eitaa logo
«نـفـیٖر نِــےْ» | مُحَـمَّد بُرْهـٰان
120 دنبال‌کننده
417 عکس
482 ویدیو
4 فایل
*گاهی می‌نویسم...* ارتباط با ادمین: @MohammadMahdi_BORHAN
مشاهده در ایتا
دانلود
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بابت هرچی دادی و ندیدیم شکرت...❤️ 🎹گرگ و میش |سدخارجی @sedkhareji✔️
🔺️ ما چیزی نیستیم که الان هستیم، بلکه آن چیزی هستیم که می‌توانیم باشیم(امکان آشکارگی در نسبت با وجود). ما آن چیزی هستیم که امکان دارد به آن تبدیل شویم. این آزادی در "بودن" منحصر در انسان است. آزادی یعنی ما همواره می‌توانیم چیزی باشیم که الان نیستیم. ولی اغلب انسان‌ها این امکان را نمی‌یابند و به تعبیر هایدگر به "فرد منتشر" تبدیل می‌شوند. فرد منتشر، انسان گمشده در غوغای همگان است. انسان هرروزینه، انسانی با زبان هرزه‌درا. خنثی و مغلوب عرف و عادت. ما و همه‌ی آنها که دور و بر ما هستند... جز : گوشه‌نشینانی چند !
از قلبِ صدف کشیده بیرون دُرّ را تا زنده کند رسم رضـا قُلـدُر را آینده به عمقِ درد پی‌خواهد بُرد نسلی که نداشت حرمتِ چادر را محمدجواد منوچهری @khalvatkadeh_mastan
ای درد توام درمان در بستر ناکامی و ای یاد توام مونس در گوشه تنهایی در دایره قسمت ما نقطه تسلیمیم لطف آن چه تو اندیشی حکم آن چه تو فرمایی
«امضای نمرود تضمین است» 🗞نخستین ویژه‌نامه روایت انسان - پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت📰 🔸 نگاه طنز به اتفاقات مربوط به تقابل حضرت ابراهیم(ع) با مستکبران زمانه خودش، با عینک امروز ⁉️ کدوم خبر رو بیشتر دوست داشتید؟ :) ⁉️ به نظرتون جای چه تیتر یا خبری اینجا خالیه؟ ✅یکی از ویژگی‌های روایت انسان، اینه که سرگذشت انسان طوری بیان می‌شه که ما خودمون رو در وسط حوادث گذشته ببینم؛ خودمون رو وسط تقابل ابراهیم(ع) با نمرود ببینیم. 🔰برای آشنایی بیشتر با دوره روایت انسان، روی لینک زیر کلیک کنید. http://yun.ir/2s0hl9
تبر به دوش به پیکار خویش می‌آیم به سمت بت کده‌ام رفته، پیش می‌آیم بت رذائل خود را شکسته‌ام آری کنون به سمت بت نفس خویش می‌آیم تمام من همه انگار گشته‌ام تبرم به سوی خود همه با چنگ و نیش می‌آیم به خود رسیده‌ام اما چو بید میلرزم برون ز بت کده با نئش میش می‌آیم رسیده‌اند اهالی شهر و من، محکوم کنم بتی که نکشتم، که پیش می‌آیم برای اینکه بگویم دروغ آخر را بت بزرگ منم، من به خویش می‌آیم؟ بت بزرگ شکسته تمام بت ها را نه من که با تن بی جان میش می‌آیم چو ترس قالب من گشت و دست من لرزید ز شرم آن به چنین کذب پیش می‌آیم کنون که آبرویم رفته آتشم سرد است بت بزرگ منم من به خویش می‌آیم؟ با الهام از داستان حضرت ابراهیم . . .
