eitaa logo
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
248 دنبال‌کننده
406 عکس
41 ویدیو
10 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال پرسمان دینی
پرسمان 💢راهکارهای حضور قلب در نماز💢 @Porseman_channel 1- دقت در انجام مقدمات نماز، مانند وضوى با معنویت، انجام مستحباتى چون اذان، اقامه و... در کتابهاى حدیث آمده است: شخصى از پیامبر(ص) درخواست کرد که راهى به او بنمایاند تا حضور قلب بیشترى در نماز پیدا کند حضرت او را به شاداب گرفتن وضو فرمان دادند. بنابراین وضوى شاداب و با آداب خود در حضور قلب انسان در نماز مؤثر است. 2- گزینش مکان مناسب، دورى ازجاهاى شلوغ و پر سر و صدا و پرهیز از هر آنچه که موجب انحراف توجه از خداوند شود. 3- گزینش وقت مناسب و تا آن جا که ممکن است اول وقت خواندن نماز. 4- تا حد امکان در مسجد و با جماعت نماز خواندن و دعا کردن (به ویژه در جماعاتى که بعد معنوى بیشترى دارد). 5- نماز را با طمأنینه و دقت در مفاهیم و معانى آن خواندن و دعا را با توجه به عظمت خداوند و کوچکی خود به جا آوردن. 6- در نماز در حال ایستاده به مهر نگریستن و در رکوع پایین پا و در تشهّد به دامن خود نظر نمودن. 7- تخلیه دل از حب دنیا و امور دنیوى وآن را مالامال از عشق خدا ساختن. توضیح: ذهن انسان همواره متوجه چیزى است که به آن عشق مىورزد؛ همانند عاشقى که آنى از فکر معشوق خود بیرون نمىرود. این که ما در نمازهایمان همواره به فکر مسائل دیگر هستیم، به خاطر تعلق شدید نفس به دنیا و حب آن است. اما آن که عاشق حق شد، در هر حال و در هر کارى به یاد خدا خواهد بود به طورى که گویى همیشه در نماز است. 8- توجه به این که مبدأ و منتهاى انسان خداوند است وآنچه در این بین است براى امتحان آدمى و ابزارى جهت رشد و کمال اوست. 9- ضبط قوه خیال. توضیح : پرنده لجام گسیخته خیال، چکاوکى است که هر آن بر شاخسارى مىنشیند. ازاینرو همیشه افکار انسان به این طرف وآن طرف متوجه است و قرار و آرامى ندارد؛ اما اگر آدمى با دقت و هوشیارى در کنترل آن بکوشد، پس از چند صباحى رام و مطیع شده و به هر سو که اراده شود متوجه مىگردد. بنابراین انسان باید در نماز ازاول با قاطعیت بنا را بر این بگذارد که تمام توجه خود را به سوى پروردگار معطوف دارد و هر گاه پرنده خیال از چنگ او گریخت، بلافاصله آن رابه همان جهت برگرداند. اگر چندین مرتبه در ایام متوالى چنین کند، کمکم ذهنش عادت خواهد کرد. 10- توجه به عظمت و هیبت پروردگار و فقر و فاقه خود. روشن است اگر آدمى بداند با چه بزرگى روبهرو است و خود در مقابل او هیچ بلکه عین احتیاج و فقر و فاقه است، با تمام وجود و ذهن و اندیشه خاضع خواهد گردید. @Porseman_channel
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم 🌿🌺وَإِذْ قُلْتُمْ يَا مُوسَي لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتَّي نَرَي اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَأَنتُمْ تَنظُرُونَ  بقره(55) 🌿🌷و(نيز بخاطر آوريد) هنگامى كه گفتيد: اى موسى! هرگز به تو ايمان نمى آوريم مگر اينكه خدا را آشكارا (به چشم خود) ببينيم، پس صاعقه (جان) شما را گرفت، در حالى كه تماشا مى كرديد. 🌿قوم حضرت موسى دو گروه شدند: الف: گروهى برگزيده، كه همراه موسى عليه السلام براى مناجات و شنيدن كلام خداوند به كوه طور آمدند، ولى وقتى گفتگوى خدا و موسى را شنيدند، گفتند: از كجا بدانيم كه اين صدا از خداست، بايد خدا را با چشم ببينيم تا بپذيريم. ب: گروه ديگر كه با هارون ماندند، ولى در غياب حضرت موسى، گوساله پرست شدند. در سوره اعراف [344] در مورد كسانى كه ديدن خدا را طلب كردند، مى فرمايد: «اخذتهم الرجفة» آنها را زمين لرزه گرفت. شايد صاعقه اى كه در اين آيه مطرح است، همراه با زمين لرزه بوده و آنها با اين صاعقه از دنيا رفتند. چون آيه ى بعد مى فرمايد: شما را بعد از مرگ دوباره برانگيختيم. روحيّه ى سؤال كنندگان، يكسان نيست. موسى و مردم هر دو تقاضاى ديدن خدا كردند، لكن موسى به نمايندگى از مردم و با ادب گفت: «أرنى»، ولى قوم موسى با تكبّر گفتند: «لن نؤمن لك حتّى نرى اللّه جهرة»، ما هرگز ايمان نخواهيم آورد مگر آنكه خدا را آشكارا ببينيم. لذا خداوند در جواب موسى فرمود: «لن ترانى»، تو هرگز مرا نخواهى ديد. امّا در برابر قوم، قهرش را فرستاد. اين آيه پيامبر اسلام را تسليت و دلدارى مى دهد كه از درخواست هاى بيهوده مردم نگران مباش. زيرا مردم از موسى درخواست هاى خطرناكتر داشتند. ----- 344) اعراف، 154. 📜 از عاقبت لجاجت، جسارت، بى ادبى و توقّعات نابجاى گذشتگان، عبرت بگيريد. «لن نؤمن... فاخذتكم» - براى گروهى منطق و استدلال و موعظه كافى است، ولى براى گروهى قهر و غلبه لازم است.«فاخذتكم» - اگر خداوند نيست تا او را ببينيد، امّا آثار او كه ديدنى است. چرا با ديدن آنها ايمان نمى آوريد. «فاخذتكم الصاعقة و انتم تنظرون» منبع:تفسیر نور 🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷 🇮🇷کانال روشنگری👇 https://eitaa.com/roshangarii1
