eitaa logo
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
246 دنبال‌کننده
406 عکس
41 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
اللّه، كه جز او معبودى نيست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبك او را فرا گيرد و نه خوابى سنگين. آنچه در آسمان ها و آنچه در زمين است، از آنِ اوست. كيست آنكه جز به اذن او در پيشگاهش شفاعت كند. گذشته و آينده آنان را مى داند. و به چيزى از علم او احاطه پيدا نمى كنند مگر به مقدارى كه او بخواهد. كرسى (علم و قدرت) او آسمان ها و زمين را در برگرفته و نگهدارى آن دو بر او سنگين نيست و او والا و بزرگ است. @Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
اللّه، كه جز او معبودى نيست، زنده و برپادارنده است. نه خوابى سبك او را فرا گيرد و نه خوابى سنگين. آ
🌺🌿 ✅هر روز یک آیه همراه با تفسیر 🔽 ✨سوره بقره آیه ۲۵۵ به مناسبت وجود كلمه ى «كرسى» در آيه، رسول اكرم صلى الله عليه وآله اين آيه «آيةالكرسى» ناميد. در روايات شيعه و سنى آمده است كه اين آيه به منزله ى قلّه قرآن است و بزرگترين مقام را در ميان آيات دارد. [678] همچنين نسبت به تلاوت اين آيه سفارش بسيار شده است، از على عليه السلام نقل كرده اند كه فرمود: بعد از شنيدن فضيلت اين آيه، شبى بر من نگذشت، مگر آنكه آيةالكرسى را خوانده باشم. [679] در اين آيه، شانزده مرتبه نام خداوند و صفات او مطرح شده است. به همين سبب آيةالكرسى را شعار و پيام توحيد دانسته اند. هر چند در قرآن بارها شعار توحيد با بيانات گوناگون مطرح شده است، مانند: «لااله الاّ اللّه» [680] ، «لااله الاّ هو» [681]، «لااله الاّ انت» [682] ، «لااله الاّ انَا» [683] ، ولى در هيچ كدام آنها مثل آيةالكرسى در كنار شعار توحيد، صفات خداوند مطرح نشده است. صفات خداوند دو گونه اند، برخى صفات، عين ذات او هستند و قابل تجزيه از ذات الهى نمى باشند. مانند: علم، قدرت و حيات. امّا برخى صفات كه آنها را صفات فعل مى نامند، مربوط به فعل خداوند است، مثل خلق كردن و عفو نمودن. منشأ اينگونه صفات، اراده الهى است كه اگر بخواهد خلق مى كند، ولى درباره ى صفات ذات اين را نمى توان گفت كه اگر خداوند بخواهد مى داند و اگر نخواهد نمى داند. اگر بخواهيم صفات ذات را تشبيه كنيم، بايد بگوئيم عالم و قادر بودن براى خداوند، نظير مخلوق بودن براى انسان است. هرگز صفت مخلوق بودن از انسان جدا نمى شود، همانگونه كه هرگز صفت علم از خداوند جدا نمى شود. كلمه «اله» درباره هر معبودى بكار مى رود، خواه حقّ و يا باطل، «أفرايت مَن اتّخذ الهه هواه» [684] ولى كلمه «اللّه» نام ذات مقدّس الهى است. معبودانِ غير از خدا، از آفريدن مگسى عاجزند؛ «لن يخلقوا ذباباً» [685] و آنان كه به پرستش غير خدا مى پردازند، از بلنداى توحيد به دره هاى خوفناك سقوط مى كنند. «ومن يشرك باللّه فكانّما خرّ من السماء فتخطفه الطّير» [686] «لااله الاّ اللّه» اوّلين صفحه شناسنامه ى هر مسلمان است. اوّلين شعار و دعوت پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله نيز با همين جمله بود: «قولوا لااله الاّ اللّه تفلحوا» [687]همچنان كه فرمود: «من قال لااله الاّ الله مخلصاً دخل الجنّة واخلاصه بها ان تحجزه لااله الاالله عمّا حرمّ اللّه» هركس خالصانه شعار توحيد