💠 شرح و تفسيرحکمت ۴۶۹ نهجالبلاغه
🔹1. غُلات و مفرطين چه كسانى هستند؟
در بعضى از روايات آمده است كه امام اميرمؤمنان على(عليه السلام) گروهى را كه در حق او غلو كردند و هرچه آن ها را نصيحت كرد گوش ندادند اعدام فرمود.
البته فضايل امامان(عليهم السلام) فوق العاده زياد است همان گونه كه در احاديث متعدد ازجمله در حديثى از اميرمؤمنان(عليه السلام)مى خوانيم:
« از غلو درباره ما بپرهيزيد و بگوييد كه ما بندگانى هستيم تحت ربوبيت پروردگار ولى در فضل ما هرچه مى خواهيد بگوييد».
تصور نشود كه غلات فقط در ميان بعضى از فرق شيعه كه از تعليمات اهل بيت(عليهم السلام) دور بودند پيدا شدند در ميان اهل سنت نيز غلات كم نبودند ازجمله اين كه به موازات رواياتى كه از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) درباره فضايل على(عليه السلام)نقل شده رواياتى درباره خلفاى نخستين جعل كرده و آن ها را به مقامات فوق العاده ارتقا دادند و جالب اين كه بعضى از بزرگان اهل سنت حداقل به مجعول بودن بخشى از روايات مذكور تصريح كرده اند.
از آن مهم تر غلو عجيبى است كه درباره صحابه از سوى علماى آن ها عنوان شده و آن اين كه همه آن ها بدون استثنا عادل بوده اند; در حالى كه قرآن با صراحت مى گويد: گروهى در ميان مسلمانان بودند كه ظاهراً جزء صحابه محسوب مى شدند اما در باطن منافق بودند; كه در سوره هاى مختلفى از قرآن درباره آن ها بحث شده است. با توجه به اين آيات چگونه ممكن است آن ها عادل باشند؟
اضافه بر اين، قرآن درباره بعضى از آن ها با صراحت حكم به فسق كرده، آيا فسق با عدالت سازگار است؟
از طرفى مى دانيم كه بعد از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) بعضى از صحابه در اثر فساد اخلاقى محكوم به حدّ شدند و حد نيز بر آن ها جارى شد و از همه مهم تر اين كه جمعى دربرابر اميرمؤمنان على(عليه السلام) در آن زمانى كه همه مردم با او بيعت كرده بودند به مبارزه برخاستند و به روى او شمشير كشيدند و گروهى از مسلمانان را در ميدان جمل به كشتن دادند. آيا همه آن ها عادل بودند؟
نمونه ديگر از غلو در ميان اهل سنت اعتقادى است كه گروه كثيرى از آن ها كه در زمره صوفيه هستند درباره مشايخ خود دارند كه مصداق اتمّ غلو است.
در اين زمينه بحث بسيار است كه اگر بيش از اين ادامه بدهيم از شيوه بحث هاى شرح نهج البلاغه خارج خواهيم شد.
#حکمت_469
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مىفرمايد: «آن كس كه از سستى اطاعت كند حقوق افراد را ضايع مىسازد و كسى كه از سخنچين پيروى كند دوستان خود را از دست خواهد داد»؛ (مَنْ أَطَاعَ التَّوَانِيَ ضَيَّعَ الْحُقُوقَ، وَ مَنْ أَطَاعَ الْوَاشِيَ ضَيَّعَ الصَّدِيقَ) . توانى از مادۀ «ونى» (بر وزن رمى) به معناى سستى كردن است. منظور امام عليه السلام از اطاعت «توانى» آن است كه انسان در كارهاى خود تنبلى كند و امورى را كه لازم است به موقع انجام گيرد انجام ندهد و تدبير و مديريت صحيح در كارهاى خود نداشته باشد. روشن است كه سستى در انجام كارها در موقع مناسب سبب تراكم آنها مىگردد و تراكم آنها سبب ضايع شدن بخشى از آن مىشود. به يقين چنين كسى هم حق خالق را ضايع مىكند و هم حق مخلوق را كه سادهترين نمونۀ آن كاهل بودن در نماز است؛ كسى كه نماز را به تأخير مىاندازد بسيار مىشود كه آن را ضايع مىكند. در مورد حقوق مخلوق نيز همينگونه است؛ مثلاً شخصى كارمند يا اجير كسى شده كه امورى را براى او انجام دهد.
