eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ ✅ برنامه‌ روزانه کانال : 🌷شنبه‌‌‌‌ها‌و سه‌شنبه‌ها شرح 🦋خطبه ها 🌹یکشنبه‌ها و چهار‌شنبه‌هاشرح 🌴حکمتها 🌷دوشنبه‌ها و پنج‌شنبه‌ها شرح 🕊نامه ها و مطالب متنوع دیگر 🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهج‌البلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینک‌های دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند 🌺🍃 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه نساء ادامه آیه(۲۴)🔹 رابعاً ـ ائمه اهل بیت(علیهم السلام) که به اسرار وحى از همه آگاه تر بودند، متفقاً آیه را به همین معنى تفسیر فرموده اند و روایات فراوانى در این زمینه نقل شده، از جمله: از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که فرمود: اَلْمُتْعَةُ نَزَلَ بِهَا الْقُرْآنُ وَ جَرَتْ بِهَا السُّنَّةُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ: حکم متعه در قرآن نازل شده و سنت پیغمبر(صلى الله علیه وآله) بر طبق آن جارى گردیده است .(۹) و از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ سؤال ابو بصیر راجع به متعه فرمود: نَزَلَتْ فِى الْقُرْآنِ فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِیْضَهً...: قرآن مجید در این باره نازل شده، آنجا که مى فرماید: فَمَا اسْتَمْتَعْتُمْ... .(۱٠) و نیز از امام باقر(علیه السلام) نقل شده که: در پاسخ شخصى به نام عبداللّه بن عمیر لیثى در مورد متعه فرمود: أَحَلَّهَا اللّهُ فِى کِتابِهِ وَ عَلى لِسانِ نَبِیِّهِ فَهِىَ حَلالٌ اِلى یَوْمِ الْقِیامَةِ: خداوند آن را در قرآن و بر زبان پیامبرش حلال کرده است و تا روز قیامت حلال مى باشد .(۱۱) ۲ ـ آیا حکم ازدواج موقت نسخ شده است؟! اتفاق عموم علماى اسلام، بلکه ضرورت دین بر این است که: ازدواج موقت در آغاز اسلام مشروع بوده، و گفتگو درباره دلالت آیه فوق بر مشروعیت متعه هیچ گونه منافاتى با مسلّم بودن اصل حکم ندارد. حتى مسلمانان در آغاز اسلام به آن عمل کرده اند و جمله معروفى که از عمر نقل شده: مُتْعَتانِ کانَتا عَلى عَهْدِ رَسُولِ اللّهِ وَ أَنَا مُحَرِّمُهُما وَ مُعاقِبٌ عَلَیْهِما مُتْعَةُ النِّساءِ وَ مُتْعَةُ الْحَجِّ: دو متعه در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) بود که من آنها را حرام کردم و بر آنها مجازات مى کنم، متعه زنان و متعه تمتع (۱۲) (که نوع خاصى از حج است) دلیل روشنى بر وجود این حکم در عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله) است منتها مخالفان این حکم، مدعى هستند بعداً نسخ و تحریم شده است. جالب توجه این که: روایات مورد ادعا درباره نسخ حکم مزبور، کاملاً مختلف و پریشان است. بعضى مى گویند: خود پیامبر(صلى الله علیه وآله) این حکم را نسخ کرده و بنابراین ناسخ آن، سنت و حدیث پیامبر(صلى الله علیه وآله) است. و بعضى مى گویند: ناسخ آن، آیه طلاق است: اِذا طَلَّقْتُمُ النِّساءَ فَطَلِّقُوهُنَّ لِعِدَّتِهِنَّ: هنگامى که زنان را طلاق دادید باید طلاق در زمان مناسب عده باشد در حالى که این آیه ارتباطى با مسأله مورد بحث ندارد; زیرا این آیه درباره طلاق بحث مى کند، در حالى که ازدواج موقت طلاق ندارد و جدائى آن به هنگام پایان مدت آن است. قدر مسلّم این است که: اصل مشروع بودن این نوع ازدواج در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) قطعى است و هیچ گونه دلیل قابل اعتمادى درباره نسخ شدن آن در دست نیست. بنابراین، طبق قانون مسلّمى که در علم اصول به ثبوت رسیده، باید حکم به بقاء این قانون کرد. جمله مشهورى که از عمر نقل شده نیز، گواه روشنى بر این حقیقت است که این حکم در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله) هرگز نسخ نشده است. بدیهى است هیچ کس جز پیامبر(صلى الله علیه وآله) حق نسخ احکام را ندارد، و تنها او است که مى تواند به فرمان خدا پاره اى از احکام را نسخ کند، و بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) باب نسخ به کلى مسدود مى شود، و گرنه هر کسى مى تواند به اجتهاد خود قسمتى از احکام الهى را نسخ نماید و دیگر چیزى به نام شریعت جاودان و ابدى باقى نخواهد ماند. و اصولاً اجتهاد در برابر سخنان پیامبر(صلى الله علیه وآله) اجتهاد در مقابل نص است، که فاقد هر گونه اعتبار مى باشد. جالب این که: در صحیح ترمذى که از کتب صحاح معروف اهل تسنن است و همچنین از دارقطنى چنین مى خوانیم: کسى از اهل شام از عبداللّه بن عمر درباره حج تمتع سؤال کرد، او در جواب صریحاً گفت: این کار، حلال و خوب است. مرد شامى گفت: پدر تو از این عمل نهى کرده است. عبداللّه بن عمر برآشفت و گفت: اگر پدرم از چنین کارى نهى کند و پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را اجازه دهد، آیا سنت مقدس پیامبر(صلى الله علیه وآله) را رها کنم و از گفته پدرم پیروى کنم؟ برخیز و از نزد من دور شو!(۱۳)-(۱۴) نظیر این روایت درباره ازدواج موقت از عبداللّه بن عمر از صحیح ترمذى به همان صورت که در بالا خواندیم نقل شده است.(۱۵) و نیز از محاضرات راغب نقل شده که: یکى از مسلمانان اقدام به ازدواج موقت مى کرد از او پرسیدند: حلال بودن این کار را از چه کسى گرفتى؟ گفت: از عمر ! با تعجب گفتند: چگونه چنین چیزى ممکن است با این که عمر از آن نهى کرد و حتى تهدید به مجازات نمود؟ گفت: بسیار خوب، من هم به همین جهت مى گویم; زیرا عمر مى گفت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) آن را حلال کرده و من حرام مى کنم...
نهج البلاغه امیر المومنین امام علی (ع) .pdf
7.12M
نهج البلاغه امیر المومنین امام علی (ع) .pdf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹ترجمه وشرح نامه(۳۱) ادامه بخش سوم🔹 در سومين دستور مى فرمايد: «و بسيار از خدا بخواه که خير و نيکى را برايت فراهم سازد»; (وَأَکْثِرِ الاِسْتِخَارَةَ). استخاره دو معنا دارد: يکى استخاره اى است که امروز در ميان مردم معمول و متعارف است، هرگاه مسأله اى بر انسان مشکل شده و با نيروى عقل خود و مشورت با اهل آن نتوانست آن را حل کند به سراغ مشورت با خدا مى رود و استخاره نوعى مشورت با پروردگار است. معناى دوم استخاره اين است که انسان در هر کارى که قدم مى گذارد از خدا طلب خير کند; يعنى خداوند را حاکم بر سرنوشت خود ببيند; در امر تجارت و زراعت و مانند آن تلاش کند ولى زبان حال و قال او اَسْتَخيرُاللهَ بِرَحْمَتِهِ باشد; يعنى خدايا خير و برکت را از رحمت تو مى خواهم. اين نوع از استخاره در روايات بسيار بر آن تأکيد شده است. از جمله در روايتى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: «مَا اسْتَخَارَ اللهَ عَزَّ وَجَلَّ عَبْدٌ مُؤْمِنٌ إِلاَّ خَارَ لَهُ; هيچ بنده با ايمانى از خداوند طلب خير نمى کند مگر اينکه خداوند خير او را فراهم مى سازد».(15) امام(عليه السلام) در ادامه اين سخن براى اينکه فرزندش نسبت به اندرزها و وصاياى او اهتمام به خرج دهد مى فرمايد: «وصيتم را به خوبى درک کن و آن را سرسرى مگير»; (وَتَفَهَّمْ وَصِيَّتِي، وَلاَ تَذْهَبَنَّ عَنْکَ صَفْحاً(16)). سپس دليلى براى آن ذکر مى کند و علوم و دانش ها را ضمن آن، به سه بخش تقسيم مى نمايد و مى فرمايد: «زيرا بهترين سخن دانشى است که سودمند باشد و بدان دانشى که نفع نبخشد در آن خيرى نيست و دانشى که (زيان بار است) سزاوار فراگرفتن نيست سودى نمى بخشد»; (فَإِنَّ خَيْرَ الْقَوْلِ مَا نَفَعَ، وَاعْلَمْ أَنَّهُ لاَ خَيْرَ فِي عِلْم لاَ يَنْفَعُ، وَلاَ يُنْتَفَعُ بِعِلْم لاَ يَحِقُّ تَعَلُّمُهُ). دانش هاى مفيد، علومى است که انسان را در مسير قرب الى الله يارى مى بخشد; خواه در زمينه اعتقادات باشد يا عبادات و اخلاق و...، دنياى او را به صورت آبرومند تأمين مى کند و از فقرى که مايه کفر و روسياهى است رهايى مى بخشد. علوم بيهوده دانش هايى است که نه خير دنيا در آن است و نه خير آخرت و گاه از آن براى سرگرمى و يا تفاخر استفاده مى شود; شبيه آنچه در حديث معروف وارد شده که پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله) مردى را در مسجد ديد که گروهى اطراف او را گرفته اند فرمود: اين چيست؟ عرض کردند: اين مرد علاّمه است (و دانش فراوان دارد) پيامبر(صلى الله عليه وآله) فرمود: علاّمه چيست؟ عرض کردند: اين شخص آگاه ترين فرد به نسب هاى عرب و حوادث ايام جاهليّت و اشعار آنهاست. پيغمبر اکرم(صلى الله عليه وآله)فرمود: «ذَاکَ عِلْمٌ لاَ يَضُرُّ مَنْ جَهِلَهُ وَلاَ يَنْفَعُ مَنْ عَلِمَهُ; اين علمى است که هر کس آن را نداند زيانى نمى کند و آن کس که آن را بداند سودى نمى برد» سپس افزود: «إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلاَثَةٌ آيَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِيضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَمَا خَلاَهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ; علم تنها در سه چيز است: نشانه هاى روشن (در مسائل مربوط به خدا شناسى و مبدأ و معاد) و علم مربوط به احکام الهى و واجبات و علوم مربوط به امور اخلاقى و سنّت ها و مستحبات و غير آن اضافى است».(17) البتّه علوم و دانش هايى که به عمران و آبادى دنياى مردم کمک مى کند و آنها را از فقر و بيمارى و مشکلات ديگر رهايى مى بخشد نيز از علوم مفيدند، زيرا در واقع مقدمه اى براى آن سه گروه از علوم نافعند. قسم سوم از علوم، علوم زيان بار است; مانند علم سحر و شعبده و علوم مربوط به توليد مواد حرام مانند شراب و مواد مخدر. در دنياى امروز ما، اين علوم فراوان تر از گذشته است; علومى که تهيّه وسائل کشتار جمعى را به بشر مى آموزد مانند بمب اتم، سلاح هاى مرگبار شيميايى و امثال آن اين گونه علوم آموختن و فرا گرفتنش از نظر اسلام حرام است، چرا که به عنوان مقدّمه حرام محسوب مى شود. نکته: علوم نافع و غير نافع: شک نيست که علم و دانش نور و روشنايى است; ولى در عين حال چنين نيست که همه علوم مطلوب و مفيد باشد.همان گونه که در وصيّت نامه بالا آمده است، امام(عليه السلام) علوم را به سه گونه تقسيم مى کند: علومى که براى زندگى انسان ها نافع است، گاه جنبه معنوى دارد; مانند علم به معارف دينى و احکام و اخلاق انسانى و گاه جنبه مادى دارد; مانند تمام علومى که براى زندگى مادى انسان ها لازم است نظير علم پزشکى، کشاورزى، فنون دفاعى، صنايع سبک و سنگين و... . و مى دانيم اگر اين علوم نباشد و زندگى مادى انسان به طور معقول اداره نشود مشکلات معنوى فراوانى به دنبال خواهد داشت. به همين دليل اين علوم در اسلام به عنوان واجب کفايى معرفى شده; يعنى هر گروهى لازم است به دنبال بخشى از اين علوم برود تا همه نيازهاى مادى جامعه اسلامى تأمين گردد و اگر در يک رشته به اندازه کافى متصديانى نداشته باشد، وجوب عينى پيدا مى کند. ادامه⬇
...ادامه⬆️ مسلمانان در هر عصر و زمان به خصوص در عصر مانبايد در اين علوم از ديگران عقب بمانندا، بلکه بايد پرچم دار علم باشند همان گونه که در قرون نخستين اسلام و چند قرن بعد از آن چنين بوده است. اما علوم مضر و زيان بار، علومى است که نتيجه آن تخريب نظام اجتماعى و سلامت جامعه و برخوردارى آن از پيشرفت و تکامل است مانند علوم مربوط به سلاح هاى کشتار جمعى و توليد انواع مواد مخدر و مشروبات الکلى و امثال آن. قسم سوم علوم بيهوده است که نه فايده اى دارد نه زيانى که نمونه آن در بالا در شرح کلام امام(عليه السلام) بيان شد. *** پی نوشت: 15 . بحارالانوار ج 88، ص 224، ح 4. 16 . «صفح» در اصل به معناى جانب و روى هر چيزى است و معناى مصدرى آن روى گردانيدن و صرف نظر کردن است و از آنجا که صرف نظر کردن گاه به علت عفو و گاه به سبب قهر است، اين واژه در هر دو معنا به کار مى رود. در ضمن بايد توجّه داشت که فاعل تذهبنّ، وصيّت است و معناى جمله اين است که وصيّت من به سبب روى گرداندن و بى اعتنايى از خاطر تو نرود و معادل آن در فارسى اين است که وصيّت مرا سرسرى مگير. در بعضى از نسخ به جاى «عنک» عنها آمده در اين صورت فاعل تذهبنّ مخاطب يعنى امام حسن مجتبى(عليه السلام)است. 17 . کافى، ج 1، ص 32، ح 1.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شرح_صوتی_نامه_۵۳_جلسه_۷_(عهد_نامه_مالک_اشتر).mp3
6.12M
شرح صوتی نامه ۵۳ جلسه هفتم(عهدنامه مالک اشتر)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا