قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح حکمت های نهجالبلاغه ✅حکمت ۷۱ ✅کم گویی،نشانه عقل است 🔹امام(علیه السل
✨﴾﷽﴿✨
⬇️ادامه ترجمه و شرح حکمت های نهجالبلاغه
✅حکمت۷۲
⚠️بیداد روزگار
💡امام(علیه السلام) در این کلام حکمت آمیز و بیدارگر، آثار گذشت روزگار را در وجود انسان ها بیان مى دارد و مى فرماید: «روزگار، بدن ها را کهنه و آرزوها را نو مى سازد مرگ را نزدیک و خواسته ها را دور مى کند. کسى که (تلاش کند و) به مواهب آن برسد سخت خسته مى شود و کسى که (بعد از تلاش) به آن نرسد رنج مى برد»; (الدَّهْرُ یُخْلِقُ الاَْبْدَانَ، وَیُجَدِّدُ الاْمَالَ، وَیُقَرِّبُ الْمَنِیَّةَ، وَیُبَاعِدُ الاُْمْنِیَّةَ: مَنْ ظَفِرَ بِهِ نَصِبَ، وَمَنْ فَاتَهُ تَعِبَ).
💡امام(علیه السلام) در این چند جمله کوتاه و پر معنا چند نکته مهم را یادآورد مى شود
1⃣ نخست این که گذشت روزگار بدن ها را کهنه و فرسوده مى کند و این از واضحات است که بسیارى از مردم به آن توجه ندارند; هر سال و ماه، بلکه هر روز و ساعتى که بر انسان مى گذرد، بخشى از قوا و نیروهاى خود را از دست مى دهد. درست مانند لباسى که بر اثر مرور زمان کهنه و پوسیده مى شود و هیچ گونه استثنایى در آن نیست، بنابراین باید کوشید در مقابل آنچه از دست مى رود چیزى به دست آورد تا گرفتار خسران نشود. آیات شریفه (وَالْعَصرِ * إنَّ الاْنْسَانَ لَفِى خُسْر) نیز به همین معنا اشاره دارد.
2⃣در دومین نکته مى فرماید: «گذشت روزگار آرزوها را نو مى کند» این مطلب به تجربه ثابت شده که حرص بزرگسالان بر جمع مال و به دست آوردن مقام از جوانان بیشتر است و شاید دلیل آن این باشد که انسان هر چه خود را به مرگ نزدیک تر مى بیند احساس مى کند وقت کمترى براى رسیدن به آرزوها در اختیار دارد. به عکس جوانان فکر مى کنند وقت طولانى براى رسیدن به آرزوها دارند.
💡در حدیث معروف نبوى مى خوانیم: «یَشیبُ ابْنُ آدَمَ وَیَشُبُّ فیهِ خِصْلَتانِ; انسان پیر مى شود ولى دو صفت در او جوان خواهد شد: حرص و آرزوهاى دور و دراز».(1)آدمى پیر چو شد حرص جوان مى گردد *** خواب در وقت سحرگاه گران مى گردد
3⃣.4⃣در سومین و چهارمین نکته به نزدیک شدن انسان به مرگ و فاصله گرفتن از خواسته ها اشاره مى کند. فاعل این دو فعل همان «دهر» و گذشت روزگار است زیرا عمر انسان به هر حال محدود است و سرمایه اى است که با گذشت زمان تدریجاً نقصان مى پذیرد و به همان نسبت، انسان از خواسته هایش دور مى شود چون زمان کوتاه ترى براى رسیدن به خواسته ها در اختیار دارد. اضافه بر این نیروهاى او هم رو به ضعف و کاستى مى رود و این عامل دیگرى است که او را از خواسته هایش دور مى سازد.
🔹گرچه «آمال» و «اُمنیّه» هر دو معناى قریب به یکدیگر دارند و به معناى آرزوها و خواسته هاست; ولى به نظر مى رسد «آمال» بیشتر در مورد آرزوهاى دست یافتنى و «اُمنیّه» در مورد آرزوهاى دست نیافتنى به کار مى رود، هرچند گاه در غیر این مورد نیز استفاده مى شود.
