زندانی
هوا سرد است و من تنها در این اوضاع بارانی
چرا رفتی که من در خود شدم بعد از تو زندانی
بیا بی معرفت من را تو کن از خویش آزادم
بدان این را که بعد از تو تماماً رفته بر بادم
نگاهم کن نگاهم کن بگو من را چه میبینی
نگو این را که چون رفتی دگر من را نمیبینی
#عین_صاد
#زندانی