🌸🍃🌸🍃
🍃
🍃قَالَ علیه السلام أَعجَزُ النّاسِ مَن عَجَزَ عَنِ اکتِسَابِ الإِخوَانِ وَ أَعجَزُ مِنهُ مَن ضَیّعَ مَن ظَفِرَ بِهِ مِنهُم
🌹ناتوانترین مردم کسی است که از یافتن دوستان، ناتوان باشد، و ناتوانتر از او کسی است که یاران به دست آورده را از دست بدهد). اخوان، جمع اخو است مانند خربان که جمع خرب است، مقصود دوستان صمیمی است. و در عبارت ترغیبی بر اخلاق پسندیدهاست، زیرا دوستان جز با اخلاق کریمه فراهم نیایند. و امام (علیه السلام) فرد ناتوان از دوستیابی را از آن رو ناتوانترین مردم، دانسته است که دوستیابی، نه به صرف نیروی بدنی نیاز دارد و نه به اعمال نیروی عقلی، بلکه تنها به اخلاق خوب و حسن رفتار و برخورد با گشاده رویی و چهره ی باز، نیازمند است. و این امور هم در بیشتر مردم، طبیعی و آسانترین کار برای آنهاست، بنابراین کسی که از اینها ناتوان باشد، ناتوانترین فرد بر انجام کارهاست. و اینکه امام (علیه السلام) آن کسی را که دوستی داشته و بعد از دست داده، ناتوانترین شخص شمرده است از آن روست که دوستیابی ناگزیر زحمتی برای شخص دارد، اما کسی که دوستی، فراهم آورده است، دیگر نیازی به این مقدار زحمت نیز ندارد، بنابراین، نگهداری دوستان آسانتر است از دوستیابی، پس کسی که دوستان را از دست می دهد، به خاطر ناتوانی در نگهداری از چیزی که آسانترین کارهاست، از کسی که در دوستیابی ناتوان است، ناتوانتر می باشد. اگر کسی اشکال کند که امام فرمود: کسی که دوستان را از دست بدهد، ناتوانتر از ناتوانترین مردم است، بنابراین مردم (به دلیل وجود ناتوان تر از خود) ناتوانترین مردم نمی شود، این خلف است در پاسخ می گوییم: لفظ الناس مطلق است، در صورتی خلف لازم می آمد که افاده ی عموم می کرد.
📙شرح#حکمت_12
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص17
🔶 @Nahj_Et
🔶🔸قَالَ علیه السلام إِذَا قَدَرتَ عَلَی عَدُوّکَ فَاجعَلِ العَفوَ عَنهُ شُکراً لِلقُدرَةِ عَلَیهِ
🔶🔸هرگاه بر دشمنت مسلط شدی، عفو و گذشت از او را، شکر و سپاس نعمت قدرتی بدان که نسبت به او یافته ای). این عبارت توجه دادن به فضیلت گذشت است، و امام (علیه السلام) با این بیان که گذشت، سپاسگزاری به خاطر توانمندی می باشد. یعنی لازمه ی شکر نعمت قدرت، گذشت و بخشش است، بر این فضیلت دعوت کرده است، توضیح آن که دست یافتن بر دشمن، نعمتی از طرف خداست که سپاس بر آن، و ایمان و خضوع در برابر خدا را می طلبد. و لازمه ی سپاس و ایمان نرم دلی و فرونشاندن آتش خشم است و به دنبال آن عفو و گذشت. به این ترتیب گذشت را جای سپاس قرار داده است از آنجا که این دو لازم و ملزومند. و چون شکر واجب است، عفو و گذشت نیز لازم است.
📙شرح#حکمت_11
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص16
🔶 @Nahj_Et
❣امام باقر(ع):
🌸 عالمی که از علمش بهره برد، برتر از هفتاد هزار عابد است.
📚الدعوات،ص۶۲،حدیث ۱۵۳
💠فرارسیدن سالروز ارتحال حضرت امام خمینی(ره) تسلیت و تعزیت باد...🖤
🔶 @Nahj_Et
حکمت 10-خَالِطُوا النَّاسَ مُخَالَطَهً إِنْ مِتُّمْ مَعَهَا ….mp3
3.06M
EyEmamShahidanKhomeini.mp3
4.14M
▪️ای امام شهیدان خمینی ...
