🌿🌺🌿 ❁﷽❁
🍃🌷فَبَدَّلَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ قَوْلاً غَيْرَ الَّذِي قِيلَ لَهُمْ فَأَنزَلْنَا عَلَي الَّذِينَ ظَلَمُواْ رِجْزاً مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ
بقره(59)
🍃🌹امّا ستمگران (آن سخن را) به سخن ديگرى غير از آنچه به ايشان گفته شده بود، تبديل كردند (وبه جاى حطّه، به عنوان مسخره گفتند: حنطه، يعنى گندم.) پس ما بر آن ستمكاران به سزاى گناهى كه مرتكب مى شدند، عذابى از آسمان فرو فرستاديم.
🌿نکات تفسیری
در آيات 161 و162 سوره اعراف، مشابه اين آيه وآيه ى قبل تكرار شده وكلمه ى «رجز» به معناى عذاب، بيمارى طاعون و حالت اضطراب بكار رفته است.
سنّت خداوند، نزول رحمت است و به همين دليل، بهترين غذا «منّ وسَلوى » براى بنى اسرائيل نازل شد، ولى بخاطر كج روى، عذاب از آسمان نازل مى شود.
📜پیام آیه:
ظلم و گناه، زمينه ساز تغيير و تحريف قانون است. «فبدّل الّذين ظلموا»
- تا وقتى كه روش و شيوه كارى بيان نشده، انسان آزاد است تا با نظر خود عمل كند، ولى بعد از بيان روشها، عذرى در تغيير آن نيست. «قيل لهم»
- جزاى تحريف گران قوانين الهى، قهر و عذاب است. «رجزاً من السماء»
- همه ى پاداش ها و كيفرها مربوط به آخرت نيست، بلكه بعضى از كيفرها در همين دنيا صورت مى پذيرد. «فانزلنا... رجزاً من السماء»
- اگر كج روى براى انسان عادت شد، قهر الهى فرا مى رسد. « كانوا يفسقون»
منبع:تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
کانال#نهج_البلاغه🌷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1
📕نهج البلاغه/خطبه۳۷-ذكر فضائل خود
🌷ويژگيها و فضائل امام علي (ع)
🍃آنگاه كه همه از ترس سست شده، كنار كشيدند، من قيام كردم، و آن هنگام كه همه خود را پنهان كردند من آشكارا به ميدان آمدم، و آن زمان كه همه لب فرو بستند، من سخن گفتم، و آن وقت كه همه باز ايستادند من با راهنمايي نور خدا به راه افتادم، در مقام حرف و شعار صدايم از همه آهسته تر بود اما در عمل برتر و پيشتاز بودم، زمام امور را به دست گرفتم، و جلوتر از همه پرواز كردم، و پاداش سبقت در فضيلتها را بردم. همانند كوهي كه تندبادها آن را به حركت درنمي آورد، و طوفانها آن را از جاي برنمي كند، كسي نمي توانست عيبي در من بيابد، و سخن چيني جاي عيبجويي در من نمي يافت. خوارترين افراد نزد من عزيز است تا حق او را باز گردانم، و نيرومندها در نظر من پست و ناتوانند تا حق را از آنها باز ستانم.
✅علت سكوت و كناره گيري از خلافت
در برابر خواسته هاي خدا راضي، و تسليم فرمان او هستم، آيا مي پنداريد من به رسول خدا (ص) دروغي روا دارم؟ به خدا سوگند! من نخستين كسي هستم كه او را تصديق كردم، و هرگز اول كسي نخواهم بود كه او را تكذيب كنم. در كار خود انديشيدم ديدم پيش از بيعت، پيمان اطاعت و پيروي از سفارش رسول خدا (ص )را برعهده دارم، كه از من براي ديگري پيمان گرفت (پيامبر (ص) فرمود اگر در امر حكومت كار به جدال و خونريزي كشانده شود، سكوت كن)
🌺 @Nahjolbalaghe1
📜نهج البلاغه/نامه۳۹-به عمروعاص
🔻افشاي بردگي عمروعاص
تو دين خود را پيرو كسي قرار دادي كه گمراهيش آشكار است، پرده اش دريده، و افراد بزرگوار در همنشيني با او لكه دار، و در معاشرت با او به سبك مغزي متهم مي گردند، تو در پي او مي روي، و چونان سگي گرسنه بدنبال پس مانده شكار شير هستي، به بخشش او نظر دوختي كه قسمتهاي اضافي شكارش را به سوي تو افكند، پس دنيا و آخرت خود را تباه كردي، در حالي كه اگر به حق مي پيوستي به خواسته هاي خود مي رسيدي. اگر خدا مرا بر تو و پسر ابوسفيان مسلط گرداند، سزاي زشتيهاي شما را خواهم داد، اما اگر قدرت آن را نيافتم و باقي مانديد آنچه در پيش روي داريد براي شما بدتر است. با درود.
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
خاطرات برادر آزاده ⬇️ 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 2⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه صبح یکی از روزهای پایی
خاطرات برادر آزاده⬇️
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 3⃣1⃣
👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه
مأموران من را کشان کشان از سلول بیرون بردند.
فردای آن روز انگار دوران تلخ گذشته داشت تکرار می شد. خودم را در محاصره مأموران شکنجه گر دیدم. چشمانم را با پارچه ای بستند و دست و پایم را به زنجیر کشیدند. سوار بر ماشینی با شیشه های مات برای محاکمه ای دیگر راهی دادگاه شدم.
وقتی ماشین به حرکت درآمد، حس کردم به جز خودم و مأموران، چند نفر دیگر هم در مینی بوس هستند. وقتی به دادگاه رسیدیم و وارد ساختمان شدیم، به محض بازکردن چشمانم، سه نفر دیگر را هم در کنارم دیدم که جرمشان سیاسی بود.
نوبت به محاکمه من که رسید، دادستان مدرکی را که درباره من داشت، به قاضی نشان داد و اتهامات بی اساس دیگری به من نسبت داد و در نهایت قاضی دادگاه من را مجرم بالفطره معرفی و به اعدام محکوم کرد.
با شنیدن حکم تعیین شده قلبم فرو ریخت! دهانم خشک و بدنم داغ شده بود. چشمانم مات و مبهوت به لبهای قاضی و حکمی که قرائت می کرد، خیره مانده بود. اشک در چشمانم حلقه زد. انگار در آن لحظه روحم را به سختی از بدنم بیرون می کشیدند. دردی نادیدنی به روح و جسمم مسلط شده بود.
بیشترین چیزی که آزارم می داد، این بود که چگونه بنی سعیدی حاضر شده بود در لباس دوست، هم محله و هم زبانم، به خاطر پست و مقام بی ارزش چندروزه دنیا، حتی تا زندان اهواز برای نابودی ام بیاید. سرم را با تأسف تکان دادم و آرام زمزمه کردم:
- افوض امرى الى الله... دخيلك يا الله. ... .. کارم را به خدا می سپارم. به تو پناه می برم یا الله
_
وکیلم دو سال پیگیر وضعیتم بود. دو سالی که بر من سخت و تلخ گذشت و هر روزش برایم یک سال بود و بالاخره به خانواده خبر داد که بعد از محاکمه ای دوباره به اعدام محکومم کرده اند. این خبر درد و رنجشان را بیشتر کرده بود. نمیدانستم آنها در چه وضعیتی هستند و این خبر بد روحیه خانواده را خراب کرده و باعث بیماری روحی پدر و مادرم شده بود. |
در سلول کوچکم که دیر به دیر درش باز می شد، در لحظات سختی که بر من میگذشت، یاد خدا بودم. سلولی که در آن تقریبا حساب شب وروز از دستم در رفته بود و فقط روزی دو بار پنجره کوچکش برای ظرف غذا باز می شد و دست مأموری را می دیدم که ظرف را میداد.
در باز شد و دو مأمور داخل آمدند. هنوز درد آخرین شکنجه ام را بر پشت و کمرم احساس می کردم و به سختی راست می نشستم. سرم را به زیر انداختم و خود را به خدا سپردم.
صدای یکی از مأمورها در گوشم نشست: - پاشو بایست!
از آخرین محاکمه مدتی می گذشت و می ترسیدم باز هم برای آزارم آمده باشند. در این سلول انفرادی چنان لحظات بر من سخت گذشته بود که آنها هم بر من گریه می کردند. کمی به خود جرئت دادم و از مأمور پرسیدم: .
- من را کجا میبرید؟ . گفت:
- تبعيدا
چشمانم گرد شد.
ادامه دارد...
🌷🌷🌷🌷
🌿🌺🌿🌺🌿 ❁﷽❁
🌷وَإِذِ اسْتَسْقَي مُوسَي لِقَوْمِهِ فَقُلْنَا اضْرِب بِّعَصَاكَ الْحَجَرَ فَانفَجَرَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُنَاسٍ مَّشْرَبَهُمْ كُلُواْ وَاشْرَبُواْ مِن رِّزْقِ اللَّهِ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِين
بقرهَ (60)
🌹و (بخاطر بياور) زمانى كه موسى براى قوم خويش طلب آب كرد، به او گفتيم: عصاى خود را به سنگ بزن، ناگاه دوازده چشمه ى آب از آن بشكافت و جوشيد، (بطورى كه) هر يك از افراد (طوائف دوازده گانه بنى اسرائيل) آبشخور خود را شناخت. (گفتيم:) از روزى الهى بخوريد و بياشاميد و در زمين، تبهكارانه فساد نكنيد!
🌿تفسیر آیه:
در عدد دوازده، رمزى نهفته است. عدد ماهها، عدد نقباى بنى اسرائيل و تعداد حواريون حضرت عيسى عليه السلام و عدد ائمه ى معصومين عليهم السلام، دوازده است.
در آيه، همراه با كلمه ى «مفسدين »، «لاتعثوا» نيز آمده است. «عثوا» به معنى فساد شديد است و شايد در كنار هم قرار گرفتن اين دو كلمه، مى خواهد از توجّه و تعمّد و روحيّه ى فساد انگيزى نهى كند. چرا كه لغزشِ غير عمد و بدون قصد فتنه انگيزى، مورد عفو قرار مى گيرد.
📜پیام آیه:
انبيا، در فكر تأمين نيازهاى مادّى مردم نيز هستند. «اذ استسقى موسى لقومه»
- همه چيز، حتّى آبِ خوردن را از خداوند بخواهيم. «استسقى»
- قوانين طبيعت، محكوم اراده ى خداوند است. «اضرب... فانفجرت»
خداوند هم سبب ساز و هم سبب سوز است. با يك عصا واز دست يك نفر، يك بار آب را مى خشكاند و يك بار آب را جارى مى سازد.
- دعاى انبيا، مستجاب است. «استسقى، فانفجرت»
- جارى شدن آب با زدن عصا به سنگ، يك معجزه است و پيدايش دوازده چشمه براى دوازده قبيله، معجزه اى ديگر. «اثنتا عشرة»
- توزيع منظّم و عادلانه و حساب شده، مايه ى امنيّت و صفاست و مانع پيدا شدن اختلاف است. «قد علم كل اناس مشربهم»
- بهره گيرى از نعمت هاى الهى، نبايد زمينه ساز فساد باشد. «كلوا... ولاتعثوا»
- براى جلوگيرى از فساد، از محبّت ها و لطف خداوند به انسان بگوييد. «كلوا و اشربوا... ولاتعثوا»
/تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
🌺 @Nahjolbalaghe1
هدایت شده از کانال پرسمان دینی
پرسمان #احکام
آيا محل ايستادن خانمها در نماز، بايد عقب تر از مردها باشد؟
@Porseman_channel
آيات عظام امام، بهجت، صافى و نورى: خير، اگر جلوتر از مرد هم بايستد اشكال ندارد؛ ولى بهتر است زن عقبتر از مرد بايستد.
آيةاللَّه تبريزى: بايد حداقل بين زن و مرد يك وجب فاصله باشد و با رعايت فاصله، اگر زن هم جلوتر بايستد، نمازش صحيح است.
آيةاللَّه خامنه اى: بنا بر احتياط واجب بايد حداقل بين زن و مرد يك وجب فاصله باشد و با رعايت فاصله، اگر زن هم جلوتر بايستد، نمازش صحيح است.
