📜نهج البلاغه/نامه۴۴ به زياد بن ابيه
✅افشاي توطئه معاويه نسبت به زياد
🔹اطلاع يافتم كه معاويه براي تو نامه اي نوشته تا عقل تو را بلغزد، و اراده تو را سست كند، از او بترس كه شيطان است، و از پيش رو، و پشت سر، و از راست و چپ به سوي انسان مي آيد تا در حال فراموشي، او را تسليم خود سازد، و شعور و دركش را بربايد، آري ابوسفيان در زمان عمر بن خطاب ادعايي بدون انديشه و با وسوسه شيطان كرد كه نه نسبي را درست مي كند، و نه كسي با آن سزاوار ارث است، ادعاكننده چونان شتري بيگانه است كه در جمع شتران يك گله واردشده تا از آبشخور آب آنان بنوشد كه او را از خود ندانند و از جمع خود دور كنند. يا چونان ظرفي كه بر پالان مركبي آويزان پيوسته از اين سو بدان سو لرزان باشد. (وقتي زياد نامه را خواند گفت به پروردگار كعبه سوگند كه امام (ع) به آنچه در دل من مي گذشت گواهي داد تا آنكه معاويه او را به همكاري دعوت كرد. (واغل) حيواني است كه براي نوشيدن آب هجوم مي آورد اما از شمار گله نيست و همواره ديگر شتران او را به عقب مي رانند، و (نوط مذبذب) ظرفي است كه به مركب مي آويزند، كه هميشه به اين سو و آن سو مي جهد، و در حال حركت لرزان است).
کانال #نهج_البلاغه🌷 👇
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1
🌿🌺🌷🌿
📕نهج البلاغه/خطبه۴۲ پرهيز از هوسراني
🍃پرهيز از آرزوهاي طولاني و هواپرستي
🌹اي مردم! همانا بر شما از دو چيز مي ترسم، هواپرستي و آرزوهاي طولاني. اما پيروي از خواهش نفس، انسان را از حق باز مي دارد، و آرزوهاي طولاني، آخرت را از ياد مي برد. آگاه باشيد! دنيا به سرعت پشت كرده و از آن جز باقيمانده اندكي از ظرف آبي كه آن را خالي كرده باشند، نمانده است. به هوش باشيد كه آخرت به سوي ما مي آيد، دنيا و آخرت، هر يك فرزنداني دارند. بكوشيد از فرزندان آخرت باشيد، نه دنيا، زيرا در روز قيامت، هر فرزندي به پدر و مادر خويش باز مي گردد. امروز هنگام عمل است نه حساب رسي، و فردا روز حساب رسي است، نه عمل. ((حذا) به معناي شتابان و (جذا) به معناي بريده از نيك و بد، كه برخي نقل كردند)
کانال #نهج_البلاغه🌷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 چرا اسلام گوشت خوک را #حرام میداند؟
اثبات دلایل علمی این پدیده
🌷 @Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 7⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه بعد از بیدارشدن هنوز گیج و منگ بودم و فکر می
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 8⃣1⃣
👈 بخش دوم: مبارزه و زندان شاه
زمزمه اعتراضات مردمی و اخبار تظاهرات و آشوب ها در سراسر کشور به گوش ما هم می رسید و در جریان اخبار بیرون از زندان قرار می گرفتیم. آرزو می کردم ای کاش من هم در کنار مردم در خیابانها بودم تا نتیجه مبارزاتم را در تظاهرات خیابانی به چشم می دیدم. چیزی نگذشت که با آمدن مأموران صلیب سرخ جهانی به ایران و باز شدن درهای زندان ها، همه زندانی های سیاسی با نظارت صلیب سرخ آزاد شدند.
زندانیان سیاسی عراقی در بند رژیم، از جمله محمد جاسم العزاوي هم آزاد شدند و به کشورشان برگشتند. من هم جزء زندانیان سیاسی بودم که صلیب سرخ جهانی آزادم کرد.
محوطه روبه روی زندان مملو از جمعیت بود. همه آمده بودند تا از عزیزانشان استقبال کنند. از در بزرگ زندان بیرون آمدم. وقتی جمعیت را دیدم، مطمئن شدم که دیگر آزاد شده ام. نگاهی به آسمان بالای سرم انداختم؛ مثل همیشه زیبا و مهربان و پر از رحمت الهی بود. درست مثل همان آسمانی که از حیاط زندان میدیدم؛ اما اینجا دیگر مأموران مواظبمان نبودند و بوی آزادی به مشام می رسید.
خیلی دلم میخواست مثل دیگران که به استقبالشان آمده بودند، من هم استقبال کننده داشتم، اما خیلی زود از فکرم پشیمان شدم. مردمی که آنجا بودند، از دیدنم ابراز خوشحالی می کردند و من را در آغوش می گرفتند. خدا میداند که چقدر دلم برای عزیزانم تنگ شده بود. به آرامی از میان جمعیت بیرون رفتم تا سوار شوم و خود را به ایستگاه قطار برسانم. مثل دیگران شاد بودم، اما بغضی در گلویم نهفته بود.
صدایی در میان همهمه مردم شنیده می شد:
- بويه صالح، صالح!
کسی من را صدا می کرد. صدایی آشنا! انگار داشتم خواب می دیدم. نه واقعا کسی صدایم می کرد. برگشتم و با کمال تعجب پدرم را دیدم که با دستهای گشاده و قدم های تند به طرفم می آید. فکر کردم اشتباه می کنم، اما نه، اشتباه
نمی کردم، پدرم بود. پاهایم قدرت حرکت نداشتند. شادی وصف ناپذیری بر وجودم سرازیر شده بود که حرکت را از من گرفته بود. میان بهت و ناباوری، پدرم به من رسید. من را در آغوش کشید. هر دو به گریه افتادیم و همدیگر را می بوسیدیم و میبوییدیم.
هشت سال از روزی که به زندان افتاده بودم می گذشت. بالاخره پس از گذراندن محکومیتهایم در زندان کارون و همدان و قصر، بوی آزادی به مشامم رسید.
در پرونده ام نوشته بود: «صالح قاری فرزند مهدی به علت تجرد و داشتن والدین پیر مشمول عفو ملوکانه گردیده و حکم اعدام به پانزده سال حبس تقليل یافته و با وساطت مأموران صلیب سرخ از زندان آزاد گردیده است.»
ادامه دارد....
🌿🌺
✅فواید بیداری در سحر
«اگر برای نافله شب بیدار شدید برای نافله خواندن آمادگی روحی ندارید، بیدار بمانید. بنشینید، حتی چای بخورید. انسان بر اثر همین بیداری، آمادگی برای عبادت را پیدا می کند.»
«بیداری سحر، هم برای مزاج مادی مفید است و هم برای مزاج معنوی.»
در منبرهایشان مکرر میفرمودند: «برای دنیایتان هم که شده، سحرها بیدار شوید. چون بیداری سحر، وسعت رزق، زیبایی چهره و خوش اخلاقی می آورد.»
🔹آیت الله شاه آبادی
🌹🌹 @Nahjolbalaghe1
🌷🌷🌷🌷
🌷🌷
🌷
تفسیر ۱۰ آیه اول سوره بقره :
بقره آیه ۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/111
بقره آیه ۲
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/113
بقره آیه ۳
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/122
بقره آیه ۴
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/136
بقره آیه ۵
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/137
بقره آیه ۶
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/144
بقره آیه ۷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/148
بقره آیه ۸
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/154
بقره آیه ۹
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/171
بقره آیه ۱۰
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/187
کانال #نهج_البلاغه🌷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1
🌷🌷🌷🌷
🌷🌷
🌷
🌺🌺🌺
❁﷽❁
🌸وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَواْ مِنكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ
بقره(65)
🌼قطعاً شما از (سرنوشت) كسانى از خودتان كه در روز شنبه، نافرمانى كردند (و به جاى تعطيل كردن كار در اين روز، دنبال كار رفتند) آگاهيد، ما (به خاطر اين نافرمانى) به آنان گفتيم: به شكل بوزينه هاى مطرود در آييد.