🎙 بانوای: حاج میثم مطیعی
🏴 ویژه ارتحال امام خمینی (ره)
🔶 @Nahj_Et
🗯قَالَ علیه السلام إِذَا وَصَلَت إِلَیکُم أَطرَافُ النّعَمِ فَلَا تُنَفّرُوا أَقصَاهَا بِقِلّ
🗯هرگاه نعمتهای تازه ای نصیب شما شد، زیادی آن نعمتها را با کم سپاسی از خود دور نسازید). امام (علیه السلام) در این گفتار توجه داده است، بر این که به منظور دوام و بقای نعمت باید شکر نعمت را به جای آورد، و از کم سپاسی- به دلیل پیامد ناگوار آن- برحذر داشته است بنابراین، زنهار به خاطر پیامد کم سپاسی است. لفظ تنفیر (حذر داشتن) را به ملاحظه ی شباهت نعمت، به یک گروه پرنده استعاره آورده است، پرندگان به هم پیوسته که اگر اول آن گروه فرود آید، آخر آن نیز فرود خواهد آمد. و در این عبارت اشارتی است بر این که دوام شکر و سپاس باعث دوام و زیادت نعمت است، همانطوری که خداوند متعال فرموده است: و لئن شکرتم لا زیدنکم
📙شرح#حکمت_13
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص18
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠و قَالَ علیه السلام بِکَثرَةِ الصّمتِ تَکُونُ الهَیبَةُ وَ بِالنّصَفَةِ یَکثُرُ المُوَاصِلُونَ وَ ب
💠ادامه شرح حکمت ۲۲۴
🌟قَالَ علیه السلام بِکَثرَةِ الصّمتِ تَکُونُ الهَیبَةُ وَ بِالنّصَفَةِ یَکثُرُ المُوَاصِلُونَ وَ بِالإِفضَالِ تَعظُمُ الأَقدَارُ وَ بِالتّوَاضُعِ تَتِمّ النّعمَةُ وَ بِاحتِمَالِ المُؤَنِ یَجِبُ السّؤدُدُ وَ بِالسّیرَةِ العَادِلَةِ یُقهَرُ المنُاَو ِئُ وَ بِالحِلمِ عَنِ السّفِیهِ تَکثُرُ الأَنصَارُ عَلَیهِ
🌟و گاهی هم ممکن است خاموشی در اثر کاستی در غریزه و گرفتگی زبان در سخن باشد، با این همه- به دلیل نیامیختن در گفتار- مورد احترام است. 2- انصاف، که همان فضیلت عدالت است. امام (ع به دلیل این که این فضیلت موجب افزایش دوستان می شود، بدان ترغیب کرده است، چون کم انصافی باعث جدایی و بی الفتی است همانطوری که ابوالطیب گفته است: همواره کم انصافی بین مردم- هر چند که فامیل و خویشاوند باشند- تفرقه انداز است. 3- نیکی به دیگران در نیازمندیهایشان. لازمه ی این کار بالا رفتن و بزرگی درجات است چون برآوردن نیاز باعث می شود تا آن که نیکی و محبت دیده، نیکی کننده را مطابق ارزش نیازش منزلت دهد. 4- فزونی. باعث کمال نعمت، در اثر فزونی دوستان و اهل محبت، می گردد، چون فضیلت تواضع، خود نعمتی است و پیامد آن به منزله ی کامل و تمام شدن آن است. 5- تحمل رنج. باعث آقایی و بزرگی است، زیرا تحمل زحمتهای مردم، مستلزم فضیلت سعه ی صدر و تحمل ناملایمات است، و بر این اساس خواسته های مردم از چنین کسی که تحمل دارد، آمیخته به شائبه ای از قبیل بازگرداندن و منت نهادن و نظایر اینها نخواهد بود به این ترتیب تواضع مردم در برابر او بیشتر شده، و کار او قوت می گیرد، و در میان مردم آقا و بزرگ می شود. حسن رفتار. که لازمه ی آن شکست بدخواهان است. (مناوات، معادات: دشمنی بین دو نفر) توضیح آن که دشمن برای کسی که رفتار خوب دارد، عیبی نمی یابد که بدان وسیله بر او غلبه کند و به مفاسد او را متهم کند بنابراین شکست می خورد. 7- بردباری در برابر نادان. لازمه اش فزونی یاوران است.
