💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مىفرمايد: «بيشترين قربانگاه عقلها در پرتو طمعهاست»؛ (أَكْثَرُ مَصَارِعِ الْعُقُولِ تَحْتَ بُرُوقِ الْمَطَامِعِ) . «مَصارِع» جمع «مصرع» به معناى محلى است كه انسان به خاك مىافتد. اين واژه در مورد شهيدان و كشتهشدگان و غير آنها به كار مىرود. «بُرُوق» جمع «برق» به معناى همان برقى است كه در آسمان بر اثر جرقههاى الكتريكى در ميان ابرهاى حامل بار مثبت و منفى ظاهر مىگردد و با صداى مهيبى همراه است كه آن را رعد مىنامند. «مَطامِع» جمع «طمع» غالباً به معناى چشم داشتن به چيزهايى است كه يا در دسترس قرار نمىگيرد و يا اگر قرار مىگيرد شايسته و حق انسان نيست. اين واژه گاه در آرزو داشتنهاى مثبت نيز به كار مىرود كه در بعضى از آيات قرآن و دعاهاى معصومان عليهم السلام به چشم مىخورد؛ ولى غالباً بار منفى دارد و به همين دليل در منابع لغت، آن را به هر نوع آرزو داشتن تفسير كردهاند
#حکمت_219
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به خطرات مهم طمع اشاره كرده مىفرمايد: «بيشترين قربانگاه ع
💠🔹امام عليه السلام تشبيه جالبى در اين كلام نورانى براى طمعهاى منفى بيان كرده است؛ طمع را به برق آسمان تشبيه نموده كه لحظهاى همه جا را روشن مىكند و در شبهاى تاريك تمام فضاى بيابان با آن آشكار مىشود و شخص راهگذر گمكرده راه به شوق در مىآيد و به دنبال آن دوان دوان حركت مىكند. ناگهان برق خاموش مىشود و او در پرتگاهى فرو مىافتد. عقل و دانش آدمى كه حق را از باطل و نيك را از بد مىشناسد هنگامى كه تحت تأثير برق طمع قرار گيرد به همين سرنوشت گرفتار مىشود. در واقع طمع، يكى از موانع عمدۀ شناخت است كه در طول تاريخ بسيارى از انديشمندان را به خاك هلاكت افكنده يا دنيايشان و يا دين و ايمانشان را بر باد داده است. طمع آثار زيانبار فراوانى دارد؛ بسيارى از حوادث دردناك تاريخى بر اثر همين صفت رذيله رخ داده است
#حکمت_219
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانۀ خود به دو خصلت بد و آثار منفى آنها اشاره كرده مىفرمايد: «
💠🔹اگر تنبلى بر وجود او مستولى شود، به وقت سر كار نيايد، تا آخر وقت كار نكند و در اثناى وقت سستى به خرج دهد، حق كسانى را كه او را استخدام كردهاند ضايع خواهد كرد. حتى افراد سست و تنبل، حق حيواناتى را كه در اختيار او هستند و از آنها بهرهبردارى مىكند ضايع مىسازد؛ به موقع به آنها استراحت نمىدهد، غذا و آب نمىرساند، مراقبتهاى لازم را انجام نمىدهد و در نتيجه حق آنها ضايع مىشود. منظور از «واشى» افراد سخنچين است كه براى بر هم زدن رابطۀ دوستان، خواه به منظور حسادت باشد يا به دليل ديگر، نقطهضعفهايى را از اين دوست به آن دوست منتقل مىكنند و بالعكس و در نتيجه آن دو را به يكدگر بدبين و از هم جدا مىسازند
#حکمت_239
🔶 @Nahj_Et
🌸حدیث روز
🔰امام رضا علیه السلام:
✍تبلیغ غدیر واجب است کسی که عید غدیر را گرامی بدارد، خداوند خطا های کوچک و بزرگ او را می بخشد و اگر از دنیا برود، در زمره ی شهداء خواهد بود.
