✨🌺
📕نهج البلاغه/حکمت ۲۳۰
🌻راه بدست آوردن روزی)اقتصادی
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : شَارِكُوا الَّذِي قَدْ أَقْبَلَ عَلَيْهِ الرِّزْقُ فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَي وَ أَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَيْهِ
✨و درود خدا بر او فرمود: با آن كس كه روزي به او روي آورده شراكت كنيد، كه او توانگري را سزاوارتر، و روي آمدن روزگار خوش را شايسته تر است.
🌿شرح و تفسیر
با چنین کسى شریک شوید امام(علیه السلام) در این گفتار حکیمانه به یکى از طرق تحصیل غنا اشاره کرده مى فرماید: «با کسى که روزى به او روى آورده شریک شوید که براى بى نیاز شدن مؤثرتر و جهت روى آوردن بهره مندى مناسب تر است»; (شَارِکُوا الَّذِی قَدْ أَقْبَلَ عَلَیْهِ الرِّزْقُ، فَإِنَّهُ أَخْلَقُ لِلْغِنَى، وَأَجْدَرُ بِإِقْبَالِ الْحَظِّ عَلَیْهِ). بعضى از مفسران، این کلام حکیمانه را بر حقیقت داشتن بخت و اقبال حمل کرده و گفته اند: چیز مرموزى به نام بخت و اقبال وجود دارد که در بعضى هست و در برخى نیست. آنها که داراى بخت خوب و شانس و طالع اند به هر کجا روى آورند با موفقیت روبرو مى شوند، درها به رویشان گشوده و گره ها باز مى شود و مشکلات حل مى گردد و موانع برطرف مى شود. گویى زندگى را نوعى بخت آزمایى پنداشته اند که عده اى بدون هیچ دلیل منطقى پیروزى هاى مهمى پیدا مى کنند و عده اى باز بدون هیچ دلیلى محروم مى شوند. همان گونه که در بعضى از شروح نهج البلاغه آمده که بعضى گفته اند: بخت به منزله مردى نابینا و گنگ و کر است که در برابر او مقدارى جواهرات و سنگ ریزه باشد و او با هر دو دستش بى حساب آنها را به سوى حاضران پرت کند، گروهى بى دلیل جواهرات را به چنگ مى آورند و گروه دیگرى سنگ ریزه ها را. در حالى که این سخن صحیح به نظر نمى رسد. درست است گاهى پاره اى از تصادف ها سبب پیشرفت بعضى از اشخاص نالایق و عقب ماندگى برخى از افراد لایق مى شود; ولى اینها را باید استثنایى دانست. اساس پیشرفت بر تلاش و کار و مدیریت و نظم و تدبیر است. ممکن است بعضى عوامل موفقیت و پیروزى اشخاص بر ما روشن نباشد ولى به یقین آنها که موفقیت بیشترى در امور اقتصادى، فرهنگى، سیاسى و نظامى و مانند آن را پیدا مى کنند داراى امتیازاتى هستند که دیگران ندارند; خواه این امتیازات براى ما روشن شده باشد یا نه و این که امام(علیه السلام) مى فرماید: با کسانى که روزى به سوى آنها روى آورده شریک شوید، ممکن است اشاره به همین عوامل موفقیت و بهره گرفتن از مدیریت و لیاقت هاى آنها باشد و به این ترتیب مسئله اقبال و شانس از جنبه خرافى بیرون مى آید و به صورت مستدل و منطقى خودنمایى خواهد کرد. مرحوم کمره اى در ادامه بحث منهاج البراعة در ذیل این کلام حکیمانه، این گفتار امام(علیه السلام) را اشاره به استفاده کردن از یک اصل اقتصادى مهم مى داند که ممالک پیشرفته از آن بهره مى برند، وى مى گوید: آنها اساس کار اقتصادى خود را بر تأسیس شرکت ها و تعاون در فعالیت هاى اقتصادى گذارده اند. سپس مى افزاید: یک دست به یقین کوتاه است و هر انسانى آمادگى براى بخشى از فعالیت هاى ثمربخش دارد; اما هنگامى که گروهى دست به دست هم بدهند و استعدادها و تخصص هاى خود را بسیج کنند، عوامل تأثیرگذار بیشتر مى شود و سود بیشتر خواهند برد. البته آنچه مرحوم کمره اى گفته صحیح است; ولى کلام امام(علیه السلام) ناظر به اصل شرکت نیست، بلکه امام(علیه السلام) مى فرماید: با آنهایى که در زندگى اقتصادى خود موفقیت بیشترى پیدا کرده اند شرکت کنید و از عوامل موفقیت آنها بهره مند شوید. از آنچه گفته شد پاسخ بعضى از سخنان مرحوم «مغنیه» که در شرح نهج البلاغه اش آورده روشن مى شود و نیازى به ذکر آن نیست. در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که فرمود: «لا تُخالِطُوا وَلا تُعامِلُوا إلاّ مَنْ نَشَأَ فِی الْخَیْرِ; دوستى و معامله نکنید مگر با کسانى که در خیر و نیکى پرورش یافته اند».
