فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴
🕯در مجلس
🖤مظلومیّت مردِ غریب
🕯بنگرکه دلم
🖤میان غمخانه گم است
🕯این ناله
🖤ز ماتمِ امامِ هادی ست
🕯معصوم دوازدهم
🖤امامِ دهم است
🏴
🕯ما سامرا نرفته
🖤گدای تو می شويم
🕯ای مهربان امام
🖤فدای تو می شويم
🕯هادیِ خلق،
🖤ڪوری چشمان گمرهان
🕯پروانگان شمع
🖤عزای تو می شويم
🖤شهادت جانسوز
امام علی نقی(ع) تسلیت باد🏴
🍃🌸بحث گروه
ماه رجب و ماه شعبان ، اعمالی که انسان در آن ها انجام می دهد ، زمینه بهره از ماه رمضان را فراهم می کند.
به نظر شما چه کنیم که رمضان متفاوتی داشته باشیم؟( یعنی چه کار کنیم که توی مهمونی خدا بیشتر بهمون خوش بگذرد و توجه صاحب مهمونی را به خودمان جلب کنیم؟)
🌷نغمه های فاطمیون🌷
🍃🌸بحث گروه ماه رجب و ماه شعبان ، اعمالی که انسان در آن ها انجام می دهد ، زمینه بهره از ماه رمضان را
🌼 🍃 گــــgoleـل یــــــyasـــــــاس 🍃🌼:
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خواهرای عزیزم
🌹حلول ماه با برکت رجب و شهادت امام علی نقی (ع) را خدمت شما بزرگواران تسلیت عرض نموده و امیدواریم در این ماه رجب در زمره بندگان مقرب الهی باشیم و از برکات و فیوضات این ماه بی حساب بهره مند گردیم .
نظر خودمو در مورد بحث گروه خدمتون عرض میکنم با ی مثال
دیدید وقتی مهمونی دعوت میشیم مثل جشن تولد یا که ی مهمونی باشکوه از قبلش چقدر برا خودمون برنامه ریزی میکنیم مثلا وقتی قرار باشه ما ی جشن تولد بریم یا اینکه ی مهمونی بریم که برامون خیلی مهم و اهمییت داره
اولین کاری که میکنیم اولین چیزی که ب ذهنمون میرسه لباس مناسبی که تو اون مهمونی باید داشته باشیم با چه لباسی تو اون مهمونی حاضر بشیم که در شان اون مهمونی باشه و اینکه چه جوری خودمون رو نشون بدیم توی اون مهمونی که ماهم مورد توجه قرار بگیریم همه دوست دارن وقتی که میرن مهمونی مورد توجه اون جمع قرار بگیرن وقتی که لباسی که میخوایم برای اون مهمونی بگیریم میریم میگردیم لباس مناسب پیدا میکنیم یا اگر لباس مورد علاقه مونو پیدا نکردیم حتی براش پارچه میگیریم ی خیاط مناسب پیدا میکنیم و میدیم خیاط ی لباس زیبا برامون بدوزه که تو اون مهمومی وجاهت خودمونو بتونیم حفظ کنیم لباس که تهیه کردیم وقتی روزها ب برگزاری اون مهمونی نزدیکتر میشیم ب فکر آراستن ظاهر خودمون هستیم چیکار کنیم پوست صورتمون شفاف باشه چیکار کنیم رنگ موهامون زیباتر جلوه کنه ب فکر این هستیم که چه آرایشی داشته باشیم وقتی وارد اون مهمونی میخواییم بشیم
حالا اون نوع کرمی که میخواییم استفاده بکنیم نوع عطریکه بخواییم استفاده بکنیم برامون مهم
لباسی که میخواییم بپوشیم برامون مهمه ، چرا ؟؟
ب خاطر اینکه مهمونی برامون مهمه
یا جشن تولد یا یک مهمونی تو جمع همکاران قرار ظاهر بشیم یا تو جمع فامیل بین خواهرا بین اقوام نزدیک میخوایم ظاهر بشیم دلمون میخواد شکوه و عظمت وجودمون مورد توجه باشه
حالا یکی سلیقه اش تو سادگی یکی سلیقه اش روی تجملات با اینا کار نداریم
ولی هیچ کس از زیبایی از خوش درخشیدن دریغ نمیکنه و با همون سلیقه ای که خودش داره خودش رو برای اون مهمونی اماده میکنه
مهمونی ماه رمضان ی مهمونی که خدا ما رو دعوت کرده و ب عنوان ماه مهمانی این ماه معرفی شده
اینقدر این مهمونی بزرگه یک شب تو این شب های این ماه ی جلسه ویژه قرار تشکیل بشه که خداوند گفته تو اون جلسه هر کسی هر چی بخواد بهش میدم تامینش میکنم تا سال دیگه ولی ی مقدماتی داره برای رسیدن ب اون جلسه اصلیه باید دو تا جلسه خصوصی هست باید اونا رو برگزار کنید تو جلسه سوم نتیجه نهایی رو بهتون میگم حتما خوب فهمیدید شب های قدر و دارم میگم
اما برای اینکه تو همون ۳ تا جلسه ما بتونیم نتیجه خوبی بگیریم باید تو اون مهمونی کلا حاضر و اماده باشیم
دیدین بعضی ها تو مهمونی چند تا لباس میبرن هی میخوان لباس عوض بکنن تمام دغدغه شون تو اون مهمونی اینکه که هی بره چادرشو عوض کنه بره روسری شو عوض کنه بره و بیاد لباسشو عوض کنه که ببینه با کدوم لباس جذاب تره با کدوم لباس بهتر میتونه خودشو نشون بده
اون کسی هست که انتخاب نکرده
از قبل آماده نیست.
خود ب خودش باور نداره
ی سلیقه نمیتونه نشون بده چند تا سلیقه رو هی میخواد نشون بده ببینه با کدوم میتونه بهتر جلب توجه بکنه
و شاید بتونه تنوع پذیری خودشو بیشتر نشون بده
اما تو مهمونی خدا اگه کسی حاضر نشه توی تمام این روزها تازه میخواد شروع کنه خود سازی بکنه
تازه از اول ماه رمضان یکی یکی ازین ویژگی های منفیش کم بکنه هی خودشو اماده بکنه تا برسه ب شب های قدر
شاید تلاش بکنه ب شب های قدر برسه شب قدر رو زنده نگه داره
ولی اون بهره ای که باید ببره شاید نتونه ببره
پس باید چیکار کنه ؟
باید از الان شروع کنه
از همین ماه رجب
از همین اول ماه باید شروع بکنه
لباسی که ادم ها باید تو ماه رمضان بپوشند تا مورر پسند این میزبان مهمونی واقع بشه لباس تقواست
کسی که تقوا داشته باشه خدا خیلی دوستش داره
پس بیاییم از الان شروع بکنیم
اون چیزی که میدونیم وقتی تو وجودمون باشه وجودمون رو زشت میکنه
یا اینکه ی جور ما رو دوست نداشتنی میکنه اونا رو از خودمون دور کنیم
حداقل با خودمون عهد بزاریم امسال یکی شو از خودمون دور کنیم
اگه خدای نکرده بد اخلاقیه حسادته یا اینکه کم حوصلگیه
خیلی مسائل وجود داره برای اینکه که ادم ها ناراحت باشن برای اینوه کم حوصله باشن
اما خیلی خیلی بیشترش وجود داره که ادم ها بتونن با کمک اینها اون مسائل کوچکتر رو حلش بکنن
ب خاطر این میگم کوچکتر
که وقتی ادم ب خدا وصل میشه
🍀دانای ب علم حل مسئله میشه🍀
اون وقت مسائل براش کوچکتر میشه
ولی وقتی وصل ب خدا نباشه و خودش تنهایی بخواد مسائل شو حل بکنه میگه من مسائلم بزرگه
🌷نغمه های فاطمیون🌷
🍃🌸بحث گروه ماه رجب و ماه شعبان ، اعمالی که انسان در آن ها انجام می دهد ، زمینه بهره از ماه رمضان را
چه خبر از دل من داری
