eitaa logo
نهج البلاغه
37.4هزار دنبال‌کننده
6.8هزار عکس
2.6هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به يك نكتۀ روانى اشاره مى‌كند كه در زندگى انسان، سرنوشت‌سا
💠ادامه حکمت۲۴۵ 💠نيز به همين دليل است كه بازرگانان سودجو در عرصۀ داخلى و بين‌المللى براى اين‌كه متاع خود را به قيمت‌هاى گزاف بفروشند، موقتاً جلوى توزيع آن را گرفته و گاه افرادى را به بازار مى‌فرستند كه هرچه در بازار هست خريدارى كنند و به اين ترتيب قحطى مصنوعى ايجاد كنند و سپس اجناس خود را به‌تدريج به بازار مى‌فرستند تا به قيمت گزاف بفروشند. يكى از دلايل تحريم احتكار در اسلام نيز همين است كه ايجاد گرانى مصنوعى مى‌كند و مردم را در وحشت فرو مى‌برد و سبب تحريك حرص مردم مى‌شود كه بيش از نياز خود مطالبه مى‌كنند و قحطى كاذب جديدى به وجود مى‌آورند 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار نورانى دستورى دربارۀ سوگندهاى مؤثر در برابر كارهايى كه ظالمى مرتكب شده مى‌دهد و مى‌فرمايد: «هر گاه خواستيد ظالمى را سوگند دهيد اين‌گونه سوگند دهيد كه از حول و قوۀ الهى برى است (اگر فلان كار را انجام داده باشد) زيرا اگر اين قسم دروغ باشد مجازات او به سرعت فرا مى‌رسد (يا به درد سختى مبتلا مى‌گردد و يا مى‌ميرد) اما اگر چنين سوگند ياد كند: به خدايى كه جز او خدايى نيست (اين كار را نكرده‌ام) در كيفرش تعجيل نمى‌شود، زيرا خدا را به يگانگى ستوده است»؛ (أَحْلِفُوا الظَّالِمَ‌ - إِذَا أَرَدْتُمْ‌ يَمِينَه - بِأَنَّهُ‌ بَرِيءٌ‌ مِنْ‌ حَوْلِ‌ اللّٰهِ‌ وَ قُوَّتِهِ‌؛ فَإِنَّهُ‌ إِذَا حَلَفَ‌ بِهَا كَاذِباً عُوجِلَ‌ الْعُقُوبَةَ‌، وَ إِذَا حَلَفَ‌ بِاللّٰهِ‌ الَّذِي لَا إِلٰهَ‌ إِلَّا هُوَ لَمْ‌ يُعَاجَلْ‌، لِأَنَّهُ‌ قَدْ وَحَّدَ اللّٰهَ‌ تَعَالَى) . از اين سخن امام عليه السلام روشن مى‌شود كه تعبيرات سوگندها بسيار متفاوت است؛ تعبيرهايى كه مدح و ثناى الهى در آن است سبب تعجيل عقوبت نمى‌شود اما تعبيرات خشنى كه بر ضد آن باشد، عقوبت را تعجيل مى‌كند. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار نورانى دستورى دربارۀ سوگندهاى مؤثر در برابر كارهايى كه ظالمى مرتكب
💠🔹در حديث معروفى كه در كتب مختلف آمده مى‌خوانيم: شخصى نزد منصور، خليفۀ عباسى از امام صادق عليه السلام بدگويى كرد. منصور به دنبال حضرت فرستاد و هنگامى كه امام عليه السلام حضور پيدا كرد عرض كرد: فلان كس دربارۀ شما چنين و چنان مى‌گويد. امام عليه السلام فرمود: چنين چيزى دروغ است؛ اما بدگويى‌كننده گفت: دروغ نيست و واقعيت دارد. امام عليه السلام او را به برائت از حول و قوۀ الهى اگر دروغ‌گو باشد قسم داد. او همين سوگند را ياد كرد و هنوز گفتارش تمام نشده بود كه فلج شد و مانند