eitaa logo
نهج البلاغه
37.8هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: 🔸یکی از رشته‌های کار امیرالمؤمنین این است: «تبیین»؛ در خطبه های نهج البلاغه نگاه کنید... او حقایق را برای مردم بیان می‌کرد. ۱۳۹۵/۰۶/۳۰ 🔶 @Nahj_Et
💠🔹آنچه امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه آورده سخنى است كاملاً منطقى و عقل‌پسند، مى‌فرمايد: «بى‌نياز بودن از عذرخواهى، بهتر از عذر صادقانه و مقبول است»؛ (الإِسْتِغْنَاءُ‌ عَنِ‌ الْعُذْرِ أَعَزُّ مِن الصِّدْقِ‌ بِهِ‌) . اشاره به اين‌كه چرا انسان مرتكب خطايى شود كه ناچار دست تقاضا به درگاه خدا يا بندگان خدا بردارد و از آن‌ها عذرخواهى كند، هر چند عذر، عذر قابل قبولى باشد تا چه رسد به اين‌كه عذر ساختگى و غير قابل قبول باشد. گرچه تعبير بالا بيشتر متناسب عذرخواهى در برابر بندگان است؛ ولى اطلاق عموم اين تعبير نيز دور از ذهن نيست، زيرا در روايات آمده است كه انسان ترك گناه كند بهتر از آن است كه گناهى مرتكب شود و توبه به درگاه خدا آورد، همان گونه كه در حديثى در كتاب شريف كافى از امام صادق عليه السلام آمده است: «إِنَّ‌ تَرْكَ‌ الذَّنْبِ‌ أَهْوَنُ‌ مِنْ‌ طَلَبِ‌ التَّوْبَة» . اين حديث شريف از اميرمؤمنان على عليه السلام نيز در كتاب خصائص الائمه نقل شده است 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه در واقع به مؤمنان توصيه مى‌كند كه مشكلات و گرفتارى‌هاى خود را تنها با برادران مؤمن خود در ميان نهند نه با دشمنان و كافران. مى‌فرمايد: «كسى كه مشكل و نياز خود را نزد مؤمنى بازگو كند گويا نزد خدا بازگو كرده و كسى كه آن را نزد كافرى بازگو كند گويى از خدا شكايت كرده است»؛ (مَنْ‌ شَكَا الْحَاجَةَ‌ إِلَى مُؤْمِنٍ‌، فَكَأَنَّهُ‌ شَكَاهَا إِلَى اللّٰهِ‌؛ وَ مَنْ‌ شَكَاهَا إِلَى كَافِرٍ، فَكَأَنَّمَا شَكَا اللّٰهَ‌). تفاوت «شَكَاهَا إِلَى اللَّهِ‌» و «شَكَاهَا اللَّهِ‌» در اين است كه در اولى انسان، گرفتارى خود را در پيشگاه خدا شرح مى‌دهد و از او تقاضاى حل مشكل مى‌كند كه امرى است بسيار پسنديده ولى در دومى از خداوند شكايت و گله مى‌كند كه چرا چنين نكرد و چنان نكرد، و اين امرى است بسيار زشت و ناپسند كه انسان از پروردگارى كه اين همه نعمت براى او آفريده است شكايت كند 🔶 @Nahj_Et
🔔گردن تفرقه افکن را بشکنید، با حفظ وحدت ... 💥أَلاَ مَنْ دَعَا إلَى هذَا الشِّعَارِ فَاقْتُلُوهُ، وَلَوْ کَانَ تَحْتَ عِمَامَتِي هذِهِ 🔴آگاه باشيد هر کسى به اين شعار (تفرقه انگيز) ، مردم را دعوت کند او را به قتل برسانيد هر چند زير اين عمامه من باشد» 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 نهج البلاغة :مِن كَلامِ لُقمانَ الحَكيمِ عليه السلام : كَفى بِالقَناعَةِ عِزّا ، وبِطيبِ النَّفسِ نَعيما 🔹شرح نهج البلاغة:از سخنان لقمان حكيم است: «عزّتمندى، قناعت كافى است و براى نعمت، دل خوشىِ آدمى كافى است » 📙شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد : ج 3 ص 155 . 