🌿تفسیر آیه:
يكى از احكام تورات، وجوب تعطيل كردن شنبه بود كه حرص و آز، گروهى از بنى اسرائيل را به كار واداشت و با حيله اى كه بعداً خواهيم گفت، روزهاى شنبه، كار مى كردند. لذا خداوند، افراد حيله گر را به صورت بوزينه در آورد تا درس عبرتى براى ديگران باشد. اين ماجرا علاوه بر اين آيه در سوره اعراف [356]نيز آمده است. و اصولاً مسخ چهره، يكى از عذاب هاى الهى و تحقّق قهر خداوندى است. گروهى از نصارى نيز بعد از نزول مائده آسمانى، كفر ورزيدند كه به شكل بوزينه و خوك در آمدند. «وجعل منهم القردة و الخنازير» [357]
كلمه ى «سَبت» به معناى قطع و دست كشيدن از كار است. چنانكه در آيه اى ديگر، درباره ى نقش خواب فرموده است: «وجعلنا نومكم سباتاً» [358] و لذا شنبه، روز تعطيلى يهود، «يوم السبّت» ناميده شده است.
«خاسئين» از ماده «خسأ» به معنى «طرد نمودن» است. اين واژه ابتدا براى طرد سگ بكار رفته، ولى سپس به طور عام استعمال شده است. در آيه بجاى «قردة خاسئة»، «خاسئين» فرموده كه صفت براى جمع مذكّر عاقل است، شايد اين استعمال براى آن است كه جسم آنان تبديل به بوزينه شده، نه روح و عقل انسانى آنان. زيرا در اين صورت، عذابِ بيشترى مى كشند. هر چند كه برخى، همانند مراغى در تفسير خود، مراد از بوزينه شدن را يك تشبيه دانسته و گفته اند: اين آيه نيز نظير آيه ى «كمثل الحمار» و يا «كالاَنعام» است. يعنى مسخ معنوى آنان منظور است، نه مسخ صورى و ظاهرى. ولى در تفسير اطيب البيان روايتى از پيامبر صلى الله عليه وآله نقل شده است كه فرمودند: خداوند هفتصد امّت را در تاريخ به خاطر كفرشان، تغيير چهره داده و به سيزده نوع حيوان، تبديل شده اند. [359]
همانگونه كه در روايات مى خوانيم دامنه مسخ در قيامت با توجّه به خصوصيّات روحى افراد، گسترده تر خواهد بود. در قيامت مردم ده گونه محشور مى شوند:
1- شايعه سازان، به صورت ميمون. 2- حرام خواران، به صورت خوك. 3- رباخواران، واژگونه. 4- قاضى ناحقّ، كور. 5 - خودخواهان مغرور، كر و لال. 6- عالم بى عمل، در حال جويدن زبان خود. 7- همسايه آزار، دست و پا بريده. 8 - خبرچين، آويخته به شاخه هاى آتش. 9- عيّاشان، بد بوتر از مردار. 10- مستكبران، در پوششى از آتش. [360]
-----
📜پیام آیه:
- از دانستنى هاى تاريخ، عبرت بگيريد. «ولقد علمتم»
- كسى كه حكم خدا را نسخ كند، خود را مسخ كرده است. تغيير وتحريف چهره دين، تغيير چهره انسانيّت را بدنبال دارد. «اعتدّوا... كونوا قِردة»
- استراحت و عبادت، بايد جزء برنامه هاى رسمى باشد و هركس زمان تعطيل و تفريح و عبادت را به كار مشغول شود، متجاوز است. «اعتدّوا فى السبت»
- هر كس راه خدا را كنار بگذارد، بوزينه صفت، مقلّد ديگران خواهد شد. «كونوا قِردة خاسئين»
- در جهان طبيعت، تبديل موجودى به موجود ديگر ممكن است. «كونواقِردة»
- حيوانات، از رحمتِ خداوند دور نيستند، ولى حيوان شدن انسان، نشانه ى قهر و طرد الهى است. «كونوا قِردة خاسئين»
منبع:تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
🌿🌺 @Nahjolbalaghe1
هدایت شده از 🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🍃🌺لینک حکمتهای نهج البلاغه لیست شماره 1 ⬇️
🌷حکمت ۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/66
🌷حکمت ۲