قطعۀ گوشتى بى‌جان به روى زمين افتاد! پاى او را گرفتند و كشان‌كشان از مجلس بيرون بردند و امام صادق عليه السلام از اين توطئه رهايى يافت. در رخداد ديگرى مى‌خوانيم كه منصور دوانيقى به امام صادق عليه السلام عرض كرد: يكى از ياران شما به نام «معلى بن خنيس» مردم را به سوى شما فرا مى‌خواند و (براى خروج كردن) اموالى ذخيره مى‌كند 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💢 نتیجه مال غصبى 💠 امام علی علیه السلام فرمودند: 🍃 الْحَجَرُ الْغَصِيبُ فِي الدَّارِ، رَهْنٌ عَلَى خَرَابِهَا. 🔹 سنگ غصبى در بناى ساختمان مستلزم خرابى آن است. 📚 نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام نورانى به طريقۀ آزمايش شخصيت انسان‌ها اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: «در دگرگونى حالات گوهر مردان شناخته مى‌شود»؛ (فِي تَقَلُّبِ‌ الْأَحْوَالِ‌، عِلْمُ‌ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ‌) . در كافى در ادامۀ اين كلام نورانى آمده است «وَ الْأيّامُ‌ تُوضِحُ‌ لَكَ‌ السَّرائِرَ الْكامِنَةَ‌ ؛ و گذشت روزها اسرار پنهانى را بر تو آشكار مى‌سازد». «جواهر» جمع «جوهر» به معناى اشياى گرانبهايى است كه از معدن استخراج مى‌كنند، به ذات و طبيعت هر چيزى نيز اطلاق مى‌شود و در اينجا نيز منظور همين است. بسيار مى‌شود كه ظاهر و باطن افراد مختلف است؛ ظاهرى آراسته دارند در حالى كه درون، آلوده است. ظاهرش پاكدامن، زاهد، شجاع و پرمحبت است؛ ولى باطن كاملاً بر خلاف آن است و گاه به عكس افرادى ظاهراً كم‌استقامت، فاقد سخاوت و بى‌تفاوت به نظر مى‌رسند در حالى كه در باطن شجاع و نيرومند و باتقوا هستند. چگونه مى‌توان به اين تفاوت‌ها پى برد و درون اشخاص را كشف كرد و معيارى براى همكارى و عدم همكارى با آنها جست‌وجو نمود؟ بهترين راه همان است كه مولا در كلام بالا فرموده است. 🔶 @Nahj_Et
❇️‮مرحوم سيّد رضى اين گفتار حكيمانۀ امير مؤمنان على عليه السلام را به توسط فرزندزادۀ گرامى‌اش امام باقر عليه السلام نقل كرده مى‌گويد: ابو جعفر محمد بن على الباقر عليهما السلام از آن حضرت چنين نقل كرده است كه فرمود: «در زمين دو امان و وسيلۀ نجات از عذاب الهى بود كه يكى از آنها برداشته شد دومى را دريابيد و به آن چنگ زنيد»؛ (وَ حَكَى عَنْهُ‌ أَبُو جَعْفَرٍ مُحَمَّدُ بْنُ‌ عَلِيٍّ‌ الْبَاقِرُ عليهما السلام أَنَّهُ‌ قَالَ‌ كَانَ‌ فِي الْأَرْضِ‌ أَمَانَانِ‌ مِنْ‌ عَذَابِ‌ اللَّهِ‌، وَ قَدْ رُفِعَ‌ أَحَدُهُمَا، فَدُونَكُمُ‌ الْآخَرَ فَتَمَسَّكُوا بِهِ‌) . آنگاه امام عليه السلام به شرح اين دو بر اساس استنباطى كه از يكى از آيات قرآن مجيد كرده مى‌پردازد و مى‌فرمايد: «اما امانى كه برداشته شد وجود رسول اللّٰه صلى الله عليه