💠🔹سخاوت خالص و حقيقى آن است كه انسان پس از آگاهى بر نيازمندى افراد آبرومند، در حل مشكل آنها به صورت پنهانى بكوشد و نيازى به سؤال نباشد. قرآن مجيد در سورۀ «بقره» هنگامى كه سخن از اهميت انفاق و آثار و بركات آن به ميان مىآورد بر انفاق به كسانى تأكيد مىكند كه روى سؤال ندارند و به دليل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمرۀ اغنيا مىدانند، مىفرمايد: «يَحْسَبُهُمُ اَلْجٰاهِلُ أَغْنِيٰاءَ مِنَ اَلتَّعَفُّفِ تَعْرِفُهُمْ بِسِيمٰاهُمْ لاٰ يَسْئَلُونَ اَلنّٰاسَ إِلْحٰافاً». دربارۀ اهميت سخاوت در آيات قرآن و روايات اسلامى بحثهاى زيادى آمده است از جمله در حديثى از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مىخوانيم: «السَّخٰاءُ خُلْقُ اللّٰهِ الْأعْظَمِ؛ سخاوت صفت بزرگ خداست». در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مىخوانيم: «السَّخَاءُ مِنْ أَخْلَاقِ الْأَنْبِيَاءِ وَ هُوَ عِمَادُ الْإِيمَانِ وَ لَا يَكُونُ مُؤْمِنٌ إِلَّا سَخِيّاً؛ سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است و هيچ مؤمنى نيست مگر اينكه صاحب سخاوت است»
#حکمت_53
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به يك سلسله عواطف انسانى و بخش مهمى از رذايل اخلاقى و آثار هر يك از آنها اشاره فرموده و مركز آنها را قلب مىشمرد و مىفرمايد: «در درون سينۀ اين انسان قطعه گوشتى است كه به رگ مخصوصى آويخته شده و عجيبترين اعضاى او و همان قلب وى است»؛ (لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ: وَ ذَلِكَ الْقَلْبُ) . در اينكه چگونه قلب همان عضو صنوبرى كه مأمور رساندن خون به تمام اعضاست مىتواند مركز عواطف انسانى و فضايل و رذايل اخلاقى باشد در پايان اين بحث به طور مشروح از آن سخن خواهيم گفت. «نياط» همان رگى است كه قلب بهوسيلۀ آن در سينۀ انسان آويزان است كه اگر قطع شود در كمترين زمان حيات انسان پايان مىيابد.
#حکمت_108
🔶 @Nahj_Et
💠ابْتُلِيَ النَّاسُ بِهَا فِتْنَةً، فَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لَهَا أُخْرِجُوا مِنْهُ وَحُوسِبُوا عَلَيْهِ، وَمَا أَخَذُوهُ مِنْهَا لِغَيْرِهَا قَدِمُوا عَلَيْهِ وَأَقَامُوا فِيهِ;
🔹مردم به وسيله دنيا آزمايش مى شوند، پس هر چيزى از دنيا را براى دنيا به دست آورند از كفشان بيرون مى رود، و بر آن محاسبه خواهند شد، و آنچه را در دنيا براى آخرت تهيّه كردند به آن خواهند رسيد، و با آن خواهند ماند،
✨ فإِنَّهَا عِنْدَ ذَوِي الْعُقُولِ کَفَيْءِ الظِّلِّ، بِيْنَا تَرَاهُ سَابِغاً حَتَّي قَلَصَ، وَزَائِداً حَتَّي نَقَصَ.
🔹دنيا در نظر خردمندان چونان سايه اى است كه هنوز گسترش نيافته، كوتاه مى گردد، و هنوز فزونى نيافته كاهش مى يابد. .
#خطبه_63
🔶 @Nahj_Et
💠🔹اين بخشى از سخنان آن حضرت است كه آن را در زمان «عثمان»، به هنگامى كه «سعيد بن عاص» حق مسلّم امام عليه السّلام را از بيت المال (به منظور قرار دادن امام در تنگناهاى اقتصادى) دريغ داشت، بيان فرمود. خطبه در يك نگاه اين كلام همانگونه كه در بالا اشاره شد زمانى از امام صادر شد كه «عثمان» بر مسلمانان حكومت مىكرد و اطرافيان او بيتالمال اسلام را در اختيار گرفته بودند و حيف و ميلهاى عجيبى صورت مىگرفت، هواخواهان او از «بنى اميّه» بر پستهاى كليدى كشور اسلام حكومت داشتند. از جمله «سعيد بن عاص» والى «كوفه» بود، او هدايايى تهيه كرده و به مدينه فرستاد و به حامل آنها (حارث بن حبيش) سفارش كرد اين پيام را به امام عليه السّلام برساند كه من براى هيچ كس - جز «عثمان» - بيش از آنچه براى شما فرستادهام، در واقع مىخواست منّتى بر امام بگذارد
#خطبه_77
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹اين بخشى از سخنان آن حضرت است كه آن را در زمان «عثمان»، به هنگامى كه «سعيد بن عاص» حق مسلّم امام
💠ادامه خطبه ۷۷