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه دربارۀ دو موضوع هشدار مى‌دهد، مى‌فرمايد: «اظهار بى‌ميلى به كسى كه به تو علاقه‌مند است سبب كاستى بهرۀ تو در دوستى او است و اظهار ميل تو به كسى كه به تو بى‌اعتناست سبب خوارى تو خواهد شد»؛ (زُهْدُكَ‌ فِي رَاغِبٍ‌ فِيكَ‌ نُقْصَانُ‌ حَظٍّ، وَ رَغْبَتُكَ‌ فِي زَاهِدٍ فِيكَ‌ ذُلُّ‌ نَفْسٍ‌). اين يك واقعيت مسلم است كه اگر انسانى به ما اظهار محبت كند و ما به او بى‌اعتنايى كنيم خود را از دوستى و محبت و كمك‌هاى احتمالى او در مشكلات محروم ساخته‌ايم و به اين ترتيب بهرۀ كمى برده‌ايم. انسان عاقل و هشيار كسى است كه دست‌هاى افراد لايقى را كه به عنوان دوستى به‌سوى او دراز مى‌شود بفشارد و روزبه‌روز بر دوستان خود بيفزايد چراكه مشكلات زندگى به‌قدرى زياد است كه انسان به تنهايى از عهدۀ حل آن‌ها برنمى‌آيد ولى اگر دوستان فراوانى داشته باشد آن‌ها مى‌توانند به حل مشكلات او كمك كنند و اين‌جاست كه در ضرب المثل گفته‌اند: هزار دوست كم است و يك دشمن بسيار. به‌عكس، هرگاه كسى به انسان بى‌اعتنا باشد و انسان به او اظهار تمايل كند خود را خوار و بى‌مقدار كرده است. 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته‌اى اشاره مى‌كند كه از جهاتى قابل دقت است، مى‌فرمايد: «عدم توانايى بر گناه، نوعى عصمت است»؛ (مِنَ‌ الْعِصْمَةِ‌ تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي) . مى‌دانيم عصمت معناى عامى دارد كه به معناى محفوظ ماندن، به‌ويژه محفوظ ماندن از گناه است. گاه اين حالت در حد كمال ديده مى‌شود كه مقام والاى انبيا و امامان عليهم السلام است. آن‌ها ملكه‌اى نفسانى دارند كه از هر گناه و خطا آنان را باز مى‌دارد و همين مقام سبب اعتماد همۀ مردم به آن‌ها مى‌شود كه گفتار و رفتارشان حجت و سرمشق براى همگان باشد. مرحلۀ پايين‌ترى از آن، ملكۀ عدالت است كه بازدارنده از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره است؛ ولى چنان نيست كه در برابر همه چيز مقاومت كند. درست مانند سدى است كه در برابر سيلاب بسته‌اند كه اگر سيلاب شديد و قوى باشد ممكن است سد را بشكند و با خود ببرد. افراد عادل نيز ممكن است گاه در برابر عوامل نيرومند گناه زانو بزنند و سپس پشيمان شوند و رو به درگاه خدا آورند و توبه كنند و سد عصمت عدالت در آن‌ها بار ديگر تجديد شود. نوع سومى از عصمت است كه انسان به سبب فراهم نبودن وسايل و اسباب گناه از آن دور مى‌ماند. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته‌اى اشاره مى‌كند كه از جهاتى قابل دقت است، مى‌فرماي
💠🔹. يا قدرت بر گناه ندارد؛ مانند نابينا كه نمى‌تواند نگاه هوس‌آلود به نامحرم داشته باشد و يا قدرت جسمانى دارد اما وسايل گناه فراهم نيست؛ مثل اين‌كه شرابى نيست تا بنوشد؛ هر چند مايل به آن باشد و يا حكومت اسلامى او را از گناه بازمى‌دارد هر چند او مايل به گناه باشد. اين‌گونه عصمت افتخار نيست و ثوابى در برابر ترك گناه به چنين شخصى داده نمى‌شود؛ ولى فايده‌اش اين است كه از عذاب الهى دور مى‌ماند و بسا لطف خدا شامل افرادى شود و گناه كردن را بر آن‌ها متعذّر كند تا از كيفر گناه دور بمانند 🔶 @Nahj_Et
💎امیرالمؤمنین امام علی عليه السلام: (ضرورت ترك آداب جاهلى ) وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي [أُخْرَاكُمْ] آخِرَتِكُمْ، وَ مَا أَخْسَرَ الْمَشَقَّةَ وَرَاءَهَا الْعِقَابُ، وَ أَرْبَحَ الدَّعَةَ مَعَهَا الْأَمَانُ مِنَ النَّار. به خدا سوگند كه اميران شما از اين كار سودى نبردند، و شما در دنيا با آن خود را به زحمت مى افكنيد، و در آخرت دچار رنج و زحمت مى گرديد. و چه زيانبار است رنجى كه عذاب در پى آن باشد، و چه سودمند است آسايشى كه با آن، امان از آتش جهنّم باشد. 📚نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