📙شرح#حکمت_224
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص228
🔶 @Nahj_Et
💠گزیده سخنان مشکل حضرت علی علیه السلام👇
🔹وَ فى حَديثِهِ عَلَيْهِ السَّلامُ:- اِنَّ الرَّجُلَ اِذا كانَ لَهُ الدَّيْنُ الظَّنُونُ،
در گفتار آن حضرت است: انسان را اگر طلبی باشد که نمی داند آن را می گیرد یا نه،
🔹يَجِبُ عَلَيْهِ اَنْ يُزَكِّيَهُ لِما مَضى، اِذا قَبَضَهُ.
زمانی که گرفت نسبت به سالی که بر وام گذشته پرداخت زکات بر او واجب است.
🔹فَالظَّنُونُ الَّذى لايَعْلَمُ صاحِبُهُ اَيَقْبِضُهُ مِنَ الَّذى هُوَ عَلَيْهِ اَمْ لا،
«ظَنون» طلبی است که طلبکار نمی داند آن را از بدهکار می ستاند یا نه،
🔹فَكَاَنَّهُ الَّذى يُظَنُّ بِهِ، فَمَرَّةً يَرْجُوهُ وَ مَرَّةً لايَرْجُوهُ.
گویا به آن گمان می برد، گاه به گرفتنش امیدوار و گاه ناامید است.
ادامه دارد.....
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
🍃🌹قَالَ علیه السلام العَجزُ آفَةٌ وَ الصّبرُ شَجَاعَةٌ وَ الزّهدُ ثَروَةٌ وَ الوَرَعُ جُنّةٌ وَ نِعم
💠ادامه شرح حکمت ۴
💥قَالَ علیه السلام العَجزُ آفَةٌ وَ الصّبرُ شَجَاعَةٌ وَ الزّهدُ ثَروَةٌ وَ الوَرَعُ جُنّةٌ وَ نِعمَ القَرِینُ الرّضَی
💥دهم- پارسایی سرمایه و دارایی است، پارسایی فضیلتی وابسته به پاکدامنی است. در تعریف آن گفته اند: خودداری نفس از متاع و خوشیهای دنیاست و چون مالداری در عرف مردم عبارت است از بی نیازی و فزونی ثروت، به خاطر شباهت پارسایی به بی نیازی حاصل از ثروت، کلمه ی ثروت را استعاره برای پارسایی آورده است از آن رو که هر دو باعث بی نیازی می باشند. یازدهم- پرهیزکاری سپر است، حقیقت پرهیزکاری عبارت است از پایبندی به کارهای خوب و از این رو لفظ الجنه را استعاره آورده است که پارسایی نیز همانند سپر انسان را از عذاب خدا در آخرت و از بزرگترین گرفتاریها در دنیا نگه می دارد، چنان که با سپر و دیگر سلاحها نگهداری می شود.دوازدهم- خوشنودی به قضای الهی همدمی نیکوست. قبلا روشن شد که خوشنودی به قضای الهی، و آنچه مقدر باشد، خود دری بزرگ از درهای بهشت، و از جمله نتایج صفات پسندیده است. بدیهی است که چنین چیزی در دنیا و آخرت همدمی نیکوست.خوشنودی به قضای الهی، همدمی نیکوست.