و آله بود (كه خداوند به بركت وجود او هرگز عذابى بر اين امت نازل نكرد؛ ولى او از ميان ما رفت) و امانى كه باقى مانده استغفار است، همان‌گونه كه خداوند متعال مى‌فرمايد: «تا تو در ميان آنها هستى خداوند آنها را عذاب نمى‌كند و تا آنان نيز از گناهان خود استغفار مى‌كنند خداوند عذابشان نخواهد كرد»؛ (أَمَّا الْأَمَانُ‌ الَّذِي رُفِعَ‌ فَهُوَ رَسُولُ‌ اللَّهِ‌ صلى الله عليه و آله، وَ أَمَّا الْأَمَانُ‌ الْبَاقِي فَالْاِسْتِغْفَارُ قَالَ‌ اللَّهُ‌ تَعَالَى: وَ مٰا كٰانَ‌ اللّٰهُ‌ لِيُعَذِّبَهُمْ‌ وَ أَنْتَ‌ فِيهِمْ‌ وَ مٰا كٰانَ‌ اللّٰهُ‌ مُعَذِّبَهُمْ‌ وَ هُمْ‌ يَسْتَغْفِرُونَ‌) 🔶 @Nahj_Et
🔹💠امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود از توده‌هاى بى‌بند و بارى كه گاه دست به دست هم مى‌دهند و مفاسدى در جامعه ايجاد مى‌كنند، سخن مى‌گويد. حضرت در وصف اين گروه از اوباش مى‌فرمايد: «آنها كسانى هستند كه هر وقت هماهنگ شوند غالب مى‌گردند وهنگامى كه پراكنده شوند شناخته نخواهند شد»؛ (فِي صِفَةِ‌ الْغَوْغَاءِ‌: هُمُ‌ الَّذِينَ‌ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ‌ يُعْرَفُوا) . در تعبير ديگرى گفته شده كه امام عليه السلام فرمود: «آنها كسانى هستند كه هرگاه متحد شوند زيان مى‌رسانند و هرگاه متفرق گردند سود به بار مى‌آورند»؛ (وَ قِيلَ‌ بَلْ‌ قال عليه السلام: هُمُ‌ الَّذِينَ‌ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا) . «كسى سؤال كرد: زيان آنها را به هنگام متحد شدن دانستيم، منفعت آنها به هنگام پراكنده شدن چيست‌؟»؛ (فَقِيلَ‌: قَدْ عَرَفْنَا مَضَرَّةَ‌ اجْتِمَاعِهِمْ‌، فَمَا مَنْفَعَةُ‌ افْتِرَاقِهِمْ؟) . «امام فرمود: پيشه‌وران و اهل كسب (از آنها) به كارهاى خود باز مى‌گردند و مردم از كار آنها بهره‌مند مى‌شوند؛ بنّا به سراغ بنّايى مى‌رود و بافنده مشغول بافندگى مى‌شود و نانوا به پخت نان مى‌پردازد» 🔶 @Nahj_Et
❀✰﷽✰❀ ┅═✧🌷✧═┅ ✰نهج‌البلاغه در آینه تصویر✰ افسوس که دل‌ها سخت شده، پند نمی‌پذیرد، و از رشد و کمال باز مانده، و راهی که نباید برود می‌رود، گویا آنها هدف پندها و اندرزها نیستند و نجات و رستگاری را در به دست آوردن دنیا می‌دانند. 📚نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
🔹💠امام عليه السلام در اين گفتار پرمعناى خود از توده‌هاى بى‌بند و بارى كه گاه دست به دست هم مى‌دهند