سر دهد، وارد بهشت مى شود و نشان اخلاص او آن است كه گفتن »لااله الاّ اللّه« وى را از حرامهاى الهى دور سازد. [688] امام صادق عليه السلام فرمودند: «قول لااله الاّاللّه ثمن الجنة» [689] گفتن »لااله الاّ اللّه« بهاى بهشت است. همچنان كه امام رضا عليه السلام در حديث قدسى نقل كرده اند: «كلمة لااله الاّاللّه حصنى» [690] كلمه ى توحيد، دژ مستحكم الهى است. آرى، توحيد، مايه ى نجات و رستگارى انسان است. البتّه همانگونه كه مى گويند هركس به دانشگاه يا حوزه علميه قدم گذاشت، دانشمند شد. يعنى به شرط اينكه تمام دروس لازم را بخواند. گفتن «لااله الاّ اللّه» نجات دهنده است، امّا با داشتن شرايطش كه در جاى خود بدان اشاره خواهد شد. اعتقاد به توحيد، همه ى قدرت ها و جاذبه ها را در چشم انسان كوچك و حقير مى كند. نمونه اى از آثار تربيتى توحيد همين است كه مسلمانان در برابر پادشاهان و صاحبان قدرت سجده نمى كردند. در دربار نجاشى پادشاه حبشه، پناهندگان مسلمان گفتند: «لانسجد الاّ للّه» ما به غير خدا سجده نمى كنيم. [691] دحيه كلبى يكى ديگر از مسلمانان در كاخ قيصر روم، سجده نكرد و در جواب كاخ نشينان گفت: «لااسجد لغيراللّه» من براى غير خداوند سجده نمى كنم. [692] آرى، توحيد انسان را تا آنجا بالا مى برد كه حتّى بهشت و دوزخ نيز براى او مطرح نمى شود. امامان معصوم عليهم السلام نيز براى تربيت چنين انسان هايى تلاش مى كردند. على عليه السلام فرمودند: «لاتكن عبد غيرك و قد جعلك اللّه حراً» [693] ، بنده ديگرى مباش كه خداوند تو را آزاد آفريده است. لازم است مسلمانان هر روز و در هر جا با صداى بلند، اذان بگويند وفرياد آزادى از بندگى خدايان دروغين و طاغوت ها را سر دهند. و گوش نوزادان خود را قبل از هر صدايى، با طنين توحيد «لااله الاّ اللّه» آشنا سازند. «هوالحىّ» در فراز هفتادم دعاى جوشن كبير، حىّ بودن خداوند را اينگونه مطرح مى كند: «يا حيّاً قبل كلّ حىّ، يا حيّاً بعد كلّ حىّ، يا حىّ الذّى ليس كمثله حىٌّ، يا حىّ الذّى لايشاركه حىٌّ، يا حىّ الذّى لايحتاج الى حىّ، يا حىّ الذّى يميت كلّ حىّ، يا حىّ الذّى يرزق كلّ حىّ، يا حيّا لم يرث الحيوة من حىّ، يا حىّ الذى يحيى الموتى، يا حىّ يا قيّوم» آرى، خداوند زنده است، قبل از هر زنده اى و بعد از هر زنده اى. در زنده بودن، وى را نظير و شريكى نيست و براى زنده ماندن، نيازمند ديگرى نيست. ادامه دارد... @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۷۶ پند گرفتن از سخن خدا 🍃فراز 1 💥ضرورت اطاعت از دستورات الهي مردم! از آنچه خداوند بيان داشته بهره گيريد، و از پند و اندرزهاي خدا پند پذيريد، و نصيحتهاي او را قبول كنيد، زيرا خداوند با دليلهاي روشن راه عذر را به روي شما بسته، و حجت را بر شما تمام كرده است. و اعمالي كه دوست دارد بيان فرموده، و از آنچه كراهت دارد معرفي كرد، تا از خوبيها پيروي و از بديها دوري گزينيد، همانا رسول خدا (ص) همواره مي فرمود: (گرداگرد بهشت را دشواريها (مكاره) و گرداگرد آتش جهنم را هوسها و شهوات گرفته است.) آگاه باشيد! چيزي از طاعت خدا نيست جز آن كه با كراهت انجام مي گيرد و چيزي از معصيت خدا نيست جز اينكه با ميل و رغبت عمل مي شود، پس رحمت خداوند بر كسي كه شهوت خود را مغلوب و هواي نفس را سركوب كند، زيرا كار مشكل، باز داشتن