📚اقبال الاعمال/۱/۴۶۴
🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين سخن نورانىاش اشاره به بعضى از كفارات گناهان بزرگ مىكند؛ كفارهاى كه مىتواند آن گناه را جبران نمايد. مىفرمايد: «از جمله كفارههاى گناهان بزرگ، به فرياد بيچاره و مظلوم رسيدن و تسلّى دادن به افراد غمگين است»؛ (مِنْ كَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَ التَّنْفِيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ) . «ملهوف» معناى وسيعى دارد كه هر فرد مظلوم و بيچارهاى را شامل مىشود؛ خواه بيمار باشد يا گرفتار طلبكار و يا فقير نادار و يا زندانى بىگناه. كسى كه به كمك اينگونه افراد بشتابد مىتواند عفو الهى را در برابر گناهانى كه انجام داده به خود متوجه سازد. «مكروب» به هر شخص غمگين گفته مىشود؛ خواه غم او در مصيبت عزيزش باشد يا غم بيمارى يا فقر يا شكست در امر تجارت و يا هر غم ديگر. «تنفيس» همان زدودن غم است.
#حکمت_24
🔶 @Nahj_Et
نماز بدون حضو قلب نماز دور انداختنی است... مهم ⤵️
این یک نکتۀ عالی است که در روایات ما آمده که نماز فقط به آن اندازه قبول است که حضور قلب در آن باشد. هر اندازه حضور قلب باشد قبول است و هر اندازه نباشد گرچه تکلیف اسقاط شده ولی دیگر اثر ندارد. مثل تکلیفی است که شما به یک شاگرد بدهید ولی او تکلیفی انجام دهد که دور انداختنی است. او را تنبیه نمیکنید ولی تکلیفش را دور میاندازید. نمازِ بدون حضور قلب نمازِ دور انداختنی است؛ عقوبت ندارد ولی هیچ و پوچ است.
مولوی این را هم به شعر درآورده است:
بشنو از اخبار آن صدر الصدور لا صَلاةَ تمَّ الاّ بِالحضور
حدیث داریم که نوافل از آن جهت مستحب شده است که غفلتهای نمازهای فریضه را جبران کند؛ یعنی با حضور قلبی که انسان در نوافل مجموعاً پیدا میکند، غفلتهایی که در فریضه انجام میدهد جبران میشود.
#استاد_مطهری، انسان شناسی قرآن، ص203، 204 🍂🦋
🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين سخن نورانىاش اشاره به بعضى از كفارات گناهان بزرگ مىكند؛ كفارهاى كه مى
💠🔹در جايى كه ممكن است عامل غم برطرف شود زدودنش از اين طريق خواهد بود؛ مانند زدودن فقر از طريق كمك مالى و آنجا كه نمىتوان عامل آن را برطرف كرد مىتوان از طريق تسلى دادن، غم و اندوه را سبك نمود مانند كسى كه عزيزش را از دست داده با تسليت گفتن و دلدارى دادن به وسيلۀ دوستان، غم و اندوهش كاهش مىيابد يا برطرف مىشود. اينها همه مصداق تنفيس است. در يك جمله كمكهاى مردمى در اسلام به هر شكل و به هر صورت اهميت فوق العادهاى دارد؛ هم موجب بركت در زندگى و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم كفارۀ گناهان است. در كتاب تمام نهجالبلاغه اين سخن حكمتآميز با اضافاتى آمده است. مىفرمايد: «مِنْ كَفّٰارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ، وَ مِنْ أَفْضَلِ الْمَكَارِمِ التَّنْفيسُ عَنِ الْمَكْرُوبِ، إِقْرَاءُ الضُّيُوفِ، وَ مِنْ أَفْضَلِ الْفَضَائِلِ اصْطِنَاعُ الصَّنَائِعِ، وَ بَثُّ الْمَعْرُوفِ؛ از جمله كفارات گناهان بزرگ كمك به مظلوم و از برترين فضايل اخلاقى برطرف ساختن غم اندوهگين و پذيرايى از مهمانان و از افضل فضايل، نيكى كردن و نشر كارهاى پسنديده است»
#حکمت_24
🔶 @Nahj_Et