🔴انصاف در برابر خداوند و مردم
#نهج_البلاغه
⚪️امام عليه السلام در اين بخش از عهدنامه مالک را با تعبيرات محکم و حساب شده اى دعوت به عدالت و رفع هرگونه تبعيض مى کند مى فرمايد:
💥أَنْصِفِ اللهَ وَأَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِکَ وَمِنْ خَاصَّةِ أَهْلِکَ وَمَنْ لَکَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِکَ
🟠 #انصاف در برابر خداوند و مردم را نسبت به خويشتن و خاندان خود و کسانى که از رعايا مورد علاقه تواند رعايت کن
✍ البته منظور از انصاف در برابر خداوند اطاعت از اوامر و نواهى اوست و انصاف در برابر مردم ترک هرگونه تبعيض و تمايل به افراد مورد نظر است ، همان چيزى که غالب زمامداران در گذشته و حال گرفتار آن بوده و هستند که وقتى به قدرت مى رسند براى دوستان و بستگان و افراد مورد علاقه خود امتيازاتى قائل مى شوند که هرگز آن را به ديگران نمى دهند.
اين تبعيض سرچشمه انواع انحرافات و نابسامانى هاى حکومت هاست.
📙نامه 53
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬حکمتهای نهج البلاغه
💠نفی خود بینی
📙حکمت۶
تصویر و تدوین: حسین عطاالهی
🔶 @Nahj_Et
#علل_سقوط_مردم
#نهج_البلاغه
💥قَدِ اصْطَلَحْتُمْ عَلَى الْغِلِّ فِيمَا بَيْنَكُمْ، وَ نَبَتَ الْمَرْعَى عَلَى دِمَنِكُمْ، وَ تَصَافَيْتُمْ عَلَى حُبِّ الْآمَالِ، وَ تَعَادَيْتُمْ فِي كَسْبِ الْأَمْوَالِ؛ لَقَدِ اسْتَهَامَ بِكُمُ الْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ الْغُرُورُ، وَ اللَّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى نَفْسِي وَ أَنْفُسِكُم.
🌎مردم! گويا به خيانت و كينه ورزى اتّفاق داريد، و در رفتار رياكارانه، گياهان روييده از سرگين را مى مانيد، در دوستى با آرزوها به وحدت رسيديد، و در جمع آورى ثروت به دشمنى پرداختيد. شيطان شما را در سرگردانى افكنده و غرور شما را به هلاكت مى كشاند، براى خود و شما از خدا يارى مى طلبم.
📙خطبه 133
🔶 @Nahj_Et
💠☘💠☘💠☘💠☘💠
✍توصیف دنیا از زبان امام علي (ع)
☘زندگی کردن با مردم این دنیا همچون دویدن در گله اسب است ! تا میتازی با تو میتازند ؛ زمین که خوردی ؛ آنهایی که جلوتر بودند ؛ هرگز برای تو به عقب باز نمیگردند !
و آنهایی که عقب بودند ؛ به داغ روزهایی که می تاختی تو را لگد مال خواهند کرد !
☘در عجبم از مردمی که بدنبال دنيايی هستند که روز به روز از آن دورتر ميشوند ؛ و غافلند از آخرتی که روز به روز به آن نزديکتر ميشوند !!!
📘نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
💥وَلِنَزْوَتِکَ عِنْدَ الْحَفِيظَةِ وَاقِماً قَامِعاً
🌎به هنگام خشم، بر نفس خويش شكننده و حاكم باش.
📙نامه 56
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠داستانی از نهج البلاغه
💠راه شکست آسان شیطان👇
🔹🔹امام امیرالمؤمنین (علیه السلام) مىفرماید:
«صافوا الشیطان بالمجاهدة و اغلبوه بالمخالفة، تزكو انفسكم و تعلو عند الله درجاتكم» " 1
راه تشخیص شكست و پیروزى در جهاد اصغر روشن و آسان است، اما نشانه تشخیص پیروزى و شكست در نبرد با دشمن درون موافقت و مخالفت است.
اگر شیطان دستور داد و انسان را به گناهى تحریك كرد و او انجام داد و به جایى كه نباید نگاه بكند، نگاه كرد، مالى را كه نباید بگیرد، گرفت یا سخنى را كه نباید بگوید، گفت و با این كه مىداند این كار، گناه استبا او موافقت كرد و خواستههاى او را برآورد، زمینه پیشروى او و شكست خود را فراهم كردهاست. اگر كسى دستى به گناه دراز كرد، پایى به جاى حرام گشود، و زبانى به دروغ و تهمت و افترا و مانند آن باز كرد، همان لحظه شروع گناه لحظه پیشروى شیطان است، چنانكه لحظهاى كه دارد مقاومت مىكند، لحظه عقب نشینى شیطان و اسیر كردن وى است، اما وقتى كاملا گناه را ترك مىكند لحظه پیروزى او و شكستشیطان است.
شیطان مانند دزدان هراسناك به هنگام حمله آماده فرار است و آن قدر قوى نیست كه در هنگام تهاجم، مقاوم باشد:
«ان كید الشیطان كان ضعیفا» " 2
كید شیطان همیشه ضعیف بوده و هست و این اختصاص به زمان معینى ندارد; زیرا تعبیر «كان» در این آیه، دلالتبر استمرار مىكند. از اول هم شیطان در برابر عقل و وحى الهى ضعیف بود. بنابراین، اگر كسى در جنگ با شیطان شكستبخورد، در حقیقت در جنگ با دشمنى ضعیف شكستخورده و باید خیلى ضعیف النفس باشد تا دشمنى ضعیف او را شكست دهد.
حال اگر دشمن، ضعیف است چرا به این نبرد، جهاد اكبر گفتهاند؟
پاسخ این است كه چون میدان جهاد با شیطان و ابزار اغواى او، یعنى هواى نفس بسیار وسیع است و غنیمت یا غرامتى كه در این جنگ نصیب یا دامنگیر انسان مىشود بسیار مهم است. هر جنگى در جهان طبیعت رخ دهد هم غنیمتهایش محدود است و هم غرامتهایش، ولى غنیمتهاى جهاد با شیطان و نفس اماره نامحدود و غرامتهایش نیز جبرانناپذیر است; زیرا انسان در نبرد با شیطان، یا شرف و شرع را حفظ مىكند یا آنها را از دست مىدهد، از این جهت جنگ، جنگ اكبر است و براى انسانى كه ورزیده نیست، جنگ با دشمن درون، گرچه ضعیف باشد، دشوار است. و گرنه به لحاظ دشمن اگر سنجیده شود، جنگ، بزرگى نیست. انسانى كه عقل دارد و به وحى تكیه كرده و به ركن وثیق عنایت الهى وابسته شده شكست نمىخورد.
مبلغان الهى، تنها از خدا هراسناكند. پس اگر شیطان خواست كسى را تهدید، و با وعید مرعوب كند، او مىگوید: من فقط از خدا مىترسم، نه از غیر اواز این رو امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود: شما در برابر شیطان صفآرایى كنید. مسائل علمى و برهانى را در جبهه مغالطات و ترس از خدا را در جبهه تهدید او و ترس از دنیا و امید به وعده و بهشت الهى را در جبهه زرق و برق فریباى شیطانى قرار بدهید; یعنى او از سه راه، حمله مىكند پس شما هم در سه جبهه دفاع كنید.
او براى این كه كسى را فریب داده بگوید، قیامت و پیغمبرى نیست; بلكه محدوده هستى همین طبیعت است، مغالطههاى وهمى را ردیف مىكند! و شما در جبهه فكرى در برابر مغالطههاى وهمى او خود را به براهین عقلى مسلح كنید، تا با آن از مغالطههاى وهمى شیطان برهید و این، كارى فكرى است.
در جبهه دوم، شما را از بسیارى از امور مىترساند. شما هم در مقابل بگویید من اگر براى ترس وهمى، تن به تباهى بدهم، جهنم را چه كنم؟ من كه باید بترسم، فقط از جهنم و عذاب خدا مىترسم نه از غیر او، چنانكه ذات اقدس اله مىفرماید:
«الذین یبلغون رسالات الله و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله» " 3
مبلغان الهى، تنها از خدا هراسناكند. پس اگر شیطان خواست كسى را تهدید، و با وعید مرعوب كند، او مىگوید: من فقط از خدا مىترسم، نه از غیر او.
در جبهه سوم، شیطان اگر بخواهد كسى را با زرق و برق فریب دهد، این شخص مىگوید من فقط به رزق الهى امیدوارم; نه این كه بر زرق و برق شیطانى تكیه كنم. بنابراین، جاهل و نیز عالم غیر مهذب، زود فریب مىخورد. تنها گروهى موفقند كه دو ركن اساسى عقل عارف و نفس عزوف را تحصیل كرده باشند:
«لا یزكو عند الله سبحانه الا عقل عارف و نفس عزوف» " 4
شایان ذكر است كه گر چه كید زنان در قرآن كریم به وصف بزرگى موصوف شد:
«...ان كیدكن عظیم» " 5
لیكن هر عظیمى در قیاس با عنایت پروردگار بزرگ، حقیر و زبون است از این رو هم كید شیطان جنى و هم كید شیطان انسى با اعتماد بر لطف خداوند، ضعیف و اندك است.
امیرالمؤمنین (صلوات الله علیه) فرمود: شما در برابر شیطان صفآرایى كنید. مسائل علمى و برهانى را در جبهه مغالطات و ترس از خدا را در جبهه تهدید او و ترس از دنیا و امید به وعده و بهشت الهى را در جبهه زرق و برق فریباى شیطانى قرار بدهید; یعنى او از سه راه، حمله مىكند پس شما هم در سه جبهه دفاع كنید
سرباز شیطان
شیطان، نخست، ماموریت دارد در حد وسوسه عدهاى را به گناه دعوت كند; اما اگر انسان دعوت او را پذیرفت و به گناه آلوده شد، به تدریج مسموم مىشود و تحت ولایت او قرار مىگیرد و شیطان در جهاد اكبر بر او پیروز مىشود و در نتیجه او را جزو ستاد و سپاه خود قرار مىدهد; چنانكه در قرآن آمده است:
«و اجلب علیهم بخیلك و رجلك» " 6بر اساس همین بیان قرآنى، امام صادق (علیه السلام) درباره گناهكاران مىفرماید:
«اذا اخذ القوم فی معصیة الله فان كانوا ركبانا، كانوا خیل ابلیس و ان كانوا رجالة كانوا من رجالته» " 7
آنان اگر سوارند، از واحدهاى سواره نظام شیطان و اگر پیادهاند، از واحدهاى پیاده نظام او هستند. از همه بدتر، عالم بىعمل است; قرآن كریم مىفرماید:
«یا ایها الذین آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كبر مقتا عند الله ان تقولوا ما لا تفعلون» " 8
مقت و عذاب خدا نسبتبه عالم بىعمل و واعظ غیرمتعظ، زیاد است. چنانكه در حدیث نورانى امام باقر (علیه السلام) آمده است: كسى كه مردم را به عدالت و فضیلت و تقوا دعوت كند و خود، عادل نباشد، حسرتش در قیامت، زیاد و مشمول آیه:
«یا حسرتى على ما فرطت فى جنب الله» " 9
است و اظهار تاسف مىكند كه چرا من در مورد فرمان خدا تقصیر و كوتاهى كردم:
«ان اشد الناس حسرة یوم القیامة الذین وصفوا العدل ثم خالفوه و هو قول الله...» " 10
منبع: تفسیر موضوعی قران، جلد 15، آیت الله جوادی آملی
فرآوری: شکوری: بخش نهج البلاغه تبیان
🔶 @Nahj_Et
#فریبندگی_دنیا
#نهج_البلاغه
💥وَکُنْ آنَسَ مَا تَکُونُ بِهَا، أَحْذَرَ مَا تَکُونُ مِنْهَا; فَإِنَّ صَاحِبَهَا کُلَّمَا اطْمَأَنَّ فِيهَا إِلَى سُرُور أَشْخَصَتْهُ عَنْهُ إِلَى مَحْذُور، أَوْ إِلَى إِينَاس أَزَالَتْهُ عَنْهُ إِلَى إِيحَاش
🌎آنگاه كه به دنيا خو گرفته اى بيشتر بترس، زيرا كه دنيا پرست تا به خوشگذارانى اطمينان كرد زود او را به تلخ كامى كشاند، و هر گاه كه به دنيا انس گرفت و آسوده شد، ناگاه به وحشت دچار مى گردد.