🔹💠(فَقَالَ‌: يَرْجِعُ‌ أَصْحَابُ‌ الْمِهَنِ‌ إِلَى مِهْنَتِهِمْ‌، فَيَنْتَفِعُ‌ النَّاسُ‌ بِهِمْ‌، كَرُجُوعِ‌ الْبَنَّاءِ‌ إِلَى بِنَائِهِ‌، وَ النَّسَّاجِ‌ إِلَى مَنْسَجِهِ‌، وَ الْخَبَّازِ إِلَى مَخْبَزِهِ‌) . «غوغاء» در لغت چنان‌كه بسيارى از واژه پژوهان گفته‌اند داراى دو معناست: نخست معناى وصفى دارد و به كسانى اطلاق مى‌شود كه جزء قشر منحط اجتماع يا به بيان ديگر از اوباش مردم‌اند. افرادى هستند كه از عقل و درايت قابل توجهى برخوردار نيستند و غالباً تحت تأثير عوامل عاطفى قرار مى‌گيرند كه به آسانى ممكن است آنها را تحريك كرد و براى مقاصد سوئى به كار گرفت؛ كسانى كه مديران فاسد و مفسد جامعه هميشه از آنها بهره مى‌برند و نمونه‌هاى روشن آن را در حكومت بنى‌اميه و بنى‌عباس مى‌توان مشاهده كرد. اين واژه مفرد است و مانند ساير اسم جمع‌ها معناى جمعى دارد. معناى ديگر «غوغاء» همان معناى مصدرى يا اسم مصدرى است كه به ايجاد جار و جنجال اطلاق مى‌شود، اين معنا در فارسى امروز ما رايج است ولى معناى اول رايج نيست 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹خطبه‌هاى امام عليه السّلام است كه به عنوان تشويق و تحريك مردم بر عمل صالح ايراد شده است. خطبه در
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار گهربار به سه نكتۀ شايان توجه اشاره مى‌كند: نخست مى‌فرمايد: «كسى كه خود را در مقام پيشوايى و امامت بر مردم قرار مى‌دهد بايد پيش از آنكه به تعليم ديگران مى‌پردازد به تعليم خويش بپردازد»؛ (مَنْ‌ نَصَبَ‌ نَفْسَهُ‌ لِلنَّاسِ‌ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ‌ نَفْسِهِ‌ قَبْلَ‌ تَعْلِيمِ‌ غَيْرِهِ‌) . كلام امام عليه السلام در اينجا مطابق ظاهر اطلاق كلام، هم رئيس حكومت بر مردم را شامل مى‌شود و هم تمام كسانى را كه به نوعى ارشاد و هدايت مردم را بر عهده مى‌گيرند. اين جمله اشاره به يك واقعيت مسلم عقلانى است كه تا انسان خودش چيزى را نداشته باشد نمى‌تواند به ديگران اهدا كند. خشك ابرى كه بود ز آب ته كى شود منصب او آب دهى ضرب المثلى در ميان عرب است كه مى‌گويند: «چوبى كه كج است چگونه ممكن است سايۀ آن راست باشد». 🔶 @Nahj_Et
💠🔹❤️امام علی علیه السلام: 💠بدون هیچ ظاهر سازی و فریب کاری، کارهایتان را انجام دهید. چرا که هرکس برای غیر خدا کار کند، خداوند او را به همان کس وا می گذارد. 📚نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
💠امام على(ع)فرمودند: 💰 طمع، (انسان را) به سرچشمه آب وارد مى كند و او را تشنه بازمى گرداند و ضامنى است كه هرگز وفا نمى كند و بسيار مى شود كه نوشنده آب پيش از آنكه سيراب شود گلوگيرش شده (و هلاك مى گردد) و هر اندازه ارزش چيزى بيشتر باشد كه مورد رغبتِ اين و آن گردد، به همان اندازه مصيبت از دست رفتنش بيشتر است. آرزوها (ى دور و دراز) چشم بصيرت را كور مى كند و (چه بسا) سود به سراغ كسى مى رود كه او به دنبالش نيست! . 📚نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅ امام علی علیه السلام : ✳️ الضَّعيفُ المُحتَرِسُ مِن العَدُوِّ القَوِيِّ أقرَبُ إلَى السَّلامَةِ مِنَ القَوِيِّ المُغتَرِّ بِالضَّعيفِ . 