📙شرح#حکمت_4
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص9
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
🍃🌺وَ قَالَ علیه السلام صَدرُ العَاقِلِ صُندُوقُ سِرّهِ وَ البَشَاشَةُ حِبَالَةُ المَوَدّةِ وَ الِاحت
💠ادامه شرح حکمت ۶
🍃🌸قَالَ علیه السلام صَدرُ العَاقِلِ صُندُوقُ سِرّهِ وَ البَشَاشَةُ حِبَالَةُ المَوَدّةِ وَ الِاحتِمَالُ قَبرُ العُیُوبِ
وَ روُیِ َ أَنّهُ قَالَ فِی العِبَارَةِ عَن هَذَا المَعنَی أَیضاً المَسأَلَةُ خِبَاءُ العُیُوبِ وَ مَن رضَیِ َ عَن نَفسِهِ کَثُرَ السّاخِطُ عَلَیهِ
🍃🌸. سید- رحمت خدا بر او باد- فرموده است: بعضی گفته اند، امام (علیه السلام) در تعبیر از این مطلب این چنین نیز فرموده است: المسالمه خباء العیوب، یعنی صلح و آشتی پنهان ساختن عیبهاست. جوهری می گوید: خباء مفرد است و جمع آن اخبیه خانه ای است از کرک و یا پشم نه از مو که بر دو، یا سه عمود و یا بیشتر استوار می باشد. صلح و مسالمت فضیلتی از شاخه های پاکدامنی است، خباء را استعاره از مسالمت آورده است از آن رو که این فضیلت باعث جلب محبت و همچون خانه پوششی برای عیبهاست، و مستلزم آن است که زبان مردم از عیبجویی بسته و خاموش باشد. این مطلب که صلح و مسالمت لازمه اش عیب پوشی است، در صورتی ثابت می شود که می بینیم، نقیض آن یعنی، ستیزه جویی و سازش نکردن- با طغیان طبیعت افراد بر عیبجویی، و اظهار معایب، به منظور توهین و سرزنش همراه است.
📙شرح#حکمت_6
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص11
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹وَ قَالَ علیه السلام العِلمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الآدَابُ حُلَلٌ مُجَدّدَةٌ وَ الفِکرُ مِرآةٌ ص
💠ادامه شرح حکمت ۵
✴️قَالَ علیه السلام العِلمُ وِرَاثَةٌ کَرِیمَةٌ وَ الآدَابُ حُلَلٌ مُجَدّدَةٌ وَ الفِکرُ مِرآةٌ صَافِیَةٌ
✴️اندیشه ی آدمی آینه ای صاف است، گاهی مقصود از فکر، همان نیروی اندیشه و گاهی- بطور مطلق- حرکت نیروی فکری، به هر صورتی که باشد، و گاهی هم معنای دیگری مورد نظر است. اما در این جا منظور همان نیروی فکری است. کلمه ی: المرآه یعنی آینه، را استعاره آورده است از آن جهت که نیروی اندیشه وقتی که در پی مطالب تصوری و یا تصدیقی برمی آید و آنها را درمی یابد و عکس برداری می کند، چنان است که در آینه صورت اشیایی که برابر آنها قرار می گیرد، می افتد.
📙شرح#حکمت_5
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص10
🔶 @Nahj_Et
💠ادامه شرح حکمت ۸
✳️قَالَ علیه السلام اعجَبُوا لِهَذَا الإِنسَانِ یَنظُرُ بِشَحمٍ وَ یَتَکَلّمُ بِلَحمٍ وَ یَسمَعُ بِعَظمٍ وَ یَتَنَفّسُ مِن خَرمٍ
✳️. و مقصود امام (علیه السلام) از گوشت، زبان است زیرا زبان گوشت سفید نرمی آمیخته به مویرگهای کوچک فراوانی است که خون در
آنها جریان دارد و از این رو به رنگ سرخ می نماید و زیر زبان مویرگها و عصبهای زیادی موجود است و در زیر دو دهانه وجود دارد که آب دهان از آنها جاری می شود که این دو دهانه به گوشت غده ای نرمی می رسد که در بن آن قرار گرفته به نام مولد لعاب و به وسیله ی همین دو دهانه است که زبان و پیرامون آن بطور طبیعی تر و تازه است. و مقصود امام (علیه السلام) از استخوانی که به وسیله ی آن صداها را می شنود، همان استخوانی است که به آن، حجری می گویند، استخوانی سخت که در مجرای گوش با پیچ و خمهای زیادی قرار گرفته و همانطور ادامه می یابد تا می رسد به عصبی که از دماغ خارج می شود و جایی که مرکز جریان روحی حامل قوه ی شنوایی است، و مقصود امام (علیه السلام) از خرم (شکاف) سوراخ بینی است. در تمام این موارد و نظایر اینها چه در بدن انسان و چه در سایر حیوانات، عبرتی است برای کسی که درصدد عبرت گرفتن است، و کمال گواهی به وجود آفریدگار حکیم آنهاست. و هر کسی که در اجزای بدن انسان دقت کند، دلایلی از حکمت خداوندی را مشاهده می کند که اندیشه ی انسان مات و مبهوت، و عقل حیران و سرگردان می شود. امام صادق (علیه السلام) آیه ی مبارکه: و خلق الانسان ضعیفا را قرائت فرمود، آنگاه گفت: چگونه ناتوان و ضعیف نباشد که به وسیله ی یک پیه می بیند، و با استخوانی می شنود و توسط گوشتی سخن می گوید؟ در چهار مورد امام (علیه السلام) رعایت سجع متوازی را نیز کرده است.
📙شرح#حکمت_8
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص13
🔶 @Nahj_Et
💠ادامه شرح حکمت۷
🔆وَ الصّدَقَةُ دَوَاءٌ مُنجِحٌ وَ أَعمَالُ العِبَادِ فِی عَاجِلِهِم نُصبُ أَعیُنِهِم فِی آجَالِهِم
🔆. عنوان داروی مفید و شفابخش را استعاره برای صدقه آورده است، از آن رو که صدقه همانند دارو است، اما در دنیا به دلیل حدیث نبوی (صلی الله علیه و آله): (بیمارانتان را با صدقه به درمان برسانید) و راز مطلب آن است که صدقه باعث جلب همتها و همسویی دلها بر محبت صدقه دهنده و گرایش به خداوند پاک در برطرف ساختن ناراحتیها از وی به منظور بقای اوست، بنابراین صدقه در این جهت همچون دارویی شفابخش است. و اما در آخرت از آن رو که صدقه وسیله ای، برای رفع گرفتاریهای اخروی است، همانطوری که قبلا توضیح داده شد. بیست و یکم- اعمال بندگان خدا در آخرت جلو چشمانشان قرار می گیرد یعنی آشکارا در برابر چشمانشان قرار می گیرد، و راز مطلب همان است که قبلا روشن شد، نفوس مردم تا وقتی که در دنیاست، هم نقض خوبی و هم بدی دارد، لکن در پوششهایی از اشکال جسمانی و موانعی که از درک واقعیتها وجود دارد، اما وقتی که این پوششها با جدایی از دنیا به یک طرف روند، تمام امور روشن می شود، و در نتیجه، هر کار خوبی را که انجام داده و زمیه ی هر کار بدی را که داشته است، درمی یابد، همانطوری که خداوند متعال فرموده است: فکشفنا عنک عطاءک فبصرک الیوم حدید و همینطور آیه ی یوم تجد کل نفس ما عملت من خیر محضرا
📙شرح#حکمت_7
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص12
🔶 @Nahj_Et
📿الظَّفَرُ بِالْحَزْمِ وَ الْحَزْمُ بِإِجَالَةِ الرَّأْيِ
🔮پيروزى در دورانديشى و دور انديشى در به كار گيرى صحيح انديشه
✍ حَزْم که به معناى دوراندیشى و مطالعه عواقبِ کار است ، یکى از مهم ترین عوامل پیروزى است زیرا افراد سطحى نگر که گرفتار روزمرّگى هستند در برابر حوادث پیش بینى نشده به زودى به زانو در مى آیند و رشته کار از دستشان بیرون مى رود و شکست مى خورند.
«اجالة» به معناى جولان دادن و «رأى» به معناى فکر است و منظور از جولان دادن فکر این است که انسان همچون اسب سوارى که در تمام اطراف میدان نبرد قبل از شروع گردش مى کند تا از نقاط ضعف و قوت با خبر شود باید در مسائل مهم نیز چنین کند و تمام جوانب یک مسئله را از خوب و بد بدون اغماض بررسى کند تا بتواند تصمیم صحیح بگیرد.