نفس از شهوت بوده كه پيوسته خواهان نافرماني و معصيت است. بندگان خدا! بدانيد كه انسان باايمان، شب را به روز، و روز را به شب نمي رساند جز آنكه نفس خويش را متهم مي داند، همواره نفس را سرزنش مي كند، و گناهكارش مي شمارد، پس در دنيا چونان پيشينيان صالح خود باشيد، كه در پيش روي شما درگذشتند و همانند مسافران، خيمه خويش را از جا درآورند و به راه خود رفتند. ادامه دارد... @Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 📕نهج البلاغه/حکمت۲۲۹ 💎ارزش قناعت و خوش خلقی(اخلاقی،اقتصادی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : كَفَي بِالْقَنَاعَةِ مُلْكاً وَ بِحُسْنِ الْخُلُقِ نَعِيماً وَ سُئِلَ ( عليه السلام ) عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَي فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً فَقَالَ هِيَ الْقَنَاعَةُ 🔹و درود خدا بر او فرمود: آدمي را قناعت براي دولتمندي، و خوش خلقي براي فراواني نعمتها كافي است. و سوال شد از كلام خداوند " فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً " فرمودند:آن زندگي با قناعت است. شرح و تفسیر حکمت ۲۲۹👇👇👇 http://14khorshid.ir/1393/12/25/%D8%B4%D8%B1%D8%AD-%D9%88-%D8%AA%D9%81%D8%B3%D9%8A%D8%B1-%D8%AD%DA%A9%D9%85%D8%AA-229-%D9%86%D9%87%D8%AC-%D8%A7%D9%84%D8%A8%D9%84%D8%A7%D8%BA%D9%87/#
🌷قال المَهدی(عج): «أَکْثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِکَ فَرَجُکُم‌»«بحارالأنوار ، ج53 ، ص180 ، باب 31»🌺🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🌺🌿 ✅هر روز یک آیه همراه با تفسیر 🔽 ✨سوره بقره آیه ۲۵۵ به مناسبت و
🌺🌿 ✅هر روز یک آیه همراه با تفسیر 🔽 ✨سوره بقره_آیةالکرسی(آیه ۲۵۵) ... ادامه پست قبل ✨بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨ او زندگان را مى ميراند و به همه زنده ها روزى مى بخشد. او زندگى را از زنده اى ديگر به ارث نبرده، بلكه به مردگان نيز زندگى مى بخشد. او زنده و پا برجاست. معناى حيات درباره ذات پروردگار با ديگران فرق مى كند و مانند ساير صفات الهى، از ذات او جدايى ناپذير است و در آن فنا راه ندارد؛ «و توكّل على الحىّ الّذى لايموت» [694] او در حيات خويش نيازمند تغذيه، توليد مثل، جذب و دفع، كه لازمه حيات موجوداتى همچون انسان و حيوان وگياه است، نيست. «يا حىّ الذى ليس كمثله حىّ» «القيّوم» «قَيّوم» از ريشه ى «قيام»، به كسى گفته مى شود كه روى پاى خود ايستاده و ديگران به او وابسته هستند. [695] كلمه ى «قيّوم» سه مرتبه در قرآن آمده است و در هر سه مورد در كنار كلمه «حَىّ» قرار دارد. قيام او از خود اوست، ولى قيام ساير موجودات به وجود اوست. و مراد از قيّوميّت پروردگار، تسلّط و حفاظت و تدبير كامل او نسبت به مخلوقات است. قيام او دائمى و همه جانبه است، مى آفريند، روزى مى دهد، هدايت مى كند و مى ميراند و لحظه اى غافل نيست. هر موجود زنده اى براى ادامه ى حيات، نيازمند منبع فيض است. همچون لامپى كه براى ادامه ى روشنى، نياز به اتصّال برق دارد. تمام موجودات براى زنده شدن بايد از «حىّ» تغذيه شوند و براى ادامه ى زندگى بايد از «قيّوم» مايه بگيرند. امام على عليه السلام مى فرمايد: «كلّ شى ء خاضع له و كلّ شى ء قائم به» هر چيزى تسليم