📚نهج البلاغه/نامه۳۳-به قثم بن عباس هشدار از تبليغات دروغين ياران معاويه در مراسم حج پس از ياد خدا و درود، همانا مامور اطلاعاتي من در شام به من اطلاع داده كه گروهي از مردم شام براي مراسم حج به مكه مي آيند، مردمي كوردل، گوشهايشان در شنيدن حق ناشنوا، و ديده هايشان نابينا، كه حق را از راه باطل مي جويند، و بنده را در نافرماني از خدا، فرمان مي برند، دين خود را به دنيا مي فروشند، و دنيا را به بهاي سراي جاودانه نيكان و پرهيزكاران مي خرند، در حالي كه در نيكي ها، انجام دهنده آن پاداش گيرد، و در بديها جز بدكار كيفر نشود. پس در اداره امور خود هشيارانه و سرسختانه استوار باش، نصيحت دهنده اي عاقل، پيرو حكومت، و فرمانبردار امام خود باش، مبادا كاري انجام دهي كه به عذرخواهي روي آوري، نه به هنگام نعمتها شادمان و نه هنگام مشكلات سست باشي. با درود. 🌿🌺 🇮🇷 @roshangarii1
📚نهج البلاغه/خطبه۳۳-در راه جنگ اهل بصره 🔹(به هنگام عزيمت به شهر بصره، جهت جنگ با ناكثين فرمود) 🍃(ابن عباس مي گويد در (سرزمين ذي قار) خدمت امام رفتم كه داشت كفش خود را پينه مي زد، تا مرا ديد، فرمود: قيمت اين كفش چقدر است؟ گفتم بهايي ندارد. فرمود: به خدا سوگند، همين كفش بي ارزش نزد من از حكومت بر شما محبوب تر است مگر اينكه حقي را با آن بپا دارم، يا باطلي را دفع نمايم. آنگاه از خيمه بيرون آمد و براي مردم خطبه خواند) 🌿آثار بعثت پيامبر اسلام همانا خداوند هنگامي محمد (ص) را مبعوث فرمود كه هيچ كس از عرب، كتاب آسماني نداشت، و ادعاي پيامبري نمي كرد، پيامبر (ص) مردم جاهلي را به جايگاه كرامت انساني پيش برد و به رستگاري رساند، كه سرنيزه هايشان كندي نپذيرفت و پيروز شدند و جامعه آنان استحكام گرفت. 🍃ويژگيهاي نظامي و اخلاقي امام علي (ع) به خدا سوگند! من از پيشتازان لشگر اسلام بودم تا آنجا كه صفوف كفر و شرك تار و مار شد، هرگز ناتوان نشدم، و نترسيدم، هم اكنون نيز همان راه را مي روم، پرده باطل را مي شكافم تا حق را از پهلوي آن بيرون آورم. 🔸شكوه از فتنه گري قريش مرا با قريش چه كار، به خدا سوگند، آن روز كه كافر بودند با آنها جنگيدم، و هم اكنون كه فريب خورد ه اند، با آنها مبارزه مي كنم، ديروز با آنها زندگي مي كردم و امروز نيز گرفتار آنها مي باشم. به خدا سوگند! قريش از ما انتقام نمي گيرد جز به آن علت كه خداوند ما را از ميان آنان برگزيده و گرامي داشت، ما هم آنان را در زندگي خود پذيرفتيم، پس چنان بودند كه شاعر گفته است. (به جان خودم سوگند، هر صبح از شير صاف نوشيدي. و سرشير و خرماي بي هسته خوردي. ما اين مقام و عظمت را به تو بخشيديم در حالي كه بلند مرتبت نبودي و در اطراف تو با سواران خود تا صبح نگهباني داديم و تو را حفظ كرديم) 🌿🌺🌿
♦ چه تضمینی وجود داره که ما همیشه پیروز باشیم⁉️ پاسخ قرآن 👆 🇮🇷 @roshangarii1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
خاطرات برادر آزاده⬇️ 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 9⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه قاضی دادگاه که نظامی بود،
خاطرات برادر آزاده👇 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 0⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه هنوز سیر خواب نرفته بودم که با وحشت بیدار شدم. سلول تاریک بود و همه در خواب بودند. از ترس کابوسی که دیده بودم، هن و هن می کردم. باز هم کابوس شکنجه گران به سراغم آمده بود. چند ثانیه بعد دوباره سر بر بالشی که بوی تعفن و عرق میداد گذاشتم و از فرط خستگی خوابم برد. چند ماهی از محکومیتم و انتقالم به اهواز می گذشت و هیچ کس از خانواده به سراغم نیامده بود. چون شناسنامه نداشتم و در زندان به صالح دكسن معروف بودم، زندانیها همه من را به همین نام صدا میزدند. مادر بیچاره ام چند بار آمده و مأيوس برگشته بود؛ چون کسی به نام «صالح الاسدی» فرزند مهدی در زندان وجود نداشت. نه خورد و خوراک درستی داشتم و نه لباس راحت و تمیزی. گاهی زندانیان کنارم از خوراکی هایی که خانواده هایشان می آوردند، به من هم می دادند و گاهی لباس کهنه ای هم نصیبم میشد. به مرور زمان با همه کسانی که در بند بودند، دوست شدم. برایشان صحبت می کردم، مسائل شرعی مربوط به نماز و دیگر چیزها را توضیح می دادم و از اوضاع بیرون و اتفاقات مدرسه فیضیه قم و تبعید امام خمینی به عراق و مبارزاتش با رژیم تعریف می کردم با خلافکارهایی که وارد زندان می شدند، گرم می گرفتم و آنها را وادار به مطالعه می کردم تا شخصیت خود را بسازند. پاسخگوی سؤالات عقیدتی و شرعی آنان هم بودم. روزی نبود که تنها بنشینم و جوانی یا فرد میانسالی در کنارم نباشد. حالا دو سال بود که زندگی در زندان را می گذراندم. یک روز باشگفتی وقتی با زندانیان در حیاط هواخوری می کردیم، ناگهان کسی را دیدم که باورم نمیشد سروکارش به زندان بیفتد: علی بنی سعیدی، همان جاسوس ساواکی و کارمند شرکت نفت، از دوستان هم محله ام....
اقسام بردباری(اخلاقی) 📜 نهج البلاغه/ حکمت۵۵- وَ قَالَ ( عليه السلام ) : الصَّبْرُ صَبْرَانِ صَبْرٌ عَلَي مَا تَكْرَهُ وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ . 🌷و درود خدا بر او فرمود: شكيبايي دو گونه است، شكيبايي بر آنچه خوش نمي داري، و شكيبايي از آنچه دوست مي داري.
✅ یک اقتصاددان: اقتصاد ایران از توهم تورم رنج می‌برد/ تولید کننده‌ها فکر می‌کنند اگر کالای خود را گران نکنند از قافله عقب می‌مانند 👤حجت الله عبدالملکی عضو هیات علمی دانشگاه امام صادق: گرانی در اقتصاد ایران در پی افزایش قیمت ارز و نگرانی تولیدکننده‌ها نسبت به عقب ماندن از غافله گرانی قیمت هاست. چنین مسأله ای هم درنهایت باعث می شود تا توهم تورم به واقعیت تبدیل شود که تنها راه کنترل آن از مجرای دولت می گذرد. 👈راه درمان اقتصاد ما به دلیل افزایش قیمت در بخش روانی، توجه به سیاست های روان درمانی است. دولت برای تنظیم وضعیت اقتصادی کشور باید در دو بازه زمانی کوتاه و بلند مدت سیاست های درمانی مناسب را به کار گیرد.
اقامه ی نمازهای واجب اقامه برای نمازهای واجب گرچه مستحب است اما آنقدر اهمیت دارد که مراجع تقلید می فرمایند: می توان قبل از رکوع رکعت اول، نماز را شکست، ابتدا اقامه گفت و سپس نماز را آغاز کرد. اما بسیاری از نماز گذاران اقامه نماز را نمی گویند. مساله : اگر پیش از آنکه به اندازه ی رکوع خم شود، یادش بیاید که اذان یا اقامه نماز را فراموش کرده، چنانچه وقت نماز وسعت دارد مستحب است برای گفتن آنها نماز را بشکند.1 1. توضیح المسائل مراجع ج1 ص656 م1164 🌱 منبع:کانال برداشت های نادرست از احکام
#صبحها #دعای_عهد_با #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم 🌷ثُمَّ بَعَثْنَاكُم مِّن بَعْدِ مَوْتِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ بقره (56) 🌹سپس شما را پس از مرگتان (حيات بخشيديم و) برانگيختيم، شايد شكر او را بجا آوريد. 🌿تفسیر آیه: زنده كردن مجددِ كسانى كه در اثر صاعقه از بين رفتند، به دنبال پريشانى و نگرانى و دعاى حضرت موسى عليه السلام بود كه در سوره ى اعراف [345] ان شاءاللّه بحث آن خواهد آمد.(پست بعدی) ----- 345) اعراف، 155. 📜پیام آیه:  رجعت و معاد، امر محالى نيست. بعضى از مردگان در همين دنيا زنده شده اند. «بعثناكم من بعد موتكم» - رمز بروز برخى تلخى ها و سپس نجات از آنها، پيدا شدن روحيّه ى شكرگزارى است. «بعثناكم ... لعلكم تشكّرون» منبع:تفسیر نور 🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷 🌿🌺🌿
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم 🌷وَاخْتَارَ مُوسَي قَوْمَهُ سَبْعِينَ رَجُلاً لِّمِيقَاتِنَا فَلَمَّا أَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ قَالَ رَبِّ لَوْ شِئْتَ أَهْلَكْتَهُم مِّن قَبْلُ وَإِيَّايَ أَتُهْلِكُنَا بِمَا فَعَلَ السُّفَهَاء مِنَّا إِنْ هِيَ إِلاَّ فِتْنَتُكَ تُضِلُّ بِهَا مَن تَشَاء وَتَهْدِي مَن تَشَاء أَنتَ وَلِيُّنَا فَاغْفِرْ لَنَا وَارْحَمْنَا وَأَنتَ خَيْرُ الْغَافِرِين َ اعراف(155) 🌹و موسى براى (آمدن به) ميعادگاه ما، از قوم خود هفتاد مرد را برگزيد. پس همين كه (در پى درخواست ديدن خدا) زمين لرزه آنان را فرا گرفت گفت: پروردگارا! اگر مى خواستى، مى توانستى آنها و مرا پيش از اين (آمدن به طور) بميرانى، آيا مارا به خاطر كارهاى بى خردان ما هلاك مى كنى؟ اين صحنه جز آزمايشى از جانب تو نيست كه با آن، هر كه را (سزاوار بدانى و) بخواهى گمراه مى كنى و هر كه را بخواهى (و لايق بدانى) هدايت مى كنى، تو ولىّ و سرپرست مايى، پس ما را ببخشاى و بر ما رحم كن، كه تو بهترين آمرزندگانى. 🌿تفسیر آیه: در اين كه حضرت موسى عليه السلام يك ميقات يا چند ميقات داشته و مرگ و هلاكت در ميقات، به خاطر تقاضاى ديدار خدا بوده يا گوساله پرستى مردم، گفتگوهايى است كه در فهم آيه نقشى ندارد و از آن چشم مى پوشيم. ياران موسى عليه السلام با ديدن آن همه معجزات، باز هم تقاضاى ديدن خدا يا شنيدن صداى خدا را داشتند، درحالى كه آن هفتاد نفر، برگزيده ى حضرت موسى از ميان هفتصد نفر بودند كه به كوه طور رفته و گرفتار قهر الهى شدند، زيرا كسى كه معجزه اى ديد، نبايد بهانه بياورد. در عدد «هفتاد» نيز مانند عدد «چهل»، راز و رمزى نهفته است. وقتى برگزيدگان پيامبرى همچون موسى عليه السلام چنين از كار درآيند، چگونه مى توان گفت: مردم عادّى، امام را برگزينند؟! حضرت مهدى عليه السلام در پاسخ كسى كه پرسيد چرا مردم حقّ انتخاب امام را ندارند؟ فرمودند: حضرت موسى كه هفتاد نفر را انتخاب كرد معلوم شد لايق نبودند، پس وقتى انتخاب شدگان پيامبرى مثل موسى منحرف شدند، انتخاب شدگان مردم چه وضعى خواهند داشت. (285) ----- 285) تفسير نورالثقلين 📜پیام آیه: براى حضور در مراكز مهم و مسائل حسّاس، بايد گزينش انجام شود و افرادى انتخاب شوند، نه هر كس و در هر سطحى حاضر شود. «واختار موسى» - مردن، از تحمّل فشار حرف مردم آسانتر است. «لو شئت أهلكتهم من قبل و ايّاى» (يعنى اى كاش قبل از آمدن مردم همراه من به كوه طور، جان ما را مى گرفتى كه تحمّل اينكه بگويند: تو بهترين ها را برگزيدى و به قتلگاه بردى و آنان را نابود كردى و... سخت تر است.) - پيامبران در حركات خود، به ظاهر عمل مى كنند نه به علم غيب. از اين رو گاهى برگزيدگان انبيا نيز نالايق در مى آيند. «بما فعل السفهاء منّا» - گاهى آتش قهر الهى چنان فراگير است كه خشك و تر را با هم مى سوزاند. «أتهلكنا بما فعل السفهاء» (خوبان را به خاطر سكوت و بى تفاوتى) - بهانه گيرى، نشانه ى سفاهت است. «السفهاء» - بلاها و حوادث، گاهى آزمايش الهى است، «اِن هِىَ الاّ فتنتك...» كه در آن افراد شناخته شده و صف ها از هم جدا مى شود. «تضلّ... تهدى» - ستايش خداوند پيش از دعا، از آداب دعاست. «أنت وليّنا فاغفرلنا» - تا صفحه ى روح از آلودگى گناه پاك نشود، رحمت الهى را جذب نمى كند. «اغفر لنا و ارحمنا» - آمرزش و عفو الهى، (بر خلاف بخشش مردم كه يا با تأخير است، يا همراه با منّت و تحقير،) بهترين بخشايش هاست. «خير الغافرين» منبع:تفسیر نور 🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷 🌿🌺🌿
تهی دستی و تنهایی(اخلاقی،اجتماعی) 📜نهج البلاغه/حکمت ۵۶: و درود خدا بر او فرمود: بي نيازي در غربت، چون در وطن بودن، و تهيدستي در وطن غربت است. 🌿🌺🌿
💢حکم شرکت در قرعه کشی پیامکی💢 در تلویزیون مسابقه پیامکی اجرا می‌شود که در آن برای حمایت مالی از تیم مورد علاقه خود پیامک می‌زنید و به خاطر حمایت و جمع شدن پول بیشتر، 200 تومان از شما کم می‌شود. قسمتی از پول را به تیم داده و قسمتی هم برای اپراتور صدا و سیما است. در آخر هم به خاطر این پیامک زدن، قرعه کشی می‌کنند و به افرادی جایزه می‌دهند. آیا این کار و جایزه در صورت برنده شدن اشکال شرعی دارد؟ اگر همه پرداخت کنندگان راضی به استفاده از جایزه باشند چطور؟ برخی فقها معتقدند با توجه به اینکه جایزه‌ٔ برنده‌ی قرعه‌کشی، از مبلغ پرداختی شرکت‌کنندگانی که برنده نشده‌اند پرداخت می‌شود، این کار حکم قمار را داشته و جایز نیست، مگر آنکه شرکت‌کنندگان، ابتدا و بدون هیچ پیش شرطی، مبلغ پرداختی را به ملکیت نهاد برگزارکننده درآورند و سپس آن نهاد، جوایز را از مال خود تهیه کند. در هر حال، با توجه به رضایت شرکت‌کنندگان، فرد برنده می‌تواند از جایزه استفاده نماید. ضمن اینکه برخی از فقها این نوع مسابقه را عرفاً از موارد شرط‌بندی و قمار خارج دانسته و بر آن ایراد شرعی نمی‌گیرند. حضرت آیت الله العظمی خامنه‌ای (مد ظله العالی): اگر اصل پول را از اعضاء به عنوان حق الزحمه و شرط شرکت در مسابقه دریافت کنند و بعد از مالکیت، با مال خود جایزه بدهند مانعی ندارد. حضرت آیت الله العظمی شبیری زنجانی (مد ظله العالی): این کار جایز نیست. حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (مد ظله العالی): این کار اشکال شرعی دارد؛ هر چند همه راضی باشند./پرسمان دینی 🇮🇷 @roshangarii1
🔴 برخی اعتقاد دارند که امام زمان(عج) افراد را گردن می‌زند! 🌀اینکه در برخی روایات مطرح می‌شود حضرت مهدی(عج) با ظهور خواهند کرد، باعث شده تا برای بسیاری از افراد این سوال مطرح شود که آیا امام زمان(ع) گناهکاران را از بین خواهد برد؟ باید گفت پشت پرده‌ی ترویج این تفکر توطئه‌ای وجود دارد و می‌خواهند افکار عمومی را نسبت به منجی عالم بشریت تخریب نمایند. این توطئه پیامدهایی را به دنبال دارد و آن و انتظار زدایی است، یعنی جامعه‌ای اگر معتقد شد که امام زمان(ع) قرار است بیاید تا هر کسی را که مرتکب گناه و ترک اولی شده گردن بزند، پس آمدنش توجیه ندارد و کسی نباید منتظر حضرت مهدی(عج) باشد و با این تفکر اصل انتظار که افضل اعمال است، از بین می‌رود. امام زمان(عج) ظهور نمی‌کنند تا گردن گناهکاران را بزنند چرا که اگر قرار بود کسی که گناه انجام داده توسط حجت خدا بر روی زمین مجازات شود، (ص) برای انجام این کار اولویت داشت و مسئله دوم آن است که اگر امام(ع) بخواهد چنین کاری انجام بدهد، پس چرا خداوند متعال روز را قرار داده است؟ اگر منجی عالم بشریت بخواهد افراد گنه‌کار را نابود کند پس چرا خداوند را تا زمان مرگ قرار داده است؟ وظیفه امام زمان(ع) آن است که ناامید را امیدوار کند، یعنی دست گناهکاران را بگیرد و راه درست را نشان بدهد و این عمل تنها برای شیعیان نیست بلکه همه و را شامل می‌شود. ♦️درمورد روایاتی که مربوط به جنگ حضرت مهدی(عج) است باید گفت امام زمان(عج) با گناهکاران نمی‌جنگند چرا که ایشان آمده‌اند تا راه راست را به آن‌ها نشان دهند ولی با کسانی که در قرآن از آن‌ها به عنوان «فاسقین» و "کفار" و افرادی که حجت خدا را دیدند و نپذیرفتند و آن را باطل خواندند نام برده شده، به بر می‌خیزند./نادرستهای منتسب به دین
نهج البلاغه/نامه۳۵-به عبدالله بن عباس 🍂علل سقوط مصر 🌺پس از ياد خدا و درود! 🌾همانا مصر سقوط كرد، و فرماندارش محمد بن ابي بكر (كه خدا او را رحمت كند) شهيد گرديد، در پيشگاه خداوند، او را فرزندي خيرخواه، و كارگزاري كوشا، و شمشيري برنده، و ستوني باز دارنده مي شماريم، همواره مردم را براي پيوستن به او برانگيختم، و فرمان دادم تا قبل از اين حوادث ناگوار به ياريش بشتابند، مردم را نهان و آشكار، از آغاز تا انجام فرا خواندم، عده اي با ناخوشايندي آمدند، و برخي به دروغ بهانه آوردند، و بعضي خوار و ذليل بر جاي ماندند. از خدا مي خواهم به زودي مرا از اين مردم نجات دهد. به خدا سوگند اگر در پيكار با دشمن، آرزوي من شهادت نبود، و خود را براي مرگ آماده نكرده بودم، دوست مي داشتم حتي يك روز با اين مردم نباشم، و هرگز ديدارشان نكنم. 🇮🇷کانال https://eitaa.com/roshangarii1
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
خاطرات برادر آزاده👇 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 0⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه هنوز سیر خواب نرفته بودم
🍂🍂خاطرات برادر آزاده⬇️ 🔻ملاصالح قاری 1⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه یک روز باشگفتی وقتی با زندانیان در حیاط هواخوری می کردیم، ناگهان کسی را دیدم که باورم نمیشد سروکارش به زندان بیفتد: علی بنی سعیدی، همان جاسوس ساواکی و کارمند شرکت نفت، از دوستان هم محله ام. به طرفش رفتم و او را در آغوش کشیدم و سر و رویش را غرق بوسه کردم خوشحال از دیدنش، خندان گفتم: - انت وین، اهنا وين؟ شنو تسوي هنا؟ ( تو کجا اینجا کجا؟! اینجا چکار میکنی؟) - هیچی، با یک اتهام الکی آوردند. از هر کسی خوششان نیاید یک تهمت سیاسی به او می زنند و می فرستندش ناکجاآباد! تو اینجا چکار میکنی؟ . سری تکان دادم و به سر بی مویم دستی کشیدم و به گوشه ای خیره شدم: - یک لقمه حرام خور من را به ساواک فروخت. بنی سعیدی گفت: - تهمت زدن خیلی راحت شده. چقدر برایت بریدند؟ - پانزده سال! - یا علی! پانزده سال؟! چطوری میخواهی بگذرانیش؟ خندهای کردم و گفتم: - سخت است. اما دست برنمیدارم. اینجا تلافی می کنم و تلخی روزهایم را جبران میکنم. کنجکاو پرسید: - چطوری؟! - آنهایی که جرمشان خلاف است، هدایتشان می کنم تا افکارشان را عوض کنند و راه مبارزه را یادشان میدهم. وادارشان می کنم مطالعه کنند؛ به آنها کتاب برای مطالعه معرفی می کنم و برایشان جلسه می گذارم. چند نفر به طرفم آمدند و گفتن: - آقا صالح! وقت درس شده. بنی سعیدی هاج و واج نگاهی به آنها کرد و گفت: - چه درسی؟ نگاهش کردم و گفتم: - برایشان حرف میزنم، مسئله می گویم و درباره مسائل عقیدتی و دینی حرف می زنم. _ می خواهی تو هم بیا شرکت کن. بنی سعیدی خوشحال گفت: - دیگر رهایت نمی کنم. بعد از آن روز و تا دو ماه بعد، بنی سعیدی به ظاهر شیفته ام شده بود و بیشتر وقتش را با من سپری می کرد. از کوچکترین فرصت استفاده می کرد و در کنار من و شاگردانم می نشست و به حرف هایم گوش می داد. هر وقت آزادی کسی فرا می رسید و از او مطمئن میشدم که اهل مبارزه با رژیم شده است، نامه ای به او میدادم و به مبارزانی که در خارج از مرزها، ضد رژیم فعالیت داشتند، معرفی اش می کردم. 🇮🇷 @roshangarii1
📚نهج البلاغه/خطبه۳۴-پيكار با مردم شام 🍃نكوهش از سستي و نافرماني كوفيان نفرين بر شما كوفيان! كه از فراواني سرزنش شما خسته شدم، آيا بجاي زندگي جاويدان قيامت به زندگي زودگذر دنيا رضايت داديد؟ و بجاي عزت و سربلندي، بدبختي و ذلت را انتخاب كرديد؟ شما را به جهاد با دشمنتان دعوت مي كنم، چشمتان از ترس در كاسه مي گردد، گويا ترس از مرگ عقل شما را ربوده و چون انسانهاي مست از خود بيگانه شده، حيران و سرگردانيد، گويا عقلهاي خود را از دست داده و درك نمي كنيد، من ديگر هيچگاه به شما اطمينان ندارم، و شما را پشتوانه خود نمي پندارم، شما ياران شرافتمندي نيستيد كه كسي به سوي شما دست دراز كند. به شتران بي ساربان مي مانيد كه هرگاه از يك طرف جمع آوري گرديد، از سوي ديگر پراكنده مي شويد. 🌿علل عقب ماندگي مردم كوفه به خدا سوگند! شما بد وسيله اي براي افروختن آتش جنگ هستيد شما را فريب مي دهند اما فريب دادن نمي دانيد، سرزمين شما را پياپي مي گيرند و شما پروا نداريد، چشم دشمن براي حمله شما خواب ندارد ولي شما در غفلت بسر مي بريد، به خدا سوگند! شكست براي كساني است كه دست از ياري يكديگر مي كشند، سوگند به خدا! اگر جنگ سخت درگير شود و حرارت و سوزش مرگ شما را در بر گيرد، از اطراف فرزند ابوطالب، همانند جدا شدن سر از تن، جدا و پراكنده مي شويد. به خدا سوگند! كسي كه دشمن را بر جان خويش مسلط گرداند كه گوشتش را بخورد، و استخوانش را بشكند، و پوستش را جدا سازد، عجز و ناتواني او بسيار بزرگ و قلب او بسيار كوچك و ناتوان است. تو اگر مي خواهي اينگونه باش، اما من، به خدا سوگند از پاي ننشينم و قبل از آنكه دشمن فرصت يابد با شمشير آب ديده چنان ضربه اي بر پيكر او وارد سازم كه ريزه هاي استخوان سرش را بپراكند، و بازوها و قدمهايش جدا گردد و از آن پس خدا هر چه خواهد انجام دهد. 🍃حقوق متقابل مردم و رهبري اي مردم، مرا بر شما و شما را بر من حقي واجب شده است، حق شما بر من، آنكه از خيرخواهي شما دريغ نورزم و بيت المال را ميان شما عادلانه تقسيم كنم، و شما را آموزش دهم تا بي سواد و نادان نباشيد، و شما را تربيت كنم تا راه و رسم زندگي را بدانيد، و اما حق من بر شما اين است كه با من وفادار باشيد، و در آشكار و نهان خيرخواهي كنيد، هرگاه شما را فرا خواندم اجابت نماييد و فرمان دادم اطاعت كنيد. 🇮🇷کانال ⬇️⬇️ https://eitaa.com/roshangarii1
#صبحها #دعای_عهد_با #امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه
❁﷽❁ 🌷وَظَلَّلْنَا عَلَيْكُمُ الْغَمَامَ وَأَنزَلْنَا عَلَيْكُمُ الْمَنَّ وَالسَّلْوَي كُلُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاكُمْ وَمَا ظَلَمُونَا وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ  بقره(57) 🌹و ابر را بر شما سايبان ساختيم و «منّ» و «سَلوى » بر شما نازل كرديم (و گفتيم:) از نعمت هاى پاكيزه اى كه به شما روزى داديم بخوريد، (ولى شما با بهانه جويى هاى خود، كفران نعمت كرديد. بدانيد كه) آنها به ما ستم نكردند، بلكه به خودشان ستم نمودند. 🌿نکات تفسیری: پس از نجات بنى اسرائيل از سلطه ى فرعون، به آنان دستور داده شد كه وارد سرزمين فلسطين شوند. آنها به بهانه ى اينكه در آنجا افراد ستمگرى هستند، سرپيچى كرده و به موسى گفتند: با خدايت به جنگ آنان برو، ما همين جا نشسته ايم. قهر خداوند آنها را فراگرفت و مدّت چهل سال در بيابانِ «تيه» ماندگار شدند، ولى خداوند در آنجا نيز براى آنان ابرها را چون سايه بان قرار داد و دو نوع غذاى طبيعى و گوارا به نام هاى مَنّ و سَلوى ، در دسترس آنان گذاشت. «غَمام» به ابر بى باران گفته مى شود كه فقط سايه ايجاد مى كند، ابرهاى باران دار را «سحاب»، «غيم» و«مزن» مى گويند. «مَنّ»، به شيره ى مخصوص درختان كه چون قطره بر روى آنها مى نشيند، گفته مى شود كه همان صَمغ است وبرخى به معنى عسل وقارچ گرفته اند. «سَلوى» به پرندگانى مخصوص كه شبيه كبوترند مى گويند 📜پیام آیه: - ابر و باد و باران، به فرمان خداوند هستند. «ظلّلنا عليكم الغمام» - رازق بودن خداوند، محدود به شرائط خاصّى نيست. در بيابان بى آب و علف هم، رزق طبيعى مى فرستد. «وانزلنا عليكم المنّ والسّلوى» - خداوند، رزق انسان را از حلال و پاكيزه مقدّر كرده است. «طيّبات ما رزقناكم» - تخلّف از فرامين الهى، ظلم بر خويشتن است. «انفسهم يظلمون منبع:تفسیر نور 🌷 اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن🌷 ✨اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم✨ 🌷🌷
🔹و درود خدا بر او فرمود: 🍃قناعت ثروتي است كه پايان نمي پذيرد. 📚نهج البلاغه/حکمت۵۷
📸تحفه جدید آمریکایی‌ها برای حقوق بشر: نگهداری مهاجران در قفس! 🔹تصاویر تازه‌ای که نشان می‌دهد دولت آمریکا مهاجران بازداشت‌شده در مرزهای این کشور را در قفس‌های بزرگ نگهداری می‌کند ارمغان تازه این کشور برای حقوق بشر دنیا است. fna.ir/bmpz2t @roshangarii1
📚🔹نهج البلاغه/نامه۳۶-به عقيل 🌹آمادگي رزمي امام (ع) (نامه در جواب نامه برادرش عقیل نوشته شده) 🍃لشكري انبوه از مسلمانان را به سوي بسر بن ارطاه (كه به يمن يورش برد) فرستادم، هنگامي كه اين خبر به او رسيد، دامن برچيد و فرار كرد، و پشيمان بازگشت، اما در سر راه به او رسيدند و اين به هنگام غروب آفتاب بود، لحظه اي نبرد كردند، گويا ساعتي بيش نبود، كه بي رمق با دشواري جان خويش از ميدان نبرد بيرون برد. 🌿🌷برادر! قريش را بگذار تا در گمراهي بتازند، و در جدايي سرگردان باشند، و با سركشي و دشمني زندگي كنند، همانا آنان در جنگ با من متحد شدند آنگونه كه پيش از من در نبرد با رسول خدا (ص) هماهنگ بودند، خدا قريش را به كيفر زشتي هايشان عذاب كند، آنها پيوند خويشاوندي مرا بريدند، و حكومت فرزند مادرم (پيامبر (ص)) را از من ربودند. 🔹اعلام مواضع قاطعانه در جنگ 🌿🌹اما آنچه را كه از تداوم جنگ پرسيدي، و راي مرا خواستي بداني، همانا راي من پيكار با پيمان شكنان است تا آنگاه كه خدا را ملاقات كنم، نه فراواني مردم مرا توانمند مي كند، و نه پراكندگي آنان مرا هراسناك مي سازد، هرگز گمان نكني مرا توانمند مي كند، و نه پراكندگي آنان مرا هراسناك مي سازد، هرگز گمان نكني كه فرزند پدرت، اگر مردم او را رها كنند، خود را زار و فروتن خواهد داشت، و يا در برابر ستم سست مي شود، و يا مهار اختيار خود را به دست هركسي مي سپارد، و يا از دستور هر كسي اطاعت مي كند، بلكه تصميم من آنگونه است كه آن شاعر قبيله بني سليم سروده: (اگر از من بپرسي چگونه اي؟ همانا من در برابر مشكلات روزگار شكيبا هستم. بر من دشوار است كه مرا با چهره اي اندوهناك بنگرند، تا دشمن سرزنش كند و دوست ناراحت شود.)