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/80
🌷حکمت ۳
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/84
🌷حکمت ۴
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/102
🌷حکمت ۵
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/116
🌷حکمت ۶
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/124
🌷حکمت ۷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/130
🌷حکمت ۸
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/138
🌷حکمت ۹
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/145
🌷حکمت ۱۰
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/158
🌷حکمت۱۱
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1/179
🌿🌺
@Nahjolbalaghe1
🌺🌺🌺🌺
🌿🌿🌿
🌺
📜نهج البلاغه/نامه۴۵ به عثمان بن حنيف
🌺ضرورت ساده زيستي كارگزاران
🍃🌷پس از ياد خدا و درود! اي پسر حنيف، به من گزارش دادند كه مردي از سرمايه داران بصره، تو را به مهماني خويش فرا خواند و تو به سرعت به سوي آن شتافتي، خوردنيهاي رنگارنگ براي تو آوردند، و كاسه هايي پر از غذا پي در پي جلوي تو مي نهادند، گمان نمي كردم مهماني مردمي را بپذيري كه نيازمندانشان با ستم محروم شده، و ثروتمندانشان بر سر سفره دعوت شده اند، انديشه كن در كجايي؟ و بر سر كدام سفره مي خوري؟ پس آن غذايي كه حلال و حرام بودنش را نمي داني دور بيافكن، و آنچه را به پاكيزگي و حلال بودنش يقين داري مصرف كن.
🍃🌷امام الگوي ساده زيستي
آگاه باش! هر پيروي را امامي است كه از او پيروي مي كند، و از نور دانشش روشني مي گيرد، آگاه باش! امام شما از دنياي خود به دو جامه فرسوده، و دو قرص نان رضايت داده است، بدانيد كه شما توانايي چنين كاري را نداريد اما با پرهيزكاري و تلاش فراوان و پاكدامني و راستي، مرا ياري دهيد. پس سوگند به خدا! من از دنياي شما طلا و نقره اي نياندوخته، و از غنيمتهاي آن چيزي ذخيره نكرده ام، بر دو جامه كهنه ام جامه اي نيفزودم، و از زمين دنيا حتي يك وجب در اختيار نگرفتم و دنياي شما در چشم من از دانه تلخ درخت بلوط ناچيزتر است.
🍃🌷آري از آنچه آسمان بر آن سايه افكنده، فدك در دست ما بود كه مردمي بر آن بخل ورزيده، و مردمي ديگر سخاوتمندانه از آن چشم پوشيدند، و بهترين داور خداست، مرا با فدك و غير فدك چه كار است؟ در صورتيكه جايگاه فرداي آدمي گور است. كه در تاريكي آن، آثار انسان نابود و اخبارش پنهان مي گردد، گودالي كه هر چه بر وسعت آن بيفزايند، و دستهاي گوركن فراخش نمايد، سنگ و كلوخ آن را پر كرده، و خاك انباشته رخنه هايش را مسدود كند. من نفس خود را با پرهيزكاري مي پرورانم، تا در روز قيامت كه هراسناكترين روزهاست در امان، و در لغزشگاههاي آن ثابت قدم باشد.
🍃🌷من اگر مي خواستم، مي توانستم از عسل پاك، و از مغز گندم، و بافته هاي ابريشم، براي خود غذا و لباس فراهم آورم، اما هيهات كه هواي نفس بر من چيره گردد، و حرص و طمع مرا وادارد كه طعامهاي لذيذ برگزينم، در حالي كه در (حجاز) يا (يمامه) كسي باشد كه به قرص ناني نرسد، و يا هرگز شكمي سير نخورد، يا من سير بخوابم و پيرامونم شكمهايي كه از گرسنگي به پشت چسبيده، و جگرهاي سوخته وجود داشته باشد، يا چنان باشم كه شاعر گفت:
(اين درد تو را بس، كه شب را با شكم سير بخوابي.)
(و در اطراف تو شكمهايي گرسنه و به پشت چسبيده باشد.
🍃🌷آيا به همين رضايت دهم كه مرا اميرالمومنين (ع) خوانند؟ و در تلخي هاي روزگار با مردم شريك نباشم؟ و در سختي هاي زندگي الگوي آنان نگردم؟ آفريده نشده ام كه غذاهاي لذيذ و پاكيزه مرا سرگرم سازد، چونان حيوان پرواري كه تمام همت او علف، و يا چون حيوان رهاشده كه شغلش چريدن و پر كردن شكم بوده، و از آينده خود بي خبر است.
🍃🌷 آيا مرا بيهوده آفريدند؟ آيا مرا به بازي گرفته اند؟ آيا ريسمان گمراهي در دست گيرم؟ و يا در راه سرگرداني قدم بگذارم؟ گويا مي شنوم كه شخصي از شما مي گويد: (اگر غذاي فرزند ابيطالب همين است، پس سستي او را فرا گرفته و از نبرد با هماوردان و شجاعان بازمانده است.) آگاه باشيد! درختان بياباني، چوبشان سخت تر، اما درختان كناره جويبار را پوست نازك تر است، درختان بياباني كه با باران سيراب مي شوند آتش چوبشان شعله ورتر و پردوام تر است. من و رسول خدا (ص) چونان روشنايي يك چراغيم، يا چون آرنج به يك بازو پيوسته،
🍃🌷به خدا سوگند! اگر اعراب در نبرد با من پشت به پشت يكديگر بدهند، از آن روي برنتابم، و اگر فرصت داشته باشم به پيكار همه مي شتابم، و تلاش مي كنم كه زمين را از اين شخص (معاويه) مسخ شده، و اين جسم كج انديش، پاك سازم تا سنگ و شن از ميان دانه ها جدا گردد. (قسمتي از آخر نامه) اي دنيا از من دور شو، مهارت را بر پشت تو نهاده، و از چنگالهاي تو رهايي يافتم، و از دامهاي تو نجات يافته، و از لغزشگاههايت دوري گزيده ام، كجايند بزرگاني كه به بازيچه هاي خود فريبشان داده اي؟ كجايند امتهايي كه با زور و زيورت آنها را فريفتي؟ كه اكنون در گورها گرفتارند! و درون لحدها پنهان شده اند.
ادامه دارد...
🌷🌷
@Nahjolbalaghe1
🌺🌺🌺🌺
🌿🌿🌿
🌺
🌷🌷🌷
📕نهج البلاغه/خطبه۴۳ علت درنگ در جنگ
🍃واقع نگري در برخورد با دشمن
🌷مهيا شدن من براي جنگ با شاميان،
در حاليكه (جرير) را به رسالت به طرف آنان فرستاده ام، بستن راه صلح و باز داشتن شاميان از راه خير است، اگر آن را انتخاب كنند. من مدت اقامت (جرير) را در شام معين كردم، كه اگر تاخير كند يا فريبش دادند و يا از اطاعت من سر باز زده است. عقيده من اينكه صبر نموده با آنها مدارا كنيد، گر چه مانع آن نيستم كه خود را براي پيكار آماده سازيد.
🌷ضرورت جهاد با شاميان
من بارها جنگ با معاويه را بررسي كرده ام، و پشت و روي آن را سنجيده، ديدم راهي جز پيكار، يا كافر شدن نسبت به آنچه پيامبر (ص) آورده باقي نمانده است، زيرا در گذشته كسي بر مردم حكومت مي كرد كه اعمال او حوادثي آفريد و باعث گفتگو و سر و صداهاي فراوان شد، مردم آنگاه اعتراض كردند و تغييرش دادند
🌷🌷🌷
@Nahjolbalaghe1
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 9⃣1⃣
👈 بخش دوم: جنگ و دفاع
..... صداهای درگیری و تیراندازی گاهی در شب و گاه در روز شنیده می شد. نگرانی و وحشت به دل ها افتاده بود. این درگیری ها گاهی با تبادل آتش مرزبانان صورت می گرفت. هرچند زندگی در شهر به ظاهر روال عادی خود را داشت، چهره ها خندان بود و ادارات حالت عادی داشتند و صدای فیدوس شنیده می شد، کسی از طوفان سهمگین حوادثی خبر نداشت که در کمین مردم شهر نشسته بود.