/بلاغ
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🌺🌿 ✅هر روز یک آیه همراه با تفسیر 🔽 ✨سوره بقره_آیةالکرسی(آیه ۲۵۵) ... ادامه پست قبل
🌺🌿
✅هر روز یک آیه همراه با تفسیر 🔽
✨سوره بقره آیه ۲۵۵(آیة الکرسی)
✨بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم✨
...ادامه پست قبل
به همين دليل افرادى از شفاعت شدن محرومند؛ «فما تنفعهم شفاعة الشافعين» [707] چنانكه نور، حرارت، آب و خاك، دانه اى را رشد مى دهند كه قابليّت رشد داشته باشد. حساب شفاعت از حساب پارتى بازى و توصيه هاى بى دليل دنيوى در جوامع فاسد، جدا است. شفاعت، براى جلوگيرى از يأس و نااميدى و ايجاد پيوند مردم با اولياى خداست. شفاعت، پاداشى است كه خداوند به اولياى
خود مى دهد و بهره گيرى از آن در روز قيامت، تجسّمى از بهره گيرى انسان، از نورِ علم و هدايت انبيا و اوليا در دنياست.
شفاعت كننده، قدرت مستقلى در برابر قدرت خداوند نيست، بلكه پرتوى از اوست ومقام شفاعت مخصوص كسانى است كه او بخواهد. لذا نبايد بت پرستان با شعار؛ «هؤلاء شفعائنا» [708] خيال كنند كه بهره مند از شفاعت خواهند شد.
يادآورى اين نكته لازم است كه عبادت غير خداوند شرك است، ولى دعوت و خواندن غير خدا، همه جا شرك نيست. جملات: «يدعوك» [709] ، «يدعوكم» [710] ، «يدعون» [711] ، «ندع» [712] و «دعاء الرسول» [713] كه در قرآن آمده است، هيچ يك با شرك ربطى ندارد. لكن هر دعوتى ارزشمند نيست، بيمار اگر پزشك را صدا زند، حقّ است و اگر فالگير را صدا زند باطل است.
«يعلم ما بين ايديهم و ما خلفهم»
خداوند همه ى واقعيّات را مى داند و شفاعت نزد پروردگار، تلاش براى اثبات بى گناهى شخصى نيست، بلكه شفاعت، تلاش براى نجات و عفو است. آگاهى خدا بايد موجب شود كه اندكى انسان حيا كند، او از درون سينه ها خبر دارد و از رازهاى پنهانى و آشكار با خبر است، از درون رحم مادران خبر دارد كه نوزاد پسر است يا دختر. علم روز قيامت و اندازه هر چيزى را مى داند. [714] در حالى كه علم ما انسان ها محدود است. ما صدا را تا حدّى مى شنويم، ديدنى ها را تا حدودى مى بينيم، اسرار را نمى دانيم، مگر آن قسمتى را كه خداوند اراده كند و اجازه دهد.