آيات عظام فاضل و مكارم: زن بايد عقبتر از مرد بايستد؛ وگرنه نماز او باطل است و فرقى بين محرم و نامحرم نيست.
آيةاللَّه سيستانى: بنابر احتياط لازم، زن بايد عقبتر از مرد بايستد و فرقى بين محرم و نامحرم نيست.
آيةاللَّه وحيد: بايد بين مرد و زن در حال نماز، حداقل يك وجب فاصله باشد؛ ولى اگر زن برابر مرد يا جلوتر- در كمتر از فاصلهاى كه ذكر شد- بايستد و هر دو با هم وارد نماز شوند، بايد نماز را دوباره بخوانند.
@Porseman_channel
📜نهج البلاغه/نامه ۴۰-به يكي از كارگزاران خود
🔹نكوهش يك كارگزار
🍃پس از ياد خدا و درود!
🔺از تو خبري رسيده است كه اگر چنان كرده باشي، پروردگار خود را به خشم آورده، و امام خود را نافرماني كردي، و در امانت خود خيانت كردي. به من خبر رسيده كه كشت زمينها را برداشته، و آن چه را كه مي توانستي گرفته، و آنچه در اختيار داشتي به خيانت خورده اي، پس هر چه زودتر حساب اموال را براي من بفرست و بدان كه حسابرسي خداوند از حسابرسي مردم سخت تر است. با درود.
🌷 @Nahjolbalaghe1
📕نهج البلاغه/خطبه۳۸ معني شبهه
🍃ضرورت شناخت شبهات
شبهه را براي اين شبهه ناميدند كه به حق شباهت دارد. اما دوستان خدا نور هدايت كننده آنها در شبهات، يقين است. و راهنماي آنان مسير هدايت الهي است، اما دشمنان خدا، دعوت كننده آنان در شبهات گمراهي است، و راهنماي آنان كوري است، آن كس كه از مرگ بترسد نجات نمي يابد، و آن كس كه مرگ را دوست دارد براي هميشه در دنيا نخواهد ماند.
🌺🍃
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
خاطرات برادر آزاده⬇️ 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 3⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه مأموران من را کشان کشان
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 4⃣1⃣
👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه
از مامور سوال کردم،
_ من را کجا می برید؟
گفت :
_ تبعید!
چشمانم گرد شد. نمیدانستم چند وقت است که در این سلول انفرادی هستم. با ناراحتی گفتم:
- چند وقت است در این دخمه هستم؟
- نمیدانی؟
نگاهش کردم و گفتم:
- نه والله! جواب داد:
- دو ماهی میشود.
به سختی از جایم بلند شدم. یکی از مأمورها جلو آمد و دستبند به دست ها و زنجیر به پایم بست و با دیگری که بازویم را گرفته بود، من را به بیرون از ساختمان بردند.
نور تند آفتاب به سر و رویم تابید. دستم را جلوی چشم هایم گذاشتم تا سایبان نور خورشید شود؛ اما از این که نور خورشید به سروصورتم میزد، احساس خوبی داشتم.
اتوبوسی روشن در محوطه حیاط بود. همزمان با بیرون آمدنم، سه نفر دیگر مثل من دستبند به دست و زنجیر به پا آمدند و کنارم ایستادند. نگاهی به آنها کردم. خیلی زود یادم آمد که این سه نفر در آخرین جلسه دادگاه با من آنجا بودند و آنها هم محاکمه شدند. آهسته از یکی از آنها که با فاصله کنار دستم ایستاده بود، پرسیدم:
- کجا می خواهند ببرندمان؟
- انتقالی!
- انتقالی؟! این بار کجا؟
- همدان.
چند ساعت از شب گذشته بود که اتوبوس به همدان رسید و پشت دروازه ای بزرگ از حرکت ایستاد. پوست صورتم از سرما یخ زده بود. اتوبوس داخل حیاط بزرگی رفت و از حرکت ایستاد. در باز شد و سربازی سلاح به دست بالا آمد و با صدایی بلند گفت: زود پیاده شوید!
باورم نمی شد که از لرزیدن و سرما خلاص شده بودیم. انگار ما را درون یخچال گذاشته بودند. چهار زندانی سرمازده و لرزان به زور از جا بلند شدیم و با زنجیرهای یخ زده که به پوست پاهایمان می سایید به سختی قدم برمی داشتیم.
وارد ساختمانی با سلول های متعدد شدیم. هوای داخل ساختمان زندان، گرمای مطبوع و دلچسبی داشت. چند دقیقه طول کشید تا لرزش بدنم کم شد. ما را داخل سلولی بردند و زنجیرهای دست و پایمان را باز کردند. سربازی با چند پتو به دست وارد شد و به طرف هرکدام دو تا پتو پرت کرد. وقتی در سلول به رویمان بسته شد، تن سرمازده مان را با پتوها پیچاندیم و هرکدام در گوشه ای کز کردیم.
ادامه دارد...
🌿🌺
🌿🌺🍃🌺🌿
❁﷽❁
🍃🌹وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَي لَن نَّصْبِرَ عَلَيَ طَعَامٍ وَاحِدٍ فَادْعُ لَنَا رَبَّكَ يُخْرِجْ لَنَا مِمَّا تُنبِتُ الأَرْضُ مِن بَقْلِهَا وَقِثَّآئِهَا وَفُومِهَا وَعَدَسِهَا وَبَصَلِهَا قَالَ أَتَسْتَبْدِلُونَ الَّذِي هُوَ أَدْنَي بِالَّذِي هُوَ خَيْرٌ اهْبِطُواْ مِصْراً فَإِنَّ لَكُم مَّا سَأَلْتُمْ وَضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الذِّلَّةُ وَالْمَسْكَنَةُ وَبَآؤُوْاْ بِغَضَبٍ مِّنَ اللَّهِ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَانُواْ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ الْحَقِّ ذَلِكَ بِمَا عَصَواْ وَّكَانُواْ يَعْتَدُونَ بقره (61)
🍃🌷و (نيز بخاطر آوريد) زمانى كه گفتيد: اى موسى، ما هرگز يك نوع غذا را تحمّل نمى كنيم، پس پروردگارت را بخوان تا از آنچه (به طور طبيعى از) زمين مى روياند، از سبزى و خيار و سير و عدس و پيازش، براى ما (نيز) بروياند. موسى گفت: آيا (غذاى) پست تر را بجاى نعمت بهتر مى خواهيد؟ (اكنون كه چنين است بكوشيد از اين بيابان خارج شده و) وارد شهر شويد، كه هر چه خواستيد براى شما فراهم است. پس (مُهر) ذلّت و درماندگى، بر آنها زده شد و (مجدّداً) گرفتار غضب پروردگار شدند. اين بدان جهت بود كه آنها به آيات الهى كفر مى ورزيدند و پيامبران را به ناحقّ مى كشتند، و اين به سبب آن بود كه آنان گنهكار و سركش و متجاوز بودند.
🌿تفسیر آیه:
بنى اسرائيل به جاى شكرگزارى از نعمت هاى «منّ و سلوى»، به فكر زياده خواهى و تنوّع طلبى افتاده و از غذاهاى زمينى خواستند و براى نمونه، تعدادى از آنها مانند: سبزى، خيار، پياز و سير را نام بردند. حضرت موسى در برابر اين درخواست ها، ضمن تأسّف از اينكه آنها نعمت هاى نيكو و بهتر را با نعمت هاى ساده عوض مى كنند، به آنها گفت: اگر بناى كاميابى از اينها را داريد، بايد به شهر رفته و با دشمنانتان بجنگيد، شما از يك سو حال جهاد نداريد و از طرف ديگر تمام امتيازات شهرنشينى را مى خواهيد. خداوند خبر مى دهد كه اين قوم با چنين ويژگى ها و خصوصيّات، به ذلّت و خوارى افتاده و گرفتار قهر و غضب الهى خواهند شد.
تنوّع طلبى و افزون خواهى، دامى براى اسير شدن انسان هاست. استعمارگران نيز از همين خصيصه ى مردم، براى لباس، مسكن، مركب و تجمّلات استفاده كرده و مردم را به اسارت مى كشند.
📜پیام آیه:
- شكم پرستى، عامل هبوط وسقوط انسان هاست. «لن نصبرعلى طعام واحد...اهبطوا»
- رفاه طلبى، زمينه ى ذلّت و خوارى است. «لن نصبر... ضربت عليهم الذلّة...»
- بى ادبى در گفتگو، نشانه ى روحيّه ى سركش وطغيانگر است. آنها مى توانستند بجاى «لن نصبر» هرگز صبر نمى كنيم، بگويند: يك نواختى غذا براى ما سنگين شده است. و يا بجاى «فادع لنا ربّك»، بگويند: «فادع لنا ربّنا»
- بنى اسرائيل، نژاد پر توقّع و افزون طلب هستند. «فادع لنا، يخرج لنا»
- بيان خواسته هاى جزيى، نشانه ى شدّت وابستگى و حقارت طبع است. «بقل، قثاء، فوم، عدس و بصل»
- راضى بودن به آنچه خداوند خواسته و صبر بر آن، تأمين كننده ى خير و مصلحت واقعى انسان است. «أتستبدلون الّذى هو ادنى بالّذى هو خير...»
- شهرنشينى و داشتن همه نوع امكانات، نشانه ى رشد و تكامل نيست، بلكه گاهى مايه ى سقوط و هبوط است. «اهبطوا مصراً»
- كارهاى خطرناك، وابسته به افكار انحرافى وخطرناك است. «يكفرون، يقتلون»
- تاريخ انبيا، با شهادت در راه خداوند گره خورده است. «يقتلون النبيين»
- تعدّى و معصيت پى درپى، موجب كفر و كفر، عامل هر گونه جنايت است. «يكفرون، عصوا»
- ذلّت و بدبختى، مربوط به نژاد نيست، بلكه مربوط به خصوصيّات و عقايد و اعمال انسان هاست. «ذلك بانّهم كانوا يكفرون»
منبع: تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
@Nahjolbalaghe1
📜نهج البلاغه/نامه۴۱ به يكي از كارگزارانش
🍃علل نكوهش يك كارگزار خيانتكار
🌷پس از ياد خدا و درود!
🌹همانا من تو را در امانت خود شركت دادم، و همراز خود گرفتم، و هيچ يك از افراد خاندانم براي ياري و مددكاري، و امانت داري، چون تو مورد اعتمادم نبود، آن هنگام كه ديدي روزگار بر پسر عمويت سخت گرفته، و دشمن به او هجوم آورده، و امانت مسلمانان تباه گرديده. و امت اختيار از دست داده، و پراكنده شدند، پيمان خود را با پسر عمويت دگرگون ساختي، و همراه با ديگراني كه از او جدا شدند فاصله گرفتي، تو هماهنگ با ديگران دست از ياريش كشيدي، و با ديگر خيانت كنندگان خيانت كردي، نه پسر عمويت را ياري كردي، و نه امانتها را رساندي. گويا تو در راه خدا جهاد نكردي! و برهان روشني از پروردگارت نداري، و گويا براي تجاوز به دنياي اين مردم نيرنگ مي زدي، و هدف تو آن بود كه آنها را بفريبي! و غنائم و ثروتهاي آنان را در اختيار گيري، پس آنگاه كه فرصت خيانت يافتي شتابان حمله ور شدي، و با تمام توان، اموال بيت المال را كه سهم بيوه زنان و يتيمان بود، چونان گرگ گرسنه اي كه گوسفند زخمي يا استخوان شكسته اي را مي ربايد، به يغما بردي، و آنها را به سوي حجاز با خاطري آسوده، روانه كردي، بي آنكه در اين كار احساس گناهي داشته باشي.
🌺نكوهش از سوءاستفاده در بيت المال
🔹دشمنت بي پدر باد، گويا ميراث پدر و مادرت را به خانه مي بري! سبحان الله!! آيا به معاد ايمان نداري؟ و از حسابرسي دقيق قيامت نمي ترسي؟ اي كسي كه در نزد ما از خردمندان بشمار مي آمدي، چگونه نوشيدن و خوردن را بر خود گوارا نمودي در حالي كه مي داني حرام مي خوري! و حرام مي نوشي! چگونه با اموال يتيمان و مستمندان و مومنان و مجاهدان راه خدا، كنيزان مي خري و با زنان ازدواج مي كني؟ كه خدا اين اموال را به آنان واگذاشته، و اين شهرها را به دست ايشان امن فرموده است!
🍃برخورد قاطع با خيانتكار
پس از خدا بترس، و اموال آنان را باز گردان، و اگر چنين نكني و خدا مرا فرصت دهد تا بر تو دست يابم، تو را كيفر خواهم نمود، كه نزد خدا عذرخواه من باشد، و با شمشيري تو را مي زنم كه به هر كس زدم وارد دوزخ گرديد. سوگند به خدا! اگر حسن و حسين چنان مي كردند كه تو انجام دادي، از من روي خوش نمي ديدند و به آرزو نمي رسيدند تا آنكه حق را از آنان باز پس ستانم، و باطلي را كه به ستم پديد آمده نابود سازم، به پروردگار جهانيان سوگند، آنچه كه تو از اموال مسلمانان به ناحق بردي، بر من حلال بود، خشنود نبودم كه آن را ميراث بازماندگانم قرار دهم، پس دست نگهدار و انديشه نما، فكر كن كه به پايان زندگي رسيده اي، و در زير خاكها پنهان شده، و اعمال تو را بر تو عرضه داشتند، آنجا كه ستمكار با حسرت فرياد مي زند، و تباه كننده عمر و فرصتها، آرزوي بازگشت دارد اما راه فرار و چاره مسدود است.
🍃🌺🍃 @Nahjolbalaghe1
📚نهج البلاغه/خطبه۳۹-نكوهش ياران
🔹نكوهش كوفيان
🌿گرفتار كساني شدم كه چون امر مي كنم فرمان نمي برند، و چون آنها را فرا مي خوانم اجابت نمي كنند. اي مردم بي اصل و ريشه، در ياري پروردگارتان براي چه در انتظاريد؟ آيا ديني نداريد كه شما را گرد آورد؟ و يا غيرتي كه شما را به خشم وادارد؟
🌿علل شكست و نابودي كوفيان
در ميان شما بپا خاسته فرياد مي كشم، و عاجزانه از شما ياري مي خواهم، اما به سخنان من گوش نمي سپاريد، و فرمان مرا اطاعت نمي كنيد، تا آن كه پيامدهاي ناگوار آشكار شد، نه با شما مي توان انتقام خوني را گرفت، و نه با كمك شما مي توان به هدف رسيد. شما را به ياري برادرانتان مي خوانم، مانند شتري كه از درد بنالد، ناله و فرياد سرمي دهيد، و يا همانند حيواني كه پشت آن زخم باشد، حركتي نمي كنيد، تنها گروه اندكي به سوي من آمدند كه آنها نيز ناتوان و مضطرب بودند، گويا آنها را به سوي مرگ مي كشانند، و مرگ را با چشمانشان مي نگرند.
🍃🌺🍃
@Nahjolbalaghe1
🌷لینک فرازهای خطبه اول نهج البلاغه
⬇️
🌹فراز ۱خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/21
🌹 فراز ۲خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/85
🌹فراز ۳خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/95
🌹ادامه فراز ۳خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/106
🌹ادامه فراز ۳ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/117
🌹ادامه فراز ۳خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/127
🌹ادامه فراز ۳ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/134
🌹فراز ۴خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/142
🌹فراز ۵ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/151
🌹فراز۶،۷،۸ خطبه۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/168
🌿🌺🌿 @Nahjolbalaghe1
🍃🌺لینک حکمتهای نهج البلاغه لیست شماره 1 ⬇️
🌷حکمت ۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/66
🌷حکمت ۲
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/80
🌷حکمت ۳
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/84
🌷حکمت ۴
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/102
🌷حکمت ۵
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/116
🌷حکمت ۶
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/124
🌷حکمت ۷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/130
🌷حکمت ۸
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/138
🌷حکمت ۹
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/145
🌷حکمت ۱۰
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/158
🌷حکمت۱۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/179
🌿🌺
@Nahjolbalaghe1
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
4_5848427318803956789.mp3
5.92M
🍃سفر پرماجرا
🔹استاد شجاعی
🍃🌺 @Nahjolbalaghe1