بنابراین جمله «یُجَدِّدُ الاْمالَ» اشاره به این است که انسان هر روز آرزوى تازه اى براى خود پیدا مى کند و براى رسیدن به آن مشغول تلاش مى شود و هر روز خواسته هاى او بر اثر گذشت زمان از دسترس وى دورتر مى شود.
5⃣.6⃣سپس امام(علیه السلام) به پنجمین و ششمین نکته اشاره فرموده و کسانى را که به خواسته هاى دنیوى خود مى رسند گرفتار خستگى و آنان راکه به آن نمى رسند گرفتار درد و رنج معرفى مى کند و مفهوم آن این است که نه آنها که بر خواسته هاى دنیوى خود پیروز مى شوند آرامش و راحتى دارند و نه آنان که ناکام مى مانند، زیرا همان گونه که به دست آوردن مواهب مادى با مشکلاتى روبروست، نگه داشتن آن مشکلات بیشترى را در پى دارد.ضمیر در «به» گرچه ظاهراً به «دهر» (روزگار) باز مى گردد; ولى از آنجا که پیروزى به روزگار معنا ندارد، منظور از آن همان مواهب دنیاست و قرینه آن جمله هاى «ظَفِرَ» و «فاتَ» است.
✅دقت در نکات حکمت هاى بالا کافى است انسان را به موقعیت خود در زندگى دنیا آشنا سازد و از هر گونه زیادى روى و خیال پردازى و غفلت باز دارد و به تلاش درباره فراهم ساختن زاد و توشه آخرت توجه دهد.
✔️این نکته نیز شایان دقت است که «دهر» در اصل و ریشه لغت به معناى غلبه است; و از آنجا که زمان بر هر کس و هر چیز غلبه پیدا مى کند، آن را دهر نامیده اند، بنابراین دهر همان گذشت شب و روز و سال و ماه است و گاه (مانند آنچه در ذیل کلام حکمت آمیز بالا آمد) به معناى مواهب دنیا آمده است.
ادامه⏬
⏬
⏬
⤴️💡در حدیثى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) مى خوانیم که مى فرمود: دهر سه روز است و تو در میان این سه روز قرار گرفته اى: روزى که گذشت و آنچه در آن بودى که هرگز باز نمى گردد. اگر در آن روز عمل نیکى انجام داده اى از گذشتن آن غمگین نخواهى شد و از رفتن به استقبال آینده خوشحال خواهى بود و اگر کوتاهى و تقصیر در آن کرده اى از رفتنش شدیدا غمگین مى شوى و از کوتاهى خود حسرت مى خورى. روز دیگر همان است که تو امروز در آن از صبحگاهان آغاز کرده اى و نمى دانى به آخر مى رسانى یا نه و اگر آن را به آخر برسانى نمى دانى آیا بهره تو در آن همان کوتاهى و تقصیر همانند روز گذشته است یا نه. و روز سوم روزى است که در انتظار آن هستى و باز نمى دانى آیا در آن کوتاهى خواهى کرد یا نه (و هرگز نمى دانى آن را درک خواهى نمود یا نه) بنابراین آنچه را که الان در آن هستى غنیمت بشمار و فکر کن که غیر از امروز و امشب را در اختیار ندارى.(2)
🔹ابن ابى الحدید در شرح نهج البلاغه خود در اینجا اشعارى را آورده و نام شاعرش را ذکر نکرده است; اشعارى بسیار گویا و بیدار کننده که ذیلاً به چند بیت آن اشاره مى شود:
کَأنَّکَ لَمْ تَسْمَعْ بِأخْبارِ مَنْ مَضى * وَلَمْ تَرَ بِالْباقینَ ما صَنَعَ الدَّهْرُ
فَإنْ کُنْتَ لا تَدْرى فَتِلْکَ دِیارُهُمْ * عَفاها مَحالُ الرّیحِ بَعْدَکَ وَالْقَطْرُ
وَهَلْ أبْصَرَتْ عَیْناکَ حَیّاً بِمَنْزِل * عَلَى الدَّهِرِ إلاّ بِالْعَراءِ لَهُ قَبْرٌ
فَلا تَحْسَبَنَّ الْوَفْرَ مالاً جَمَعْتَهُ * وَلکِنْ ما قَدَّمْتَ مِنْ صالِح وَفْرٌ
مَضى جامِعُوا الاْمْوال لَمْ یَتَزَوَّدُوا * سِوَى الْفَقْرَ یا بُؤسى لِمَنْ زادَهُ الْفَقْرُ
فَحَتّامَ لا تَصْحُو وَقَدْ قَرُبَ الْمَدى * وَحتّامَ لا یَنْجابُ عَنْ قَلْبِکَ السُّکرُ
✅گویا اخبار پیشینیان را نشنیده اى و گویا ندیده اى که روزگار با آنان که باقى ماندند، چه مى کند.
