eitaa logo
نهج البلاغه
37هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
2.7هزار ویدیو
61 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🦋امام علی(ع): 🌹ای مالک در هر چه از دیگران برایت ثابت نشده خود را به غفلت بزن و در باور کردن گفتار سخن چینان شتاب مکن زیرا سخن چین خائن است گرچه خود را شبیه خیرخواهان نشان دهد! 📝 عهدنامه مالک اشتر 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته‌اى اشاره مى‌كند كه توجه به آن انسان را در برابر حوادث سخت شجاعت مى‌بخشد، مى‌فرمايد: «اجل و سرنوشت حتمى براى حفظ انسان كافى است»؛ (كَفَى بِالأَجَلِ‌ حاَرِساً) . اشاره به اين‌كه هركس سرنوشت حتمى معينى دارد و تا آن زمان فرا نرسد جان او محفوظ است؛ اما هنگامى كه فرمان نهايى رسيد، هيچ‌كس و هيچ چيز نمى‌تواند در برابر آن مقاومت كند. همان‌گونه كه در سند اين كلام شريف ذكر كرديم، مرحوم «صدوق» آن را در ضمن بيان ماجرايى از جنگ صفين آورده است. طبق اين روايت يكى از ياران على عليه السلام مى‌گويد: در روز صفين على عليه السلام در مقابل معاويه ايستاده بود و حتى شمشير خود را از نيام درنياورده بود. يكى از اصحابش عرض كرد: يا اميرالمؤمنين! مراقب خويش باش، ما از اين مى‌ترسيم كه اين مرد در حمله‌اى غافلگيرانه شما را از پاى درآورد. امام عليه السلام فرمود: درست است كه او انسان بى‌دين و شقاوتمندى است ولى اجل و سرنوشت قطعى، براى حفظ انسان كافى است. هيچ‌كس نيست مگر اين‌كه فرشتگانى از سوى خدا مأمور حفظ او هستند تا در چاهى سقوط نكند يا ديوارى بر او فرود نيايد و يا مصيبت بد ديگرى دامن او را نگيرد تا اجلش فرا رسد. 🔶 @Nahj_Et
💠🔹از خطبه‌هاى امام عليه السّلام است كه در آن از شگفتى‌هاى آفرينش طاووس پرده برداشته است. خطبه در يك نگاه اين خطبه را مى‌توان به چهار بخش تقسيم كرد: در بخش اوّل، امام عليه السّلام به سراغ عجايب كائنات و شگفتى‌هاى آفرينش، به ويژه پرندگان مى‌رود و از اين طريق بر وجود خداوند متعال و لزوم ايمان راسخ به او استدلال مى‌كند. در بخش دوّم، از ميان تمام پرندگان، انگشت روى آفرينش طاووس و شگفتى‌هاى خلقت او مى‌گذارد و به نكات بسيار زيبا و دقيقى در مورد اين پرندۀ عجيب اشاره مى‌فرمايد و در عين حال، بعضى از خرافات و توهّمات بى اساس را كه در مورد آن در ميان مردم وجود دارد، ردّ مى‌كند و در پايان اين بخش به اين نكته اشاره مى‌كند: جايى كه عقل‌ها از وصف مخلوقات او ناتوان است، چگونه مى‌توان آن خالق بزرگ را وصف كرد؟ در بخش سوّم از شگفتى‌هاى آفرينش جانداران بسيار كوچك مانند مورچه پرده بر مى‌دارد و عجايب خلقت آن‌ها را به صورت دليل ديگرى بر توحيد خداوند متعال بر مى‌شمرد. در چهارمين و آخرين بخش، به ذكر قسمتى از اوصاف بهشت مى‌پردازد؛ آن گونه كه شنونده را مشتاق آن مى‌سازد؛ به اين ترتيب، مبدأ و معاد را به هم پيوند مى‌دهد و مجموعۀ كاملى را در بحث عقايد بيان مى‌فرمايد. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به نكتۀ مهمى مى‌كند كه در سرنوشت افراد و امت‌ها تأثير
💠🔹اين مسئله بازتاب گسترده‌اى در آيات قرآن و روايات اسلامى دارد كه مسئلۀ رضايت به گناه گنهكاران جزء گناهان كبيره شمرده شده و حتى عذاب الهى دامن چنين افرادى را مى‌گيرد. در داستان كشتن ناقۀ ثمود (همان معجزۀ الهى خداوند كه به پيامبرشان حضرت صالح داد) قرآن مى‌گويد: همۀ آن قوم بر اثر عذاب الهى از ميان رفتند در حالى كه همان‌گونه كه در كلام ديگرى از اميرمؤمنان به آن اشاره شده ناقۀ ثمود را يك نفر كشت و چون ديگران به آن رضايت دادند خداوند همگى را عذاب كرد: (وَإِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ‌ ثَمُودَ رَجُلٌ‌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ‌ اللَّهُ‌ بِالْعَذَابِ‌ لَمَّا عَمُّوهُ‌ بِالرِّضَا) 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته‌اى اشاره مى‌فرمايد كه بسيارى از آن غافلند، مى‌فرما
