📚#بهترین_ها_و_بدترین_ها_از_دیدگاه_نهج_البلاغه
🖋نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1
🔹گفتار اول:
▫️دوستان برگزيد خدا در پيکار با نفس
▪️عِبَادَ اللهِ إِنَّ من أحَبِّ عِبَادِ اللهِ عَبْداً أعَانَهُ اللهُ عَلَي نَفْسِهِ؛ بندگان خدا! بيترديد از محبوبترين بندگان خدا بندهاي است که خدا او را در پيکار با نفس [و تربيت آن] کمک کند.
▪️در مباحث پيش روي، درصدد شناسايي ويژگيهاي بندگان شايستة خدا در سخنان اهلبيت(عليهم السلام) هستيم. بدين منظور، خطبه87 نهج البلاغه را محور مباحث خويش قرار ميدهيم. در بخش نخست اين خطبه، امير مؤمنان(عليه السلام) 33 ويژگي ممتاز براي محبوبترين بندگان خدا برميشمارند. گرچه در ظاهر، آن ويژگيها به تقواپيشگان، بندگان سالک و عارف خدا نسبت داده شده است، در حقيقت حضرت در پي معرفي و شناساندن ويژگيهاي خويش و فرزندان معصومشان(عليهم السلام) هستند؛ ويژگيهايي که تنها در ايشان(عليهم السلام) بهطور کامل گرد ميآيند و ديگران نميتوانند به همة آن ويژگيها، در عاليترين مراتبش، دست يابند.
🔶 @Nahj_Et
📚#بهترین_ها_و_بدترین_ها_از_دیدگاه_نهج_البلاغه
🖋نویسنده : مصباح یزدی، محمد تقی جلد : 1
🔹مفهوم نفس و عقل در علم اخلاق
▫️بنابر آنچه گذشت، عوامل و انگيزههاي نفساني که بخشي از وجودمان هستند، ما را به رفتاري وا ميدارند که لذتي موقتي دارد و فرجام آن بدبختي، زيان و محروم گشتن ازسعادت است. اين عوامل از آن روي که ما را از کمالات و مطلوبهاي برين باز ميدارند، در اخلاق «نفس امّاره به سوء» نام گرفتهاند. اين تعبير در قرآن نيز به کار رفته است:
▫️وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّيَ...؛[1] و من خويشتن را بيگناه نميشمارم؛ چراکه نفس به بدي و گناه فرمان ميدهد مگر آنکه پروردگارم رحم کند.
▫️در علم اخلاق، به آن دسته از عوامل و اميال دروني که انسان را به تباهي دنيا و آخرت ميکشاند نفس ميگويند، و در مقابل آن، عقل به کار ميرود که در اصطلاح علم اخلاق تمييزدهندة خير و شر، و دعوتکننده به خوبيها و بازدارنده از بديهاست. پس اين نامگذاري مربوط به اخلاق است، که در آن، با هدف ارزشگذاري رفتارها، بديها و ضدارزشها را به نفس نسبت ميدهند، و عقل را دعوتکننده به ارزشها و خوبيها ميشناسند. اما در ديگر دانشها عقل و نفس معاني ديگري دارند. آنگاه جنگ بين نفس امّاره و عقل به جهت وجود خواستهها و اقتضائات متضاد نفس و عقل است. از يک سوي، عقل به سبب درخواستها و اقتضائات خود دستوراتي ميدهد، و از سوي ديگر، نفس امّاره بر اساس اقتضائات و درخواستهاي خود انسان را به رفتاري وا ميدارد که متضاد و ناسازگار با رفتاري است که عقل فرمان ميدهد، و بدين ترتيب، بين عقل و نفسْ جنگ درميگيرد و گاه نفس بر عقل چيره ميشود و در نتيجه انسان اسير شيطان و خواستههاي پليد نفساني ميگردد، و گاه نيز عقل بر نفس پيروز ميآيد و انسان با تکيه بر عقل خويش و توفيقات الاهي مسير کمال و تعالي را ميپيمايد.
▫️همچنين بايد افزود که انسان يک هويت دارد، و اطلاقات و استعمالات گوناگوننفس، نظير نفس امّاره و نفس لوّامه بدين معنا نيست که او چند هويت و چند خود دارد که در حال کمون و بروزند و يکي در برابر ديگري قرار ميگيرد و آن را عقب ميراند و خاموشش ميکند. انسان يک نفس و يک روح با تمايلات و گرايشهايي گوناگون دارد، و اين تمايلات و گرايشها در مقام تحقق و ارضا با يکديگر تزاحم مييابند. انساني را در نظر بگيريد که گرسنه و نيازمند غذاست، و در عين حال ميخواهد شخصيت و آبرويش محفوظ بماند. او براي سير کردن شکمش مجبور است که دست خود را در برابر ديگران دراز کند و در اين صورت آبرويش ميريزد. در نتيجه بين دو گرايش و دو خواسته تزاحم و کشمکش رخ ميدهد و اين کشمکش بدان معنا نيست که او دو هويت و دو «من» دارد. اينکه قرآن گاهي نفس را در حکم يک موجودِ نکوهيده مطرح کرده و آن را «نفس امّاره» ناميده است، بدان معنا نيست که در انسان موجود مستقلي به نام نفس امّاره هست و در مقابل آن نفس لوّامه قرار دارد؛ بلکه منظور آن است که در درون آدمي تمايلات و خواستههايي وجود دارند که اگر مهار و تعديل نشوند طغيان ميکنند و او را به تباهي و بيبندوباري سوق ميدهند. بنابراين کارکرد نفس امّاره در بستر غريزة جنسي اين نيست که نفسْ انسان را به ارضاي غريزة جنسي وا ميدارد، بلکه اين نفس حد و مرزها را رعايت نميکند و از حدود شرعي و حلال ميگذرد. از سوي ديگر، نفس انسان به کمال و تعالي نيز تمايل دارد و اين کمال از هر راهي به دست نميآيد، و اگر انسان از مسير کمال خارج شد، پس از آنکه به زيان و خسارت خود پي برد پشيمان ميشود و خود را سرزنش ميکند. به عمل سرزنش و ملامتگري نفس که در پي قصور و کوتاهيهاي او رُخ ميدهد، «نفس لوّامه» ميگويند.
▫️اگر گفتهاند عقل و نفس با يکديگر مبارزه ميکنند، براي درک بهتر جهتدهي صحيح به تمايلات و گرايشهاي نفساني و زيان عدم کنترل تمايلات است، وگرنه آن دو در عرض هم نيستند؛ زيرا نفس چنانکه خواهشها و تمايلاتي دارد، عقل نيز دارد،و عقل در حقيقت مرتبهاي از نفس است که به انگيزة کمالجويي، با تمايلات و غرايز کور ميجنگد.
پاورقی:
[1] يوسف (12)، 53.
🔶 @Nahj_Et