Tanha Hua - Zero.mp3
9.87M
🔰 TANHA Hua
🎙 #RahatFatehAliKhan #JyotiNooran
🎥 From "Zero"
🔰 تنہا ہـوا۔۔۔ (تنها شدم)
🎙 #راحت_فاتح_علیخان #جایوتی_نوران
🎥 از فیلم «صفر»
اوروں کا تو ہونا کیا تھا
اپنا بھی میں نہ ہو سکا
*من به خودمم هم تعلق خاطر ندارم؛ چه برسد به اینکه کس دیگری به من تعلق خاطر داشته باشد...
به آب زمزم و کوثر سفید نتوان کرد
گلیم بخت کسی را که بافته اند سیاه... 🖤
#حافظ
بانو! ویرانهایست این جهان؛
عمر کفاف نمی دهد که آباد کنیم و غیرت، رخصت نمی دهد که رها کنیم.
اینگونه رها کردن نشانه دنائت است و جاهلانه مرمت کردن نشانه رذالت است.
پس آباد سازی یک گوشه گم جهان بدست ما آباد سازی کل عالم است بدست همگان...
🔰 روز بزرگداشت «ملا صدرا» گرامی باد
#صدر_المتألهین
#ملا_صدرای_شیرازی
#مردی_در_تبعید_ابدی
#نادر_ابراهیمی
“-#فلسفه خوانده است؟”
“-#فلسفه و همه چیز؛ اما بدبختانه بیش از همه چیز، #فلسفه خوانده است. پسرم، اسیر #فلسفه است قره خان. و از این مىترسم؛ چون به شیوهى مرسوم نمىبیند و به مطابعت از فقهاى زمان قضاوت نمىکند.”
«مـردی در تبـعیٖـد ابـدی» کتابیست از #نادر_ابراهیمی که زندگى بزرگـمردى را روایت میکند که چون دیگر ستارگان پرفروغ راه دانش، نه تنها توسط مردمان هم عصرش فهمیده نشد بلکه رنج ها کشید از بهر شناساندن پایه هاى دین، اندیشیدن بى بدعت و تفکر نقادانه و آزاد.
اما با او همان کردند که با حلاج…
#نادر در این کتاب، با همان نثرِ آهنگین و جذابش که هر جمله را چون زر با ارزش مى کند، به روایت زندگى پر مشقت #ملاصدراى_شیرازى، #صدرالمتالهین، پرداخته است. این آمیخته ى داستان و واقعیت، شاهکارِ #نادر_ابراهیمى است به پیشگاهِ بزرگمردى که اندیشه هایش در هیچ عصرى آنگونه که بایسته و شایسته ى مقام عالىِ او بود شناخته نشد.
این اثر #نادر را به هیچ وجه از دست ندهید!
#صدر_المتألهین
#ملا_صدرای_شیرازی
#مردی_در_تبعید_ابدی
#نادر_ابراهیمی
«مردی در تبعید ابدی» را از طاقچه دریافت کنید
https://taaghche.com/book/78894
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
«مردی در تبعید ابدی» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/78894
#بخشی_از_کتاب:
“عشق به دیگرى”، ضرورتى ست که از حادثه بر مى خیزد نه از اراده به انتخاب، و همین، کار را مشکل مى کند. در به در که نمى توان به دنبال محبوب خاکى گشت. در هر خانه را که نمى توان کوبید و پرسید: “آیا یار من، اینجا منزل نکرده است؟” سرِ هر گذر، همچو اوباش، نمى توان اِستاد و در انتظار عبور یار، زمان را کُشت… و همین هاست که کار را مشکل مى کند.
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
«مردی در تبعید ابدی» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/78894
#بخشی_از_کتاب:
فرزندان، حق است که اولیا خود را، تا دم واپسین، روى دیدگانِ خود نگه دارند و آنچه مى کنند جز در جهت رضاى ایشان نباشد؛ اما این بدان معنا نیست که هر فرزندى، وقف کامل اولیا خود است، و حق برداشتن هیچ سهمى را براى خویش ندارد. خداوند، آن کس را که در راهِ هدفى معتبر کشته مى شود، شهید مى داند؛ اما آن کس را که در راه نگهدارى از اولیا خود، تمام زندگى خویش را تبله مى کند، شهید نمى نامد.
alireza_qorbani_-_saqiya_az_sar_beneh_sqy_z_sr_bnh_yn_khwbr_-_lyrd_qrbny_hd_lrr.mp3
7.75M
🔰 سـٰاقـیٖـٰا...
🎙 #علیرضا_قربانی
📖 #ملاصدرا
ساقیا! از سر بنه این خواب را
آب ده این سینهی پُر تاب را...
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
🔰 سـٰاقـیٖـٰا... 🎙 #علیرضا_قربانی 📖 #ملاصدرا ساقیا! از سر بنه این خواب را آب ده این
ساقيا از سر بنه اين خواب را
آب ده اين سينه پر تاب را
جام مي را آب آتش بار كن
از صراحي ديده خون بار كن
مطربا يكدم به كف نه بربطي
زورق تن را بيفكن در شطي
از دف و ني زهره را در رقص آر
وز نواي چنگ و بربط اشكبار
بشكن اندر كف عطارد را قلم
وز ني ناخن بزن چنگي رقم
مشتري را طيل سان از سر بكن
و آنگهي در آتش ساغر فكن
سجه و سجاده اش را مي ستان
مي كشانش تا بر اين مي كشان
تيغ مريخ از كفش بيرون فكن
نشتر ماه نو اندر خون فكن
خرقه پير فلك را كن برون
سوي قوال افكن اين دام فسون
نرخ بازار فلك در هم شكن
مشتري را ز احتسابت عزل كن
مطربا چنگ و چغانه ساز ده
زادگان زهره را آواز ده
#ملاصدرا
هدایت شده از خلوتکده مستان
پیر مردی وسطِ روضه یِ ما گفت حسین
من نگفتم ولی ارباب مرا هم بخشید
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین
#ناشناس
#آیینی
#امام_حسین
#خلوتکده_مستان
@khalvat_kadeh_mastan
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
🔰 Lament 🎙 #Sami_Yusuf 🔰 سـوگـ۔ـوارےٖ 🎙 #سامی_یوسف 📖 #محی_الدین_ابن_عربی
غادروني بالأثيلِ والنَّقَّا
أسكُبُ الدّمْعَ، وأشكُو الحُرَقا
بأبي مَن ذُبتُ فِيهِ كَمَداً
بأبي مَنْ مُتُّ مِنهُ فَرَقا
حمرة ُ الخجلةِ في وجنتهِ
وضحُ الصُّبحِ يناغي الشَّفقا
قوَّضَ الصَّبرَ، وطنَّبَ الأسى
وأنا ما بينَ هذينِ لقا
من لبثِّي، من لوجدي، دلَّني
من لحزني، من لصبٍّ عشقا
كلما صنتُ تباريحَ الهوى
فَضَحَ الدّمعُ الجَوَى والأرَقَا
فإذا قلتُ: هبوا لي نظرةً!
قِيلَ ما تُمنَعُ إلاّ شَفَقا
ما عسى تغنيكَ منهمْ نظرة ً
هي إلاَّ لمحُ برقٍ برقا
لستُ أنسى إذ حدى الحادي
بهمْ يَطلُبُ البينَ ويَبغي الأبرَقا
نَعَقَتْ أغرِبَة ُ البَيْنِ بِهِمْ لا
رعى اللهُ غراباً نعقا
ما غرابُ البينِ إلاَّ جملٌ
سارَ بالأحبابِ نصَّاً عنقا
#محی_الدین_ابن_عربی