«وسع كرسيّه السّموات والارض ولايؤده حفظهما و هوالعلى العظيم»
در روايتى از امام صادق عليه السلام آمده است: مراد از «عرش»، علومى از خداوند است كه انبيا و رسل را به آنها آگاه كرده است [715] ولى «كرسى»، علومى هستند كه آنها را هيچ كس نمى داند. [716]
برخى «كرسى» را كنايه از قدرت و حكومت خدا مى دانند كه آسمان ها و زمين را در برگرفته است. با آنكه جهان بس وسيع است و زمين نسبت به آن همچون حلقه انگشترى در بيابان، ولى با همه اينها حفظ و نگهدارى آنها براى خداوند سنگين نيست. آية الكرسى به مردم مى فهماند كه خداوند نه تنها مالكِ عالَم و عالِم به تمام مملوك هاى خود است، بلكه سراسر هستى با همه ى مخلوقاتش، تحت سلطه و قدرت اوست. [717] و مردم قدرت نامحدود خالق را با قدرت مخلوق مقايسه نكنند. زيرا خستگى، از عوارض ماده است، امّا توانايى خداوند عين ذات اوست. «ان ربّك هو القوى العزيز» [718] على عليه السلام مى فرمايد: خداوند را، نه گذشت زمان پير و فرسوده مى كند و نه خود دگرگون گشته و تغيير مى يابد. [719]
آرى، توجّه به قدرت نامحدود خداوند، در روح مؤمن آرامش ايجاد مى كند و مؤمن با آن خويشتن را در مصونيّت و امان مى يابد.
هر يك از صفات خدا: قَيّوم، حَىّ، عليم، قَدير و عظيم، نقش سازنده اى در تربيت انسان دارد. زيرا بهترين مكتب آن است كه به پيروان خود اميد و عشق بدهد، سرنوشت و آينده آنان را روشن كند و پيروانش نيز بدانند كه هر لحظه زير نظر هستند، لغزشهايشان قابل عفو است و حاكم آنان مهربان است.
خلاصه آنكه خدايى سزاوار پرستش است كه زنده و پابر جا و نستوه باشد، گرفتار ضعف و خستگى و دچار خواب و چرت نگردد، احدى بدون اراده او قدرت انجام كارى را نداشته باشد. همه چيز را بداند و بر همه چيز احاطه و تسلّط داشته باشد. اين چنين خدايى مى تواند معبود و محبوب باشد و به چنين خدايى مى توان توكّل كرد و عشق ورزيد و به او اميدوار بود. خدايى كه قرآن اينگونه معرفى مى كند، با خداى انجيل و تورات تحريف شده قابل مقايسه نيست. آن كسانى كه در بن بست هاى تنگ و تاريك نظام مادّى جهان گرفتار شده اند، چگونه مى انديشند؟ «الحمدللّه الّذى هدانا لهذا و ما كنّا لنهتدى لولا ان هدانا اللّه»
⬇️
----------------------------------------↕️
678) تفسير روح المعانى، ج 3، ص 10 و تفسير الميزان، ج 2، ص 354 .
679) تفسير نمونه، ج 2، ص 191 ؛ الميزان، ج 2، ص 355 .
680) صافات، 35 .
681) بقره، 163 .
682) انبياء، 87 .
683) نحل، 2 .
684) فرقان، 43.
685) حج، 73.
686) حج، 31.
687) كنزالعمّال، ح 35541.
688) ثواب الاعمال، ص 20 .
689) بحار، ج 93، ص 196.
690) بحار، ج 3، ص 7.
691) سيره ى حلبى، ج 1، ص 387 .
692) سيره حلبى، ج 3، ص 272.
693) نهج البلاغه، نامه ى 31 .
694) فرقان، 58 .
695) مفردات راغب.
696) نهج البلاغه، خطبه 108.
697) روح البيان، ج 1، ص 400.