اگر نمى دانى این خانه ها و کاخ هاى آنهاست که ورزش بادها گرد و غبار کهنگى بر آن پاشیده و باران ها بر آن باریده و فرسوده ساخته است.
آیا هرگز چشم تو انسان زنده اى را دیده است که از گردش روزگار کنار برود جز این که زمانه قبرى براى او در بیابان فراهم خواهد ساخت؟
🔹گمان نکن اموالى را که جمع کرده اى چیز پرارزشى است، بلکه اعمال صالحى را که از پیش فرستاده اى پر ارزش است.
🔹گردآورندگان اموال رفتند و زاد و توشه اى جز فقر با خود نبردند واى به حال کسى که زاد و توشه اش فقر باشد.
⚠️تا کى بیدار نمى شوى هنگام رفتن نزدیک شده و تا کى مستى شهوات از قلب تو خارج نمى شود(3). (4)
پی نوشت:(1). بحارالانوار، ج 70، ص 22.
(2). کافى، ج 2، ص 453، ح 1. (با تلخیص)
(3). شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 18، ص 218.
(4). سند گفتار حکیمانه: نویسنده کتاب مصادر مى گوید: آمدى این کلام حکمت آمیز را در غررالحکم با تفاوت هاى متعددى ذکر کرده که نشان مى دهد مصدر دیگرى در اختیار داشته، ابن جوزى نیز در کتاب تذکره آن را با تفاوت مختصرى آورده است. (مصادر نهج البلاغه، ج 4، ص 57).
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ شرعی
❓آيا بلند كردن ناخن توسط بانوان اشكال دارد؟
🔹نظر آيت الله خامنه ای: صرف بلند گذاشتن ناخن اشكالي ندارد. در روايات توصيه شده كه خانم ها اندكي از ناخن خود را بلند نگه داند و آقايان ناخن را كوتاه نمايند.
💡در روایتی از پيامبر گرامي اسلام (صلي الله عليه و آله و سلم) رسيده است: «قال للرجال قُصُّوا اظافیرکم و للنساء اُتْرُکْنَ فانه اَزْینْ لَکُنَّ؛[كافي۶-۴۹۲] به مردان فرمود: ناخنهای خود را کوتاه کنید و به زنان فرمود: ناخنهای خود را بلند نگه دارید که بری شما زیباتر است». البته به شرطی که ناخن بلند خانم انگشت نما و غیر متعارف نباشد، در این صورت باید از دید نامحرم پوشاند.
🔹آیت الله هادوی تهرانی: اشکالی ندارد
بلند گذاشتن بیش از حد ناخن های دست که علاوه بر منافات داشتن با اصول بهداشتی، نوعی تقلید از بیگانگان محسوب می گردد، چه صورت دارد؟
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی: عنوان تقلید از بیگانگان و تشبه به آنها جایز نیست.
🔹حضرت آیت الله فاضل لنکرانی: بر مؤمنین شایسته نیست که از فرهنگ بیگانگان تقلید کرده یا اصول بهداشتی را نادیده بگیرند. اگر تشبّه به کفار باشد، اشکال دارد.
🔹حضرت آیت الله بهجت: خوب نیست.
🔹حضرت آیت الله تبریزی: بلند گذاشتن ناخن برای مردان مکروه است و اگر زیر ناخن مقداری چرک جمع شود که مانع وصول آب شود، برای وضو و غسل اشکال دارد.
❓اگر ناخنهای انگشتان دست یک خانم (بدون اینکه تزئین شده باشد) بلند باشد آیا باید از نامحرم پوشیده شود ؟
🔹آیت الله العظمی سیستانی: لازم نیست
🔹حجت الاسلام فلاح زاده: (کارشناس مسائل فقهی منطبق با فتاوای حضرت آیتاللهالعظمی خامنهای) بلند بودن ناخن خانمها اشکال ندارد اما به شرط اینکه غیرمتعارف نباشد که انگشتنما شوند؛ به هر حال اگر زینت محسوب شود باید از نگاه نامحرم بپوشانند.
❓حکم بلند بودن ناخن در وضو چیست؟
✅ اگر ناخن از حدّ معمول بلندتر باشد و زير آن مقدارى که از حدّ معمول بلندتر است چرکى باشد که مانع رسيدن آب به ناخن است، بايد برطرف کند و اگر ناخن بلند نباشد، چرک زير آن مانعى ندارد.
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی
❓صداقت خداوند چگونه اثبات میشود، تا بر ما مشخص میشود که آنچه در قرآن نازل شده، حقیقت است؟
✅پاسخ: سخن گفتن خداوند از شؤون ربوبیت الهی و تدبیر جهان و انسان و بر اساس علم و حکمت و به منظور هدایت مخلوقات و فراهم نمودن وسیله شناخت صحیح، برای مخاطبان است. اگر فرض کنیم که ممکن است برخی از گفتههای وی، مخالف با واقع و حقیقت باشد، نمی توان بر آنها اعتماد کرد و این مطلب، خلاف حکمت الهی است که میخواهد انسانها بر گفتههای او اعتماد و تکیه کرده، راه صلاح و اصلاح را در پیش گیرند. بنابراین از آن جا که لازمه کذب، اعتماد نداشتن به سخنان خداوند است و این با غرض و حکمت الهی - که هدایت مخلوقات و فراهم ساختن وسیله شناخت صحیح برای آنان است - ناسازگار میباشد، لذا تمام گفتارهای خداوند متعال، راست خواهد بود. [۱]
علاوه بر آن، «کذب» صفتی زشت و بیان کننده نوعی نقص و احتیاج در گوینده آن است، که این موارد از ساحت مقام ربوبی به دور میباشد؛ چرا که اولا: خداوند، متصف به صفات ناپسند نیست؛ بلکه چنین صفاتی از او سلب میشود، ثانیا: نقص و احتیاجی در خداوند نیست تا - نعوذ بالله -گفتاری کذب از او صادر گردد؛ بلکه از آن جا که هر صفت کمالیه و نیکویی، در خداوند به طور کامل وجود دارد، صادق ترین گویندهها خداوند متعال است، چنان که خود نیز به این حقیقت در این آیه شریفه اشاره فرموده است: «و می دانیم که حق تعالی، وجود و واقعیت محض است، از این رو عدم و امور عدمی در او راه ندارد. از سوی دیگر ثابت شده که کمال مساوی وجود است و عدم منشا نقص است. پس میتوان گفت که ذات حق، کمال واقعی را داراست؛ زیرا کمال واقعی، آن است که به وجود و واقعیت برگردد و چون ذات حق، وجود محض است پس کمال محض نیز میباشد. به بیان دیگر چون ذات احدیت، وجود محض است و هیچ گونه تعین و محدودیتی ندارد (مانند ما موجودات امکانی)، بنابراین جمیع شؤون و از جمله کمالات برتر و اعلا و مطلق در ذات او صدق میکند. از این رو هیچ گاه ذات مقدس او، به صفاتی که کمال نبوده، بلکه نقص است، متصف نخواهد شد. او به جهل، ضعف، ظلمت، کذب و... که همگی ضد کمال است - متصف نخواهد شد؛ بلکه صفات کمالیه چون: علم، صدق، قدرت، حیات و... به نحوی برتر بر او صدق میکند. [۱] لذا خداوند باید صادق ترین گوینده باشد که اگر چیزی غیر از این تصور کنیم با صفات کمالی او مخالف است.