📙نامه 68
🔶 @Nahj_Et
⚪️عمل بى ارزش
#نهج_البلاغه
☄رَجُلاً مِنَ الْحَرُورِیَّةِ یَتَهَجَّدُ وَیَقْرَأُ، فَقَالَ علیه السلام نَوْمٌ عَلَى یَقِین خَیْرٌ مِنْ صَلاَة فِی شَکٍّ
🌎امام علیه السلام صداى یکى از خوارج را شنید که مشغول به عبادت شبانه است و قرآن تلاوت مى کند. فرمود: خواب توأم با یقین و ایمان، بهتر از نمازى است که همراه با شک باشد
✍دلیل آن هم روشن است. آنچه انسان را به خدا نزدیک مى سازد و صراط مستقیم را پیش پاى انسان مى نهد، ایمان و یقین است که اگر محکم باشد هیچ گونه انحرافى براى انسان پیش نمى آید; ولى آنها که ایمان ضعیفى آمیخته با شک دارند به آسانى از راه راست منحرف مى شوند. از این رو عبادت آنها بسیار سطحى و کم ارزش است.
📘#حکمت 97
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقام_معظم_رهبری
🟤حجاب محدودیت شرعی و قانونی است/ کشف حجاب حرام شرعی و سیاسی است
#نهج_البلاغه
🔸وَاکْفُفْ عَلَيْهِنَّ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ بِحِجَابِکَ إِيَّاهُنَّ، فَإِنَّ شِدَّةَ الْحِجَابِ أَبْقَى عَلَيْهِنَّ
🌐و از طريق حجاب، ديده آنها را از ديدن مردان بيگانه باز دار، زيرا تأکيد بر حجاب، آنها را سالم تر و پاک تر نگاه خواهد داشت
📙نامه 31
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
💎فُرْقَاناً لاَ يَخْمَدُ بُرْهَانُهُ
🌖(قرآن)فرقان و جداکننده حق از باطلى که پرتو برهانش خاموش نگردد
🖊 اشاره به نکته مهم مى کند و آن اين که قرآن، فرقان است; يعنى به هنگامى که حق و باطل به هم آميخته شود، آنچه مطابق قرآن است، حق و آنچه مخالف آن است باطل است و به اين ترتيب، حق را از باطل جدا مى سازد.
📘خطبه 198
🔶 @Nahj_Et
💠 امام علی علیه السلام:
🍃 اين سخن را به زياد بن ابيه هنگامى كه او را جانشين عبدالله بن عباس در منطقه فارس كرد در ضمن يك سخن طولانى فرمود و او را از گرفتن خراج و ماليات قبل از زمان به دست آمدن محصول نهى فرمود:
🔹 عدالت را پيشه كن و از خشونت وسختگيرى وستمگرى بپرهيز زيرا سختگيرى سبب فرارمردم از منطقه مى شود وظلم و ستم، مردم را به شورش مسلحانه دعوت مى كند.
📚 نهج البلاغه حکمت 476
🔶 @Nahj_Et
2_144145974891341466.mp3
22.55M
📚 کتاب صوتی:نهج البلاغه
(نامه های امیر مؤمنان علی ع)
✍️ گرد آورنده:سید رضی
📝 مترجم:
آیت الله ناصر مکارم شیرازی
🎙 راوی:
بهروز رضوی و فاطمه نیرومند
🔻 کاری از:ایران صدا
📼 تعداد تراک:۶ فصل فایل صوتی
📼 فصل پنجم:نامه ۵۳
🔶 @Nahj_Et
هدایت شده از قاصدک
اگر دنبال راهکارهای ساده هستی تا بدن سالم داشته باشی کانال #ترفند_های_سلامتی رو باید دنبال کرده باشی
میدونی چرا بعضیا هرچی میخورن چاق نمیشن ولی بعضیا آب هم میخورن چاق میشن؟
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2554200426C4d3ed4364a
میدونی نود درصد آدم ها طرز صحیح نفس کشیدن رو بلد نیستن؟
هیچ میدونی با چندتا راهکار ساده میتونی از سرطان جلوگیری کنی؟
آیا میدونستی میشه با راهکارهای سلامتی بسیاری از بیماری ها را پیشگیری کرد؟
وکلی چیزای دیگه که نمیدونی بعد از عضویت در این کانال یاد میگیری
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2554200426C4d3ed4364a
🌱امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( عليه السلام ) وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ :
يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ .
ضرار بن ضمره ضبايى از ياران امام به شام رفت بر معاويه وارد شد. معاويه از او خواست از حالات امام بگويد، گفت على عليه السّلام را در حالى ديدم كه شب، پرده هاى خود را افكنده بود، و او در محراب ايستاده، محاسن را به دست گرفته، چون مار گزيده به خود مى پيچيد، و محزون مى گريست و مى گفت :
اى دنيا اى دنياى حرام از من دور شو، آيا براى من خودنمايى مى كنى يا شيفته من شده اى تا روزى در دل من جاى گيرى هرگز مبادا غير مرا بفريب، كه مرا در تو هيچ نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده ام، تا باز گشتى نباشد، دوران زندگانى تو كوتاه، ارزش تو اندك، و آرزوى تو پست است. آه از توشه اندك، و درازى راه، و دورى منزل، و عظمت روز قيامت.