ناگهان سجّاده را از زیر پایش می کِشند مثل حیدر درمیان کوچه هایش می کشند نامسلمانان به فکر سنّ وسالش نیستند پابرهنه،بی عمامه ،بی عبایش می کشند بی مروّت ها سوار مرکب ودنبال خود پیرمردی را پیاده، بی عصایش می کشند با طناب و دست بسته، سیلی و آتش به درب لحظه لحظه عکس مادر را برایش می کشند نای رفتن را ندارد در تنش اما به زور درمیان کوچه زیر دست و پایش می کشند روضه هارا در خیالش هی مجسم می کنند از مدینه نا گهان تا کربلایش می کشند در قنوتش رفته در فکر تمام روضه ها ناگهان سجاده را از زیر پایش می کشند ▪️شهادت امام جعفر صادق علیه السلام برهمه محبان آن حضرت تسلیت باد
من اَرگِ بَمم خِشت به خِشتَم مُتَلاشی تو نَقشِ جَهان هر وَجَبَت تِرمِه و کاشی
وگر او به وعده گوید که دمی دگر بیایم همه وعده مکر باشد بفریبد او شما را
بانو! ویرانه‌ایست این جهان؛ عمر کفاف نمی دهد که آباد کنیم و غیرت، رخصت نمی دهد که رها کنیم. اینگونه رها کردن نشانه دنائت است و جاهلانه مرمت کردن نشانه رذالت است. پس آباد سازی یک گوشه گم جهان بدست ما آباد سازی کل عالم است بدست همگان... 🔰 روز بزرگداشت «ملا صدرا» گرامی باد
“- خوانده است؟” “- و همه چیز؛ اما بدبختانه بیش از همه چیز، خوانده است. پسرم، اسیر است قره خان. و از این مى‌ترسم؛ چون به شیوه‌ى مرسوم نمى‌بیند و به مطابعت از فقهاى زمان قضاوت نمى‌کند.” «مـردی در تبـعیٖـد ابـدی» کتابی‌ست از که زندگى بزرگـمردى را روایت می‌کند که چون دیگر ستارگان پرفروغ راه دانش، نه تنها توسط مردمان هم عصرش فهمیده نشد بلکه رنج ها کشید از بهر شناساندن پایه هاى دین، اندیشیدن بى بدعت و تفکر نقادانه و آزاد. اما با او همان کردند که با حلاج… در این کتاب، با همان نثرِ آهنگین و جذابش که هر جمله را چون زر با ارزش مى کند، به روایت زندگى پر مشقت ، ، پرداخته است. این آمیخته ى داستان و واقعیت، شاهکارِ است به پیشگاهِ بزرگمردى که اندیشه هایش در هیچ عصرى آنگونه که بایسته و شایسته ى مقام عالىِ او بود شناخته نشد. این اثر را به هیچ وجه از دست ندهید!
«مردی در تبعید ابدی» را از طاقچه دریافت کنید https://taaghche.com/book/78894
: “عشق به دیگرى”، ضرورتى ست که از حادثه بر مى خیزد نه از اراده به انتخاب، و همین، کار را مشکل مى کند. در به در که نمى توان به دنبال محبوب خاکى گشت. در هر خانه را که نمى توان کوبید و پرسید: “آیا یار من، اینجا منزل نکرده است؟” سرِ هر گذر، همچو اوباش، نمى توان اِستاد و در انتظار عبور یار، زمان را کُشت… و همین هاست که کار را مشکل مى کند.
: فرزندان، حق است که اولیا خود را، تا دم واپسین، روى دیدگانِ خود نگه دارند و آنچه مى کنند جز در جهت رضاى ایشان نباشد؛ اما این بدان معنا نیست که هر فرزندى، وقف کامل اولیا خود است، و حق برداشتن هیچ سهمى را براى خویش ندارد. خداوند، آن کس را که در راهِ هدفى معتبر کشته مى شود، شهید مى داند؛ اما آن کس را که در راه نگهدارى از اولیا خود، تمام زندگى خویش را تبله مى کند، شهید نمى نامد.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 سـٰاقـیٖـٰا... 🎙 📖 ساقیا! از سر بنه این خواب را آب ده این سینه‌ی پُر تاب را...
ساقيا از سر بنه اين خواب را آب ده اين سينه پر تاب را جام مي را آب آتش بار كن از صراحي ديده خون بار كن مطربا يكدم به كف نه بربطي زورق تن را بيفكن در شطي از دف و ني زهره را در رقص آر وز نواي چنگ و بربط اشكبار بشكن اندر كف عطارد را قلم وز ني ناخن بزن چنگي رقم مشتري را طيل سان از سر بكن و آنگهي در آتش ساغر فكن سجه و سجاده اش را مي ستان مي كشانش تا بر اين مي كشان تيغ مريخ از كفش بيرون فكن نشتر ماه نو اندر خون فكن خرقه پير فلك را كن برون سوي قوال افكن اين دام فسون نرخ بازار فلك در هم شكن مشتري را ز احتسابت عزل كن مطربا چنگ و چغانه ساز ده زادگان زهره را آواز ده
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه هیجانی سنتی از مرحوم میکیس تئودوراکیس...