📙 #حکمت_48
🔶 @Nahj_Et
حکمت 11-إِذَا قَدَرْتَ عَلَى عَدُوِّکَ فَاجْعَلِ الْعَفْوَ عَنْهُ ….mp3
1.64M
🍃🌼قَالَ علیه السلام مَن ضَیّعَهُ الأَقرَبُ أُتِیحَ لَهُ الأَبعَدُ
🍃🌼کسی که خویشاوندان نزدیک ترکش کنند، کسان بسیار دور، به او خواهند رسید. یعنی، خداوند مقرر کرده و اراده اش بر این تعلق گرفته است که برای هر چیزی علت و سببی قرار دهد تا بدان وسیله و با وجود آن سبب، آن چیز ضرورت پیدا کند. چون اکثر وقتها نزدیکترین افراد خاندان و فامیل انسان برای منافع و کارهای لازم او اقدام می کنند، در حکمت خداوندی مقرر نشده است که جز از طریق آن سودی عاید انسان شود، بناچار اگر آنها وی را ترک گویند و رها سازند، باید خداوند کسانی را از افراد بسیار دور و بیگانه مقدر و معین کند تا مصالح و کمک و یاری او را عهده دار شوند.
📙شرح#حکمت_14
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/19
🔶 @Nahj_Et
💠قَالَ علیه السلام مَا کُلّ مَفتُونٍ یُعَاتَبُ
💠ابن ابی الحدید می نویسد: آنگاه که امام علی (علیه السلام) قصد داشت با اصحاب جمل جنگ کند، عبدالله بن عمر سعد بن وقاص و امثالشان آن حضرت را یاری نکردند و از حرکت با وی صرف نظر کردند. حضرت جمله بالا را فرمود، کنایه از اینکه شما که به سلامتی، تن پروری و خوش گذرانی (که در حقیقت بلاست) آلوده شده اید سرزنش نخواهید شد بروید من نیازی به شما ندارم! انسان بلا دیده ای که کنترل خود را از دست داد هیچ کجا ارزش ندارد، اما مومن در بلا استوار خواهد بود.
📙شرح#حکمت_15
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص20
🔶 @Nahj_Et
🍃🌺وَ قَالَ علیه السلام تَذِلّ الأُمُورُ لِلمَقَادِیرِ حَتّی یَکُونَ الحَتفُ فِی التّدبِیرِ
🍃🌺کارها تابع مقدراتند، به حدی که تدبیر و مال اندیشی باعث نابودی و هلاکت می گردد). به خاطر پیروی کارها از تقدیر الهی و جریان امور بر طبق قضای الهی، کلمه ی ذل یعنی خواری، را استعاره آورده است، از آن رو که انسان از قدر ناآگاه است. امکان دارد از نتایج پیروی امور از مقدرات این باشد که آنچه را شخص ناآگاه مصلحت پنداشته و به تصور سود داشتن انجام می دهد همان باعث هلاکت و نابودی وی گردد. در این عبارت اشارتی است بر ضرورت استناد کارها به خدا و تکیه نداشتن بر تدبیر و دوراندیشی، و بریدن از ماسوا و توجه تنها به او.
📙شرح#حکمت_16
حکمت های نهج البلاغه ( همراه با 25 ترجمه و شرح )/ ص21
🔶 @Nahj_Et
🔴توبیخ خیانتکار در بیت المال
🔸فَاتَّقِ اللَّهَ وَ ارْدُدْ إِلَى هَؤُلَاءِ الْقَوْمِ أَمْوَالَهُمْ فَإِنَّكَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ ثُمَّ أَمْكَنَنِي اللَّهُ مِنْكَ لَأُعْذِرَنَّ إِلَى اللَّهِ فِيكَ وَ لَأَضْرِبَنَّكَ بِسَيْفِي الَّذِي مَا ضَرَبْتُ بِهِ أَحَداً إِلَّا دَخَلَ النَّارَ وَ وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ فَعَلَا مِثْلَ الَّذِي فَعَلْتَ مَا كَانَتْ لَهُمَا عِنْدِي هَوَادَةٌ وَ لَا ظَفِرَا مِنِّي بِإِرَادَةٍ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُمَا وَ أُزِيحَ الْبَاطِلَ عَنْ مَظْلَمَتِهِمَا
🟤پس از خدا بترس و اموال آنان را باز گردان و اگر چنين نكنى و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم تو را كيفر خواهم كرد كه نزد خدا عذر خواه من باشد و با شمشيرى تو را مى زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا اگر حسن و حسين چنان مى كردند كه تو انجام دادى از من روى خوش نمى ديدند و به آرزو نمى رسيدند تا آن كه حق را از آنان باز پس ستانم و باطلى را كه به دستم پديد آمده نابود سازم
✍اشاره به اينکه من جز در راه خدا و در برابر دشمنان او شمشير نمى کشم و هر کس را که تاکنون با اين شمشير از پاى در آورده ام سرازير جهنم شده است
در اينجا سؤالى پيش مى آيد و آن اينکه چرا کسى که از بيت المال چيزى را ربوده مستحق اعدام باشد در حالى که در حدود اسلامى حداکثر اجراى حدّ سرقت بر وى است.