🔶ناتوانى كه مراقب دشمن نيرومند است، به سلامت نزديك تر است از نيرومندى كه فريفته ناتوانى دشمن است. 📚شرح نهج البلاغة : ۲۰ / ۳۰۹ / ۵۴۳. ‌‌‌‌ 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه معيارى براى نقل اخبار به دست مى‌دهد و مى‌فرمايد: «هنگامى كه خبرى را مى‌شنويد در آن بينديشيد (و حقيقت محتواى آن را درك نماييد) تا آن را به كار بنديد نه تنها تفكر براى نقل به ديگران، زيرا راويان علم بسيارند و رعايت كنندگان آن كم»؛ (اعْقِلُوا الْخَبَرَ إِذَا سَمِعْتُمُوهُ‌ عَقْلَ‌ رِعَايَةٍ‌ لَا عَقْلَ‌ رِوَايَةٍ‌، فَإِنَّ‌ رُوَاةَ‌ الْعِلْمِ‌ كَثِيرٌ، وَ رُعَاتَهُ‌ قَلِيلٌ‌) . تعبير به «رعايه» در جملۀ بالا و «رُعاة» (جمع راعى به معناى رعايت كننده) ممكن است اشاره به دقت براى درك و فهم حقيقت خبر و يا اشاره به رعايت كردن در مقام عمل باشد و هر دو نيز ممكن است؛ يعنى خبرها را بشنويد و حقيقت آن را دريابيد و به آن عمل نماييد. «رِعٰايَه» در اصل به معناى مراقبت ستارگان و رصد كردن حركات آنها به وسيلۀ منجمان يا چوپانى گوسفندان و مراقبت آنهاست نيز به معناى تدبير امور كشور به وسيلۀ زمامداران آمده است و سپس به هر گونه مراقبت از چيزى اطلاق شده و در حديث بالا همين معناى وسيع اراده شده است. 🔶 @Nahj_Et
🔸 《 ارزش عبادت در اسلام 》 🔸 ما برای آدم نمازنخوان چیزی از مسلمانی قائل نیستیم... ⤵️ 🎞.......... .........🎞 از نظر اسلام سرلوحه تعلیمات، عبادت است. اگر عبادت درست باشد آن دوتای دیگر درست می‌شود و اگر عبادت نباشد آن دوتا واقعیت پیدا نمی‌کند. باور نکنید که یک کسی در دنیا پیدا بشود که در مسائل اخلاقی و اجتماعی، مسلمان خوبی باشد ولی در مسائل عبادی مسلمان خوبی نباشد. ما برای آدم نمازنخوان چیزی از مسلمانی قائل نیستیم. امیرالمؤمنین فرمود: بعد از ایمان به خدا چیزی در حد نماز نیست. پیغمبر اکرم فرمود: نماز مثل چشمه آب گرمی است که در خانه انسان باشد و انسان روزی پنج بار در آن آب گرم شستشو کند. تَعاهَدوا امْرَ الصَّلوةِ وَ حافِظوا عَلَیها [1] (کلام امر است) یعنی رسیدگی به کار نماز بکنید، محافظت بر نماز بکنید. خداوند به پیغمبر می‌فرماید: وَ أْمُرْ اهْلَک بِالصَّلوةِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیها [2] به خاندانت دستور بده که نماز بخوانند، خودت هم بر نماز صبر کن؛ یعنی نماز زیاد بخوان و آن را تحمل کن. انَّ رَبَّک یعْلَمُ انَّک تَقومُ ادْنی‏ مِنْ ثُلُثَی اللَّیلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذینَ مَعَک [3] خدا می‌داند که تو و افرادی که با تو هستند شبها بپا می‏‌خیزید، عبادت می‌کنید، خدا را پرستش می‌کنید. وَ مِنَ اللَّیلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نافِلَةً لَک عَسی‏ انْ یبْعَثَک رَبُّک مَقاماً مَحْموداً [4] ای پیغمبر! قسمتی از شب را تهجّد کن (بر او واجب بود) شاید که خدا به این حال، تو را به مقام محمود برساند. امکان ندارد انسانی انسان کامل بشود بدون عبادت و پرستش. پیغمبر، پیغمبر است و همان عبادتها و همان پرستشها و همان استغفارها. امام صادق می‌فرماید: پیغمبر در هیچ مجلسی نمی‌نشست مگر اینکه بیست و پنج بار استغفار می‌کرد، می‌گفت: اسْتَغْفِرُ اللهَ رَبّی وَ اتوبُ الَیهِ‏. علی بن ابیطالب، امیرالمؤمنین است به اینکه وجود جامعی است: هم زمامدار عادلی است و هم عابد نیمه شبی. همان عبادتها به علی آن نیروهای دیگر نظیر روشن ضمیری را داده بود. نباید ارزش عبادت را فراموش کرد. 1نهج البلاغه، خطبه 197 2طه/ 132 3مزّمّل/ 20 4اسراء/ 79 ، اسلام و نیازهای زمان، ج 1، ص177،178 📚 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه اشاره به تفاوت آشكار ميان امور شيرين و تلخ در دنيا و آخرت مى‌كند و مى‌فرمايد: «تلخى دنيا شيرينى آخرت است و شيرينى دنيا تلخى آخرت»؛ (مَرَارَةُ‌ الدُّنْيَا حَلاَوَةُ‌ الْآخِرَةِ‌، وَ حَلاَوَةُ‌ الدُّنْيَا مَرَارَةُ‌ الْآخِرَةِ‌) . اشاره به اين‌كه بسيارى از طاعات و عبادات و انجام دادن دستورات الهى تلخ‌كامى‌هايى دارد؛ جهاد فى سبيل اللّٰه، جهاد با هواى نفس و گاه رفتن به زيارت خانۀ خدا، پرداختن خمس و زكات و چشم‌پوشى از اموال حرام و مقامات عالى نامشروع، تلخى‌ها و مشكلاتى براى انسان دارد؛ ولى به يقين اين تلخى‌ها سبب شيرينى در سراى آخرت و بهشت برين است. نعمت‌هايى كه نه چشمى آن را ديده و نه گوشى سخنى از آن شنيده و نه به خاطر انسانى خطور كرده است. به عكس، بسيارى از گناهان ممكن است لذت‌بخش باشد. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه معيارى براى نقل اخبار به دست مى‌دهد و مى‌فرمايد: «هنگامى ك
💠🔹در مسائلى كه به مقام وحى يا كلمات پيشوايان معصوم منته مى‌شود سه مرحله وجود دارد: نخست نقل روايات سپس فهم آنها و بعد از آن عمل به مفهوم و محتوايشان. امام در گفتار بالا با تعبير «عَقْلَ‌ رِوٰايَةٍ‌» گوشزد مى‌كند كه نه روايت به تنهايى كافى است نه مجرد عقل و فهم آن، بلكه مهم پوشيدن لباس عمل است بر آنچه فهميده و درك كرده است و در اين مرحله حضرت مى‌فرمايد: راويان و گويندگان بسيارند؛ اما عاملان اندك. اهميت عمل به روايات به اندازه‌اى است كه در بسيارى از احاديث علم بى‌عمل به منزلۀ جهل شمرده شده و تنها علمى شايستگى اين نام دارد كه به عمل منته شود، در حديثى از اميرمؤمنان مى‌خوانيم: «مٰا عَلِمَ‌ مَنْ‌ لَم يَعْمَلْ‌ بِعِلْمِهِ‌؛ كسى كه عمل به علمش نكند عالم نيست» و در حديث ديگرى از آن حضرت مى‌خوانيم: «عَلْمٌ‌ لاٰ يُصْلِحَكَ‌ ضَلاٰلٌ‌ وَ مٰالٌ‌ لاٰ يَنْفَعُكَ‌ وَبٰالٌ‌؛ علمى كه تو را اصلاح نكند گمراهى است و مالى كه سودى به تو نبخشد مايۀ خسارت و بدبختى است و عاقبت شوم و تلخى دارد» 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ مهمى اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: «هيچ‌گاه مردم به چيزى نگفتند: خوشا به حال او؛ مگر اين‌كه روزگار روز بدى را براى آن پنهان و فراهم ساخت»؛ (مَا قَالَ‌ النَّاسُ‌ لِشَيْ‌ءٍ‌ «طُوبَى لَهُ‌» إِلَّا وَ قَدْ خَبَأَ لَهُ‌ الدَّهْرُ يَوْمَ‌ سُوءٍ‌) . معادل «طُوبىٰ‌ لَه» در فارسى «خوشا به حال او» ست، «طُوبىٰ‌» مؤنث «أطْيَب» به معناى بهتر و پاكيزه‌تر است. براى اين جملۀ كوتاه و پرمعنا دو تفسير وجود دارد: نخست اين‌كه چون مردم چيزى را بستايند، حسودان، حسادتشان تحريك مى‌شود و در زوال آن كوشش مى‌كنند. به همين دليل جمعى معتقدند بايد نعمت‌هاى چشمگير را از نظر حسودان مخفى داشت كه در مقام دشمنى با آن برنيايند. درست است كه بايد انسان به مقتضاى «وَ أَمّٰا بِنِعْمَةِ‌ رَبِّكَ‌ فَحَدِّثْ‌» نعمت‌هاى الهى را آشكار سازد؛ ولى در برابر حسودان، استثنايى وجود دارد. به همين دليل حضرت يعقوب عليه السلام به فرزندش يوسف عليه السلام سفارش كرد كه خواب خود را كه نشانۀ اوج عظمت او در آينده است از برادران حسود پنهان كند. 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به دو نكتۀ مهم كه با يكديگر ارتباط دارند اشاره فرموده، نخست مى‌گويد: «دوستى در ميان پدران به منزلۀ خويشاوندى در ميان فرزندان است»؛ (مَوَدَّةُ‌ الْآبَاءِ‌ قَرَابَةٌ‌ بَيْنَ‌ الْأَبْنَاءِ‌) . اشاره به اين‌كه پدران، دوستى با دوستان خود را براى فرزندان به ارث مى‌گذارند و فرزندانشان به‌قدرى به هم نزديك مى‌شوند كه گويى با هم برادرند و بسيار ديده شده است كه پدرانِ‌ يكديگر را عمو خطاب مى‌كنند. البته اين سخن در جوامعى صادق است كه عواطف در آن كمرنگ نشده است و فرزندان تنها اموال پدران را به ارث نمى‌برند، بلكه عواطف آن‌ها را نيز به ارث مى‌برند. از بعضى روايات نيز استفاده مى‌شود كه مودت و دوستى طولانى به منزلۀ قرابت است. امام على بن موسى الرضا عليه السلام مى‌فرمايد: «مَوَدَّةُ‌ عِشْرِينَ‌ سَنَةً‌ قَرَابَةٌ‌؛ دوستى بيست سال، خويشاوندى است» 🔶 @Nahj_Et
هرگاه به مشورت نيازمند شدى، نخست به جوانان مراجعه نما، زيرا آنان ذهنى تيزتر و حدسى سريع تر دارند. سپس (نتيجه) آن را به نظر ميان سالان و پيران برسان تا پيگيرى نموده، عاقبت آن را بسنجند و راه بهتر را انتخاب كنند، چرا كه تجربه آنان بيشتر است. 📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد جلد 20، صفحه 337، حدیث 866 🔶 @Nahj_Et