﷽
در رثای مبتلا شدن به تــَ..کـَ..ثّــُ..ر
┄┄┅••┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄••┅┄┄ما با #غربیها فرق داریم. صبر کنید، جدّی؛ فرق داریم. ما دنیا را در توافق، تلائم و همافزایی میبینیم. در یک کلام، #وحدت همهچیز ماست. هر چیزی، از جایی که هست شروع میشود و در انتها به #او ختم میشود؛ #من های متکثّر، تبدیل به #ما میشوند و در نهایت، همه او خواهند شد. وحدت، وحدت، وحدت. برای آنها امّا، همهچیز در تضادّ و تنافر و همنوعخواری است که رشد میکند. چیزهای مختلف با یکدیگر برخورد میکنند، همدیگر را میبلعند، از بین میروند و چیزهای مختلف –این بار جدید– به وجود میآیند. کثرت، کثرت، کثرت. #کثرت، همهچیز غرب است. غرب نماد کثرت روی زمین است. سرعت ریتم زندگی، توازن #انسانیّت در جامعه را به هم زده. تا حالا از یک اتوبوس در حال حرکت پیاده شدهاید؟ اوّلین قدمتان که به زمین میرسد، انگار چیزی شما را از پشت هُل میدهد –یا از جلو میکشد– و مجبورید آنقدر پا به پای این نیروی نامرئی بدوین که در نهایت، با صورت پخش زمین شوید –زمین خوردن حتمیست، شک نکنید. من خودم چند بار این #خریّت را مرتکب شدهام؛ بعد از هر بار امّا، دوباره آن کار را تکرار کردهام. حالْ میدهد. به این مدل از زندگی، #خو کردهام. سخت است که جدا شوم ازَش. بگذریم؛ حالِ زدن #حرفهای_نظری ندارم؛ شما هم حال شنیدن ندارید؛ گوشهایتان پُر است. #زندگیام دارد میرود، به #سرعت. بگذارید باهاش بروم تا جا نماندهام... ┄┄┅••=✧؛❁؛✧=••┅┄┄ #محمد_برهان