او و هر چيزى وابسته به اوست. [696] نقل كرده اند كه در جنگ بدر رسول خدا صلى الله عليه وآله مكّرر در سجده مى گفتند: «يا حىّ يا قيّوم» [697] «لاتأخذه سنةٌ و لانوم» امام صادق عليه السلام فرموده اند: «ما من حىّ الاّ و هو ينام خلا اللّه وحده» هيچ زنده اى نيست مگر اينكه مى خوابد، تنها خداوند از خواب بدور است. [698] خداوند حىّ است و نيازمند خواب و چُرت نيست. [699] خواب، زنده ها را از خود منقطع مى كند تا چه رسد به ديگران، ولى خداوند خواب ندارد و همواره بر همه چيز قيّوميّت دارد. «له ما فى السموات و ما فى الارض» مالك حقيقى همه چيز اوست و مالكيّت انسان در واقع عاريتى بيش نيست. مالكيّت انسان، چند روزه و با شرايط محدودى است كه از طرف مالك حقيقى يعنى خداوند تعيين مى شود. حال كه همه مملوك او هستند، پس چرا مملوكى مملوك ديگر را بپرستد؟ ديگران نيز بندگانى همچون ما هستند؛ «عباد امثالكم» [700] طبيعت، ملك خداست و قوانين حاكم بر آن محكوم خداوندند. اى كاش انسان ها هم از مِلك او و هم از مُلك او بهتر استفاده مى كردند. اگر همه چيز از خدا و براى خداست، ديگر بخل و حرص چرا؟ آيا خداى خالق، ما را رها كرده است؟ «أيحسب الانسان ان يترك سدى» [701] امام كاظم عليه السلام از در خانه ى شخصى بنام «بُشر» مى گذشت، متوّجه سر و صدا و آواز لهو ولعبى شدند كه از خانه بلند بود. از كنيزى كه از آن خانه بيرون آمده بود پرسيدند صاحبخانه كيست؟ آيا بنده است؟! جواب داد: نه آقا، بنده نيست آزاد است. امام فرمود: اگر بنده بود اين همه نافرمانى نمى كرد. كنيز سخن امام را وقتى وارد منزل شد به صاحبخانه باز گفت. او تكانى خورد و توبه كرد. [702] از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه فرمود: اوّلين درجه تقوا و بندگى خدا آن است كه انسان خودش را مالك نداند. [703] «من ذا الذى يشفع عنده» مشركان، خداوند را قبول داشتند؛ «لئن سئلتهم من خلق السموات و الارض ليقولنّ اللّه» [704] ولى بت ها را شفيع مى دانستند: «ويقولون هؤلاء شفعاء» [705]آيةالكرسى، اين پناهگاه موهوم را در هم مى كوبد و مى گويد: كيست كه بدون اجازه ى او بتواند شفاعت كند؟ نه تنها هستى براى اوست، كارآيى هستى نيز با اذن اوست. با خيال و توهم شما، مخلوقى شفيع ديگرى نمى شود. شفاعت در قيامت وجود دارد، ولى با حساب و كتاب و با اذن خداوند. اگر از كسى عملى سر مى زند، با اذن و اراده خداوند بوده و قيّوم بودن او خدشه بردار نيست تا بتوان در گوشه اى دور از خواست او كارى صورت داد. شفاعت آن است كه يك موجود قوى به موجود ضعيف يارى برساند. مثلاً در نظام آفرينش، نور، آب، هوا و زمين، دانه ى گياه را يارى مى كنند تا به مرحله درخت برسد. در نظام كيفر و پاداش نيز، اولياى خدا گنهكارى را يارى مى رسانند تا نجات يابد. [706] ولى هرگز اين امدادها نشانه ى ضعف خداوند و يا تأثيرپذيرى او نيست. زيرا خود اوست كه مقام شفاعت و اجازه آن را به اولياى خود مى دهد. و اوست كه نظام آفرينش را به نوعى آفريده كه وقتى دانه در مسير رستن قرار گرفت، با نور و هوا و خاك رشد مى كند. به هر حال عوامل مادّى و كمك هايى كه انسان از مخلوقات مى گيرد، در پرتو اذن اوست و در چهار چوب قوانينى است كه او حاكم كرده است. ادامه دارد... 🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا