هدایت شده از 🌺
«أعوذ بِاللَّهِ مِنَ الشَّیطَانِ الرَّجِیمِ»
✨﴾﷽﴿✨
(۱۲۸)وَإِنِ امْرَأَةٌ خَافَتْ مِن بَعْلِهَا نُشُوزًا أَوْ إِعْرَاضًا فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا أَن يُصْلِحَا بَيْنَهُمَا صُلْحًا ۚ وَالصُّلْحُ خَيْرٌ ۗ وَأُحْضِرَتِ الْأَنفُسُ الشُّحَّ ۚ وَإِن تُحْسِنُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ كَانَ بِمَا تَعْمَلُونَ خَبِيرًا
《صَدَقَ اللهُ العَلیُ العَظیم》
و اگر زنى، از سرکشى و ناسازگارى یا بى اعتنایى شوهرش، بیم داشته باشد، مانعى ندارد با هم به گونه اى صلح کنند (و از پاره اى از حقوق خود، بخاطر صلح،
صرف نظر نمایند.) و صلح، بهتر است. اگر چه (بسیارى از) مردم (طبق هواى نفسشان، در این گونه موارد) بخل مىورزند. و گذشت ندارند و اگر نیکى (و گذشت)
کنید و پرهیزگارى پیشه سازید، خداوند به آنچه انجام مى دهید، آگاه است (و پاداش شایسته به شما خواهد داد).
(نساء/128)
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه نساءآیه(۱۲۸)🔹
✅شأن نزول:
در بسیارى از تفاسیر اسلامى و کتب حدیث، در شأن نزول آیه، چنین نقل شده: رافع بن خدیج دو همسر داشت یکى مسن و دیگرى جوان، (بر اثر اختلافاتى) همسر مسن خود را طلاق داد، و هنوز مدت عدّه، تمام نشده بود به او گفت:
اگر مایل باشى با تو آشتى مى کنم، ولى باید اگر همسر دیگرم را بر تو مقدم داشتم صبر کنى.
و اگر مایل باشى صبر مى کنم، مدت عدّه تمام شود و از هم جدا شویم.
زن پیشنهاد اول را قبول کرد و با هم آشتى کردند، آیه شریفه نازل شد و حکم این کار را بیان داشت.(۱)
تفسیر:
صلح بهتر است
همان طور که در ذیل آیه ۳۴ همین سوره گفتیم(۲) نُشُوز در اصل، از ماده نشز به معنى زمین مرتفع مى باشد و هنگامى که در مورد زن و مرد به کار مى رود به معنى سرکشى و طغیان است.
در آیات مزبور(۳) احکام مربوط به نشوز زن بیان شده بود، ولى در اینجا اشاره اى به مسأله نشوز مرد کرده، مى فرماید: هر گاه زنى احساس کند شوهرش بناى سرکشى و اعراض دارد، مانعى ندارد که براى حفظ حریم زوجیت، از پاره اى از حقوق خود صرف نظر کند، و با هم صلح نمایند (وَ إِنِ امْرَأَةٌ خافَتْ مِنْ بَعْلِها نُشُوزاً أَوْ إِعْراضاً فَلا جُناحَ عَلَیْهِما أَنْ یُصْلِحا بَیْنَهُما صُلْحاً).
از آنجا که گذشت کردن زن از قسمتى از حقوق خود، روى رضایت و طیب خاطر انجام شده، و اکراهى در میان نبوده است، گناهى ندارد، تعبیر به لا جُناحَ: گناهى ندارد نیز اشاره به همین حقیقت است.
ضمناً از آیه با توجه به شأن نزول، دو مسأله فقهى استفاده مى شود:
نخست این که: احکامى مانند تقسیم ایام هفته در میان دو همسر، جنبه حق دارد، نه حکم، و لذا زن مى تواند با اختیار خود، از این حق به طور کلى یا به طور جزئى صرف نظر کند، دیگر این که: عوض صلح، لازم نیست مال بوده باشد، بلکه مى تواند اسقاط حقى عوض صلح واقع شود.
سپس براى تأکید موضوع مى فرماید: به هر حال، صلح کردن بهتر است (وَ الصُّلْحُ خَیْرٌ).
این جمله کوتاه و پر معنى گرچه در مورد اختلافات خانوادگى در آیه فوق ذکر شده، ولى بدیهى است یک قانون کلى و عمومى و همگانى را بیان مى کند که در همه جا، اصل نخستین، صلح و صفا و دوستى و سازش است، و نزاع، کشمکش و جدائى بر خلاف طبع سلیم انسان و زندگى آرام بخش او است، و لذا جز در موارد ضرورت و استثنائى نباید به آن متوسل شد.
بر خلاف آنچه بعضى از مادى ها مى پندارند که اصل نخستین در زندگى بشر همانند سایر جانداران، تنازع بقاء و کشمکش است و تکامل از این راه صورت مى گیرد، و همین طرز تفکر، شاید سرچشمه بسیارى از جنگ ها و خونریزى هاى قرون اخیر شده است.
در حالى که انسان به خاطر داشتن عقل و هوش، حسابش از حیوانات درنده جدا است، و تکامل او در سایه تعاون صورت مى گیرد نه تنازع،(۴) و اصولاً تنازع بقاء حتى در میان حیوانات، یک اصل قابل قبول براى تکامل نیست.
و به دنبال آن اشاره به سرچشمه بسیارى از نزاع ها و عدم گذشت ها کرده، مى فرماید: مردم ذاتاً و طبق غریزه حبّ ذات، در امواج بخل قرار دارند، و هر کسى سعى مى کند تمام حقوق خود را بى کم و کاست دریافت دارد، و همین سرچشمه نزاع ها و کشمکش ها است (وَ أُحْضِرَتِ الأَنْفُسُ الشُّحَّ).
بنابراین، اگر زن و مرد به این حقیقت توجه کنند که سرچشمه بسیارى از اختلافات، بخل است، و بخل یکى از صفات مذموم است، سپس در اصلاح خود بکوشند و گذشت را پیشه کنند، نه تنها ریشه اختلافات خانوادگى از بین مى رود، که بسیارى از کشمکش هاى اجتماعى نیز پایان مى گیرد.
ولى، در عین حال براى این که مردان از حکم فوق سوء استفاده نکنند، در پایان آیه روى سخن را به آنها کرده، توصیه به نیکوکارى و پرهیزکارى نموده و به آنان گوشزد مى کند: مراقب اعمال و کارهاى خود باشند و از مسیر حق و عدالت منحرف نشوند; زیرا خداوند از همه اعمال آنها آگاه است، مى فرماید: و اگر نیکى کنید و تقوا پیشه نمائید، خداوند نسبت به آنچه انجام مى دهید آگاه است (وَ إِنْ تُحْسِنُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللّهَ کانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبیراً).
* * *
۱ ـ مجمع البیان ، جلد ۳، صفحه ۲٠۵، ذیل آیه مورد بحث، مؤسسة الاعلمى للمطبوعات بیروت، طبع اول، ۱۴۱۵ هـ ق ـ مستدرک الوسائل ، جلد ۱۵، صفحات ۱٠۶ و ۱٠۷، چاپ آل البیت ـ بحار الانوار ،جلد ۱٠۱، صفحه ۵۷ ـ نور الثقلین ، جلد ۱، صفحه ۵۵۷، مؤسسه اسماعیلیان، طبع چهارم، ۱۴۱۲ هـ ق ـ مستدرک حاکم ، جلد ۲، صفحه ۳٠۸، دار المعرفة بیروت، ۱۴٠۶ هـ ق ـ تفسیر ابن کثیر ، جلد ۱،صفحه ۵۷۶، دار المعرفة بیروت، ۱۴۱۲ هـ ق.
۲ ـ جلد سوم تفسیر نمونه .
۳ ـ آیات ۳۴ و ۳۵ سوره نساء .
۴ ـ توضیح بیشتر درباره این موضوع در جلد دوم تفسیر نمونه ذیل آیه ۲۵۱ سوره بقره تحت عنوان تنازع بقا گذشت.
پایان
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
🔹ادامه شرح نامه (۳۱) بخش پانزدهم🔹
.....شبيه اين معنا حديث پرمعنايى است که از امام صادق(عليه السلام) در بحارالانوار نقل شده است مى فرمايد: «الطَّمَعُ خَمْرُ الشَّيْطَانِ يَسْتَقِي بِيَدِهِ لِخَوَاصِّهِ فَمَنْ سَکِرَ مِنْهُ لاَ يَصْحُو إِلاَّ فِي أَلِيمِ عَذَابِ اللهِ أَوْ مُجَاوَرَةِ سَاقِيه; طمع، شراب شيطان است که با دست خود به خواص خود مى نوشاند و هرکس از آن مست شود جز در عذاب الهى يا در کنار ساقيش (شيطان) هوشيار نمى شود».(13)
در حديث ديگرى از رسول خدا مى خوانيم: «اَلطَّمَعُ يُذْهِبُ الْحِکْمَةَ مِنْ قُلُوبِ الْعُلَماءِ; طمع حکمت و تدبير را حتى از دل دانشمندان بيرون مى برد».
در حديثى ديگر از امام اميرالمؤمنين(عليه السلام) مى خوانيم: «مَا هَدَمَ الدِّينَ مِثْلُ الْبِدَعِ وَلاَ أَفْسَدَ الرَّجُلَ مِثْلُ الطَّمَع; چيزى مانند بدعت ها دين را ويران نمى سازد و چيزى بدتر از طمع براى فاسد کردن انسان نيست».(14)
آن گاه در ششمين و آخرين توصيه خود در اين بخش از وصيّت نامه مى فرمايد: «و اگر بتوانى که ميان تو و خداوند، صاحب نعمتى واسطه نباشد چنين کن، زيرا تو (به هر حال) قسمت خود را دريافت مى کنى و سهمت را خواهى گرفت و مقدار کمى که از سوى خداوند به تو برسد با ارزش تر است از مقدار زيادى است که از سوى مخلوقش برسد، هرچند همه نعمت ها (حتى آنچه از سوى مخلوق مى رسد) از ناحيه خداست»; (وَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَلاَّ يَکُونَ بَيْنَکَ وَبَيْنَ اللهِ ذُو نِعْمَة فَافْعَلْ، فَإِنَّکَ مُدْرِکٌ قَسْمَکَ، وَآخِذٌ سَهْمَکَ، وَإِنَّ الْيَسِيرَ مِنَ اللهِ سُبْحَانَهُ أَعْظَمُ وَأَکْرَمُ مِنَ الْکَثِيرِ مِنْ خَلْقِهِ وَإِنْ کَانَ کُلٌّ مِنْهُ).
امام(عليه السلام) در اين دستور بر اين نکته اخلاقى مهم تکيه مى کند که انسان تا مى تواند نبايد زير بار منت مردم باشد، بلکه بايد با نيروى خود و اعتماد به توان خويشتن سهم خود را از مقدرات الهى به دست آورد و اگر از اين طريق به سهم کمترى برسد از آن بهتر است که از طريق مردمى که منت مى گذارند به سهم بيشترى نايل شود. در واقع اين سهم کمتر با توجّه به حفظ کرامت و شخصيت و مقام انسان، از آن سهم بيشتر افزون تر است، زيرا در آنجا شخصيت و ارزش والاى انسان خرج مى شود; چيزى که بهايى براى آن نمى توان قايل شد.
گرچه عبارت امام(عليه السلام) در اينجا مطلق است و تفاوتى ميان کسانى که با آغوش باز خواسته انسان را استقبال مى کنند حتى پدر و فرزند و برادر همه را شامل مى شود; ولى روشن است که منظور امام(عليه السلام) آنجاست که شخصيت انسان با سؤال خدشه دار شود و آميخته با ذلت يا منّتى باشد.