💠🔹كارِ گروه اول مانند رگبارى است كه از آسمان نازل شود و سيلابى راه بيفتد و همه جا را آب فرا بگيرد و بسيارى از زراعت‌ها و خانه‌ها را ويران سازد؛ ولى كار گروه دوم مانند باران‌هاى نرم نرم طولانى و مفيد است كه همه جا را آباد مى‌كند بى‌آن‌كه ويرانى به بار آورد. نيز كارِ گروه اول مانند كسى است كه داروى شفابخشى را به مقدار زياد و بدون رعايت كميت لازم مصرف مى‌كند و به جاى درمان، به مسموميت گرفتار مى‌شود و چه بسا براى هميشه از آن دارو بيزار مى‌گردد. كار گروه دوم مانند كسى است كه آن دارو را به مقدار كم و طبق دستور طبيب به‌تدريج در مدت نسبتاً طولانى مصرف مى‌كند و بهبودى مى‌يابد و زيانى دامن او را نمى‌گيرد. شبيه همين كلام حكيمانه در حكمت 444 نيز آمده است كه مى‌فرمايد: «قَلِيلٌ‌ مَدُومٌ‌ عَلَيْهِ‌ خَيْرٌ مِنْ‌ كَثِيرٍ مَمْلُولٍ‌ مِنْهُ‌؛ كار كمى كه دوام يابد بهتر از كار زيادى است كه خسته كننده باشد» 🔶 @Nahj_Et
💠إِنَّ كَلاَمَ الْحُكَمَاءِ إِذَا كَانَ صَوَاباً كَانَ دَوَاءً، وَإِذَا كَانَ خَطَأً كَانَ دَاءً 🔹«گفتار دانشمندان اگر صحيح و درست باشد دوا (داروى شفابخش) و اگر نادرست و خطا باشد درد و بيمارى است» 🔶 @Nahj_Et
👌سیماهُمْ فی وُجوهِهِمْ مِنْ اثَرِ السُّجود مسلمانی در چهره آنها پیداست، آثار عبادت در گونه آنها نمایان است. یعنی چه؟ مقصود این نیست که چون زیاد سجده کرده‌اند فقط پیشانیشان پینه بسته است. عبادت خاصیتش این است که در قیافه انسان اثر می‌گذارد. یک رابطه عظیمی میان روح و جسم انسان هست. افکار و عقاید و اخلاق و ملکات انسان در قیافه او اثر می‌گذارد. قیافه یک انسان نمازخوان با یک انسان تارک الصلوة یکی نیست. 📚استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص40 ✨ 📚 @ketab_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار جالب خود چهار دستور براى حُسن خط مى‌دهد؛ به كاتبش عبيداللّٰه بن ابى رافع مى‌فرمايد: «مركّب دوات خود را با گذاشتن ليقه در آن، تنظيم كن و نوك قلمت را طولانى نما و ميان سطرها فاصله بينداز و فاصلۀ بين حروف را كم كن كه اين به جلوه و زيبايى خط مى‌افزايد»؛ (وَ قَالَ‌ عليه السلام لِكاتِبِهِ‌ عُبيْدَاللّٰهِ‌ بْنِ‌ أبي رافِعٍ‌: اَلِقْ‌ دَوٰاتَكَ‌، وَ أَطِلْ‌ جِلْفَةَ‌ قَلَمِكَ‌، وَ فَرِّجْ‌ بَيْنَ‌ السُّطُورِ، وَ قَرْمِطْ بَيْنَ‌ الْحُرُوفِ‌ فَإِنَّ‌ ذٰلِكَ‌ أَجْدَرُ بِصَبَاحَةِ‌ الْخَطِّ) . در زمان‌هاى گذشته براى نوشتن خط از دوات كه ظرف كوچكى بود استفاده مى‌كردند و مركب سياه در آن مى‌ريختند و براى اين‌كه مركب فراوانى به نوك قلم نيايد و حروف را زشت و كاغذ را سياه نكند قطعه پارچه يا پنبه‌اى در آن مى‌نهادند كه مركب را به خود مى‌گرفت و هنگامى كه قلم را در دوات وارد مى‌كردند مركب به مقدار نياز به نوك قلم مى‌چسبيد و مشكلى براى نوشتن حاصل نمى‌شد. آن چيزى كه براى جذب مركب در دوات مى‌نهادند ليقه مى‌ناميدند. بنابراين «اَلِقْ‌» كه فعل امر است به اين معناست كه ليقه در دوات بگذار 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار جالب خود چهار دستور براى حُسن خط مى‌دهد؛ به كاتبش عبيداللّٰه بن اب
💠🔹از سوى ديگر براى تنظيم مركب قلم و جذب تدريجى آن براى نوشتن، در نوك قلم‌هايى كه از نى تراشيده بودند شكافى مى‌دادند. اين شكاف مقدارى مركب را در خود جاى مى‌داد و به‌تدريج بر صفحۀ كاغذ وارد مى‌كرد. اين شكاف در لغت «جِلْفَةَ‌» ناميده مى‌شود و اگر طولانى‌تر باشد مركب بيشترى به خود جذب مى‌كند و نويسنده مى‌تواند با يك بار فروبردن قلم در دوات كلمات بيشترى را آن هم به صورت يكنواخت بنويسد و اين هر دو به زيبايى خط كمك مى‌كند. «تفويج بين سطور» به اين معناست كه سطرها داخل هم نباشد و خواننده بتواند به راحتى آن‌ها را از هم جدا كند، زيرا هنگامى كه خطها به هم نزديك باشند افزون بر اين‌كه صفحۀ كاغذ سياه و زشت به نظر مى‌رسد خواننده نيز پس از پايان يك سطر، براى رفتن به سطر بعد گاه گرفتار اشتباه مى‌شود و دوباره به همان سطر قبل بازمى‌گردد 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا