eitaa logo
نهج البلاغه
37.9هزار دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
2.5هزار ویدیو
59 فایل
🔹تبادل و تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر
مشاهده در ایتا
دانلود
ترغیب به اسلام و دعوت مردم به سوی اسلام ، از پیامبر گرامی ( ص ) 👌✨ سیره عملی پیغمبر اکرم در رهبری و دستورهایی که در این زمینه می‌دهد خیلی عجیب است. به قدری روان‏شناس است و به قدری متوجّه راه و رسم انسانهاست که حدّی بر آن متصوّر نیست؛ متد انسان اداره کردن را می‌داند. معاذ بن جبل را برای تبلیغ، هدایت و رهبری و راهنمایی به یمن فرستاد؛ چند جمله دارد که برای همه ما دستور العمل است در حالی که اکثر بر خلاف رفتار می‌کنیم. می‌فرماید: «یسِّرْ وَ لا تُعَسِّرْ، بَشِّرْ وَ لا تُنَفِّرْ، وَ صَلِّ بِهِمْ صَلوةَ اضْعَفِهِمْ.»[1] یعنی تو که اکنون به منظور تبلیغ اسلام و دعوت مردم به اسلام و ترغیب و تشویق آنها به سوی اسلام به سراغ مردم می‌روی، بر آنها آسان بگیر، سخت نگیر، با سختگیری نمی‌توان کسی را رهبری کرد؛ دیگر اینکه به مردم بشارت بده، مزایای دنیوی و اخروی اسلام را برای مردم بگو، نویدهای اسلام را بر مردم عرضه کن، تمایل آنها را برانگیز، ترغیب‏شان کن، از راه تخویف و ایجاد هراس وارد مشو، کاری نکن که مردم احساس تنفّر کنند؛ هنگام نماز با این مردم تازه مسلمان که‏ هنوز ذائقه‏شان لذّت عبادت را نچشیده است و بعلاوه همه نوع افراد در میان مأمومین هست، بعضی پیرند، علیل‏اند، ناتوان‏اند، تو رعایت حال اضعف را معمول بدار، یعنی حساب کن در میان آنها از همه ناتوان‏تر کیست، وقتی که رکوع می‌کنی چهل تا «سبحان ربّی العظیم و بحمده» نگو، تو نماز خود را با او تطبیق بده، کسی را در نماز خواندن ناراحت نکن. ، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص 117، 118 🖇🇮🇷 🔶 @Nahj_Et
💠🔹در مقدمۀ اين كلام حكمت‌آميز شأن ورودى براى آن ذكر شده هنگام باز گشت امير مؤمنان على عليه السلام از ميدان صفين به امام عليه السلام خبر دادند «سهل بن حنيف» (يكى از پيشگامان اسلام، از اصحاب خاص پيغمبر اكرم و اميرمؤمنان على عليهما السلام) در كوفه چشم از دنيا فرو بسته در حالى كه محبوب‌ترين مردم نزد امام عليه السلام بود»؛ (وَ قَدْ تُوُفِّيَ‌ سَهْلُ‌ بْنُ‌ حُنَيْفٍ‌ الْأَنْصَارِيُّ‌ بِالْكُوفَةِ‌ بَعْدَ مَرْجِعِهِ‌ مَعَهُ‌ مِنْ‌ صِفِّينَ‌، وَ كَانَ‌ أَحَبَّ‌ النَّاسِ‌ إِلَيْهِ‌) . امام عليه السلام در اين هنگام در زمينۀ بى‌وفايى دنيا و از دست رفتن سريع عزيزان فرمود: «حتى اگر كوهى مرا دوست بدارد از هم مى‌شكافد و فرو مى‌ريزد»؛ (لَوْ أَحَبَّنِي جَبَلٌ‌ لَتَهَافَتَ‌) . اشاره به بى‌وفايى و ناپايدارى طبيعت دنيا و از دست رفتن عزيزان است كه هم آزمونى براى مردان خداست و هم هشدارى براى همگان 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين جملۀ كوتاه و پرمعنا مى‌فرمايد: «انجام دهندۀ كار نيك از كارنيكش بهتر است و انجام دهندۀ كار بد از كار بدش بدتر»؛ (فَاعِلُ‌ الْخَيْرِ خَيْرٌ مِنْهُ‌، وَ فَاعِلُ‌ الشَّرِّ شَرٌّ مِنْهُ‌) . در اينكه چگونه فاعل خير بهتر از فعل خود است و فاعل شر بدتر از فعل خود؛ وجوهى به نظر مى‌رسد: نخست اينكه همواره فاعل از فعل قوى‌تر است به همين دليل اگر كار نيك باشد آن فاعل از كارش قوى‌تر و اگر كار بد باشد از كارش بدتر است. ديگر اينكه شخصى كه كارى انجام مى‌دهد غالبا داراى ملكۀ آن است و آن ملكه مى‌تواند سرچشمۀ كارهاى فراوانى بشود، بنابراين اگر كسى را ببينيم كه مثلا يتيمى را نوازش مى‌كند و دست افتاده‌اى را مى‌گيرد مى‌دانيم كه او داراى صفتى است درونى كه مى‌تواند سرچشمۀ ده‌ها و گاه صدها و هزاران از اين‌گونه كارها شود و به همين دليل از كارش بهتر است. 🔶 @Nahj_Et
🌷قال علی علیه السلام : روزگاری بر این مردم بیاید که جز مومن بی نام و نشان از فتنه ها نجات نیابد؛ و او کسی است که چون در میان مردم است کسی او را نمی شناسد و اگر در جماعت ها حاضر نشود کسی سراغ او را نمی گیرد؛ نه فتنه انگیز است و نه اهل فساد؛ خداوند درهای رحمت را به روی او باز کرده و سختی عذاب خویش را از او گرفته است . به زودی زمانی بر مردم خواهد آمد که اسلام و دستوراتش چون ظرفِ واژگون گشته که محتویاتش فرو ریخته است، واژگون می گردد. 📚نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين جملۀ كوتاه و پرمعنا مى‌فرمايد: «انجام دهندۀ كار نيك از كارنيكش بهتر است
💠🔹سوم اينكه كسانى كه كار نيكى انجام مى‌دهند بسيار مى‌شود كه آرزو دارند بهتر از آن را انجام دهند ولى امكانات آن در اختيارشان نيست و به تعبير ديگر همتشان از آنچه انجام مى‌دهند بسيار بالاتر است و گاه به زبان جارى كرده مى‌گويند: افسوس كه بيش از آن توان نداريم و اگر مى‌توانستيم چنين و چنان مى‌كرديم. همين‌گونه، شروران بسيار مى‌شود كه داراى چنين باطنى هستند؛ يعنى اگر قدرت و توانى داشتند شرارت را به مرتبۀ بالاترى مى‌رساندند. در حديثى از امام باقر عليه السلام مى‌خوانيم: «نِيَّةُ‌ الْمُؤْمِنِ‌ خَيْرٌ مِنْ‌ عَمَلِهِ‌ وَ ذَلِكَ‌ لِأَنَّهُ‌ يَنْوِي مِنَ‌ الْخَيْرِ مَا لَا يُدْرِكُهُ‌ وَ نِيَّةُ‌ الْكَافِرِ شَرٌّ مِنْ‌ عَمَلِهِ‌ وَ ذَلِكَ‌ لِأَنَّ‌ الْكَافِرَ يَنْوِي الشَّرَّ وَ يَأْمُلُ‌ مِنَ‌ الشَّرِّ مَا لَا يُدْرِكُهُ‌؛ نيت مؤمن از عملش بهتر است، زيرا كارهاى خيرى در دل دارد كه نمى‌تواند آنها را انجام دهد و نيت كافر بدتر از عمل اوست، زيرا كارهاى بدى در سر دارد كه توان آن را ندارد» 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين كلام نورانى و كوتاه و پرمعنا به يكى از عواقب سوء اختلاف اشاره مى‌كند و مى‌فرمايد: «اختلاف، تصميم‌گيرى و تدبير را نابود مى‌كند»؛ (الْخِلَافُ‌ يَهْدِمُ‌ الرَّأْيَ‌) . همه مى‌دانيم اختلاف سرچشمۀ همۀ بدبختى‌هاست. هيچ قوم و ملتى نابود نشدند مگر بر اثر اختلاف و هيچ جمعيتى پيروز و كامياب نگشتند مگر در سايۀ اتفاق. كلام حكيمانۀ بالا دو تفسير مى‌تواند داشته باشد: نخست اين‌كه گاه مى‌شود عده‌اى مى‌نشينند و بر سر موضوع مهمى تصميم‌گيرى مى‌كنند؛ ولى ناگهان فرد يا افرادى نظر مخالفى ابراز مى‌كنند و تصميم‌گيرى پيش گفته را به هم مى‌زنند و كار ابتر مى‌ماند. همان‌گونه كه در داستان جنگ صفين، على عليه السلام و جمعى از دوستان خبير و آگاه اصرار داشتند كه جنگ به مراحل نهايى رسيده و آن را تا پيروزى ادامه دهند و غائله را ختم كنند؛ ولى مخالفت افرادى ناآگاه و جاهل و بى‌خبر اين تصميم را بر هم زد و مسلمانان با عواقب بسيار دردناك آن روبرو شدند. 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و گهربارش مى‌فرمايد: «برترين نوع پارسايى مخفى داشتن پارسايى است»؛ (أَفْضَلُ‌ الزُّهْدِ إِخْفَاءُ‌ الزُّهْدِ) . اين سخن اشاره به برنامه‌اى است كه زاهدان ريايى در آن عصر و اين عصر براى جلب قلوب مردم انتخاب مى‌كردند؛ لباس‌هاى ساده و مندرس و گاه از كرباس و خانه‌اى محقر و طعامى بسيار ساده براى خود برمى‌گزيدند تا مردم به آنها اقبال كنند و گاه آنها را مستجاب الدعوه پندارند و از اين طريق مقامى در اجتماع پيدا كنند و يا اموالى را پنهانى گرد مى‌آوردند. بسيار مى‌شد كه زندگانى درونى و بيرونى آنها با هم بسيار متفاوت بود و با توجه به اين‌كه رياكارى نوعى شرك و خودپرستى است آنها گرچه ظاهرا زاهد ولى در باطن مشرك بودند و گاه سرچشمۀ خطراتى براى جامعه مى‌شدند. زاهد واقعى آن كس نيست كه به سراغ دنيا رفته، ولى چون آن را به چنگ نياورده ناچار لباس زهد به خود پوشيده است. 🔶 @Nahj_Et
💠🔹همان‌گونه كه قبلا نيز اشاره شد، امام عليه السّلام در بخش اوّل اين خطبه، اشاره به اقسام ايمانهاى ثابت و غير ثابت مى‌كند و مى‌فرمايد: «بعضى از ايمانها ثابت و استوار در دلهاست و بعضى ديگر ناپايدار و عاريتى در ميان قلبها و سينه‌ها تا سرآمدى معلوم است»؛ (فمن الإيمان ما يكون ثابتا مستقرّا في القلوب، و منه ما يكون عواري بين القلوب و الصّدور، إلى أجل معلوم) . تقسيم ايمان به ثابت و مستقر و متزلزل و ناپايدار و به بيان ديگر عاريتى، چيزى است كه در احاديث اسلامى به آن اشاره شده است. در حديثى از امام صادق عليه السّلام در تفسير آيۀ شريفۀ «وَ هُوَ اَلَّذِي أَنْشَأَكُمْ‌ مِنْ‌ نَفْسٍ‌ وٰاحِدَةٍ‌ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ‌» اين‌چنين مى‌خوانيم: «فالمستقرّ الإيمان الثابت و المستودع المعار؛ مستقر به معناى ايمان ثابت است و مستودع ايمان عاريتى است». در حديث ديگرى از امام ابو الحسن در تفسير همان آيه آمده است: «ما كان من الإيمان المستقرّ فمستقرّ إلى يوم القيامة و أبدا و ما كان مستودعا سلبه اللّه قبل الممات؛ ايمانى كه مستقر باشد تا ابد ادامه خواهد يافت و اما ايمان عاريتى، خداوند آن را قبل از ممات مى‌گيرد» 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه و گهربارش مى‌فرمايد: «برترين نوع پارسايى مخفى داشتن پارساي
💠ادامه حکمت۲۸ 🔹زاهد واقعى كسى است كه دنيا به سراغش آمده و او آن را نپذيرفته و زندگى زاهدانه را بر نعيم دنيا ترجيح داده است. همان گونه كه امير مؤمنان على عليه السلام در خطبۀ 32 از خطب نهج البلاغه مى‌فرمايد: «وَ مِنْهُمْ‌ مَنْ‌ أَبْعَدَهُ‌ عَنْ‌ طَلَبِ‌ الْمُلْكِ‌ ضُئُولَةُ‌ نَفْسِهِ‌ وَ انْقِطَاعُ‌ سَبَبِهِ‌ فَقَصَرَتْهُ‌ الْحَالُ‌ عَلَى حَالِهِ‌ فَتَحَلَّى بِاسْمِ‌ الْقَنَاعَةِ‌ وَ تَزَيَّنَ‌ بِلِبَاسِ‌ أَهْلِ‌ الزَّهَادَةِ‌ وَ لَيْسَ‌ مِنْ‌ ذَلِكَ‌ فِي مَرَاحٍ‌ وَ لَا مَغْدًى؛ بعضى از آنها كسانى هستند كه ناتوانى‌اشان آنها را از رسيدن به جاه و مقام بازداشته و دستشان از همه جا كوتاه شده آنگاه خود را به زيور قناعت آراسته و به لباس زاهدان زينت بخشيده‌اند در حالى كه در هيچ زمان نه در شب و نه در روز در سلك زاهدان راستين نبوده‌اند». بسيارى از بنيان‌گذاران مذاهب باطله نيز در سلك همين زاهدان ريايى بودند. به تعبيرى ديگر: زاهد كسى است كه وابسته به دنيا و اسير آن نباشد نه آن‌كس كه دستش از همه چيز ته است 🔶 @Nahj_Et
💠🔹به نظر مى‌رسد حادثۀ ناگوارى براى «عبد اللّٰه بن عباس» روى داده بوده و يا انتظار مهمى داشته و برآورده نشده و از اين جهت غمگين بوده است؛ امام عليه السلام اين نامه را براى دلدارى او و توجّه دادنش به طبيعت زندگى دنيا و مقدرات الهى مى‌نگارد تا آرامش پيدا كند. امام عليه السلام در اين نامۀ كوتاه به پنج نكتۀ مهم اشاره مى‌كند: نخست مى‌فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدان) تو هرگز بر اجل و سرآمدت پيشى نمى‌گيرى»؛ (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّكَ‌ لَسْتَ‌ بِسَابِقٍ‌ أَجَلَكَ‌) . اشاره به اينكه تا اجل قطعى انسان فرا نرسد، حوادث خطرناك نمى‌تواند او را در كام خود فرو برد و هنگامى كه فرا رسد تأخير در آن ممكن نيست. همان‌گونه كه قرآن فرموده است: ««مٰا تَسْبِقُ‌ مِنْ‌ أُمَّةٍ‌ أَجَلَهٰا وَ مٰا يَسْتَأْخِرُونَ‌» ؛ هيچ گروهى از اجل خود پيشى نمى‌گيرد و از آن عقب نخواهد افتاد». البته اين اشاره به اجل حتمى است و به آن معنا نيست كه انسان در مقابل اجل معلق بى‌پروايى به خرج دهد و خود را گرفتار كند و بى‌دليل در كام خطر فرو رود 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹همان‌گونه كه قبلا نيز اشاره شد، امام عليه السّلام در بخش اوّل اين خطبه، اشاره به اقسام ايمانهاى
💠ادامه خطبه۱۸۹ 🔹گرچه در تفسير آيۀ فوق نظرات مختلفى داده شده است، از جمله اين‌كه منظور از مستقر آنهايى هستند كه از قرارگاه رحم به دنيا گام نهادند و مستودع آنهايى هستند كه هنوز در رحم مادرانند؛ ولى مانعى ندارد كه يك آيه داراى چند تفسير باشد. به هرحال اگر انسان داراى نفس مطمئنه شود و ايمان در اعماقش نفوذ كند، ايمان او مستقر است و با دگرگونى‌ها شرايط و تهديدها و تطميع‌ها متزلزل نمى‌شود؛ ولى اگر راسخ نباشد، زوال آن در برابر زر و زور كاملا ممكن است. عوامل تزلزل ايمان متعدد است؛ عدم آگاهى از دلايل محكم و هواپرستيها و ضعف نفس و آلودگى به گناهان بزرگ. هريك از اينها امورى هستند كه ممكن است در پايان عمر ايمان انسان را متزلزل سازند و سرانجام آدمى بى‌ايمان از دنيا برود 🔶 @Nahj_Et
وقتی که محیط خراب است من نمیتوانم خراب نباشم 💄 🙅‍♀🙅‍♂ می‌بینید اسلام برای عقل به عنوان یک امری که در همه حال مناط تکلیف انسان است، و برای وجدان انسانی استقلال قائل است. در هیچ شرطی از شرایط اجتماعی، وضع جامعه را به عنوان یک عذر نمی‏‌پذیرد؛ یعنی این حرفی که امروز شایع است که تا می‌گوییم: آقا چرا چنین می‌کنی؟ می‌گوید: ای آقا! محیط این ‏جور اقتضا می‌کند، لازمه محیط است، کاری نمی‌شود کرد، محیط خراب است، محیط فاسد است، از نظر اسلام پذیرفته نیست. معنای این حرف آن است که وقتی که محیط خراب است، من نمی‌توانم خراب نباشم؛ جبر محیط است، جبر تاریخ است و چاره‌‏ای نیست. قرآن این «چاره‌‏ای نیست» را در هر شرایطی از شرایط محیطی که انسان قرار گرفته باشد، نمی‏‌پذیرد و لهذا تکیه فراوانی روی عقل و تعقل یعنی فکر مستقل بشر دارد، نه اینکه عقل بشر صددرصد ملعبه محیط و تاریخ و شرایط جغرافیایی، سیاسی و اقتصادی است. این مسلّم با منطق قرآن جور در نمی‌آید. ، اسلام و نیازهای زمان، ج 2، ص151 🦋💞 🔶 @Nahj_Et
💠خاموش ماندن از گفتار حكمت آميز فايده اى ندارد، همان گونه كه سخن گفتن نابخردانه 📘 🔶 @Nahj_Et
🌴🌸🌴امام على عليه السلام : 🌷مَن كَثُرَ كلامُهُ كَثُرَ خَطَؤُهُ ، و مَن كَثُرَ خَطَؤُهُ قَلَّ حَياؤهُ ، و مَن قَلَّ حَياؤهُ قَلَّ وَرَعُهُ ، و مَن قَلَّ وَرَعُهُ ماتَ قَلبُهُ ، و مَن ماتَ قَلبُهُ دَخَلَ النّارَ 🗣هر كه سخن بسيار گويد، خطايش بسيار شود 🍂و هر كه بسيار خطا كند، شرم و حيايش كم شود 🍂و هر كه كم شرم و حيا شود، پارسايى اش كاهش يابد 💔و هر كه پارسايى اش كم شود، دلش بميرد 🔥و هر كه دلش بميرد، به آتش رود. 📚نهج البلاغه، 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه‌اش هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مى‌گفتند «لا حُكْمَ‌ إلَّا لِلّٰهِ‌» (حكم مخصوص خداست) شنيد فرمود: «سخن حقى است كه معنى باطلى از آن اراده شده است»؛ (لَمَّا سَمِعَ‌ قَوْلَ‌ الْخَوَارِجِ‌ لَا حُكْمَ‌ إِلَّا لِلَّهِ‌ كَلِمَةُ‌ حَقٍّ‌ يُرَادُ بِهَا بَاطِلٌ‌) . اشاره به اين كه سخن حق است و برگرفته از آيات قرآن مجيد؛ ولى خوارج معناى آن را تحريف مى‌كنند به گونه‌اى كه سر از باطل بيرون مى‌آورند. پيش از اين‌كه اين سخن را شرح بدهيم به سراغ روايتى مى‌رويم كه قاضى نعمان مغربى در كتاب شرح الاخبار آورده است. او مى‌گويد: على عليه السلام از صفين باز گشته بود و در مسجد مشغول بيان خطبه‌اى بود كه يك نفر از گوشۀ مسجد شعار «لا حُكْمَ‌ إلَّا لِلّٰهِ‌» را سر داد. امام عليه السلام سكوت كرد و پاسخى نداد. مقدارى گذشت نفر دومى همين شعار را از گوشۀ ديگر سر داد. باز امام عليه السلام اعتنايى نكرد. سرانجام جمعى (از خوارج كه در مجلس حضور داشتند) با هم اين شعار را سر دادند. امام عليه السلام فرمود: اين سخن حقى است كه ارادۀ باطل از آن شده است. 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه‌اش هنگامى كه اين سخن خوارج را كه مى‌گفتند «لا حُكْمَ‌ إلَّ
💠ادامه حکمت۱۹۸ 🔹ما سه امتياز به شما (خوارج) مى‌دهيم: شما را از شركت در مساجد و نماز خواندن (با ما) باز نمى‌داريم و تا زمانى كه (با ما) هم دست باشيد سهم شما را از بيت‌المال مى‌دهيم و اگر آغازگر جنگ نباشيد ما آن را آغاز نخواهيم كرد، سپس فرمود: «وَ أشْهَدُ لَقَدْ أخْبَرَنِى النَّبىُّ‌ الصّادِقُ‌ عَنِ‌ الرُّوحِ‌ الْأمينِ‌ عَنْ‌ رَبِّ‌ الْعالَمينَ‌ أنَّهُ‌ لا يَخْرُجُ‌ عَلَيْنا مِنْكُمْ‌ فِئَةٌ‌ قَلَّتْ‌ أوْ كَثُرَتْ‌ إلّاجَعَلَ‌ اللّٰهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ حَتْفَها عَلىٰ‌ أيْدينا ؛ گواهى مى‌دهم به خدا سوگند پيامبر راستگو از فرشتۀ وحى روح الامين به من خبر داد كه گروهى از شما چه كم باشد چه زياد بر ما خروج نمى‌كند مگر اين‌كه مرگشان به دست ما خواهد بود» 🔶 @Nahj_Et
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راه روشن است هرگاه کار نيکى را مشاهده کرديد به آن کمک کنيد و هر زمان کار شرّى را ديديد از آن بگذريد ; زيرا رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى فرمود: اى فرزند آدم، کار نيک انجام ده و بدى را رها کن که اگر چنين کنى در جاده مستقيم و ميانه (دور از افراط و تفريط) گام بر خواهى داشت» 🔶 @Nahj_Et
. 🌸 فقر‌زدایی، وظیفه حاکم اسلامی 💠 حضرت امیر (ع) با فقر جدّاً مبارزه کرد و گاهی فرمود: (لو تمثّل لی الفقر رجلاً لقتلته)؛ یعنی من کمک عاطفی ندارم که فقیر را کمک کنم، من کمک عقلانی دارم که فقر را ریشه کن می کنم. من اگر فقر را ببینم، فقر برای من به صورت یک انسان متمثّل بشود، او را از پای در می آورم. یعنی وظیفه یک حاکم آن است که فقر زدایی کند، نه فقیر را کمک کند! این کار عاطفی است، از غیر رهبران الهی هم ممکن است ساخته باشد؛ امّا آنچه که متوقّع است رهبران الهی آن را انجام بدهند، فقرزدایی است نه کمک کردن به فقیر! 📌 نهج البلاغه (جرج جرداق) / صفحه ۲۳۳ 🔶 @Nahj_Et
💠🔹امام عليه السلام در اين چند جملۀ حكيمانه به رابطۀ چهار موضوع مهم با چهار موضوع ديگر از صفات انسانى اشاره فرموده است. نخست مى‌فرمايد: «ارزش هر كس به اندازۀ همت اوست»؛ (قَدْرُ الرَّجُلِ‌ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِهِ‌) . منظور از همت تصميماتى است كه انسان براى انجام كارهاى مهم مى‌گيرد و به دنبال آن تلاش مى‌كند. هر اندازه اين تصميمات والاتر و اين تلاش‌ها گسترده باشد همت انسان بلندتر است و اين‌كه امام مى‌فرمايد: ارزش هر كسى به اندازۀ همت اوست براى آن است كه اشخاص والا همت معمولاً تلاش مى‌كنند تا به مقامات عالى برسند پس نبايد ارزش وجودى ظاهرى آنها را امروز ملاحظه كرد بلكه آن نيروى نهفته در درون آنها كه نامش همت است بايد مقياس و معيار شمرده شود. در كتاب غررالحكم از امام همين معنا به صورت ديگرى بيان شده است، مى‌فرمايد: «مَنْ‌ شَرَفَتْ‌ هِمَّتُهُ‌ عَظَمَتْ‌ قِيْمَتُهُ‌؛ كسى كه همت عالى داشته باشد قيمت و ارزش او زياد است». در حديث ديگرى از همان حضرت و در همان كتاب مى‌خوانيم: «مٰا رَفَعَ‌ أمْرَءٌ‌ كَهِمَّتِهِ‌ وَ لاٰ وَضَعَهُ‌ كَشَهْوَتِهِ‌؛ هيچ چيز انسان را به مانند همت او بلندمقام نمى‌كند و هيچ چيز، او را مانند شهوتش پست نمى‌سازد 🔶 @Nahj_Et
خود باید دنبال حقیقت باشی حکمت157نهج البلاغه حجه الاسلام اکبری تیر01.mp3
7.01M
🎧بشنوید 💬خود باید دنبال حقیقت باشی 📖 نهج البلاغه 🎤حجة الاسلام 🔶 @Nahj_Et
نهج البلاغه
💠🔹امام عليه السلام در اين چند جملۀ حكيمانه به رابطۀ چهار موضوع مهم با چهار موضوع ديگر از صفات انسا
💠ادامه حکمت۴۷ 🔹به گفتۀ شاعر: همت بلند دار كه مردان روزگار از همت بلند به جايى رسيده‌اند در دومين جملۀ پرمعناى خود مى‌فرمايد: «راستگويى و صداقتِ‌ هر كس به اندازۀ شخصيت اوست»؛ (وَ صِدْقُهُ‌ عَلَى قَدْرِ مُرُوءَتِهِ‌) . زيرا انسان با شخصيت اين كار را براى خود ننگ مى‌داند كه به ديگران دروغ بگويد. اضافه بر اين، غالبا ديده شده است كه دروغ‌ها بعد از مدتى فاش مى‌گردد؛ انسان با شخصيت حاضر نمى‌شود كارى انجام دهد كه در آينده آبروى او را ببرد. در احاديث ديگرى از امام اميرمؤمنان عليه السلام مى‌خوانيم: «الصِدْقُ‌ عِزّ؛ راستگويى سبب عزت است» و در حديث ديگرى مى‌افزايد: «الصِّدْقُ‌ صَلاٰحُ‌ كُلُّ‌ شَىءٍ‌ وَالْكِذْبُ‌ فَسٰادُ كُلُّ‌ شَىْ‌ءٍ‌» 🔶 @Nahj_Et