حتما دلت خیلی خوشه که داری این حرفو میزنی
ولی واقعیتش همین نیس
واقعیتش اینه که باید با خدا رفیق شد
از الان باید زمینه شو ایجاد کرد
دیدید تو مهمونی ها اونایی که باهم صمیمی ترند دور هم جمع میشن ب اونا هم تو مهمونی بیشتر خوش میگذره؟؟
چون هم صحبتی دارند هم کلامی دارند ادم هایی هستند که حرف همدیگرو میفهمند و کنار هم جمع میشند
از الان بیام برنامه ای بریزم فاصله مو با خدا کم کنم
با خدا رفیق بشم
وقتی اینجوری بشه
برا ماه شعبان اونوقت اماده میشم که ظاهر خودمو اصلاح کنم
تو این ماه رجب هر روز ی عهدی همین توی ماه رجب با خودمون ببندیم
ی ویژگی هایی که دارم و خودمم هم وقتی برمیگردم ب خودم نگاه میکنم از اون بیشتر ناراحت میشم دست بزارم رو اون
امسال ماه رجب من اونو اصلاحش کنم که ماه رمضان با کمترین درجه ازین خصلت وارد مهمونی ماه خدا بشم
معلوم باشه اومدم برا رفاقت
اومدم برا عاشقی کردن
اومدم برا دوستی
وقتی وارد ماه شعبان شدم
مثل همون جایی که میخوام برم مهمونی
میرم دنبال آرایش
پیراستن ظاهر خودم
مدل موی خوشگل میزنم
رنگ موی خوشگل میزنم
ظاهر خودمو اماده بکنم
ب جسمم برسم
ی جسم قوی داشته باشم
که بتونم تو اون ماه روزها و شب ها برای خدا با خدا عبادت بکنم
و با خدا عاشقی بکنم
با خدا حرف بزنم
و این روحیه رو تو خودم بوجود بیارم که من میخوام رفیق خدا بشم میخوام رنگ ارتباطم مو با خدا عوض کنم
دیدین بعضی وقت ها خواهرا ی مدتی از هم دورن
میگیم خواهری خیلی وقته از هم دوریم بیا یکم بیشتر با هم رفت آمد کنیم
یکم بیشتر ب هم زنگ بزنیم
یکم بیشتر ب خونه همدیگه بریم
بعد میگه تو بیا
میگه من میام توهم بیا
این شکلی ارتباطه که قبلا شاید سرد شده بوده دوباره رنگ میگیره
و هر دو انرژی میگیرن
اگه ی موقع خدای نکرده ارتباطمون با خدا این جوریه
ی کاری بکنیم ماه رمضان که شروع میشه با خدا غریبه نباشیم تازه بخواییم آشنا بشیم
مثل اینایی که وقتی میرن میهمونی،
مهمونی و ادم های مهمونی براشون غریبه ان
کز میکنن ی گوشه میشینن
نمیتونن ارتباط بگیرن
و شاید خیلی زودتر مهمونی رو ترک بکنند
و از اون مهمونی فقط اون پذیرایی باشه که صاحب خونه ازشون پذیرایی میکنه
از ارتباط گرفتن با ادم ها از حرف زدن ها از یاد گرفتن ها حتی تو مهمونی از همدیگه شاید نتونن بهره ببرن
چون که غریبی میکنن
اگه از الان با خدا رفیق نشیم ماه رمضان تو مهمونی خدا غریبی میکنیم
شاید فیضش تنها همون ثواب روزه ی روزهایی باشه که میگیریم
یا زنده نگه داشتن شب های قدر که باید شب زنده داری بکنیم
اما اگه از الان با خدا عاشق شدی
اگه از الان بگیم خدا میخوام ازین ب بعد بیشتر باهات رفیق بشم
بیشتر باهات حرف بزنم
بیشتر باهات دوستی بکنم،
ماه رمضان ی جوری میرم وارد این ماه میشم که مثل کسی هستم که یک دوستی رو خیلی وقته ندیده و مشتاق دیدنشه
و وقتی ماه رمضان میخواد تموم بشه انگار که فاصله ای قرار بین من و این دوست بیوفته
اون وقت حس میکنی که خداوند در گوشت نجوا میکنه
