم قلب خود را بی حواشی ،من به نامت میکنم من که نادیده ،دلم ،سوی حریمت پر گشود حال در کنج حریم تو ، اقامت میکنم https://eitaa.com/joinchat/2095644695C087c9bc0a2 🦋🏴🦋🏴🦋