🔹امام عليه السّلام در جواب، سخن بالا را فرمود. اشاره به اينكه آنچه او فرستاده است مقدار ناچيزى از حق من است، سپس با صراحت و شجاعت فرمود: اگر زنده بمانم و قدرت را در دست گيرم «بنى اميه» را از مقامى كه غاصبانه به چنگ آوردهاند، كنار مىزنم و حقارت واقعى آنها را به مردم نشان مىدهم. إنّ بني أميّة ليفوّقوننى تراث محمّد صلّى اللّه عليه و آله تفويقا، و اللّه لئن بقيت لهم لأنفضنّهم نفض اللّحّام الوذام التّربة! ترجمه بنى اميه از ميراث محمّد صلّى اللّه عليه و آله جز مقدار كمى در اختيار من نمىگذارند: به اندازۀ يكبار دوشيدن شير شتر. به خدا سوگند! اگر زنده بمانم آنها را از صحنۀ حكومت اسلامى بيرون خواهم ريخت، همانگونه كه قصّاب اعضاى درون شكم حيوان را - كه به روى زمين مىافتد - از خاك پاك مىكند! شرح و تفسير نمونهاى از جنايات بنىاميّه
#خطبه_77
🔶 @Nahj_Et
💠🔹به هر حال امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و بسيار پرمعنا به چهار نكته اشاره كرده، مىفرمايد: «چه بسيارند كسانى كه بهوسيلۀ نعمت به آنها غافلگير مىشوند و به سبب پردهپوشى خدا بر آنها مغرور مىگردند و براثر تعريف و تمجيد از آنان فريب مىخورند و خداوند هيچكس را به چيزى مانند مهلت دادن (و ادامۀ نعمتها و ترك عقوبت) آزمايش نكرده است»؛ (كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ، وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ، وَ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ. وَ مَا ابْتَلَى اللّٰهُ سُبْحَانَهُ أَحَداً بِمِثْلِ الْإِمْلَاءِ لَهُ) . ما هر يك از اين چهار جمله را در ذيل حكمت 116 مشروحاً بيان كرديم. آنچه لازم است در اينجا اضافه شود اين است كه اين چهار نعمتى كه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به آن اشاره كرده (احسان پروردگار، پوشاندن خطاها، ذكر خير بر زبان انسانها و مهلت دادن) قدر مشتركى دارد و آن اين است كه همۀ اينها در لباس نعمت است؛ اما در بسيارى از افراد سبب غفلت مىشود. جملۀ اوّل اشاره به افراد طغيانگر و فاسد و مفسدى است كه خداوند به آنها نيكى فراوان مىكند و ناگهان همه را از آنها مىگيرد تا مجازاتشان دردناكتر باشد
#حکمت_204
🔶 @Nahj_Et
142.mp3
1.65M
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به وضع حال بسيارى از مردم اشاره مىكند كه از مواهب مادى سوء استفاده مىكنند، مىفرمايد: «كسى كه به نوايى رسد طغيان مىكند و برترى مىجويد»؛ (مَنْ نَالَ اسْتَطَالَ) . «استطال» از ريشۀ «طول» بر وزن (قول) به معناى قدرت و برترى است و هگامى كه به باب استفعال مىرود مفهوم برترىجويى دارد. عبارت امام عليه السلام مفهوم وسيع و گستردهاى دارد و تمام كسانى را كه به مال يا مقام و يا هر گونه قدرت ديگرى مىرسند شامل مىشود و اين سيرهاى ناپسند در بسيارى از مردم است؛ هنگامى كه مال و ثروت فراوانى پيدا مىكنند مىكوشند خود را برتر از ديگران نشان دهند و هنگامى كه مقامى پيدا كنند اصرار دارند ديگران را زير سلطۀ خود قرار دهند. همچنين هنگامى كه علم و دانشى به دست مىآورند ديگران را نادان مىپندارند و شاگرد خود مىدانند. به ويژه اگر پيش از اين محروميتهايى كشيده باشند؛ فقير بوده و به نوايى رسيده، ضعيف بوده و به قدرتى دست يافته، جاهل مطلق بوده و به علم و دانش مختصرى رسيده است. كبر و غرور و برترىجويى اين گونه افراد بيشتر و شديدتر است و تاريخ گذشته و حتى حوادثى كه امروز با چشم خود مىبينيم شاهد گوياى اين گفتار امام عليه السلام است.
#حکمت_216
🔶 @Nahj_Et
👌افلاطون نظریه معروفی دارد به نام نظریه مدینه فاضله. ⬇️💯
میگوید دنیا آن روزی به سعادت نائل خواهد شد که حکیمان، زمامداران باشند و زمامداران، حکیمان.
تا وقتی که حکیمان طبقهای هستند و زمامداران طبقهای دیگر، دنیا روی سعادت نخواهد دید. ما مسلمانها بالاخص شیعیان میگوییم دوره سعادت بشر آن عصری است که دوره عدل کامل است یعنی عصر ظهور حضرت حجت (عج)، آن دورهای که اولین مشخّصش این است که دوره حکومت عقل است یعنی دورهای است که در آن، علم اسیر و برده نیست.
امیرالمؤمنین علیه السلام تعبیری درباره آن عصر دارد، میفرماید: وَ یغْبَقونَ کأْسَ الْحِکمَةِ بَعْدَ الصَّبوحِ [1] در آن عصر مردم صبحگاهان و شامگاهان جامی که مینوشند جام حکمت و معرفت است، جز جام حکمت و معرفت جام دیگری نمینوشند.
در کافی هست که در عصر ظهور حضرت حجت، خدا دست خود را بر سر افراد بشر میگذارد و عقل مردم زیاد میشود.
📚استاد مطهری، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص37 ✨
🔶 @Nahj_Et