اگه تو باشی منم هستم
اگه تو ب رفت و امدت ادامه بدی منم هستم
اگه تو عاشقانه هاتو حفظ کنی منم هستم
چون خدا خودش گفته
هر کسی ی قدم بیاد من بقیه شو میرم تو فقط ی قدم بیا
پس بیا
از همین امروز شروع کنیم
ی قدم بریم ب سمت خدا
اول لباس مونو ترو تمیز کنیم
اول از گناهامون استغفار کنیم
گناهان گذشته
عادت های بدمونو
بدترین عادت رو دست بزاریم روش
که کم رنگش کنیم
یواش یواش ترکش کنیم
علم ثابت کرده هر کسی ب مدت متوالی ی کاری رو انجام بده توی ضمیر نا خدا گاهش اون میشه ملکه ذهنش
خوب من وقتی تو این ماه تمرین خوب بودن بکنم خوبی میشه ملکه ذهنم
برای رجب ۲۹ تا ۳۰ روز فرصت داریم که از گناهانمون فاصله بگیریم
و خودمونو زیبا بکنیم
اون جوری که خدا دوست داره ب خدا نزدیک بشیم
و ماه شعبان ب ظاهر خودمون برسیم
ب جسم مون برسیم
که اماده باشیم برای ماه مناجات با خدا
و ماه رمضان بریم ب آغوش خدا
برای مهمونی قشنگ
امسال که خدا روزیتون کرده توی کلاس امر ب معروف باشید
امر ب معروف انجام دادن کارهای خوب و نهی از منکر دور شدن از هر زشتی
حالا که خدا اینو روزی مون کرده که کنار هم باشیم
ی جوری باشیم ازین نعمت خدا برای زندگی شخصی خودمون ی جور دیگه بهره ببریم
همین که یاد بگیریم و دیگران رو تحت تاثیر قرار بدیم این عالیه
ولی عالی تر اینه که
بی نظیر اینه که
من از خودم شروع کنم از الان شروع کنم
ی کار متفاوت
ی انرژی متفاوت
ی زندگی متفاوت
ی طرز فکر متفاوت
ی جور دیگه با خدا رفتار کنم
رفیق رفیق رفیق باشم با خدا
و ی جوری از خدا بخوام که
خدایا منو ب وصال خودت برسون
بیایید از امشب
این دعا رو توی سجده های نمازمون
🌷نغمه های فاطمیون🌷
🍃🌸بحث گروه ماه رجب و ماه شعبان ، اعمالی که انسان در آن ها انجام می دهد ، زمینه بهره از ماه رمضان را
سجده هایی که بعد نماز انجام میدیم از خدا بخواییم
خاضعانه ترین حالات نماز
سجده هست
و ما هم این حالت رو
این درخواست رو
توی بهترین حالت
بعد از نماز
از خدا بخواییم که خدایا منو ب وصال خودت برسون
مطمئن باشید اگر که
ی صلوات قبل و ی صلوات بعد این دعا بزارید
حتما خدا شرایطشو فراهم میکنه
ب هر جایی رسیدید هر وقت حال خوشی بهتون دست داد
برای من
و همکارایی که همه باهم داریم تو این زمینه باهم کار میکنیم
برای هم گروهی هاتون دعا کنید
بیایید دعا کنیم
برای فرج اقا آقامون
از امروز زیاد تلاش کنیم برای ظهورش
عزیزان دلم
نصرت های الهی تو زندگی ما انسانها هستند خیلی فراوان هستن
از جمله
افزایش رزق،
برکت در عمر
استجابت دعا
توفیق عبادت
اولاد صالح
همگی از الطاف خداست
میدونید مهمترین و اساسی ترین نصرت خدا چیه؟
کدوم نصرت ؟
کدوم موهبت هس اگه خدا اونو بهمون عطا کنه بقیه حوائج رفع میشن؟؟
گرانبهاترین و پر ارزش ترین موهبت الهی و نصرت خدا ظهور مهدی موعود عج هس
که اونو ما مسلمونا باید از خدا طلب کنیم
از خدا بخواییم که فرجشو نزدیکتر کنه
ولی همه اینا با دعا و نماز خوندن و قران خوندن ایا میشه ؟؟
مسلما نه
تمامی مصادیق نصرت خدا شرط داره
دو شرطش
ظهور حضرت مهدی عج احیا و اقامه و ترویج همگانی امر ب معروف و نهی از منکر
ما شیعیان برای تعجیل ظهورش همه کار میکنیم الا توجه ب لزوم تحقق شروط وعده های الهی
باید این و باور کنیم
و در خود بپرورانیم که
منتظران مصلح خود باید مصلح باشند
ما باید با انجام همگانی این فریضه ی واجب فراموش شده و واجب غریب
ب خدای خودمون ثابت کنیم که
اهل کوفه نیستیم
امام خودمون رو در مبارزه با منکرات تنها نمیزاریم
ثابت کنیم که
تو راه مبارزه با انواع فساد و منکرات پشت امام خود خواهیم ایستاد
و با دشنام شنیدن
و تمسخر شدن
و هزینه دادن
میدونو خالی نمیکنیم
خواهران نازنینم
دعا برای فرج لازمه
ولی کافی نیست
ضروری و تکلیف شرعیه که با عزمی راسخ و با اراده ای محکم تر برای شادی دل صاحب الزمان عج و تعجیل در فرجش در راه احیا و ترویج بزرگترین واجب مون بکوشیم
تاوقتی که منکر باقی مونده و معروفی ترک شده وظیفه همه ما اینه که تذکر بدیم
تا زمانی که منکر رفع نشده و معروف احیا نشده
این تکلیف گردن تک تک ماها هست از گردنمون ساقط نمیشه
این فریضه الهی شرط ایمان
و هر کسی تمام واجب دینش رو انجام نداده باشه ب اون مومن گفته نمیشه
حتی اگر این تذکر دادن های ما ۹۹ در صدر تاثیر نداشته باشه
و احتمال بدیم
فقط ی درصدر ممکنه تاثیر بزاریم
وظیفه مونه که امر و نهی کنیم
اونم تو اون لحظه انتظار نداشته باشیم که حرفمونو قبول کنن
شاید در آینده
جای دیگه
تاثیر شو بزاره
یا فردی که بهش تذکر میدیم
شب که بره تو خونش
تو خلوت خودش
ب حرف هامون فکر کنه
تو دلش ناراحت بشه
گناهش ب خفا برررره
پس ازین ب بعد
با تمام قدرت و فکرمون جلو میریم
از هر هنری که داریم استفاده میکنیم برای جذب آمر بیشتر
که اطرافیانمون رو اگاه کنیم و در گناهشون شریک نشیم
با ثبت نام خود در این دوره
و نشر بنر تبلیغاتی یاریگر باشیم
در احیای این فریضتین فراموش شده
هدف ما
از بین بردن بیتفاوتی ها
در قبال منکراته
در اخر هم ی روایت بگم
حضرت فاطمه زهرا س در پاسخ شخصی که از شیعه بودن خود از خانم سوال پرسیده بود این گونه فرمون:
اگر ب آنچه شما را فرمان داده ایم
عمل میکنید
و از آنچه نهی کرده ایم
پرهیز نموده اید
از شیعیان ما هستید
و در غیر این صورت
از شیعیان نیستید
🌹🌹🌹🌹🌹
شرمنده از همه دوستان که زیاد پر حرفی کردم تو این روزها و شبهای عزیز از همتون التماس دعا دارم سخنم رو بایک دعا ب پایان میرسونم
خدایا به حرمت این ماه عزیز فرج اقامون امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف را برسان
قلب نازنین اقا از ما راضی وخشنود گردان
حاجت تمام حاجت مندان روا بگردان
رهبرعزیزمون رو از تمام بلاها دور گردان
خدایا
شر دشمنان رو به خودشان برگردان
همه مریضها شفای عاجل عنایت فرما
کسانی که در این جمع حضور دارند
خدایا عاقبت بخیر بگردان
عواقب امور ما به شهادت ختم بفرما .
با صلوات بر محمد وال محمد
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
🍀🍀🍀🍀
🌷نغمه های فاطمیون🌷
#سرگذشت_ارواح_در_برزخ 🔹نویسنده : اصغر بهمنی مورد تایید آیت الله سبحانی 🔹قسمت ۱ تا ۳ 👇👇👇 https:
#سرگذشت_ارواح_در_برزخ
🔹نویسنده : اصغر بهمنی
مورد تایید آیت الله سبحانی
🔹قسمت ۴ تا ۶ 👇👇👇
https://eitaa.com/Nagmahyefatamion/12207
برای دسترسی به
متن داستان
لینک بالا لمس شود .
┏━━━ 🌷🌷🌷━━━┓
@Nagmahyefatamion
┗━━━🌷🌷━━
🌷نغمه های فاطمیون
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت۴)
◾️چند نفر جنازهام را از تابوت بیرون آورده و چنان با سر وارد بر گور کردند که از شدت ترس و اضطراب گمان کردم از آسمان به زمین افتادهام...
💠 در حالیکه جسدم را در قسمت لحد قبر جاسازی میکردند، من بیرون از قبر یک نگاهی به بدنم و مردم داشتم.
🍀در این حال شخصی نزدیک جسدم آمد و مرا به اسم صدا زد؛ خود را نزدیک او رساندم و خوب به حرفهایش گوش دادم. او در حال خواندن تلقین بود.
هر چه میگفت میشنیدم و بلافاصله، همراه با او تکرار میکردم؛ چقدر خوب آرام و زیبا تلفظ میکرد.
🍃 چیزی نگذشت که شروع به چیدن سنگ در اطراف لحد کردند، از اینکه جسدم را زندانی خاک میساختند سخت ناراحت بودم.
🍂با خود اندیشیدم بهتر است به کناری بروم و با جسد داخل گور نشوم اما به واسطه شدت علاقهای که داشتم، خود را کنار جنازه رساندم.در یک چشم بر هم زدن، خروارها خاک بر روی جسدم ریختند...
♻️جمعیت متفرق شدند و فقط تعداد انگشت شماری از نزدیکانم باقی ماندند؛ اماچندی نگذشت که همگان تنها رهایم کردند و رفتند -اصلاً باورم نمیشد چقدر نامهربان بودند..
❎دلم میخواست بر سرشان فریاد بزنم:
کجا میروید؟ با من بمانید و مرا تنها نگذارید ... در این لحظه بود که صدای یک منادی را شنیدم که خطاب به مردم میگفت: بزایید برای مردن، جمع کنید برای نابود شدن و بسازید برای خراب شدن...
اما افسوس انها نمیشنیدند...
🔘پس از این همه ناله و فغان به خود آمدم و دیدم انچه برایم باقی مانده است:
قبری است بس تاریک، وحشتزا، غم آور و هول انگیز، ترسی شفاف وجودم را فرا گرفت.
🔸با خود اندیشیدم: هر چه غم است در دل انسان خاکی، و هرچه اضطراب است در دنیا گویی در قلب من ریختهاند. غم و وحشتی که شاید اندکی از آن میتوانست بدن انسان خاکی را منهدم کند...
🔵از ان همه فشار روحی گریهام گرفت و ساعتها اشک ریختم. به فکر اعمال خویش افتادم و آنگاه که پی به نقصان اعمال خود بردم، آرزو کردم: ای کاش من هم همراه جمعیت باز میگشتم اما افسوس که دیگر دیر بود...
💥در همین افکار غوطهور بودم که به ناگاه، از سمت چپ قبر، صدایی برخاست که میگفت:
بی جهت آرزوی بازگشت نکن، پرونده عمل تو بسته شده!
✨ از شنیدن صدا در آن تاریکی وحشت کردم، گویا کسی وارد قبر شده بود. با لرزشی که در صدایم بود پرسیدم: تو کیستی؟ پاسخ داد: من «رومان» یکی از فرشتههای الهی هستم.
🍃گفتم: گمان میکنم، متوجه آنچه در ذهن من گذشت شدی؟
گفت: آری؟
گفتم: قسم یاد میکنم که اگر اجازه دهید به آن دیار برگردم، هرگز معصیت خدا نکنم و در طلب رضایت او بکوشم. امروز وقتی که تمام آشنایان و دوستان و حتی خانوادهام، مرا تنها رها کردند و رفتند، به بی وفایی دنیا پی بردم ، مطمئن باش اگر به دنیا بازگردم، لحظهای از خدمت به خلق و اطاعت خالق یکتا غفلت نکنم.