همسر جوانم تعریف می کرد: صدای کبوتر باغی نشسته بر صرفهای نخل داخل حیاط شنیده می شد که صدای خوش زندگی بود. بعدازظهری گرم در یکی از آخرین روزهای شهریور ۱۳۵۹ بود. آتش تنورخانه برای پخت نان آماده می شد. مادرم پسرم مجاهد را در آغوش داشت، برایش لالایی می خواند و تکانش میداد. ناگهان زمین لرزید و صدای ترسناک انفجارهایی پی در پی شنیده شد.
مادرم میگفت: آن روز صدای جیغ و فریاد از همه جا شنیده می شد. انگار قیامت شده بود. همه می دویدند و ترس و وحشت همه جا دیده می شد. هیچ کس نمی دانست چه اتفاقی افتاده.
شدت لرزش زمین به اندازه ای بود که مرغها و خروسها روی دیوار پریدند و گاو بسته شده به نخل، طنابش را کشید و باز کرد و نعره زنان از خانه فرار کرد. قسمتی از دیوار گلی فروریخت و گردوخاک به هوا بلند شد. از شدت ترس جیغ کشان بی حال روی زمین افتادم.
بیچاره زنت بی حال دستش را به شکم گرفت و از ترس روی [هیزم های] خشک کنار تنور نشست. دردی به شکمش افتاده بود. می ترسیدم زایمان زودرس سراغش بیاد. رنگ به رو نداشت و از ترس سخت می لرزید، به طرف من که پس افتاده بودم دوید. بچه را که گریان و بی تاب بود، به آغوش گرفت و به طرف در باز حیاط دوید و بیرون رفت.
زن و مرد وحشت زده، به طرف نخلستان می دویدند. من که هنوز تای بلند شدن نداشتم، از میان در حیاط آن ها را می دیدم. صدای فیدوس (آژیر پالایشگاه) مداوم شنیده می شد و هیچ کس از واقعه پیش آمده خبر نداشت و نمی دانست چه اتفاقی افتاده.
کم کم همه چیز آرام شد. تپش قلب ها فرونشست، اما نگرانی در چشم ها و دلها موج می زد! همه به هم نگاه می کردیم، بی آنکه پاسخی برای پرسش خود داشته باشیم. یکی از مردان همسایه که با وانت نیسان آبی رنگش از شهر برگشته بود، به سمت نخلستان که همه ما به آن پناه برده بودیم آمد. زن و مرد به سویش هجوم آوردند. حمیده نای بلند شدن نداشت. حال من نیز بدتر از او بود. زنها از شنیدن خبری که مرد همسایه با صدای بلند می گفت، بر صورت می زدند و مردها نگران آه می کشیدند:
- آه بویه! دخیلک یا سید عباس!
فرودگاه که فاصله کمی با دهکده داشت، بمباران شده بود و همه طیاره ها منهدم شده بودند. همه گریان و ناراحت از شنیدن این خبر، روانه خانه هایمان شدیم.
ادامه دارد....
🌿🌺
🌿🌺🌺🌿
❁﷽❁
🌷فَجَعَلْنَاهَا نَكَالاً لِّمَا بَيْنَ يَدَيْهَا وَمَا خَلْفَهَا وَمَوْعِظَةً لِّلْمُتَّقِينَ
بقره(66)
🌷ما اين عقوبت را عبرتى براى حاضران معاصر و نسل هاى بعدشان و پندى براى پرهيزكاران قرار داديم.
🌿:
«نكال» عذابى است كه اثر آن باقى وظاهر باشد تا ديگران ببينند و عبرت بگيرند.
امام صادق عليه السلام فرمود: مراد از «لما بين يديها»، مردم زمان نزول بلا هستند و مراد از «ماخلفها»، امّت هاى بعد از نزولند كه شامل ما مسلمانان نيز مى شود.
📜:
شكست ها و پيروزى ها بايد براى آيندگان درس باشد. «نكالاً... لما خلفها»
- عبرت گرفتن و پندپذيرى، نيازمند داشتن روحيّه ى تقواست. «موعظةً للمتّقين»
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
🌷🌷 @Nahjolbalaghe1
🌷🌿🌺
🌺🌿🌷
📕نهج البلاغه/حکمت۶۶
🍃 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : فَوْتُ الْحَاجَةِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِهَا إِلَي غَيْرِ أَهْلِهَا .
🌺و درود خدا بر او فرمود: از دست دادن حاجت بهتر از درخواست كردن از نااهل است.
کانال#نهج_البلاغه🌷
https://eitaa.com/Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 9⃣1⃣ 👈 بخش دوم: جنگ و دفاع ..... صداهای درگیری و تیراندازی گاهی در شب و گاه در
🌷🌷🌷🌷🌷
دوستانی که خاطرات آزاده بزرگوار ملا صالح قاری رو دنبال میکردند ادامه رو در کانال زیر ببینند
🍂🍂
🔻ملاصالح قاری 0⃣2⃣
https://eitaa.com/defae_moghadas/939
این کانال⬇️⬇️⬇️
@defae_moghadas
🍂
🌷🌷🌷
❁﷽❁
🌷وَإِذْ قَالَ مُوسَي لِقَوْمِهِ إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَنْ تَذْبَحُواْ بَقَرَةً قَالُواْ أَتَتَّخِذُنَا هُزُواً قَالَ أَعُوذُ بِاللّهِ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ (67)
🌷و (بخاطر بياوريد) هنگامى كه موسى به قوم خود گفت: خداوند به شما فرمان مى دهد (براى يافتن قاتل) ماده گاوى را ذبح كنيد، گفتند: آيا ما را به تمسخر مى گيرى؟ (موسى) گفت: به خدا پناه مى برم از اينكه از جاهلان باشم.
🌿 نکته ها:
اين سوره را به جهت اين داستان، سوره بقره ناميده اند. فرمان ذبح گاو، در تورات به عن [361] وان يك قانون قضايى مطرح شده است و خلاصه ى ماجرا از اين قرار بوده كه مقتولى در بين بنى اسرائيل پيدا شد كه قاتل آن معلوم نبود. در ميان قوم نزاع و درگيرى شروع شد و هر قبيله، قتل را به طايفه و قبيله اى ديگر نسبت مى داد و خود را تبرئه مى كرد.
آنها براى داورى و حل مشكل، نزد حضرت موسى رفتند. موسى عليه السلام به آنها فرمود: خداوند دستور داده گاوى را ذبح كنيد و قطعه اى از بدن آنرا به مقتول بزنيد تا زنده شود و قاتل خود را معرّفى كند. آنها با شنيدن اين جواب به موسى عليه السلام گفتند: آيا ما را مسخره مى كنى؟ موسى گفت: مسخره كردن كار جاهلان است و من به خدا پناه مى برم كه از جاهلان باشم.
در فرهنگ قرآن و روايات، جهل به معناى بى خردى است، نه نادانى. لذا كلمه ى «جهل» در برابر «عقل» بكار مى رود، نه در برابر علم. وچون مسخره كردن ديگران، نشانه ى بى خردى است، حضرت موسى از آن به خدا پناه مى برد.
-----
361) تورات، سِفر تثنيه، فصل 21.
📜پیام ها:
اگر فرمان خداوند، با ذهن و سليقه ى ما مطابق نيامد و راز آن را نفهميديم، نبايد آنرا انكار كنيم. «انّ اللّه يأمركم... أتتّخذنا هزواً»
- موسى عليه السلام دستور ذبح گاو را از سوى خدا معرّفى مى كند تا بلكه رعايت ادب نموده وتسليم شوند، ولى آنها باز بهانه گيرى مى كنند. «انّ اللّه يأمركم»
- خداوند اگر اراده نمايد، از به هم خوردن دو مرده، مرده اى زنده مى شود. «تذبحوا بقرة»
- در كشتن گاو، تقدّس گاو كوبيده مى شود. همانند بت شكنى ابراهيم عليه السلام و آتش زدن گوساله ى طلايى سامرى. «تذبحوا بقرةً»
- درجه ى ايمان مردم به پيامبرشان، از برخورد آنها در مقابل دستورات وى فهميده مى شود. «اتتّخذنا هزوا»
- استعاذه و پناه بردن به خدا، يكى از راه هاى بيمه شدن است. عصمت انبيا در سايه ى استعاذه و امثال آن است. «اعوذ...»
- مسخره كردن، كار افراد جاهل وبى خرد است. «اكون من الجاهلين»
- جهل، خطرى است كه اولياى خدا، از آن به خدا پناه مى برند. «اعوذ باللَّه ان اكون من الجاهلين»
- خداوند در يك ماجرا، توحيد؛ قدرت نمايى خود، نبوّت؛ معجزه موسى، و معاد؛ زنده شدن مرده را به اثبات مى رساند.
منبع:تفسیر نور
🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷
✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨
🌷🌷 @Nahjolbalaghe1
🌿🌿🌺🌺🌿🌿🌺🌺🌿🌿
📜نهج البلاغه/ نامه ۴۵ به عثمان بن حنیف
(بخشی از نامه ۴۵)
🍃🌺امام و دنياي دنياپرستان
اي دنيا به خدا سوگند! اگر شخصي ديدني بودي، و قالب حس كردني داشتي، حدود خدا را بر تو جاري مي كردم، به جهت بندگاني كه آنها را با آرزوهايت فريب دادي، و ملتهايي كه آنها را به هلاكت افكندي، و قدرتمنداني كه آنها را تسليم نابودي كردي، و هدف انواع بلاها قرار دادي كه ديگر راه پس و پيش ندارند، اما هيهات! كسي كه در لغزشگاه تو قدم گذارد سقوط كرد، و آن كس كه بر امواج تو سوار شد غرق گرديد، كسي كه از دامهاي تو رست پيروز شد، آن كس كه از تو به سلامت گذشت نگران نيست كه جايگاهش تنگ است، زيرا دنيا در پيش او چونان روزي است كه گذشت. از برابر ديدگانم دور شو، سوگند به خدا، رام تو نگردم كه خوارم سازي و مهارم را به دست تو ندهم كه هر كجا خواهي مرا بكشاني، به خدا سوگند، سوگندي كه تنها اراده خدا در آن است، چنان نفس خود را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان، هرگاه بيابم، و به نمك به جاي نان خورش قناعت كند، و آنقدر از چشم ها اشك ريزم كه چونان چشمه اي خشك درآيد، و اشك چشم پايان پذيرد. آيا سزاوار است كه چرندگان فراوان بخورند و راحت بخوابند، و گله گوسفندان پس از چرا كردن به آغل رو كنند، و علي نيز از زاد و
توشه خود بخورد و استراحت كند؟ چشمش روشن باد! كه پس از ساليان دراز، چهار پايان رهاشده، و گله هاي گوسفندان را الگو قرار دهد!! خوشا به حال آن كس كه مسووليتهاي واجب را در پيشگاه خدا به انجام رسانده، و در راه خدا هرگونه سختي و تلخي را به جان خريده، و به شب زنده داري پرداخته است، و اگر خواب بر او چيره شود بر روي زمين خوابيده، و كف دست را بالين خود قرار مي دهد، در گروهي كه ترس از معاد خواب را از چشمانشان ربوده، و پهلو از بسترها گرفته، و لبهايشان به ياد پروردگار در حركت و با استغفار طولاني گناهان را زدوده اند. (آنان حزب خداوندند، و همانا حزب خدا رستگار است.)
🌿🌿🌺🌺🌿🌿🌺🌺🌿🌿
@Nahjolbalaghe1