⛔نباید نگاه مجلس به توانایی‌ها و ظرفیت‌های ملی مأیوسانه باشد 🔻رهبر انقلاب: امام فرمودند «مجلس عصاره‌ی همه‌ی فضائل ملت است». دقت کنید، نگفتند عصاره‌ی همه‌ی خصلت‌های ملت. 🔹️مجلس نباید نماد «تردید»، «خودکم‌بینی»، «یأس»، «ناامیدی» و «عدم توجه به مسائل کشور» باشد. مجلس نباید نگاهش به توانایی‌ها و ظرفیت‌های ملی مأیوسانه باشد. 🔹️این ملت در تاریخ، نماد ایمان، علم، اعتمادبه‌نفس، افتخار به داشته‌های خود و نماد پایداری بوده است. البته متأسفم که مطالعه‌ی تاریخ در میان جوانان ما کم است. 🔹️سلجوقی‌ها که به ایران تهاجم کردند نه‌فقط در تمدن ایرانی هضم شدند، بلکه ناچار، به مروجان و مبلغان فرهنگ ایرانی تبدیل شدند. مغول‌ها هم نتوانستند فرهنگ و تمدن و نیاز خود را به ما تحمیل کنند. 🔹️در دوره‌ی ما هم ۴۰ سال است که سخت‌ترین دشمنی‌ها با ملت ایران می‌شود، هر کاری توانسته‌اند کرده‌اند: از جنگ، تحریم و توطئه‌ی امنیتی. 🔹️حالا این ملت را با قبل از انقلاب مقایسه کنید؛ اقتدار و عظمت این ملت، پیشرفت و علم این ملت، حضور این ملت در عرصه‌های بین‌المللی را ببینید. 🔺️شما عصاره‌ی فضائل این ملتید. پس بدانید که چه‌کار باید بکنید. ۹۷/۳/۳۰
🖼 | ۳۰ خرداد ۱۳۷۳، سالروز انفجار بمب در حرم مطهر رضوی به دست منافقین کوردل
🔸گوشه ای از جنایاتی که عربستان بر سر کودکان یمنی می آورد در هیا هوی جام جهانی 2018 🔹برای رهایی مردم مظلوم یمن از دست دشمنان اسلام
📚نهج البلاغه/خطبه۳۵-بعد از حكميت 🌹ضرورت ستايش پروردگار 🍃🌷خدا را سپاس! 🌹 هر چند كه روزگار دشواريهاي فراوان و حوادثي بزرگ پديد آورد و شهادت مي دهم جز خداي يگانه و بي مانند خدايي نباشد و جز او معبودي نيست، و گواهي مي دهم محمد (ص) بنده و فرستاده اوست. 🌿علل شكست كوفيان پس از حمد و ستايش خدا! بدانيد كه نافرماني از دستور نصيحت كننده مهربان دانا و باتجربه، مايه حسرت و سرگرداني و سرانجامش پشيماني است، من راي و فرمان خود را نسبت به حكميت به شما گفتم، و نظر خالص خود را در اختيار شما گذاردم. (اي كاش كه از قصير پسر سعد اطاعت مي شد) ولي شما همانند مخالفاني ستمكار، و پيمان شكناني نافرمان، از پذيرش آن سر باز زديد، تا آنجا كه نصيحت كننده در پند دادن به ترديد افتاد، و از پند دادن خودداري كرد، داستان من و شما چنان است كه برادر هوازني سروده است: (در سرزمين منعرج، دستور لازم را دادم اما نپذيرفتند، كه فردا سزاي سركشي خود را چشيدند).
🌸 قرآن و نهج البلاغه 🌸🍃
🍂🍂خاطرات برادر آزاده⬇️ 🔻ملاصالح قاری 1⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه یک روز باشگفتی وقتی با ز
خاطرات برادر آزاده ⬇️ 🍂🍂 🔻ملاصالح قاری 2⃣1⃣ 👈 بخش اول: مبارزه و زندان شاه صبح یکی از روزهای پاییزی بود. از سالنی که در آن با نوارهای نایلونی صنایع دستی درست می کردند، به سلولم برمی گشتم. شلاقی را که بافته بودم توی دست گرفته بودم و داخل سلول رفتم. چند دقیقه بعد بنی سعیدی که تبرئه و آزاد شده بود، برای خداحافظی به سلولم آمد و کنارم نشست. خوشحال از فرصت استفاده کردم و نامه ای برای گروه مبارزان خارج از مرزها نوشتم و امضا کردم و ضمن نامه، بنی سعیدی را برای ادامه مبارزه با رژیم به آنها معرفی کردم. کاغذ را لوله کردم و خیلی ماهرانه درون لوله شلاق فرو بردم و آن را به عنوان هدیه به بنی سعیدی دادم و تا در خروجی بند بدرقه اش کردم. هنوز چند دقیقه از برگشتنم به سلول نمی گذشت که با صدای باز شدن در بند و قدمهایی که به سرعت نزدیک می شدند، خشکم زد. زندانیان همه به ورودی نگاه می کردند. ناگهان چند مأمور وارد سلول شدند. به من حمله ور شدند و من را به باد مشت و لگد گرفتند. همه شگفت زده بودند و با نگرانی به من که زیر مشت و لگدشان اعتراض می کردم، نگاه می کردند. یکی از مأموران به من سیلی می زد و فریاد می کشید و فحش مادر و خواهر میداد: - در زندان هم دست از کارهایت برنمی داری؟! از ضربات باتوم به خودم می پیچیدم و فریاد میزدم: - من کاری نکردم! چرا میزنید؟ مأمور در جوابم فریاد زد: - کاری نکرده ای؟ پس این نامه چیست؟! در برابر چشمان گردشده از تعجب من و دیگر زندانیان، از لوله دسته شلاق، نامه را بیرون کشید. زبانم بند آمده بود. رنگم پریده و قلبم به شدت میزد. مرگ را روبه رویم میدیدم. بنی سعیدی بیرون ایستاده بود. سرکی کشید و یک لحظه او را دیدم. باورم نمی شد که نفوذی ساواک باشد. انگار برق سه فاز من را گرفته بود. خشکم زده بود. خیره و با تعجب نگاهش می کردم. حتی صدای مأمورانی را که به من بد و بیراه می گفتند، نمی شنیدم. صدای بلندی در ذهنم می پیچید: - نکند لو رفتنم در دو سال پیش هم کار این خائن بود؟ مأموران با کتک کاری من را از سلول به انفرادی بردند. آن قدر از این حرکت بنی سعیدی شوکه شده بودم که شدت ضربات را حس نمی کردم. برایم مسلم شده بود که دستگیری ام در دو سال پیش، کار این نامرد در لباس دوست بوده است. فریادی زدم که بنی سعیدی شنید: - ولك ليش خنت بيه، یا خائن ا(چرا به من خیانت کردی خائن)