هدایت شده از 🌺
✨﴾﷽﴿✨
⬇️پرسش و پاسخ اعتقادی
❓آیا میشود معجزه را دلیل عقلی بر صحت ادعای نبوت شمرد و یا آن را نوعی دلیل ظنی و اقناعی به حساب آورد؟
✅پاسخ: کار خارق العاده - هر چند خارق العاده الهی باشد - خود به خود دلالتی بر وجود رابطه وحی ندارد، از این روی نمی توان کرامات اولیای خدا را دلیلی بر پیامبری ایشان دانست، ولی سخن درباره کسی است که ادعای نبوت کرده و معجزه را به عنوان نشانه ای بر صدق ادعای خودش انجام داده است. اگر فرضا چنین کسی به دروغ ادعای نبوت میکرد - یعنی بزرگ ترین و زشت ترین گناهانی را که موجب بدترین مفاسد دنیا و آخرت میشود، انجام میداد - [۱] هرگز صلاحیت و شایستگی چنان ارتباطی را با خدای متعال نداشت و حکمت الهی اقتضاء نمی کرد که قدرت بر آوردن معجزه را به او بدهد تا موجبات گمراهی بندگان را فراهم آورد. [۲]
حاصل آن که: عقل به روشنی در مییابد که کسی شایستگی ارتباط خاص با خدای متعال و اعطای قدرت بر انجام دادن معجزات را دارد که به مولای خودش خیانت نکند و موجبات گمراهی و بدبختی ابدی بندگان او را فراهم نیاورد.
🔹خداوند حکیم هیچ گاه معجزه را در اختیار مدعیان دروغگو قرار نمی دهد؛ چرا که پروردگار عالم میداند که اعجاز، بر عظمت معنوی مدعی افزوده، و این شخص به وسیله آن، موقعیت خود را در جامعه تحکیم میکند و مردم خواه ناخواه به سوی وی کشیده میشوند ومطیع او میگردند، با وجود این چطور یک چنین حربه ای را در اختیار او میگذارد؟
✔️مثلا وقتی محکمۂ قضایی مأمور خود را برای انجام دادن کاری به جایی میفرستد، در صورتی به او اجازه داده میشود که وارد آن محل یا ساختمان شود و بدون چون و چرا آن جا را جستجو کند که نشانی مانند حکم از طرف آن محکمه یا کارت شناسایی و امثال آن را به همراه خود داشته باشد. 🔹بنابراین قدرت معجزه به مقتضای حکمت الهی فقط در اختیار افراد صالح و راستگو قرار میگیرد و در نتیجه معجزه، سندی زنده بر صدق گفتار مدعی نبوت (در ادعای او یعنی مسأله مبدأ و معاد و غیر آن) میباشد.
----------
[۱]: ر. ک. سورهای: انعام: آیات ۲۱، ۹۳، ۱۴۴، یونس، آیه ۱۷، عود: آیه ۱۸، کهف، آیه ۱۵، عنکبوت: آیه ۶۸، شوری: آیه ۲۴.
[۲]: ر. ک. سوره الحاقه: آیات ۴۴، ۴۶.
@Nahjolbalaghe2
هدایت شده از 🌺
#حدیث
امام على عليه السلام:
خوشا به حال كسى كه (تلاش برای اصلاح) عيب هايش او را از پرداختن به عيب هاى مردم باز دارد و بى آنكه او را نقص وكاستى باشد فروتنى كند.
ميزان الحكمه جلد13 صفحه 217
@Nahjolbalaghe2
🌱 امام صـــادق عليـہ السـلام می فرمــایند:
🍃[هرگاه مردمى دربرابر زشتكاريهايى
ڪـہ در ميانشان صـورت مىگيرد دم
فــرو بندند و آن را تغييـر ندهند، زود
باشد كه خـداوند عزّ و جلّ كيفر خود
را شــامل همه آنان سازد.]🍃
👈ما أقَرَّ قَــومٌ بِالمُنڪَرِ بَينَ أظهُــرِهِم لا
يُغيِّرونَهُ إلاّ أوشَكَ أن يَعُمَّهُمُ اللّهُ عَزَّ و
جلَّ بِعِقابٍ مِن عِندِهِ
📚 ميزان الحڪمه جلد7 صفحه338
🌷به نام خدا وباسلام وتبریک
🌷۱۴سفارش امام حسن عسکری ع
به ابن بابویه:
۱.تقوا وترک گناه
۲.نماز
۳.زکات
۴.عفو وگذشت
۵.کنترل خشم
۶.صله رحم
۷.همکاری درحل مشکلات مردم
۸.صبر وبردباری
۹.آگاهی دینی
۱۰.ثابت قدم بودن وپشتکار
۱۱.ارتباط مستمرباقرآن
۱۲.اخلاق نیکو
۱۳.امربه معروف ونهی ازمنکر
۱۴.نمازشب
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاوت آیه زیبای۵۶ سوره احزاب با تصاویر دلنشین🌸🌸
✍فرق توبه کردن وتوبه نکردن:
🌷یونس ع درشکم ماهی باحال توبه گفت:
لااله الاانت سبحانک انی کنت من الظالمین
وخدااوراازغم نجات داد:
فاستجبناله ونجیناه من الغم وکذالک ننجی المومنین.۸۸انبیاء
🌷اگرتوبه نمیکرد،تاقیامت درشکم ماهی میماند:
فَلَوْلَآ أَنَّهُ كَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِينَ (١٤٣)صافات
لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِٓ إِلَىٰ يَوْمِ يُبْعَثُونَ (١٤٤)
پیام قرآن و عترت
🌷#امامحسنعسكرى(عليه السلام):
هر كه برادرش را در خلوت پند دهد او را آراسته است وهر كس برادرش را در جمع پند دهد او را سرشكسته كرده است
(تحف العقول،ص۴۸۹)
🌸 ولادت امام حسن عسکری به محضر امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و جمیع شیعیان مبارک باد 🎊
💫 برای خشنودی حضرت و ان شاء الله بهره مندی از شفاعت ایشان ، ۱۴ صلوات بفرستیم و ثوابش به ایشان هدیه کنیم.
كپى حدیث با ذكرصلوات مجاز است 👌
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم 🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نیایش صبحگاهی 🍁🍂
✨خدایا...
🌼دراین روز فرخنده میلاد باسعادت
🍁امام حسن عسکری علیه السلام
🌼برای همه سلامتی آرامش
🍁و نیکبختی آرزو دارم
✨خدایا 🙏
🌼عطا کن به آنان هرآنچه
🍁برایشان خیراست
🌼و دلشان را لبریز کن ازشادی
🍁و لبانشان رابا
🌼گل لبخند شکوفا کن
✨آمیـن
🌺روز چهارشنبه
متعلق به امام موسی کاظم وامام رضا وامام محمدتقی وامام علی نقی (علیهم السلام) است.
در زیارت آن بزرگواران بگو:
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْ لِيَاءَاللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا حُجَجَ اللّٰهِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا نُورَ اللّٰهِ فِى ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ وَعَلَىٰ آلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ ، بِأَبِى أَنْتُمْ وَأُمِّى ، لَقَدْ عَبَدْتُمُ اللّٰهَ مُخْلِصِينَ ، وَجَاهَدْتُمْ فِى اللّٰهِ حَقَّ جِهَادِهِ حَتَّىٰ أَتاكُمُ الْيَقِينُ ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أَعْداءَكُمْ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنْسِ أَجْمَعِينَ ، وَأَنَا أَبْرَأُ إِلَى اللّٰهِ وَ إِلَيْكُمْ مِنْهُمْ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبا إِبْراهِيمَ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُوسىٰ، يَا مَوْلاىَ يَا أبا جَعْفَرٍ مُحَمَّدَ بْنَ عَلِيٍّ ، يَا مَوْلاىَ يَا أَبَا الْحَسَنِ عَلِىَّ بْنَ مُحَمَّدٍ ، أَنَا مَوْلىً لَكُمْ، مُؤْمِنٌ بِسِرِّكُمْ وَجَهْرِكُمْ ، مُتَضَيِّفٌ بِكُمْ فِى يَوْمِكُمْ هٰذَا وَهُوَ يَوْمُ الْأَرْبَعاءِ، وَمُسْتَجِيرٌ بِكُمْ، فَأَضِيفُونِى وَأَجِيرُونِى بِآلِ بَيْتِكُمُ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ.
#دعای روز چهارشنبه
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِى جَعَلَ اللَّيْلَ لِباساً، وَالنَّوْمَ سُباتاً، وَجَعَلَ النَّهارَ نُشُوراً، لَكَ الْحَمْدُ أَنْ بَعَثْتَنِى مِنْ مَرْقَدِى وَلَوْ شِئْتَ جَعَلْتَهُ سَرْمَداً، حَمْداً دائِماً لَايَنْقِطعُ أَبَداً، وَلَا يُحْصِى لَهُ الْخَلائِقُ عَدَداً، اللّٰهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ أَنْ خَلَقْتَ فَسَوَّيْتَ، وَقَدَّرْتَ وَقَضَيْتَ، وَ أَمَتَّ وَ أَحْيَيْتَ، وَأَمْرَضْتَ وَشَفَيْتَ، وَعافَيْتَ وَ أَبْلَيْتَ، وَعَلَى الْعَرْشِ اسْتَوَيْتَ ، وَعَلَى الْمُلْكِ احْتَوَيْتَ؛ أَدْعُوكَ دُعَاءَ مَنْ ضَعُفَتْ وَسِيلَتُهُ، وَانْقَطَعَتْ حِيلَتُهُ، وَاقْتَرَبَ أَجَلُهُ، وَتَدَانَىٰ فِى الدُّنْيَا أَمَلُهُ، واشْتَدَّتْ إِلَىٰ رَحْمَتِكَ فاقَتُهُ، وَعَظُمَتْ لِتَفْرِيطِهِ حَسْرَتُهُ، وَكَثُرَتْ زَلَّتُهُ وَعَثْرَتُهُ، وَخَلُصَتْ لِوَجْهِكَ تَوْبَتُهُ، فَصَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ خاتَمِ النَّبِيِّينَ، وَعَلَىٰ أَهْلِ بَيْتِهِ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ، وَارْزُقْنِى شَفاعَةَ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللّٰهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ، وَلَا تَحْرِمْنِى صُحْبَتَهُ، إِنَّكَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ. اللّٰهُمَّ اقْضِ لِى فِى الْأَرْبَعاءِ أَرْبَعاً: اجْعَلْ قُوَّتِى فِى طَاعَتِكَ، وَنَشَاطِى فِى عِبَادَتِكَ، وَرَغْبَتِى فِى ثَوَابِكَ، وَزُهْدِى فِيَما يُوجِبُ لِى أَلِيمَ عِقَابِكَ، إِنَّكَ لَطِيفٌ لِمَا تَشَاءُ.
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران ✅آیه (۱۶۰) 🔹در آخرین آیه این قسمت، که مکمل آیه گذشته اس
⬇️ادامه تفسیر سوره مبارکه آل عمران
✅آیه (۱۶۰)
💡از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که فرمود: اِذا کانَ أُمَرائُکُمْ خِیْارَکُمْ وَ أَغْنِیائُکُمْ سُمَحائَکُمْ وَ أَمْرُکُمْ شُورى بَیْنَکُمْ فَظَهْرُ الأَرْضِ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ بَطْنِها.
وَ اِذا کانَ أُمَرائُکُمْ شِرارَکُمْ وَ أَغْنِیائُکُمْ بُخَلائَکُمْ وَ لَمْ یَکُنْ أَمْرُکُمْ شُورى بَیْنَکُمْ فَبَطْنُ الأَرْضَ خَیْرٌ لَکُمْ مِنْ ظَهْرِها:
هنگامى که زمامداران شما، نیکان شما باشند و توانگران شما سخاوتمندان و کارهایتان به مشورت انجام گیرد، در این موقع روى زمین از زیر زمین براى شما بهتر است (یعنى شایسته حیات و زندگى هستید).
🔹ولى اگر زمامدارانتان، بدان، و ثروتمندان، افراد بخیل باشند و در کارها مشورت نکنید در این صورت، زیر زمین از روى آن براى شما بهتر است .(۶)
۲ ـ با چه اشخاصى مشورت کنیم؟
مسلّم است هر کسى نمى تواند طرف مشورت قرار گیرد; زیرا گاه آنها نقاط ضعفى دارند که مشورت با آنها مایه بدبختى و عقب افتادگى است چنان که على(علیه السلام) مى فرماید: با سه طایفه مشورت نکن:
الف ـ لاتُدْخِلَنَّ فِی مَشُورَتِکَ بَخِیلاً یَعْدِلُ بِکَ عَنِ الْفَضْلِ وَ یَعِدُکَ الْفَقْرَ: با افراد بخیل مشورت نکن زیرا ترا از بخشش و کمک به دیگران بازمى دارند و از فقر مى ترسانند .
ب ـ وَ لا جَباناً یُضْعِفُکَ عَنِ الأُمُورِ: همچنین با افراد ترسو مشورت نکن زیرا آنها ترا از انجام کارهاى مهم بازمى دارند .
ج ـ وَ لا حَرِیصاً یُزَیِّنُ لَکَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ: و نیز با افراد حریص مشورت نکن که آنها براى جمع آورى ثروت و یا کسب و مقام، ستمگرى را در نظر تو جلوه مى دهند .(۷)
۳ ـ وظیفه مشاور
در اسلام همان طور که دستور مؤکد درباره مشورت کردن داده شده، به افرادى که مورد مشورت قرار مى گیرند نیز تأکید شده که از هیچگونه خیرخواهى فروگذار نکنند و خیانت در مشورت، یکى از گناهان بزرگ محسوب مى شود، حتى این حکم درباره غیر مسلمانان نیز ثابت است، یعنى اگر انسان، پیشنهاد مشورت را از غیر مسلمانى بپذیرد، حق ندارد در مشورت، نسبت به او خیانت کند و غیر از آنچه تشخیص مى دهد به او اظهار نماید.
در رساله حقوق که از امام سجاد على بن الحسین(علیه السلام) نقل شده مى فرماید: وَ حَقُّ الْمُسْتَشِیْرِ اِنْ عَلِمْتَ لَهُ رَأْیاً أَشَرْتَ عَلَیْهِ وَ اِنْ لَمْ تَعْلَمْ أَرْشَدْتَهُ اِلى مَنْ یَعْلَمُ وَ حَقُّ الْمُشِیْرِ عَلَیْکَ أَنْ لاتَتَّهِمَهُ فِیْما لایُوافِقُکَ مِنْ رَأْیِهِ:
حق کسى که از تو مشورت مى خواهد این است که: اگر عقیده و نظرى دارى در اختیار او بگذارى و اگر درباره آن کار، چیزى نمى دانى، او را به کسى راهنمائى کنى که مى داند، و اما حق کسى که مشاور تو است این است: در آنچه با تو موافق نیست او را متهم نسازى .(۸)
۴ ـ شوراى عمر
🔹جمعى از مفسران و دانشمندان اهل تسنن، هنگامى که به آیه فوق رسیده اند اشاره به شوراى شش نفرى عمر، براى انتخاب خلیفه سوم کرده و ضمن بیانات مشروحى آن را منطبق بر آیه فوق و روایات مشورت دانسته اند.
🔹گرچه تشریح کامل این بحث، در عهده کتب عقائد است ولى در اینجا لازم است به طور فشرده به چند نکته اشاره شود:
اولاً ـ انتخاب امام و جانشین پیامبر(صلى الله علیه وآله) تنها باید از طرف پروردگار باشد; زیرا او همانند پیامبر(صلى الله علیه وآله) باید واجد صفاتى همچون عصمت و مانند آن باشد که تشخیص آن تنها با خدا است.
و به عبارت دیگر، همان طور که نمى توان پیامبر را با مشورت تعیین کرد، انتخاب امام هم با مشورت ممکن نیست.
ثانیاً ـ شوراى شش نفرى مزبور، هرگز منطبق بر موازین مشورت نبود; زیرا اگر منظور، مشورت با عموم مسلمانان بوده، متفکران امت منحصر به این شش نفر نبودند، افراد پر مایه اى همچون سلمان که مشاور شخص پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بود و ابوذر و مقداد و ابن عباس و مانند آنها از دایره این مشورت بیرون بودند، بنابراین، منحصر ساختن مشاوران به آن شش نفر، به یک دسته بندى سیاسى شبیه تر است از یک هیأت مشورتى.
و اگر منظور انتخاب افراد صاحب نفوذ براى مشورت بوده تا رأى آنها مورد قبول دیگران واقع شود، باز درست نبوده است; زیرا شخصیت هائى مانند سعد بن عباده که رئیس مطلق طایفه انصار بود و ابوذر غفارى که شخصیت بزرگ طایفه بنى غفار بود و مانند آنها از این مشورت بر کنار شده بودند.
ثالثاً ـ مى دانیم براى این مشورت شرائط سخت و سنگینى قرار داده شده بود و مخالفان تهدید به مرگ شده بودند در حالى که در برنامه هاى مشورتى اسلام چنین چیزى وجود ندارد.
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ ⬇️ادامه ترجمه و شرح خطبه های نهج البلاغه ✅خطبه پنجم بخش اول 🔺فتنه انگيزانِ بعد از جریان سق
⬇ادامه ترجمه و شرح خطبه پنجم بخش اول
✅اين نکته قابل توجّه است که امام(عليه السلام) فتنه ها را به امواج کوبنده و شکننده تشبيه مى کند و براى مقابله با آن به استفاده از کشتيهاى نجات توصيه مى کند و مراد از کشتيهاى نجات، کشتيهاى محکم و بزرگى است که توانايى بر شکافتن امواج و رساندن سرنشينان را به ساحل نجات دارد; و منظور در اين جا رهبران الهى و مخصوصاً اهل بيت پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) است(4) يعنى آنچه را ما مى گوييم گوش کنيد نه آنچه را خود مى خواهيد و در تأکيد بر اين معنا، اختلاف و تفاخر و برترى جويى گروهى و قبيله اى را به راه خطرناکى تشبيه مى فرمايد که بايد هر چه زودتر از آن کناره گيرى کرد (توجّه داشته باشيد که معناى اصلى منافرة، تفاخر دو نفر با يکديگر و سپس به عنوان داورى نزد شخص ثالثى رفتن مى باشد).
در واقع امام(عليه السلام) در اين سخن گهربارش انگشت روى نقطه اصلى دردهاى جانکاه جامعه بشريّت گذارده که هميشه جنگهاى خونين و اختلافات و کشمکشها و کشت و کشتارها و ناامنيها از برترى جوييها و تفاخر سرچشمه میگيرد; و اگر اين بت شکسته شود بيشترين مشکلات جوامع بشرى حل خواهد شد و دنيا امن و امان و آرام مى گردد.
🔹و اين که «ابن ابى الحديد» گفته است اين حديث صحيح است ولى کلام مولا اشاره به آن ندارد، اشتباه است. منظور مولا اين است که ببينيد من چه دستور مى دهم تا از آن پيروى کنيد نه آنچه خود مى خواهيد.
🔹درست است که طالبان مقام و قدرت، هر کدام زير چتر دفاع از حقوق جامعه و حفظ ارزشها پنهان مى شوند ولى چه کسى است که نداند اينها همه بهانه رسيدن به مقام و وسيله برترى جويى بر ديگران است؟
سپس به سراغ نکته دوّم مى رود و مى فرمايد: «آن کس که با داشتن بال و پر (يار و ياور) قيام کند رستگار شده، يا در صورت نداشتن نيروى کافى راه مسالمت پيش گيرد (راحت شده و مردم را راحت کرده است) (اَفْلَحَ مَنْ نَهَضَ بِجَناح، اَوِ اسْتَسْلَمَ فَاَراحَ).(5)
در واقع در اين جا امام(عليه السلام) به اين نکته اساسى اشاره مى فرمايد که قيام کردن براى گرفتن حق شرايطى دارد; اگر آن شرايط موجود باشد من مضايقه ندارم ولى هنگامى که شرايط موجود نيست، عقل و منطق و دين مى گويد قيام کردن نه تنها موجب پيشرفت نيست بلکه باعث ايجاد شکاف و اختلاف و اذيّت و آزار خويش و ديگران و هدر دادن نيروهاست و اين يکى از اصول جاويدانى است که بايد در تمام کارهاى اجتماعى و مخصوصاً قيام هاى سياسى مورد توجّه دقيق باشد.
در سوّمين نکته اشاره به مسأله خلافت و حکومت بر مردم که گروهى يقه براى آن چاک مى کنند و هر کار خلافى را براى وصول به آن مجاز مى شمرند کرده و پرده از ماهيّت آن بر مى دارد، مى فرمايد: «اين (زمامدارى بر مردم) آبى متعفّن و لقمه اى گلوگير است» (هذا ماء آجِن(6) وَلُقْمَة يَغَصُّ(7) بِها آکِلُها).
درست است که حيات انسان با آب و غذاست ولى کدام آب و غذا؟ آبى که پاکيزه و لقمه اى که گوارا باشد و امام(عليه السلام) در اين جا طبيعت حکومت را به آب متعفّن و لقمه اى گلوگير تشبيه مى کند و به راستى همين است. انسان هر قدر به زندگى حاکمان و زمامداران نزديک مى شود به مشکلات عظيم و ناراحتيهاى شديد و عواقب دردناک آنان آگاهتر مى گردد، نه آرامشى دارند و نه امنيّتى. تنها دورنماى اين زندگى براى افراد، جالب و پرشکوه و وسوسه انگيز است.
البتّه رجال الهى به استقبال مشکلات اين امر مى روند و ناراحتيهاى آن را به خاطر خدا تحمّل مى کنند و آسايش و آرامش خود را فداى خدمت به دين خدا و بندگان او مى نمايند.
اين احتمال نيز داده شده است که «هذا» اشاره به نوع حکومتى باشد که «ابوسفيان» آن را پيشنهاد مى کرد.
به هر حال درست است که حکومت همانند آب، مايه حيات ملتهاست، ولى از آن جا که در جوامع بشرى هميشه مورد توجّه دنياپرستان بوده است و طبعاً با مردان الهى به مبارزه و منازعه در آن بر مى خاسته اند، اين آب حيات بخش را آلوده مى کردند و اين غذايى که مايه قوّت و قدرت براى جوامع بشرى است به صورت ناگوارى در مى آوردند تا آن جا که بسيارى از اولياى حق از آن شکوه داشتند و با صراحت مى گفتند اگر فرمان خدا و رضاى او نبود هرگز به آن تن در نمى دادند; و همان گونه که در ذيل خطبه «شقشقيّه» خوانديم امام(عليه السلام) حکومت و زمامدارى را ذاتاً کم ارزشتر از آب بينى يک بز مى شمرد.
پی نوشت:
4. «منافرة» به گفته «مقاييس اللّغة» به معناى محاکمه نزد قاضى است که لازمه آن خصومت و نزاع است.
5. توجّه داشته باشيد که «اَراحَ» گاه به معناى لازم و گاه به معناى متعدّى آمده است. در صورت اوّل مفهومش اين است که خودش راحت مى شود و در صورت دوّم ديگران را راحت مى کند.
6. «آجن» از ماده «اَجْن» (بر وزن ضَرب) و «اُجُون» به معناى تغيير و دگرگونى است و به آب متعفّن که رنگ يا طعم و بوى آن تغيير پيدا مى کند آجن گفته مى شود.
7. «يَغَصٌّ» از ماده «غَصَص» (بر وزن هوس) به معناى گلوگير شدن است.