✍️نهجالبلاغه، حکمت ۷۷
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
🔮 فَمَنِ اسْتَطَاعَ مِنْکُمْ أَنْ يَلْقَى اللهَ تَعَالَى وَ هُوَ نَقِيُّ الرَّاحَةِ مِنْ دِمَاءِ الْمُسْلِمِينَ وَ أَمْوَالِهِمْ سَلِيمُ اللِّسَانِ مِنْ أَعْرَاضِهِمْ فَلْيَفْعَلْ
🟠 هر کس از شما بتواند خدا را در حالى ملاقات کند که دستش از خون و اموال مسلمانان پاک باشد و زبانش از تعدى بر آبروى آنان سالم بماند بايد چنين کند.
✍به يقين چنين کسى از تقواى فراوانى برخوردار است و در سايه آن مشمول برترين عنايات الهى خواهد شد.
چه تقوايى از اين بالاتر که اذيت و آزار انسان به هيچ کس نرسد و اصول سه گانه احترام انسان ها را رعايت کند
احترام جان و مال و آبرو.
اين موضوع به قدرى مهم است که رعايت آن نشانه مسلمان بودن است و ترک آن دليل بر بيگانگى از اسلام است.
📙خطبه 176
🔶 @Nahj_Et
🥜 #امیرالمؤمنین علی علیه السلام :
🍂 يَا مُعَاوِيَةُ فِي نَفْسِكَ وَ جَاذِبِ الشَّيْطَانَ قِيَادَكَ فَإِنَّ الدُّنْيَا مُنْقَطِعَةٌ عَنْكَ وَ الْآخِرَةَ قَرِيبَةٌ مِنْكَ وَ السَّلَامُ.
🍊 هشدار به معاویه :
ای معاویه! در كارهای خود از خدا بترس، و اختیارت را از كف شیطان درآور، كه دنیا از تو بریده و آخرت به تو نزدیك شده است.
📙نهج البلاغه نامه ۳۲
🔶 @Nahj_Et
#نهج_البلاغه
💎وَاعْلَمْ أَنَّکَ إِنْ لَمْ تَرْدَعْ نَفْسَکَ عَنْ کَثِير مِمَّا تُحِبُّ، مَخَافَةَ مَکْرُوه; سَمَتْ بِکَ الاَْهْوَاءُ إِلَى کَثِير مِنَ الضَّرَرِ
🔴بدان که اگر خويشتن را از بسيارى از امورى که آن را دوست مى دارى به علت ترس از ناراحتى هاى ناشى از آن باز ندارى، هوا و هوس ها تو را به سوى زيان هاى فراوانى خواهد کشاند»
🖊اشاره به اينکه بسيارى از خواسته هاى نفس، خواسته هاى زيان بار است که انسان به هنگام اشتياق به آن، زيان ها را نمى بيند و لذا امام به او هشدار مى دهد که در عاقبت خواسته هاى نفس هميشه انديشه کند مبادا گرفتار زيان هاى فراوان آن شود.
مال و مقام و لذات مادى و امثال آن داخل در اين بخش از خواسته هاست و اگر اين خواسته ها تحت قيادت عقل قرار نگيرد ضررهايش جبران ناپذير است.
📘نامه 56
🔶 @Nahj_Et
💢 نکوهش غفلت از مرگ
💠 امام دنبال جنازه اى مى رفت شنيد مردى مى خندد، فرمود:
🍃 گويا مردن در اين جهان را براى غير ما ثبت كرده اند، و انگار حق بر غير ما واجب شده، و خيال مى كنى مردگانى كه مى بينيم مسافرانى هستند كه به زودى به جانب ما باز مى گردند، آنان را در قبرهايشان مى نهيم و ارثشان را مى خوريم، گويى ما پس از آنها جاودان خواهيم بود، كه پند پند دهندگان را از ياد برديم، و نشانه هر بلاى سخت و سنگين شديم.
📚 حکمت 122 نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
🔸قال امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام): تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِيرِ، حَتَّى يَكُونَ الْحَتْفُ فِي التَّدْبِيرِ
🔹 كارها چنان در سیطره تقديرند، كه گاه تدبير سبب مرگ شود.
📚حکمت ۱۶ نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️امام علی (ع) گردنه های سخت پس از مرگ را چگونه به تصویر کشیده است؟
🔹 #امام_علی (ع) در قسمتی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، که خطاب به امام حسن (ع) است، به مسئله سفر طولانى و پرخوف و خطر قيامت اشاره می نماید، و مسير راه را به دقت روشن ساخته و وسيله نجات را يادآورى مى كند. نخست مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً، الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ؛ [فرزندم!] بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست كه سبكباران [براى عبور از آن] حالشان از سنگين باران بهتر است و كند روان وضعشان بسيار بدتر از شتاب كنندگان است». منظور از اين گردنه صعب العبور، مرگ و سكرات آن است يا عالم برزخ و يا پل صراط (و يا همه اينها).
🔹بديهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور، بايد بار خود را سبك كرد و به سرعت گذشت؛ زيرا در اين گونه گردنه ها ممكن است راهزنان و يا حيوانات درنده نيز وجود داشته باشند. اين تعبير برگرفته از «قرآن مجيد» (آيات ۱۱ تا ۱۴ سوره بلد) است: آنجا كه مى فرمايد: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - مَا أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَةٍ - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ...؛ ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی دانى آن گردنه چيست! - آزاد كردن برده اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى...». برخى از مفسّران در شرح اين آيات، «عقبه» را به معناى هواى نفس، و بعضى ديگر به گردنه هاى صعب العبور روز قيامت تفسير كرده اند كه كلام حضرت متناسب با همين تفسير دوم است.
🔹آن گاه حضرت در ادامه سخن مى فرمايد: «وَ أَنَّ مَهْبِطَكَ بِهَا لَا مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ؛ و [بدان كه] نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به يقين يا در بهشت است و يا در دوزخ». سپس مى افزايد: «فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا [و جبران گذشته]». شايان توجّه است كه جمله «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستين بار در كلام پيامبر اكرم (ص) آمده است آنجا كه مى فرمايد: «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ؛ [۱] بعد از مرگ راهى براى عذرخواهى و جلب رضايت پروردگار نيست؛ بنابراين بسيار به ياد چيزى باشيد كه لذات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند».