تازه حدّ سرقت هم در اينجا بعيد به نظر مى رسد، چون شرط آن سرقت از حرز يعنى جايى است که قفل و بند داشته باشد اگر قفل و بندش را بشکنند و چيزى از آن را به سرقت ببرند حدّ سرقت جارى مى شود و مى دانيم بيت المال در اختيار اين فرماندار بوده نه آنکه در حرز باشد.
در پاسخ اين سؤال ممکن است گفته شود:
اوّلا اين سرقت توأم با انکار حرمت آن بوده و وى آن مال را بر خود حلال مى دانسته و اين نوعى انکار ضرورى دين است
ثانياً امام عليه السلام مى فرمايد: اگر دستور مرا نسبت به بازگرداندن اين اموال به بيت المال عمل نکنى و در برابر من مقاومت نمايى در واقع قيام بر ضد امامت کرده اى و مى دانيم قيام بر ضد امام مجوز قتل است.
بديهى است که هرگز منظور امام عليه السلام اين نيست که امکان دارد امام حسن و امام حسين عليهما السلام دست به غصب اموال بيت المال بزنند بلکه منظور بيان مبالغه در مطلب است که هيچ کس در برابر تخلّف از حق و عدالت مصونيت ندارد.
📙#نامه_41
🔶 @Nahj_Et
▫️وَ ايْمُ اللهِ، مَا کَانَ قَوْمٌ قَطُّ فِي غَضِّ نِعْمَة مِنْ عَيْش فَزَالَ عَنْهُمْ إِلاَّ بِذُنُوب اجْتَرَحُوهَا لاَِنَّ (اللهَ لَيْسَ بِظَلاَّم لِلْعَبِيدِ
🟤به خدا سوگند! هرگز ملتى که در ناز و نعمت مى زيستند نعمتشان زوال نيافت، مگر بر اثر گناهانى که مرتکب شدند ; زيرا خداوند هرگز به بندگانش ستم روا نمى دارد
✍آن چه در کلام امام عليه السلام آمده يک قانون کلى است و مى دانيم هر قانون کلى استثنائاتى دارد. موارد آزمايش و بيدار باش و امثال آن، استثنائاتى در قانون کلى فوق محسوب مى شود و به تعبير ديگر آن چه امام(عليه السلام) فرموده حمل بر غالب مى شود و اين شبيه چيزى است که در قرآن مجيد بيان شده است: «(وَمَا أَصَابَکُمْ مِّنْ مُّصِيبَة فَبِمَا کَسَبَتْ أَيْدِيکُمْ وَ يَعْفُو عَنْ کَثِير); هر مصيبتى بر شما مى رسد به سبب اعمالى است که انجام داده ايد و بسيارى را نيز عفو مى کندو اگر انسان درست دقت کند غالباً مى تواند مواردى را که بلاها جنبه مجازات الهى دارد، از مواردى که براى آزمايش يا هشدار است بازشناسد. هرگاه گناه مهمى از او سرزد و يا جامعه اى آلوده به انواع مفاسد شد، حوادث تلخى که بعد از آن پيدا مى شود قطعاً مجازات است ; ولى حوادث تلخى که براى صالحان و پاکان پيش مى آيد، معمولا جنبه آزمايش و هشدار براى ترفيع مقام است.
📙#خطبه_178
🔶 @Nahj_Et