🌷گفت: این سخن را تو میگویی، اما بدان حقیقت غیر از آرزوی توست؛ از این پس تا قیام قیامت باید در عالم برزخ بمانی.
⚡️ پس از شنیدن این کلام بدون درنگ شروع به شمردن اعمال نیک و بدم کرد. همان اعمالی که در طول عمرم توسط کرامالکاتبین ثبت و ضبط شده بود...
✍ادامه دارد..
📚سرگذشت ارواح در عالم برزخ (قسمت ۶)
در حالیکه پرونده اعمالم بر گردنم سنگینی میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و از دیدن شخصی که روبرویم نشسته بود در تعجب فرو رفتم. جوانی خوش سیما و خوش سیرت بود، که با انگشت، اشک از گوشه چشمانم پاک کرد و لبخندی هدیه ام نمود.
به نشانه ادب،سلام کردم و در مقابلش دو زانو، برجای نشستم و خیره به چشمان زیبایش، حیرت زده زیر لب زمزمه کردم:
فتََبارکَ اللهُ احسُنُ الخالقینَ.
پس آنگاه با صدایی رسا پرسیدم: شما کیستید که دوست و همدم من در این لحظه های وحشت و غربت گشته اید؟
در حالیکه لبخندی بر لبانش، نقش بسته بود، پاسخ داد: غریبه نیستم، از آشنایان این دیار توام و همدم و مونست در این راه پرخطر.
گفتم: زهی توفیق... اما به راستی تو کیستی؟ بی شک از اهالی آن دنیای غریب نیستی، زیرا در تمام عمر کسی به زیبایی تو ندیده و نیافته ام.
با همان لبخند که بر لبانش نقش بسته بود با طعنه گفت: حق داری مرا نشناسی! چرا که در دنیا به من کم توجه بودی.
من نتیجه ذره، ذره اعمال خیر توام که اینک مرا به این صورت می بینی. نامم نیک و هادی و راهنمای تو در این راه پر خطر می باشم.
آنگاه از من خواست که پرونده سمت راستم را به او بسپارم. پرونده را به او سپردم و گفتم: از اینکه مرا از تنهایی رهایی بخشیدی، و همدم و همراه من در این سفر خواهی بود بسیار ممنونم و سپاسگذار.
گفت: تا آنجایی که در توانم باشد، برای لحظه ای تنهایت نخواهم گذاشت. مگر آنکه...
رنگ از رخسارم پرید، وحشت زده پرسیدم: مگرچه؟ گفت مگر آنکه آن شخص دیگر که هم اکنون از راه می رسد بر من غلبه یابد که دیگر خود می دانی و آن همراه! پرسیدم آن شخص کیست؟
گفت: تا آن جا که به یاد دارم، فقط نامه اعمال سمت راستت را به من سپردی...
اما نامه اعمال سمت چپ تو، هنوز بر شانه ات آویزان است و چیزی نمی گذرد که شخصی دیگر که نامش گناه است، آن را از تو باز پس خواهد گرفت. آنگاه اگر او بر من غلبه پیدا کند با او همنشین خواهی شد، وگر نه در تمام این راه پر خطر تو را همراه خواهم بود.
گفتم: پرونده او را می دهم تا از اینجا برود. نیک گفت: او نتیجه اعمال ناپسند و گناه توست و دوست دارد در کنارت بماند.
گفتگوهامان ادامه داشت، تا اینکه احساس کردم بوی بسیار نامطبوعی شامه ام را آزار می دهد. آن بوی متعفن تمام فضا را پر کرد و باعث قطع گفتگوهایمان شد. در این لحظه هیکل زشت و کریهی در قبر ظاهر شد....
✍ ادامه دارد..
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت ۵)
◾️عجب پروندهای! کوچکترین عمل خوب یا زشت مرا در خود جای داده بود.
در آن لحظه تمام اعمالم را حاضر و ناظر میدیدم...
💠در فکر سبک و سنگین کردن اعمال خوب و بد بودم که رومان پرونده اعمالم را بر گردنم آویخت، بطوریکه احساس کردم تمام کوههای عالم بر گردنم آویختهاند.
💥چون خواستم سبب این کار را بپرسم گفت: اعمال هرکسی طوقی است بر گردنش.
گفتم تا چه زمان باید سنگینی این طوق را تحمل کنم؟
گفت: نگران نباش. بعد از رفتن من نکیر و منکر برای سؤال کردن میآیند و پس از آن شاید این مشکل برطرف شود.
🍀رومان این را گفت و رفت..
✅هنوز مدت زیادی از رفتن رومان نگذشته بود که صداهای عجیب و غریبی از دور به گوشم رسید. صدا نزدیک و نزدیک تر میشد و ترس و وحشت من بیشتر...
🔘 تا اینکه دو هیکل بزرگ و وحشتناک در جلوی چشمم ظاهر شدند. اضطرابم وقتی به نهایت رسید که دیدم هر یک از آنها آهنی بزرگ در دست دارند که هیچکس از اهل دنیا قادر به حرکت آن نیست، پس فهمیدم که این دو نکیر و منکراند.
☑️در همین حال یکی از آن دو جلو آمد و چنان فریادی کشید که اگر اهل دنیا میشنیدند، میمردند.
✨ لحظهای بعد آن دو به سخن آمده و شروع به پرسش کردند: پروردگارت کیست؟ پیامبرت کیست؟ امامت کیست؟
از شدت ترس و وحشت زبانم بند آمده بود. و عقلم از کار افتاده بود.، هرچند فهم و شعورم نسبت به دنیا صدها برابر شده بود، اما در اینجا به یاریم نمیآمدند.
⚡️ سرم به زیر افتاد، اشکم جاری شد و آماده ضربت شدم.
💥درست در همین لحظه که همه چیز را تمام شده میدانستم، ناگهان دلم متوجه رحمت خدا و عنایات معصومین علیهم سلام شد و زمزمه کنان گفتم: ای بهترین بندگان خدا و ای شایستهترین انسانها، من یک عمر از شما خواستم که شب اول قبر به فریادم برسید، از کرم شما به دور است که مرا در این حال و گرفتاری رها کنید.
💠و این بار آنها با صدای بلندتری سؤالشان را تکرار کردند. چیزی نگذشت که قبرم روشن شد، نکیر و منکر مهربان شدند،
دلم شاد و قلبم مطمئن و زبانم باز شد. با صدای بلند و پر جرأت جواب دادم: پروردگارم خدای متعال(الله)، پیامبرم حضرت محمد صلی الله علیه و آله و سلم، امامم علی و اولادش، کتابم قرآن، قبلهام کعبه میباشد...
🔷نکیر و منکر در حالیکه راضی به نظر میرسیدند از پایین پایم دری به سوی جهنم🔥 گشودند و به من گفتند: اگر جواب ما را نمیدادی جایگاهت اینجا بود،
سپس با بستن آن در، در دیگری از بالای سرم باز کردند که نشان از بهشت داشت. آنگاه به من مژده سعادت دادند.
با وزش نسیم بهشتی قبرم پر نور و لحدم وسیع شد. حالا مقداری راحت شدم.
از اینکه از تنگی و تاریکی قبر نجات یافته بودم، بسیار مسرور و خوشحال بودم.
سرور و شادمانیم ار اینکه در اولین امتحان الهی سربلند بیرون آمدم، چندی نپایید و رفته رفته نوعی احساس دلتنگی و غربت به من روی آورد.
❄️ با خود اندیشیدم: من کسی بودم که در دنیا دوستان، اقوام و آشنایان فراوانی داشتم؛ با آنها رابطه و انس فراوان داشتم. اما اینک دستم از همه آنها کوتاه است.
♦️سر به زیر گرفتم و بی اختیار گریه را آغاز کردم. چندی نگذشت که عطر دل انگیز و و روح نوازی به مشامم رسید، عطر بیشتر و بیشتر میشد.
✨در حالیکه پرونده اعمال بر گردنم سنگینی
میکرد با زحمت سرم را بلند کردم و ...
✍ادامه دارد..