🖼کسی که نهی از منکر نکند مرده ای در میان زندگان است. 📚نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
🍀مقام معظم رهبری: نهج‌البلاغه عامل اصلی حل همه‌ی مشکلات است. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه دربارۀ دو موضوع هشدار مى‌دهد، مى‌فرمايد: «اظهار بى‌ميلى به
💠🔹ضرب‌المثلى در فارسى هست كه مى‌گويند: براى كسى بمير كه براى تو تب كند. ولى آن‌كس كه محبتى ندارد و دست دوستى دراز نمى‌كند و احساسى در او وجود ندارد، به‌سراغ او رفتن اشتباه و خطاست. در حكمت دوازدهم نيز نكته‌اى شبيه همين نكتۀ حكيمانه وجود داشت آن‌جا كه مى‌فرمود: «أَعْجَزُ النَّاسِ‌ مَنْ‌ عَجَزَ عَنِ‌ اكْتِسَابِ‌ الْإِخْوَانِ‌ وَ أَعْجَزُ مِنْهُ‌ مَنْ‌ ضَيعَ‌ مَنْ‌ ظَفِرَ بِهِ‌ مِنْهُمْ‌؛ عاجزترين مردم كسى است كه نتواند براى خود دوستى انتخاب كند و از او عاجزتر كسى است كه دوستانى را كه به‌دست آورده است از دست بدهد». امام صادق عليه السلام در حديثى مى‌فرمايد: «مَنْ‌ أَكْرَمَكَ‌ فَأَكْرِمْهُ‌ وَ مَنِ‌ اسْتَخَفَّ‌ بِكَ‌ فَأَكْرِمْ‌ نَفْسَكَ‌ عَنْهُ‌؛ كسى كه تو را گرامى مى‌دارد گرامى‌اش بدار و كسى كه تو را سبك مى‌سازد خود را از او دور ساز» 🔶 @Nahj_Et
«نهج البلاغه» یک کتاب اسلامی ساده نیست! یک کتاب ویژه ای است... 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ دقيق و آموزنده‌اى اشاره كرده، مى‌فرمايد: «سخاوت آن است كه ابتدايى (و بدون درخواست) باشد؛ اما آنچه در برابر تقاضا داده مى‌شود يا از روى حياست و يا براى فرار از مذمّت»؛ (السَّخَاءُ‌ مَا كَانَ‌ ابْتِدَاءً‌، فَأَمَّا مَا كَانَ‌ عَنْ‌ مَسْأَلَةٍ‌ فَحَيَاءٌ‌ وَ تَذَمُّمٌ‌) . سخاوت را اين‌گونه تفسير كرده‌اند: حالت و فضيلتى درونى است كه انسان را به بذل مال به مستحقان و نيازمندان بدون عوض وا مى‌دارد. بر اين اساس اگر كسى درخواستى كند و از آبروى خود به وسيلۀ درخواست مايه بگذارد، آنچه سخاوتمندانه مى‌بخشد در واقع عوض آبروى اوست و به راحتى نمى‌توان نام آن را سخاوت گذاشت و نيز بخشش كه پس از درخواست صورت مى‌گيرد ممكن است بدين سبب باشد كه اگر بخشش نكند، درخواست كننده و يا مردمى كه از آن آگاهى مى‌يابند او را نكوهش و مذمت كنند، بنابراين بخشش در برابر نجات از مذمت مردم واقع شده است و بدون عوض نيست و به تعبير عموم مردم براى رودربايستى است. 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹سئوال: چرا بعضی ها که در مسیر مستقیم بودند، برمی گردند؟ پاسخ : نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
💠شرحی بر نامه دهم نهج‌البلاغه 🔹از نامه هاى امام(علیه السلام) است که آن را نیز به معاویه نوشته است. این نامه در حقیقت از چهار بخش تشکیل یافته است: در بخش اوّل امام(علیه السلام)معاویه را نصیحت مى کند و نسبت به سرنوشتش در قیامت و عواقب کارهایش هشدار مى دهد، هر چند او را اسیر شیطان مى داند و امید چندانى به هدایت او ندارد. در بخش دوم این نکته را به معاویه گوشزد مى کند که چگونه مى خواهد زمامدارى امّت اسلامى را بر عهده بگیرد درحالى که نه سابقه درخشانى در اسلام دارد و نه از خانواده شریف و با تقوایى است. در بخش سوم این نکته را گوشزد مى فرماید که چرا دعوت به جنگ کرده اى مردم را رها کن و تنها به میدان بیا و با من نبرد تن به تن کن تا تکلیف مسلمانان روشن گردد و گذشته تاریخ اسلام را که طعم شمشیر را بر جد و برادر و دایى ات نشاندم به یاد تو آورد. بالاخره در بخش چهارم بهانه خونخواهى عثمان را مطرح مى فرماید و مى گوید: تو به خوبى مى دانى چه کسى قاتل عثمان بوده است چرا به سراغ او نمى روى؟ در پایان مى فرماید: مى بینم که در میدان جنگ، ضجه و ناله لشکرت بلند مى شود و شکست بعد از شکست دامنت را مى گیرد و سرانجام به کتاب خدا پناه مى برى در حالى که به آن ایمان ندارى. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتۀ دقيق و آموزنده‌اى اشاره كرده، مى‌فرمايد: «سخاوت آن
💠🔹بنابراين سخاوت خالص و حقيقى آن است كه انسان پس از آگاهى بر نيازمندى افراد آبرومند، در حل مشكل آنها به صورت پنهانى بكوشد و نيازى به سؤال نباشد. قرآن مجيد در سورۀ «بقره» هنگامى كه سخن از اهميت انفاق و آثار و بركات آن به ميان مى‌آورد بر انفاق به كسانى تأكيد مى‌كند كه روى سؤال ندارند و به دليل عفت و مناعت طبع مردم آنها را در زمرۀ اغنيا مى‌دانند، مى‌فرمايد: «يَحْسَبُهُمُ‌ اَلْجٰاهِلُ‌ أَغْنِيٰاءَ‌ مِنَ‌ اَلتَّعَفُّفِ‌ تَعْرِفُهُمْ‌ بِسِيمٰاهُمْ‌ لاٰ يَسْئَلُونَ‌ اَلنّٰاسَ‌ إِلْحٰافاً». دربارۀ اهميت سخاوت در آيات قرآن و روايات اسلامى بحث‌هاى زيادى آمده است از جمله در حديثى از پيغمبر اسلام صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم: «السَّخٰاءُ‌ خُلْقُ‌ اللّٰهِ‌ الْأعْظَمِ‌؛ سخاوت صفت بزرگ خداست». در حديث ديگرى از امام صادق عليه السلام مى‌خوانيم: «السَّخَاءُ‌ مِنْ‌ أَخْلَاقِ‌ الْأَنْبِيَاءِ‌ وَ هُوَ عِمَادُ الْإِيمَانِ‌ وَ لَا يَكُونُ‌ مُؤْمِنٌ‌ إِلَّا سَخِيّاً؛ سخاوت از اخلاق پيامبران و ستون ايمان است و هيچ مؤمنى نيست مگر اين‌كه صاحب سخاوت است» 🔶 @Nahj_Et
🌹حضرت علی (ع): 💫در آخر زمان مردم در دروغ پردازی با هم دوست و در راستگویی دشمن یکدیگرند. و چون چنین روزگاری می رسد، فرزند با پدر دشمنی ورزد، و باران خنک کننده، گرمی و سوزش آورد، پست فطرتان همه جا را پر می کنند، نیکان و بزرگوران کمیاب می شوند، مردم آن روزگار چون گرگان ، و پادشاهان چون درندگان، تهیدستان طعمه آنان، و مستمندان چونان مردگان خواهند بود، راستی از میانشان رخت بر می بندد، و دروغ فراوان می شود. با زبان تطاهر به دوستی دارند اما در دل دشمن هستند. به گناه افتخار می کنند، و از پاکدامنی به شگفت می آیند، و اسلام را چون پوستینی واژگونه می پوشند. 📚نهج البلاغه 🔶 @Nahj_Et
💠 شرح و تفسيرحکمت ۴۶۹ نهج‌البلاغه 🔹1. غُلات و مفرطين چه كسانى هستند؟ در بعضى از روايات آمده است كه امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) گروهى را كه در حق او غلو كردند و هرچه آن ها را نصيحت كرد گوش ندادند اعدام فرمود. البته فضايل امامان(عليهم السلام) فوق العاده زياد است همان گونه كه در احاديث متعدد ازجمله در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام)مى خوانيم: « از غلو درباره ما بپرهيزيد و بگوييد كه ما بندگانى هستيم تحت ربوبيت پروردگار ولى در فضل ما هرچه مى خواهيد بگوييد». تصور نشود كه غلات فقط در ميان بعضى از فرق شيعه كه از تعليمات اهل بيت(عليهم السلام) دور بودند پيدا شدند در ميان اهل سنت نيز غلات كم نبودند ازجمله اين كه به موازات رواياتى كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) درباره فضايل على(عليه السلام)نقل شده رواياتى درباره خلفاى نخستين جعل كرده و آن ها