🔹جمله «وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ راه بازگشتى وجود ندارد»، حقيقت و واقعيّت واضحى است كه در آيات «قرآن مجيد» و روايات به طور گسترده به آن اشاره شده است. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا...؛ [آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند] تا زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد، مى گويد: [پروردگارا!] مرا بازگردانيد؛ - شايد [در برابر آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم [؛ ولى به او مى گويند:] چنين نيست!».
🔹در خطبه ۱۸۸ «نهج البلاغه» درباره مردگان آمده است: «لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ اِنْتِقَالاً وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ اِزْدِيَاداً؛ نه قدرت دارند از عمل زشتى كه انجام داده اند كنار بروند و نه مى توانند بر كارهاى نيك خود چيزى بيفزايند». آرى منزلگاه هاى اين عالَم قابل بازگشت نيست، همان گونه كه فرزند ناقص براى تكامل بيشتر هرگز به رَحِم مادر باز نمى گردد و ميوه اى كه از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، كسانى كه از اين دنيا به عالَم برزخ مى روند نيز امكان بازگشت به دنيا را ندارند. برزخيان نيز هنگامى كه به قيامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالَم برزخ بازگردند و اين هشدارى است به همه ما كه بدانيم ممكن است در يك لحظه همه چيز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصيل زاد و توشه مسدود گردد و با يك دنيا حسرت، چشم از جهان بپوشيم.
پی نوشتها؛
[۱] الدعوات، قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، انتشارات مدرسه امام مهدى (ع)، قم، چ اول، ص ۲۳۸
[۲] سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰؛ سوره انعام، آيه ۲۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۷ نيز به همين معنا اشاره شده است.
📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۹، ص ۵۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
@tabyinchannel
🔶 @Nahj_Et
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨
✨
⭕️امام علی (ع) گردنه های سخت پس از مرگ را چگونه به تصویر کشیده است؟
🔹 #امام_علی (ع) در قسمتی از نامه ۳۱ #نهج_البلاغه، که خطاب به امام حسن (ع) است، به مسئله سفر طولانى و پرخوف و خطر قيامت اشاره می نماید، و مسير راه را به دقت روشن ساخته و وسيله نجات را يادآورى مى كند. نخست مى فرمايد: «وَ اعْلَمْ أَنَّ أَمَامَكَ عَقَبَةً كَئُوداً، الْمُخِفُّ فِيهَا أَحْسَنُ حَالًا مِنَ الْمُثْقِلِ، وَ الْمُبْطِئُ عَلَيْهَا أَقْبَحُ حَالًا مِنَ الْمُسْرِعِ؛ [فرزندم!] بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست كه سبكباران [براى عبور از آن] حالشان از سنگين باران بهتر است و كند روان وضعشان بسيار بدتر از شتاب كنندگان است». منظور از اين گردنه صعب العبور، مرگ و سكرات آن است يا عالم برزخ و يا پل صراط (و يا همه اينها).
🔹بديهى است براى عبور سالم از گردنه هاى صعب العبور، بايد بار خود را سبك كرد و به سرعت گذشت؛ زيرا در اين گونه گردنه ها ممكن است راهزنان و يا حيوانات درنده نيز وجود داشته باشند. اين تعبير برگرفته از «قرآن مجيد» (آيات ۱۱ تا ۱۴ سوره بلد) است: آنجا كه مى فرمايد: «فَلَا اقْتَحَمَ الْعَقَبَةَ - مَا أَدْراكَ مَا الْعَقَبَةُ - فَكُّ رَقَبَةٍ - أَوْ إِطْعامٌ فِى يَوْمٍ ذِى مَسْغَبَةٍ...؛ ولى او از آن گردنه مهمّ نگذشت! - و تو نمی دانى آن گردنه چيست! - آزاد كردن برده اى - يا غذا دادن در روز گرسنگى...». برخى از مفسّران در شرح اين آيات، «عقبه» را به معناى هواى نفس، و بعضى ديگر به گردنه هاى صعب العبور روز قيامت تفسير كرده اند كه كلام حضرت متناسب با همين تفسير دوم است.
🔹آن گاه حضرت در ادامه سخن مى فرمايد: «وَ أَنَّ مَهْبِطَكَ بِهَا لَا مَحَالَةَ إِمَّا عَلَى جَنَّةٍ أَوْ عَلَى نَارٍ؛ و [بدان كه] نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به يقين يا در بهشت است و يا در دوزخ». سپس مى افزايد: «فَارْتَدْ لِنَفْسِكَ قَبْلَ نُزُولِكَ وَ وَطِّئِ الْمَنْزِلَ قَبْلَ حُلُولِكَ فَلَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا [و جبران گذشته]». شايان توجّه است كه جمله «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ» نخستين بار در كلام پيامبر اكرم (ص) آمده است آنجا كه مى فرمايد: «لَيْسَ بَعْدَ الْمَوْتِ مُسْتَعْتَبٌ أَكْثِرُوا مِنْ ذِكْرِ هَادِمِ اللَّذَّاتِ وَ مُنَغِّصِ الشَّهَوَاتِ؛ [۱] بعد از مرگ راهى براى عذرخواهى و جلب رضايت پروردگار نيست؛ بنابراين بسيار به ياد چيزى باشيد كه لذات را در هم مى كوبد و شهوات را بر هم مى زند».
🔹جمله «وَ لَا إِلَى الدُّنْيَا مُنْصَرَفٌ؛ راه بازگشتى وجود ندارد»، حقيقت و واقعيّت واضحى است كه در آيات «قرآن مجيد» و روايات به طور گسترده به آن اشاره شده است. «قرآن مجيد» مى فرمايد: «حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قالَ رَبِّ ارْجِعُونِ - لَعَلِّى أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكْتُ كَلَّا...؛ [آنها همچنان به راه غلط خود ادامه مى دهند] تا زمانى كه مرگ يكى از آنها فرا رسد، مى گويد: [پروردگارا!] مرا بازگردانيد؛ - شايد [در برابر آنچه ترك كردم و كوتاهى نمودم] عمل صالحى انجام دهم [؛ ولى به او مى گويند:] چنين نيست!».