#حکمت_239
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مىفرمايد: «بيشترين قربانگاه عقلها در پرتو طمعهاست»؛ (أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ) . «مَصارِع» جمع «مصرع» به معناى محلى است كه انسان به خاك مىافتد. اين واژه در مورد شهيدان و كشتهشدگان و غير آنها به كار مىرود. «بُرُوق» جمع «برق» به معناى همان برقى است كه در آسمان بر اثر جرقههاى الكتريكى در ميان ابرهاى حامل بار مثبت و منفى ظاهر مىگردد و با صداى مهيبى همراه است كه آن را رعد مىنامند. «مَطامِع» جمع «طمع» غالباً به معناى چشم داشتن به چيزهايى است كه يا در دسترس قرار نمىگيرد و يا اگر قرار مىگيرد شايسته و حق انسان نيست. اين واژه گاه در آرزو داشتنهاى مثبت نيز به كار مىرود كه در بعضى از آيات قرآن و دعاهاى معصومان عليهم السلام به چشم مىخورد؛ ولى غالباً بار منفى دارد و به همين دليل در منابع لغت، آن را به هر نوع آرزو داشتن تفسير كردهاند
#حکمت_219
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مىفرمايد: «بيشترين قربانگاه ع
💠🔹امام عليه السلام تشبيه جالبى در اين كلام نورانى براى طمعهاى منفى بيان كرده است؛ طمع را به برق آسمان تشبيه نموده كه لحظهاى همه جا را روشن مىكند و در شبهاى تاريك تمام فضاى بيابان با آن آشكار مىشود و شخص راهگذر گمكرده راه به شوق در مىآيد و به دنبال آن دوان دوان حركت مىكند. ناگهان برق خاموش مىشود و او در پرتگاهى فرو مىافتد. عقل و دانش آدمى كه حق را از باطل و نيك را از بد مىشناسد هنگامى كه تحت تأثير برق طمع قرار گيرد به همين سرنوشت گرفتار مىشود. در واقع طمع، يكى از موانع عمدۀ شناخت است كه در طول تاريخ بسيارى از انديشمندان را به خاك هلاكت افكنده يا دنيايشان و يا دين و ايمانشان را بر باد داده است. طمع آثار زيانبار فراوانى دارد؛ بسيارى از حوادث دردناك تاريخى بر اثر همين صفت رذيله رخ داده است
#حکمت_219
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مىفرمايد: «
💠🔹اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كردهاند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهرهبردارى مىكند ضايع مىسازد؛ به موقع به آنها استراحت نمىدهد، غذا و آب نمىرساند، مراقبتهاى لازم را انجام نمىدهد و در نتيجه حق آنها ضايع مىشود. منظور از «واشى» افراد سخنچين است كه براى بر هم زدن رابطۀ دوستان، خواه به منظور حسادت باشد يا به دليل ديگر، نقطهضعفهايى را از اين دوست به آن دوست منتقل مىكنند و بالعكس و در نتيجه آن دو را به يكدگر بدبين و از هم جدا مىسازند
#حکمت_239
🔶 @Nahj_Et
🌸حدیث روز
🔰امام رضا علیه السلام:
✍تبلیغ غدیر واجب است کسی که عید غدیر را گرامی بدارد، خداوند خطا های کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود، در زمره ی شهداء خواهد بود.
📚اقبال الاعمال/۱/۴۶۴
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين سخن نورانىاش اشاره به بعضى از كفارات گناهان بزرگ مىكند؛ كفارهاى كه مىتواند آن گناه را جبران نمايد. مىفرمايد: «از جمله كفارههاى گناهان بزرگ، به فرياد بيچاره و مظلوم رسيدن و تسلّى دادن به افراد غمگين است»؛ (مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ) . «ملهوف» معناى وسيعى دارد كه هر فرد مظلوم و بيچارهاى را شامل مىشود؛ خواه بيمار باشد يا گرفتار طلبكار و يا فقير نادار و يا زندانى بىگناه. كسى كه به كمك اينگونه افراد بشتابد مىتواند عفو الهى را در برابر گناهانى كه انجام داده به خود متوجه سازد. «مكروب» به هر شخص غمگين گفته مىشود؛ خواه غم او در مصيبت عزيزش باشد يا غم بيمارى يا فقر يا شكست در امر تجارت و يا هر غم ديگر. «تنفيس» همان زدودن غم است.
#حکمت_24
🔶 @Nahj_Et
نماز بدون حضو قلب نماز دور انداختنی است... مهم ⤵️
این یک نکتۀ عالی است که در روایات ما آمده که نماز فقط به آن اندازه قبول است که حضور قلب در آن باشد. هر اندازه حضور قلب باشد قبول است و هر اندازه نباشد گرچه تکلیف اسقاط شده ولی دیگر اثر ندارد. مثل تکلیفی است که شما به یک شاگرد بدهید ولی او تکلیفی انجام دهد که دور انداختنی است. او را تنبیه نمیکنید ولی تکلیفش را دور میاندازید. نمازِ بدون حضور قلب نمازِ دور انداختنی است؛ عقوبت ندارد ولی هیچ و پوچ است.
مولوی این را هم به شعر درآورده است:
بشنو از اخبار آن صدر الصدور لا صَلاةَ تمَّ الاّ بِالحضور
حدیث داریم که نوافل از آن جهت مستحب شده است که غفلتهای نمازهای فریضه را جبران کند؛ یعنی با حضور قلبی که انسان در نوافل مجموعاً پیدا میکند، غفلتهایی که در فریضه انجام میدهد جبران میشود.
#استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص203، 204 🍂🦋
🔶 @Nahj_Et