شاهد اين سخن حديثى است که از امام باقر(عليه السلام) نقل شده: «قَالَ يَوْماً رَجُلٌ عِنْدَهُ اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ جَمِيعِ خَلْقِکَ فَقَالَ أَبُو جَعْفَر(عليه السلام) لاَ تَقُلْ هَکَذَا وَلَکِنْ قُلِ اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ شِرَارِ خَلْقِکَ فَإِنَّ الْمُؤْمِنَ لاَ يَسْتَغْنِي عَنْ أَخِيهِ; روزى شخصى در محضر آن حضرت به پيشگاه خدا عرضه داشت: خداوندا من را از همه خلق خود بى نياز کن امام(عليه السلام) فرمود اين گونه دعا نکن; ولى بگو خداوندا ما را از بدان خلقت بى نياز کن، زيرا هيچ انسان باايمانى از کمک و يارى برادرش بى نياز نيست».(15)
در حديث ديگرى از امام اميرمؤمنان(عليه السلام) مى خوانيم که به فرزندش امام حسن(عليه السلام) فرمود: «يَا بُنَيَّ إِذَا نَزَلَ بِکَ کَلَبُ الزَّمَانِ وَقَحْطُ الدَّهْرِ فَعَلَيْکَ بِذَوِي الاُْصُولِ الثَّابِتَةِ الْفُرُوعِ النَّابِتَةِ مِنْ أَهْلِ الرَّحْمَةِ وَالاِْيثَارِ وَالشَّفَقَةِ فَإِنَّهُمْ أَقْضَى لِلْحَاجَاتِ أَمْضَى لِدَفْعِ الْمُلِمَّات; فرزندم هنگامى که سختى هاى زمان و کمبودهاى دوران دامان تو را گرفت از کسانى کمک بخواه که داراى ريشه هاى ثابت خانوادگى و شاخه هاى پربارند; آنهايى که اهل رحمت و ايثار و شفقت هستند، چرا که آنها در قضاى حوايج سريع تر و در دفع مشکلات مؤثرترند».(16)
به بيان ديگر بسيار مى شود که انسان شخصا قادر بر انجام کارى است; ولى تنبلى مى کند و از ديگران کمک مى خواهد و کَلّ بر آنها مى شود. اين کار مذموم و نکوهيده است; ولى مواردى هست که کارها بدون تعاون ديگران انجام نمى شود، کمک گرفتن اشکالى ندارد، زيرا زندگى انسان همواره آميخته با تعاون است.
جمله «وَإنْ کانَ کُلٌّ مِنْهُ» در واقع اشاره به توحيد افعالى خداست و آن اينکه به فرض که انسان از ديگران کمک بگيرد (آنجا که نبايد بگيرد) و به او کمک کنند باز هم اگر دقت کنيم همه اينها از سوى خداست، زيرا انسان خودش چيزى ندارد که به ديگرى بدهد. آنچه دارد از سوى خدا دارد و آنچه به دست آورده با نيروى خداداد به دست آورده است.
✔️پایان
@Nahjolbalaghe2
✨﴾﷽﴿✨
#خاطرات_امیر_المومنین_علیه_السلام
✍🏻 باز نویسی تاریخ زندگی امیرمؤمنان علی (علیه السلام) به صورت داستانی از زبان ایشان
📃 قسمت هشتاد و یکم
✳️ پاسخ به چند سوال و شبهه
🔻[ در همان روز جنگ جمل، برای برخی افراد سوالاتی مطرح شده بود که باید پاسخ آنها را میدادم. برای نمونه، مردی آمد و در مقابل من ایستاد و گفت: ای امیرالمومنین، این جماعت تکبیر میگویند و ما هم تکبیر میگوییم؛ آنان لا اله الا الله میگویند و ما هم این کلام را بر زبان جاری میکنیم؛ آنها نماز را برپا میکنند، ما هم نماز میخوانیم! پس برای چه چیزی با آنها می جنگیم؟! به وی پاسخ دادم: ]
🔻طبق این آیه:
" تِلْكَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَىٰ بَعْضٍ مِّنْهُم مَّن كَلَّمَ اللَّهُ وَرَفَعَ بَعْضَهُمْ دَرَجَاتٍ وَآتَيْنَا عِيسَى ابْنَ مَرْيَمَ الْبَيِّنَاتِ وَأَيَّدْنَاهُ بِرُوحِ الْقُدُسِ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلَ الَّذِينَ مِن بَعْدِهِم مِّن بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَيِّنَاتُ وَلَٰكِنِ اخْتَلَفُوا فَمِنْهُم مَّنْ آمَنَ وَمِنْهُم مَّن كَفَرَ وَلَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا اقْتَتَلُوا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يُرِيدُ؛
بعضی از آن رسولان را بر بعضی دیگر برتری دادیم؛ خدا با برخی از آنها سخن میگفت و بعضی را درجاتی برتر دادیم و به عیسیبنمریم نشانههای روشن دادیم و او را با روحالقدس تایید کردیم. و اگر خدا میخواست، کسانی که بعد از آنها بودند، پس از آنهمه نشانههای روشن که برای آنها آمد، جنگ و ستیز نمی کردند؛ ولی امتهایی بودند که با هم اختلاف کردند: بعضی ایمان آوردند و بعضی کافر شدند. اگر خدا میخواست، با هم پیکار نمیکردند؛ ولی خداوند آنچه میخواهد، انجام میدهد.
🔻ما همان کسانی هستیم که ایمان آوردهایم و دشمنان ما کسانی هستند که کفر ورزیدند!
[ آن مرد که از این پاسخ به شعف آمده بود، گفت: به خدای کعبه سوگند که این مردم کافر شدهاند! سپس حمله کرد و به فیض شهادت نائل آمد.
مردی نیز برخاست و مطرح کرد: ای امیرالمومنین، آیا فتنهای بزرگتر از این وجود دارد که اصحاب جنگ بدر شمشیر به دست گرفتهاند و با هم میجنگند؟! به وی پاسخ دادم: ]
🔻وای بر تو! چگونه نام این حادثه را فتنه میگذاری، وقتی من امیر لشکر و رهبر آن هستم؟! سوگند به آن خداوندی که محمد صلی الله علیه و آله را به حق مبعوث و او را تکریم کرد، نه خلاف واقع به شما اظهار کردهام و نه به من دروغ گفته شده است؛ نه راه خلافی رفتهام و نه کسی را از راه حق بیرون بردهام؛ تاکنون هیچ گاه نلغزیدهام و کسی را نیز دچار لغزش نکردهام. دلایل روشنی در دست من است که خداوند و رسولش به من عنایت کردهاند و روز قیامت در حالی مرا به محشر فرامیخوانند که هیچ گناهی ندارم و اگر هم گناهی داشتم، با این جنگی که با بیعتشکنان میکنم، بخشیده می شود!
📚منابع:
۱. قرآن کریم، سوره بقره، آیه۲۵۳
۲. تفسیر العیاشی،ج۱، ص۱۳۶
۳. تفسیر القمی، ج۱، ص۸۴
۴. الاحتجاج، ج۱، ص۱۶۹
📗 علی علیه السلام از زبان علی علیه السلام
↩️ ادامه دارد...
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
D1737692T14560818(Web).Mp3
1.02M
✨﴾﷽﴿✨
#قصه_های_کودکانه
📖 یک آیه، یک قصه (۲۲)
🌸 این برنامه به خلق داستانی پندآموز پیرامون آیه ۲ سوره مبارکه فاتحه می پردازد.
🌼 برنامه یک آیه، یک قصه با محوریت یک آیه از قرآن کریم و خلق داستانی پند آموز سعی دارد نکات مهم آن آیه را در قالب نمایشی مختصر با روایتگری استاد مریم نشیبا در لوح سفید ذهن کودکان و نوجوانان ماندگار کند.
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2