.
📕نهج البلاغه/ حکمت۳۰۹
✅ارزش گمان مومن(اخلاقی،معنوی)
🔹 وَ قَالَ ( عليه السلام ) : اتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِينَ فَإِنَّ اللَّهَ تَعَالَي جَعَلَ الْحَقَّ عَلَي أَلْسِنَتِهِمْ
🔸و درود خدا بر او فرمود: از گمان مومنان بپرهيز كه خدا حق را بر زبان آنان قرار داده است.
🌷🌷🌷🌷
✅شرح و تفسیر حکمت ۳۰۹
🌺فراست مؤمن
امام علیه السلام در این گفتار حکیمانه به نکته اى درباره افراد باایمان اشاره کرده، مى فرماید: «از فراست و گمان افراد باایمان برحذر باشید، زیرا خدا حق را بر زبان (و فکر) آنها قرار داده است»؛ (اِتَّقُوا ظُنُونَ الْمُؤْمِنِینَ، فَإِنَّ اللّهَ تَعَالَى جَعَلَ الْحَقَّ عَلَى أَلْسِنَتِهِمْ). به یقین قلب مؤمن همچون آیینه صاف و بى زنگارى است که چهره حقایق در آن منعکس مى شود و به همین دلیل گاه از آینده و از امور پنهانى موجود آگاه مى شوند. این سخن شبیه چیزى است که از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده و در ذکر سند این حکمت به آن اشاره کردیم که مى فرماید: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً یَعْرِفُونَ النَّاسَ بِالتَّوَسُّمِ؛ خدا بندگانى دارد که مردم را با هشیارى خاص خود مى شناسند و از خفایاى کار آنها باخبر مى شوند» و در جاى دیگر مى فرماید: «اتَّقُوا فِرَاسَةَالْمُوْمِنِ فَإِنَّهُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ؛ از فراست و هشیارى افراد باایمان بپرهیزید، چراکه آنها با نور خدا نگاه مى کنند». هدف از بیان این مطلب آن است که افراد، در پنهانى نیز کارهاى خلاف انجام ندهند، زیرا دوستان باایمان آنها که با نور الهى نگاه مى کنند ممکن است از آن باخبر شوند و آبرویشان نزد آنها بریزد. نیز مى تواند اشاره به این نکته باشد که از توطئه کردن درباره مؤمنان بپرهیزید زیرا ممکن است آنها از چهره و حرکات شما به توطئه هایتان پى ببرند وترفندها را نقش بر آب کنند و شکست توأم با ذلت نصیبتان گردد. این گفتار حکیمانه را بارها در زندگى خود نیز تجربه کرده ایم که افراد باایمان و پرهیزکار، فراست فوق العاده اى دارند و از نقشه هاى پنهانى آگاه مى شوند. بعضى از فقهاى اهل سنت تا آنجا دراین باره پیش رفته اند که گفته اند: از طریق فراست و هشیارى مى شود براى اثبات حق در مقام قضاوت استفاده کرد. از «ابن قیّم» نقل شده است کتاب مخصوصى دراینباره تألیف کرده و نام آن را «الطرق الحکمیة او الفراسة المرضیة» نهاده است. ولى ازنظر فقه امامیه مسلم است که با حدث و تخمین، هرچند قوى باشد نمى توان داورى کرد و قاضى فقط باید به مرحله علم و یقین برسد تا بتواند حکم کند و ما معتقدیم قاضى حتى به هر علم و یقینى نیز نمى تواند در صادر کردن حکم قناعت کند، بلکه باید علم و یقینى باشد که از مبادى حسّیه یا مبادى قریب به حس استفاده مى شود، همانگونه که در قضاوتهاى امیرمؤمنان علی علیه السلام وارد شده است. شاید سؤال شود که قرآن مجید بارها ظن و گمان را بى اعتبار شمرده ومى فرماید: «(إِنَّ الظَّنَّ لاَ یُغْنِى مِنَ الْحَقِّ شَیْئآ)؛ ظن و گمان، انسان را هرگز از حق بى نیاز نمى کند». همین سؤال در علم اصول درباره حجیت ظن خاص و عام و تقابل آن با این آیات قرآنى نیز مطرح شده و پاسخ داده اند که مراد از آیات پیش گفته اوهام وگمانه اى بى پایه اى است که مشرکان و غیر مشرکان براى خود درست مى کردند و بر اساس آن گاهى فرشتگان را دختران خدا مى دانستند و گاه حلال وحرامهایى درست مى کردند و به خدا نسبت مى دادند؛ اما گمانه ایى که پایه واساس داشته باشد و از نور الهى سرچشمه گیرد، حساب جداگانه اى دارد، هرچند مؤمنان با این گمانها درباره کسى قضاوت قطعى نمی کنند؛ اما به وسیله آن احتیاطات لازم را رعایت مى کنند مبادا صدمه اى از دشمن به آنها یا جامعه اسلامى برسد. شایان توجه است که در روایتى ذیل آیه شریفه «(إِنَّ فِى ذَلِکَ لاَیَاتٍ لِّلْمُتَوَسِّمِینَ)؛ در این سرگذشت (عبرت انگیز) نشانه هایى است براى هشیاران» که خداوند آن را بعد از ذکر آیات مربوط به قوم لوط و عذاب آنها فرموده، امام صادق علیه السلام مى فرماید: «متوسمین، امامان هستند». و از امیرمؤمنان على علیه السلام نقل شده است که فرمود: «کَانَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله الْمُتَوَسِّمَ وَأَنَا مِنْ بَعْدِهِ وَالاَْئِمَّةُ مِنْ ذُرِّیَّتِی الْمُتَوَسِّمُونَ؛ متوسم، پیامبر بود و بعد از او منم و امامان از دودمان من». روشن است که منظور از این روایات، تخصیص دادن مفاد آیه به امامان : نیست، بلکه آنها مصداق اتَم و اکمل آن بوده اند؛ مانند بسیارى از تفسیرهاى دیگرى که در ذیل آیات قرآن آمده است.
@Nahjolbalaghe1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
⚘ #بسم_الله_الرحمن_الرحیم 💫سوره مُؤْمِنُونَ 🔹قُل لِّمَنِ الْأَرْضُ وَمَن فِ
⚘
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
💫سوره مُؤْمِنُونَ
🔹قُلْ مَن بِيَدِهِ مَلَكُوتُ كُلِّ شَيْءٍ وَهُوَ يُجِيرُ وَلَا يُجَارُ عَلَيْهِ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ (88)
🔹سَيَقُولُونَ لِلَّهِ قُلْ فَأَنَّي تُسْحَرُونَ (89)
🔹بَلْ أَتَيْنَاهُم بِالْحَقِّ وَإِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ (90)
🔸بگو: اگر مى دانيد (بگوييد) فرمانروايى همه ى موجودات به دست كيست؟ او كه (به همه) پناه مى دهد، ولى هيچ كس در برابر او پناه ندارد.
🔸به زودى خواهند گفت: (حكومت بر همه چيز) براى خداست. بگو: پس چگونه (مى گوييد پيامبر شما را سحر كرده و) شما مسحور او شده ايد؟
🔸(ما آنان را سحر نمى كنيم) بلكه حقّ را براى آنان آورديم، وقطعاً آنان دروغ مى گويند.
🌿نکته:
قرآن در سوره ى يس مى فرمايد: «انّما أمره اذا اراد شيئاً اَن يَقول له كُن فيكون فسُبحان الّذى بيده ملكوت كلّ شى ء» [104] هر گاه خداوند چيزى را اراده كند، فرمان مى دهد و آن، آفريده مى شود؛ پس منزّه است خداوندى كه ملكوت همه چيز به دست اوست. (بنابراين كلمه ى ملكوت به معناى قدرت مطلقه بر هستى است)
كلمات «يجير» و «يجار» از ريشه ى «جوار» به معناى همسايگى است. از آنجا كه يكى از حقوق همسايگى، حمايت از همسايه در برابر سوءقصد ديگران است، لذا اين كلمه به معناى پناه دادن و حمايت كردن بكار مى رود. [105]
مراد از حقّ در آيه «اَتيناهم بالحقّ» يا معاد است يا قرآن، يا منطق واستدلال توحيدى.
-----
104) يس، 82 تا 83.
105) تفسير الميزان.
📜پیام:
- نحوه ى گفتگو با مخالفان را از قرآن بياموزيم. «قل»
- در شيوه ى تبليغ، از فطرت هاى سالم و باورهاى صحيح مردم، در راه رشد و هدايت آنان كمك بگيريم. «قل مَن بيده ...»
- مالكيّت خداوند گسترده و همه جانبه است. «ملكوت كلّ شى ء»
- پناه دادن خداوند، دائمى، مطلق و انحصارى است. «و هو يجير»
- در برابر قهر خداوند، هيچ پناهگاهى نيست. «و لا يُجار عليه»
- حاكميّت مطلقه خداوندرا تنها عالمان در مى يابند. «ان كنتم تعلمون»
- در برابر عقايد انحرافى ديگران، موضع روشنى بگيريد. «بل اَتيناهم بالحقّ»
- كارهاى خداوند، حقّ و حكيمانه است. «بالحقّ»
منبع:تفسیر نور
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📚نهج البلاعه/خطبه ۲۰۹ /در خانه علاء حارثي
✅روش استفاده از دنيا
با اين خانه وسيع در دنيا چه مي كني؟ در حالي كه در آخرت به آن نيازمندتري آري اگر بخواهي مي تواني با همين خانه به آخرت برسي! در اين خانه وسيع مهمانان را پذيرايي كني، به خويشاوندان با نيكوكاري بپيوندي، و حقوقي كه بر گردن تو است به صاحبان حق برساني، پس آنگاه تو با همين خانه وسيع به آخرت نيز مي تواني پرداخت.
🍁 برخورد با تفكر ترك دنيا
اي دشمنك جان خويش، شيطان سرگردانت كرده، آيا تو به زن و فرزندانت رحم نمي كني؟ تو مي پنداري كه خداوند نعمتهاي پاكيزه اي را حلال كرده اما دوست ندارد تو از آنها استفاده كني؟ تو در برابر خدا كوچكتر از آني كه اينگونه با تو رفتار كند. واي بر تو، من همانند تو نيستم، خداوند بر پيشوايان حق واجب كرده كه خود را با مردم ناتوان همسو كنند، تا فقر و نداري، تنگدست را به هيجان نياورد، و به طغيان نكشاند.
⚘
@Nahjolbalaghe1
.
📕نهج البلاعه/حکمت۳۱۰
💥ضرورت اطمینان به وعده های الهی(اعتقادی)
🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لَا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ حَتَّي يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ اللَّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ
🔸و درود خدا بر او فرمود: ايمان بنده اي راست نباشد جز آنكه اعتماد او به آنچه در دست خداست بيشتر از آن باشد كه در دست اوست.
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
. 📕نهج البلاعه/حکمت۳۱۰ 💥ضرورت اطمینان به وعده های الهی(اعتقادی) 🔹وَ قَالَ ( عليه السلام ) : لَا
🌿شرح و تفسیر حکمت ۳۱۰
امام علیه السلام در اين گفتار شريف خود به يكى از نشانه هاى مهم ايمان اشاره كرده، مى فرمايد: «هيچكس در ادعاى ايمان، صادق نيست مگر اينكه به آنچه نزد خداست (ازپاداش هاى مادى ومعنوى)مطمئن تر باشد نسبت به آنچه نزد خودش است. (تا جايى كه آنچه را دارد سخاوتمندانه مى دهد تا عوضش را از خدا بگيرد)»؛ (لا يَصْدُقُ إِيمَانُ عَبْدٍ، حَتَّى يَكُونَ بِمَا فِي يَدِ آللّهِ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ). اشاره به اينكه خدا از يكسو رزق بندگان خود را تضمين كرده و از سوى ديگر وعده داده است كه با انفاق، انسان چيزى را از دست نمى دهد، بلكه خدا پاداشى بيشتر در جنبه هاى مادى و معنوى به او مى بخشد.
در آيه 268 سوره «بقره» مى خوانيم: «(الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُمْ بِالْفَحْشَاءِ وَاللهُ يَعِدُكُمْ مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلا وَاللهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ)؛ شيطان، شما را (به هنگام انفاق،) وعده فقر وتهيدستى مىدهد؛ و به فحشا (و زشتى ها) امر مى كند؛ ولى خدا وعده «آمرزش» و «فزونى» به شما مى دهد؛ و خدا قدرتش وسيع، و (به هرچيز) داناست. (به همين دليل، به وعده هاى خود، وفا مى كند)».
همانگونه كه در بيان اسناد اين حديث شريف اشاره شد، «مسعودى» در مروج الذهب آن را در لابه لاى حديث عبرت آموزى نقل مى كند و آن اينكه شخص سائلى نزد امام اميرمؤمنان علیه السلام آمد و تقاضايى كرد. حضرت به فرزندش امام حسن علیه السلام فرمود: به مادرت بگو يك درهم به او بدهد. امام حسن علیه السلام عرض كرد: ما شش درهم داريم كه براى خريد آرد گذاشته ايم. اميرمؤمنان فرمود : لا يَكُونُ الْمُؤمِنُ مُؤمِنآ حَتّى يَكُونَ بِما فِي يَدِ اللهِ أوْثَقُ مِنْهُ بِما في يَدِهِ. سپس دستور داد هر شش درهم را به آن سائل بدهند. اندكى بعد اميرمؤمنان علیه السلام از كنار مردى مى گذشت كه شترى را در معرض فروش گذاشته بود. امام علیه السلام آن را به صد وچهل درهم خريد و فرمود: بعد از هشت روز وجه آن را مى پردازم (وفروشنده قبول كرد). هنوز حضرت طناب آن حيوان را باز نكرده بود كه مردى از آنجا گذشت در حالى كه شتر، عقال شده بود و نشسته بود.
به امام علیه السلام عرض كرد: اين شتر را چند مى فروشى؟ امام 7 فرمود: دويست درهم. عرض كرد: خريدم. وقيمت آن را نقدآ پرداخت. امام علیه السلام صد و چهل درهم را به فروشنده اولى داد وشصت درهم باقى مانده را به فاطمه سلام الله علیها سپرد. فاطمه سلام الله علیها عرض كرد: از كجا اين شصت درهم فراهم شد؟ حضرت فرمود: اين تصديق چيزى است كه پدرت از سوى خدا آورده است. «(مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا)؛ كسى كه حسنه اى انجام دهد خداوند ده برابر به او مى دهد». بعضى از شارحان نهج البلاغه مانند «شيخ محمد عبده» و سپس «مغنيه» در فى ظلال، اين كلام شريف را به پاداش هاى معنوى تفسير كرده و گفته اند: ⬇️
↕️
منظور از «بِما فِي يَدِ اللهِ» ثوابهايى است كه خدا براى كار خير تعيين كرده و جمله «لا يَصْدُقُ إيمانُ عَبْدٍ» اشاره به اين است كه تا انسان، ايمان به روز جزا وپاداش هاى الهى در آن روز نداشته باشد مؤمن واقعى نيست.
البته ممكن است كلام امام علیه السلام شامل هر دو باشد؛ هم پاداش هاى مادّى و هم پاداش هاى معنوى؛ ولى منحصر ساختن آن به پاداش هاى معنوى، افزون بر اينكه با اطلاق كلام امام علیه السلام ناسازگار است، با حديثى كه در شأن ورود اين سخن شريف در بالا آمد نيز سازگار نيست، بنابراين چه بهتر كه ما معناى كلام امام علیه السلام را محدود به يك جنبه نكنيم و معتقد باشيم كه هم جنبه هاى مادى را شامل مى شود و هم جنبه هاى معنوى را. از جمله قرائنى كه شهادت مى دهد مفهوم كلام امام علیه السلام اختصاص به جنبه هاى معنوى ندارد حديثى است كه از پيغمبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل شده و نويسنده كتاب مصادر، كلام اميرمؤمنان علیه السلام را مأخوذ از آن مى داند. پيامبر اكرم صلی الله علیه وآله طبق اين حديث مى فرمايد: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَتْقَى النَّاسِ فَلْيَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ وَمَنْ أَحَبَّ أَنْ يَكُونَ أَغْنَى النَّاسِ فَلْيَكُنْ بِمَا عِنْدَ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ أَوْثَقَ مِنْهُ بِمَا فِي يَدِهِ؛ كسى كه دوست دارد پرهيزكارترين مردم باشد توكل بر خدا كند و كسى كه دوست دارد غنى ترين مردم باشد، به آنچه نزد خداى متعال است مطمئن تر باشد نسبت به آنچه در دست خودش است». آيه شريفه اى كه آورديم ـ كه هم وعده آمرزش مىدهد و هم وعده فضل ـ نيز تأييد مىكند كه كلام امام علیه السلام ازنظر جهات مادى و معنوى مفهوم عامى دارد.
گفتنى است كه «ما»ى موصوله در جمله «بما فى يده» مفهوم وسيعى دارد فقط شامل اموال نيست، بلكه هرگونه امكانات ازنظر مقام و موقعيت اجتماعى وقوت و قدرت را دربر مى گيرد و اعلام مى دارد كه آنچه در دست داريم از اموال وثروتها و مقامها و قدرتها، نبايد بيش از آنچه نزد خداست مورد علاقه واعتماد باشد. اگر از آنها در راه خدا بگذريد، خداوند بهتر و خوبتر از آن را فراهم خواهد ساخت.