698) بحار، ج 59، ص 185.
699) چون در طبع انسان، ابتدا حالت رِخوت و چُرت پيدا مى شود، سپس خواب مى آيد، قرآن هم كلمه ى »سِنَة« را مقدّم بر »نَوم« بكار برده است.
700) اعراف، 194.
701) قيامت، 36.
702)
تتمة المنتهى، ص 329 .
703) بحار، ج 1، ص 225.
704) لقمان، 25.
705) يونس، 18.
706) امام صادق عليه السلام فرمودند: »نحن الشافعون« ما هستيم آنهايى كه اذن شفاعت دارند. تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 258.
707) مدّثر، 48.
708) يونس، 18.
709) قصص، 25.
710) آل عمران، 153.
711) آل عمران، 104.
712) آل عمران، 61.
713) نور، 63.
714) يعلم ما يلج فى الارض و ما يخرج منها و ما ينزل من السّماء« سبأ، 2. »ان تخفوا ما فى صدوركم او تبدوه يعلمه اللّه« آل عمران، 29. ؛ »وعنده مفاتح الغيب« انعام، 59. ؛ »يعلم السّر واخفى« طه، 7.؛ »انّه عليم بذات الصدور« هود، 5. ؛ »يعلم خائنة الاعين و ما تخفى الصدور« غافر، 19.
715) تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 259.
716) تفسير برهان، ج 1، ص 240.
717) بل له ما فى السموات و الارض كلّ له قانتون« بقره، 116. و »ان يشأ يذهبكم و يأت بخلق جديد« ابراهيم، 19.
718) هود، 66.
719) نهج البلاغه، خطبه ى 228.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منبع: تفسیر نور
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🌷🌷 📚نهج البلاغه/خطبه ۱۷۶ ✅فراز ۲ 🌿 ✨ويژگيهاي قرآن آگاه باشيد! همانا اين قرآن پنددهنده اي است كه
🌷🌷
📚نهج البلاغه/ خطبه ۱۷۶ /فراز ۳
✨تشويق به اعمال نيكو
عمل صالح! عمل صالح! سپس آينده نگري! آينده نگري! و استقامت! استقامت! آنگاه، بردباري! بردباري! و پرهيزكاري! پرهيزكاري! براي هر كدام از شما عاقبت و پايان مهلتي تعيين شده، با نيكوكاري بدانجا برسيد، و همانا پرچم هدايتي براي شما برافراشتند، با آن هدايت شويد، و براي اسلام نيز هدف و نتيجه اي است به آن دسترسي پيدا كنيد، و با انجام واجبات، حقوق الهي را ادا كنيد، كه وظائف شما را آشكارا بيان كرده و من گواه اعمال شما بوده و در روز قيامت از شما دفاع مي كنم و به سود شما گواهي مي دهم.
آگاه باشيد! آنچه از پيش مقررشده بود، به وقوع پيوست، و خواسته هاي گذشته الهي انجام شد، و همانا من با تكيه به وعده هاي الهي و براهين روشن او سخن مي گويم كه فرمود: (كساني كه گفتند پروردگار ما خداست، سپس استقامت ورزيدند، فرشتگان بر آنها فرود مي آيند و مي گويند، نترسيد و محزون نباشيد كه بشارت باد بر شما بهشتي كه به شما وعده داده اند.) و همانا شما گفتيد: كه پروردگار ما خداست، پس در عمل به دستورات قرآن خدا، و در ادامه راهي كه فرمان داد، و بر روش درست پرستش بندگان او، استقامت داشته باشيد. و پايدار مانيد، و از دستورات خدا سرپيچي نكنيد، و در آن بدعتگذار مباشيد، و از آن منحرف نگرديد، زيرا خارج شوندگان از دستورات الهي در روز قيامت از رحمت خدا دورند.
ادامه دارد...
✨
🌹 #کانال_نهج_البلاغه✨
eitaa.com/joinchat/1166016514C0ae408af6b