🔹در خطبه ۱۸۸ «نهج البلاغه» درباره مردگان آمده است: «لَا عَنْ قَبِيحٍ يَسْتَطِيعُونَ اِنْتِقَالاً وَ لَا فِي حَسَنٍ يَسْتَطِيعُونَ اِزْدِيَاداً؛ نه قدرت دارند از عمل زشتى كه انجام داده اند كنار بروند و نه مى توانند بر كارهاى نيك خود چيزى بيفزايند». آرى منزلگاه هاى اين عالَم قابل بازگشت نيست، همان گونه كه فرزند ناقص براى تكامل بيشتر هرگز به رَحِم مادر باز نمى گردد و ميوه اى كه از درخت جدا شد به شاخه بر نمى گردد، كسانى كه از اين دنيا به عالَم برزخ مى روند نيز امكان بازگشت به دنيا را ندارند. برزخيان نيز هنگامى كه به قيامت منتقل شوند هرگز نمى توانند به عالَم برزخ بازگردند و اين هشدارى است به همه ما كه بدانيم ممكن است در يك لحظه همه چيز تمام شود، درهاى توبه بسته شود و راه تحصيل زاد و توشه مسدود گردد و با يك دنيا حسرت، چشم از جهان بپوشيم.
پی نوشتها؛
[۱] الدعوات، قطب الدين راوندى، سعيد بن هبة الله، انتشارات مدرسه امام مهدى (ع)، قم، چ اول، ص ۲۳۸
[۲] سوره مؤمنون، آيات ۹۹ و ۱۰۰؛ سوره انعام، آيه ۲۸؛ سوره فاطر، آیه ۳۷ نيز به همين معنا اشاره شده است.
📕پيام امام اميرالمؤمنين (ع)، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية، چ اول، ج ۹، ص ۵۷۷
منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت)
@tabyinchannel
🔶 @Nahj_Et
🔘 دلت پاک باشه...!
عن امیرالمؤمنین علیه السلام : وَ اعْلَمْ أَنَّ لِكُلِّ ظَاهِرٍ بَاطِناً عَلَى مِثَالِهِ، فَمَا طَابَ ظَاهِرُهُ طَابَ بَاطِنُهُ، وَ مَا خَبُثَ ظَاهِرُهُ خَبُثَ بَاطِنُهُ.
بدان، كه هر ظاهرى را باطنى است همانند آن. آنچه ظاهرش پاكيزه باشد، باطنش نيز پاكيزه است و آنچه ظاهرش ناپاک باشد باطنش نيز ناپاک است
📚خطبه ۱۵۴ نهج البلاغه
🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠حضرت علی علیه السلام در یک جمله کوتاه می فرماید:
"الِاحْتِمَالُ قَبْرُ الْعُیُوبِ
📙 "(نهج البلاغة ، حکمت6)
یعنی تحمل، بردباری قبر عیب هاست، چه طور جسد در قبر پنهان میشود، همه عیب ها با بردباری پنهان میشود.
🔶 @Nahj_Et
🌸🍃🌸🍃
🍃
💠داستانی از نهج البلاغه
💠داستان به خلافت رسیدن عثمان در کلام مولا
🔹🔹در کلام امام علی (علیه السلام) داستان به خلافت رسیدن عثمان چگونه بیان شده است؟
جواب: امام علی(علیه السلام) در قسمتی از خطبه شقشقیّه، به پایان یافتن دوران خلیفه دوّم و تحولاتى که براى رسیدن عثمان به مقام خلافت صورت گرفت اشاره مى کند و از نکات دقیق و باریک تاریخى و اسرار پنهان یا نیمه پنهان این داستان پرده برمى دارد و موضع خود را در برابر این امر روشن مى سازد (و در ادامه آن به مشکلات عظیمى که امّت اسلامى در دوران خلیفه سوّم گرفتار شدند و شورشهایى که منتهى به قتل او شد، با عبارت کوتاه و بسیار فشرده و پرمعنا و آمیخته با کنایات و استعارات و تشبیهات اشاره مى فرماید).
نخست مى گوید: «این وضع (دوران طولانی و پر رنج و محنت خلیفه دوم) همچنان ادامه داشت تا او (خلیفه دوّم) نیز به راه خود رفت و در این هنگام (در آستانه وفات) خلافت را در گروهى به شورا گذاشت که به پندارش من نیز یکى از آنها بودم» (حَتّى اِذا مَضى لِسَبیلِهِ جَعَلَها فى جَماعَة زَعَمَ اَنّی اَحَدُهُمْ).
تعبیر به «زَعَمَ اَنّی اَحَدُهُم; پنداشت من یکى از آنها بودم» ممکن است اشاره به یکى از دو معنا باشد: نخست این که مرا در ظاهر جزء نامزدهاى خلافت قرار داد در حالى که مى دانست در باطن، نتیجه چیست و چه کسى از این شورا بیرون مى آید. دیگر این که او در ظاهر چنین وانمود کرد که من همردیف آن پنج نفرم، در حالى که در باطن، مى دانست قابل مقایسه با هیچ کدام نیستم.(1)
این جمله اشاره به زمانى است که عمر به وسیله مردى به نام «فیروز» که کُنیه اش «اَبُو لُۆلُۆ» بود به سختى مجروح شد و خود را در آستانه مرگ دید.
«سعد بن ابى وقّاص» بود که مادرش از بنى امیه بود و دایی ها و نزدیکان مادرش در جنگهاى اسلام در برابر کفر و شرک به دست على(ع)کشته شده بودند، به همین دلیل او در زمان خلافت على(ع)نیز با حضرتش بیعت نکرد و «عمر بن سعد» جنایتکار بزرگ حادثه کربلا و عاشورا فرزند همین سعد بود. بنابراین کینه توزى او نسبت به على(ع) مسلّم بود و به همین دلیل در آن شورا به على(ع) رأى نداد و به وسیله «عبدالرحمان بن عوف» به عثمان رأى داد
جمعى از صحابه نزد او آمدند و به او گفتند: «سزاوار است کسى را به جانشینى خود منصوب کنى که مورد قبول تو باشد» و او طىّ سخنان مشروحى، شش نفر را به عنوان شورا تعیین کرد: «على(علیه السلام) ، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابى و قاص که در عرض سه روز بنشینند و یکى را از میان خود انتخاب کنند و دستور داد «اَبُو طَلحه انصارى» با پنجاه نفر از انصار، این شش نفر را در خانه اى جمع کنند تا با یکدیگر براى تعیین خلافت مشورت نمایند و سرانجام، به خاطر ارتباطاتى که میان چند نفر از آن شش تن بود عثمان انتخاب شد.
امام(علیه السلام) در اشاره به این ماجرا، نخست مى فرماید: «پناه بر خدا از این شورا» (فَیا لَلّهِ وَ لِلشُّورى).(2)
سپس به نخستین نقطه ضعف این شورا پرداخته، مى فرماید: «کدام زمان بود که در مقایسه من با نخستین آنها ـ یعنى ابوبکر ـ (و برترى من بر او) شک و تردید وجود داشته باشد تا چه رسد به این که مرا همسنگ امثال اینها (اعضاى شورا) قرار دهند؟»مَتَى اعْتَرَضَ الرَّیْبُ فِىَّ مَعَ الاَوَّلِ مِنْهُمْ، حَتّى صِرْتُ اُقْرَنُ اِلى هذِهِ النَّظائِرِ).
این نهایت تأسف مولا را از حق کشى هایى که در مورد آن حضرت صورت گرفت آشکار مى سازد و اشاره به این حقیقت مى کند که اگر مى خواستند شایستگى براى خلافت را ملحوظ دارند، جاى تردید نبود که مرا مى بایست تعیین مى کردند، ولى افسوس که هدفهاى دیگرى در این مسأله دنبال مى شد و به راستى جاى تأسف است کسى که به «منزله جان پیامبر(صلى الله علیه وآله وسلم) و باب مدینة علم النّبى و عالم به کتاب و سنّت و آگاه بر تمام مسائل اسلام بوده و از آغاز عمر در مکتب توحید و در کنار پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله وسلم) پرورش یافته، کارش به جایى برسد که او را در ردیف «عبدالرحمن بن عوف»ها و «سعد وقّاص»ها و مانند آنها قرار دهند.
سپس مى افزاید: «ولى (من به خاطر مصالح اسلام با آنها هماهنگى کردم) هنگامى که پایین آمدند پایین آمدم و هنگامى که پرواز کردند پرواز کردم» (لکِنّى اَسْفَفْتُ اِذْ اَسَفُّوا، وَ طِرْتُ اِذْ طَارُو).(3)
این در حقیقت کنایه اى است از وضع پرندگانى که به صورت دسته جمعى پرواز مى کنند گاه اوج مى گیرند و به فراز مى روند و گاه پایین مى آیند و به زمین نزدیک مى شوند و در هر دو حال همراه یکدیگرند.
روشن است که احوال شکننده زمان خلفا ـ مخصوصاً به هنگامى که یک خلیفه از دور، خارج مى شد ـ ایجاب مى کرد که از هر گونه تفرقه پرهیز شود مبادا دشمنانى که در کمین نشسته بودند سر برآورند و اساس اسلام را به خطر بیندازند.
این احتمال نیز در تفسیر این جمله وجود دارد که منظور امام(علیه السلام) این بوده است که من همواره به دنبال حق بوده ام و براى بدست آوردنش همراه آن حرکت کردم، با آنهایى که در ردیف بالا بود همراه شدم و با اینها که در ردیف پایین بودند نیز همراهى کردم.
سپس به نتیجه این شورا و کارهاى مرموزى که در آن انجام گرفت اشاره کرده مى فرماید: «یکى از آنها (اعضاى شورا) به خاطر کینه اش از من روى بر تافت و دیگرى خویشاوندى را بر حقیقت مقدم داشت و به خاطر دامادیش تمایل به دیگرى (عثمان) پیدا کرد، علاوه بر جهات دیگرى که ذکر آن خوشایند نیست» (فَصَغ(4) رَجُل مِنْهُمْ لِضِغْنِهِ(5)، وَ مالَ الآخَرُ لِصِهْرِهِ، مَعَ هَن(6) وَ هَن).
جمعى از صحابه نزد او آمدند و به او گفتند: سزاوار است کسى را به جانشینى خود منصوب کنى که مورد قبول تو باشد» و او طىّ سخنان مشروحى، شش نفر را به عنوان شورا تعیین کرد: «على(ع) ، عثمان، عبدالرحمن بن عوف، طلحه، زبیر و سعد بن ابى و قاص که در عرض سه روز بنشینند و یکى را از میان خود انتخاب کنند و دستور داد «اَبُو طَلحه انصارى» با پنجاه نفر از انصار، این شش نفر را در خانه اى جمع کنند تا با یکدیگر براى تعیین خلافت مشورت نمایند و سرانجام، به خاطر ارتباطاتى که میان چند نفر از آن شش تن بود عثمان انتخاب شد
منظور مولا از جمله اوّل «سعد بن ابى وقّاص» بود که مادرش از بنى امیه بود و دایی ها و نزدیکان مادرش در جنگهاى اسلام در برابر کفر و شرک به دست على(علیه السلام)کشته شده بودند، به همین دلیل او در زمان خلافت على(علیه السلام)نیز با حضرتش بیعت نکرد و «عمر بن سعد» جنایتکار بزرگ حادثه کربلا و عاشورا فرزند همین سعد بود. بنابراین کینه توزى او نسبت به على(علیه السلام) مسلّم بود و به همین دلیل در آن شورا به على(علیه السلام) رأى نداد و به وسیله «عبدالرحمان بن عوف» به عثمان رأى داد.
بعضى نیز گفته اند منظور از این شخص «طلحه» است که مراتب کینه توزى او نسبت به مولا محرز بود و هم او بود که با همراهى «زبیر» آتش «جنگ جمل» را که به گفته مورّخان، 17 هزار نفر در آن کشته شدند، روشن ساخت.
این احتمال را «ابن ابى الحدید» تقویت کرد، در حالى که بعضى از شارحان «نهج البلاغه» معتقدند: «طلحه» گرچه از سوى «عمر» براى شورا انتخاب شد ولى در «مدینه» نبود و موفّق به شرکت در جلسه شورا نشد».(7)
امّا کسى که به خاطر دامادیش متمایل شد «عبدالرحمان بن عوف» بود زیرا «عبدالرحمان» شوهر «امّ کلثوم» خواهر «عثمان» بود.امّا جمله «مَعَ هَن وَ هَن»(8) ـ با توجّه به این که واژه «هن» کنایه از کارهاى زشتى است که گفتن آن ناخوشایند است ـ مى تواند اشاره به امور ناخوشایند دیگرى بوده باشد که «عبدالرحمان بن عوف» در رأى دادن به «عثمان» انتظار آن را داشت مانند سوء استفاده هاى مالى از بیت المال مسلمین و یا سلطه بر توده هاى مردم و یا به دست آوردن مقام خلافت بعد از «عثمان» و یا همه اینها. از مجموع این سخن، روشن مى شود که شورا در محیطى کاملا ناسالم برگزار شد و چیزى که در آن مطح نبود مصالح مسلمین بود و طبیعى است که محصول آن به نفع مسلمین تمام نشود و حوادث دورانِ «عثمان» نشان داد که چه خسارت عظیمى از این ناحیه دامنگیر مسلمین شد.
پی نوشت ها :
(1) . در مقاییس اللغة آمده است که یکى از دو معناى اصلى «زعم» عبارت است از سخنى که واقعیت ندارد و گوینده اش نیز به آن مطمئن مى باشد.
(2) . لام در «لَلّه» مفتوح است و براى استغاثه مى باشد و لام در «للشورى» مکسور است و مستغاث منه مى باشد.
(3) . «اَسْفَفْتُ» از ماده «اِسْفاف» به معناى نزدیک شدن چیزى با شىء دیگر است و هنگامى که پرنده، خود را به زمین نزدیک کند این تعبیر در مورد او بکار مى رود. این تعبیر در مورد بافتن حصیر و مانند آن نیز به کار مىورد زیرا رشته هاى آن به هنگام بافتن به هم نزدیک مى شود و به معناى شدّت نگاه کردن نیز آمده است. (مراجعه کنید به مقاییس اللغة و لسان العرب).
(4) . «صغا» در اصل از ماده «صغو» (بر وزن فعل) به معناى تمایل به چیزى است.
(5) . «ضغِن» (بر وزن ضمن) به معناى کینه و عداوت است و در اصل به معناى پوشانیدن توأم با انحراف مى باشد.
(6) . «هن» تفسیر آن در متن مى آید.
(7) . در شرح نهج البلاغه خویى عدم حضور «طلحه» در شورا بلکه در مدینه، از «طبرى» نقل شده است (شرح خویى، ج 3، ص 73).
(8) . علماى لغت تصریح کرده اند که «هن» به معناى فلان است و در جایى گفته مى شود که انسان مى خواهد به چیزى، سربسته اشاره کند، به خاطر زشتى آن، یا به دلایل دیگرى که در نظر داشته. و معمولا این واژه در امور بد و صفات زشت و ناخوشایند به کار مى رود و در نیکیها به کار نمى رود.
🔶 @Nahj_Et
✅ قرآن بهترین کتاب تربیت
«وَ أَنْ أَبْتَدِئَكَ بِتَعْلِيمِ كِـتَابِ اللَّـهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَأْوِيلِهِ وَشَـرَائِعِ الْإِسْلَامِ وَ أَحْكَامِهِ وَ حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ»
«پس در آغاز تربيت،تـصميم گرفتم تا كتاب خداى توانا و بزرگ را همراه با تفسير آيات، به تو بياموزم،و شريعت اسلام و احكام آن از حلال و حرام، به تو تعليم دهم »
نهجالبلاغه نامه ۳۱
🔶 @Nahj_Et
☘خوشا به حال آن ها که مشغول اصلاح خويش اند
#نهج_البلاغه
🔮يَا أَيُّهَا النَّاسُ طُوبى لِمَنْ شَغَلَهُ عَيْبُهُ عَنْ عُيُوبِ النَّاسِ وَ طُوبى لِمَنْ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَکَلَ قُوتَهُ وَاشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَکَى عَلَى خَطِيئَتِهِ فَکَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِي شُغُل وَ النَّاسُ مِنْهُ فِي رَاحَة!
🟤«اى مردم! خوشا به حال آن کس که پرداختن به حال خويش او را از توجّه به عيوب مردم باز داشته و خوشا به حال آن کس که در خانه نشسته روزى خود را مى خورد و به طاعت پروردگارش مشغول است و بر گناه خويش مى گريد ، چنين کسى به اصلاح خويش مشغول و مردم از دست او در آسايش اند
✍اشاره به اين که هر انسانى جز اولياء الله و معصومين عليهم السلام عيب يا عيوبى دارد
هر گاه به عيب جويى ديگران پردازد از خود و اصلاح خويشتن غافل مى شود و هرگز از نظر تهذيب اخلاق و سير الى الله به جايى نمى رسد ، اما اگر گاهى در گوشه خانه بنشيند و در خويشتن فرو رود و عيوب خود را يک به يک بررسى کند و با آب زلال اطاعت پروردگار و قطره هاى اشکى که بر اثر ندامت نسبت به خطاهايش جارى مى کند قلبش را شستشو دهد هم در اصلاح خويشتن توفيق مى يابد و هم مردم از دست او در امان مى مانند.
📙خطبه 176
🔶 @Nahj_Et