را به مقامات فوق العاده ارتقا دادند و جالب اين كه بعضى از بزرگان اهل سنت حداقل به مجعول بودن بخشى از روايات مذكور تصريح كرده اند. از آن مهم تر غلو عجيبى است كه درباره صحابه از سوى علماى آن ها عنوان شده و آن اين كه همه آن ها بدون استثنا عادل بوده اند; در حالى كه قرآن با صراحت مى گويد: گروهى در ميان مسلمانان بودند كه ظاهراً جزء صحابه محسوب مى شدند اما در باطن منافق بودند; كه در سوره هاى مختلفى از قرآن درباره آن ها بحث شده است. با توجه به اين آيات چگونه ممكن است آن ها عادل باشند؟ اضافه بر اين، قرآن درباره بعضى از آن ها با صراحت حكم به فسق كرده، آيا فسق با عدالت سازگار است؟ از طرفى مى دانيم كه بعد از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بعضى از صحابه در اثر فساد اخلاقى محكوم به حدّ شدند و حد نيز بر آن ها جارى شد و از همه مهم تر اين كه جمعى دربرابر اميرمؤمنان على(عليه السلام) در آن زمانى كه همه مردم با او بيعت كرده بودند به مبارزه برخاستند و به روى او شمشير كشيدند و گروهى از مسلمانان را در ميدان جمل به كشتن دادند. آيا همه آن ها عادل بودند؟ نمونه ديگر از غلو در ميان اهل سنت اعتقادى است كه گروه كثيرى از آن ها كه در زمره صوفيه هستند درباره مشايخ خود دارند كه مصداق اتمّ غلو است. در اين زمينه بحث بسيار است كه اگر بيش از اين ادامه بدهيم از شيوه بحث هاى شرح نهج البلاغه خارج خواهيم شد. 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مى‌فرمايد: «آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مى‌سازد و كسى كه از سخن‌چين پيروى كند دوستان خود را از دست خواهد داد»؛ (مَنْ‌ أَطَاعَ‌ التَّوَانِيَ‌ ضَيَّعَ‌ الْحُقُوقَ‌، وَ مَنْ‌ أَطَاعَ‌ الْوَاشِيَ‌ ضَيَّعَ‌ الصَّدِيقَ‌) . توانى از مادۀ «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى كردن است. منظور امام عليه السلام از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مى‌گردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مى‌شود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مى‌كند و هم حق مخلوق را كه ساده‌ترين نمونۀ آن كاهل بودن در نماز است؛ كسى كه نماز را به تأخير مى‌اندازد بسيار مى‌شود كه آن را ضايع مى‌كند. در مورد حقوق مخلوق نيز همين‌گونه است؛ مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد. 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مى‌فرمايد: «بيشترين قربانگاه عقل‌ها در پرتو طمع‌هاست»؛ (أَكْثَرُ مَصَارِعِ‌ الْعُقُولِ‌ تَحْتَ‌ بُرُوقِ‌ الْمَطَامِعِ‌) . «مَصارِع» جمع «مصرع» به معناى محلى است كه انسان به خاك مى‌افتد. اين واژه در مورد شهيدان و كشته‌شدگان و غير آنها به كار مى‌رود. «بُرُوق» جمع «برق» به معناى همان برقى است كه در آسمان بر اثر جرقه‌هاى الكتريكى در ميان ابرهاى حامل بار مثبت و منفى ظاهر مى‌گردد و با صداى مهيبى همراه است كه آن را رعد مى‌نامند. «مَطامِع» جمع «طمع» غالباً به معناى چشم داشتن به چيزهايى است كه يا در دسترس قرار نمى‌گيرد و يا اگر قرار مى‌گيرد شايسته و حق انسان نيست. اين واژه گاه در آرزو داشتن‌هاى مثبت نيز به كار مى‌رود كه در بعضى از آيات قرآن و دعاهاى معصومان عليهم السلام به چشم مى‌خورد؛ ولى غالباً بار منفى دارد و به همين دليل در منابع لغت، آن را به هر نوع آرزو داشتن تفسير كرده‌اند 🔶 @Nahj_Et