----------
[۱]: ر. ک: علامه طباطبایی، اصول و روش رئالیسم ج ۵، ص ۱۳۲.
@Nahjolbalaghe2
#تلنگر🌱
وقتی که خشمگین شدی به جایِ اینکه اخم کنی😠لبخند بزن😊 ببین چقدر باعث میشه که شخص ِ مقابل از حسن اخلاقت لذت ببره 🤗 با اینکه حق با خودتِ
در روایات داریم که هر بنده بعد از غضب بتونه خودش رو کنترل کنه خدا آرامش و ایمان به او عطا میکند:)🌱
💎پنج علت نمازهای روزانه از زبان
#پیامبر_اکرم (صلےاللهعلیهوآله) :
🔹چرا نماز صبح مۍخوانیم؟
«صبح آغاز فعالیت شیطان است هرکه در آن ساعت نماز بگذارد و خود را در معرض نسیم الهی قرار دهد از شر شیطان در امان مےماند.»
🔹چرا نماز ظهر میخوانیم؟
ظهر، همه عالم تسبیح خدا مےگویند زشت است که امت من تسبیح خدانگوید. و نیز ظهر وقت به جهنم رفتن جهنمیان است لذا هر که در این ساعت مشغول عبادت شود از جهنم بیمه مےشود.
🔹چرا نماز عصر مۍخوانیم؟
«عصر زمان خطای آدم و حواست و ما ملزم شدیم در این ساعت نماز بخوانیم و بگوییم ما تابع دستور خداییم.»
🔹چرا نماز مغرب میخوانیم؟
«مغرب لحظه پذیرفته شدن توبه حضرت آدم است و ما همه به شکرانه آن نمازمی خوانیم.»
🔹چرا نماز عشا میخوانیم؟
«خداوند متعال نماز عشا را برای روشنایی و راحتی قبر امتم قرارداد.»
📘علل الشرایع ص ۳۳۷
#حدیث
امیرالمومنین امـام علـى (عليهالسلام) :
☘ مردى نزد #پيامبر (صلي الله عليه و آله) آمد و گفت:
به من كارى بياموز كه خداوند ، به سبب آن ، مرا دوست بدارد و مردم نيز دوستم بدارند، و خدا دارايى ام را فزون گرداند و تن درستم بدارد و عمرم را طولانى گرداند و مرا با تو محشور كند.
حضرت فرمود:
«اينها يى كه گفتى شش چيز است كه به شش چيز ، نياز دارد:
❶ اگر مى خواهى خدا تو را دوست بدارد ، از او بترس و تقوا داشته باش.
❷ اگر مى خواهى مردم دوستت بدارند ، به آنان نيكى كن و به آنچه دارند ، چشم مدوز.
❸ اگر مى خواهى خدا دارايى ات را فزونى بخشد ، زكات آن را بپرداز.
❹ اگر مى خواهى خدا بدنت را سالم بدارد ، صدقه بسيار بده.
❺ اگر مى خواهى خداوند عمرت را طولانى گرداند ، به خويشاوندانت رسيدگى كن ؛
❻ و اگر مى خواهى خداوند تو را با من محشور كند ، در پيشگاه خداى يگانه قهّار ، سجده طولانى كن.
📚📚 منابع
أعلام الدين ص 268
بحار الأنوار ج 85 ص 164 ح 12