✨﴾﷽﴿✨
✅ برنامه روزانه کانال :
🌷شنبههاو سهشنبهها شرح 🦋خطبه ها
🌹یکشنبهها و چهارشنبههاشرح 🌴حکمتها
🌷دوشنبهها و پنجشنبهها شرح 🕊نامه ها
#روزانهتفسیرقرآن
🍃حکمتها، نامه ها و خطبه های نهجالبلاغه ترجمه محمد دشتی به طور کامل قبلا در کانال بار گزاری شده و لینکهای دسترسی به مطالب در کانال سنجاق شده اند
🌺🍃
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
🔹 تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات (۹۶ الی ۱۰۰)🔹 در این که چگونه خداوند حسّ تشخیص را از این دسته مجرمان
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۹۶ الی ۱۰۰)🔹
↩️مسلماً تعداد غارتگران واقعى چندین برابر این عدد بوده و تنها این عده بودند که نتوانستند به موقع فرار کنند.
و نیز مسلّم است آنها غارتگران حرفه اى نبوده اند که نفرات خود را براى چنان حمله عمومى از قبل آماده کرده باشند; زیرا حادثه یک حادثه ناگهانى بود.
بنابراین، چنین نتیجه مى گیریم که: با یک خاموشى برق، ده ها هزار نفر از مردم یک شهر ثروتمند، و به اصطلاح پیشرفته تبدیل به غارتگر شدند، این نه تنها دلیل بر انحطاط اخلاقى یک ملت است، که دلیل بر ناامنى شدید اجتماعى نیز مى باشد.
خبر دیگرى که در جرائد بود این خبر را تکمیل کرد و آن این که:
یکى از شخصیت هاى معروف که در همین ایام در نیویورک در یکى از هتل هاى مشهور چندین ده طبقه اى نیویورک سکونت داشت مى گوید:
قطع برق، سبب شد که راه رفتن در راهروهاى هتل به صورت کار خطرناکى درآید، به طورى که متصدیان هتل اجازه نمى دادند کسى تنها از راهروها بگذرد و به اطاق خود برسد، مبادا گرفتار غارتگران گردد.
لذا مسافران را در اکیپ هاى ده نفرى یا بیشتر، با مأمورین مسلّح به اطاق هاى خود مى فرستادند!
شخص مزبور اضافه مى کند: تا گرسنگى شدید به او فشار نمى آورده، جرئت نداشته است از اطاق خویش خارج گردد!
اما همین خاموشى برق در کشورهاى عقب مانده شرقى، هرگز چنین مشکلاتى را به وجود نمى آورد، و این نشان مى دهد که: آنها در عین ثروت و پیشرفت صنایع، کمترین امنیت را در محیط خودشان ندارند، از این گذشته، ناظران عینى مى گویند: آدم کشى در آن محیط ها همانند نوشیدن یک جرعه آب است، به همین آسانى.
و مى دانیم اگر تمام دنیا را به کسى بدهند، اما در چنین شرائطى زندگى کند، از بیچاره ترین مردم جهان خواهد بود.
تازه مشکل امنیت، تنها یکى از مشکلات آنها است، نابسامانى هاى فراوان اجتماعى دیگرى دارند که آنها نیز به نوبه خود بسیار دردناکند، با توجه به این حقایق، ثروت را نباید با خوشبختى اشتباه کرد.
ب ـ اما این که: گفته مى شود چرا جوامعى که داراى ایمان و پرهیزگارى هستند، عقب مانده اند؟
اگر منظور از ایمان و پرهیزگارى تنها ادعاى اسلام و ادعاى پایبند بودن به اصول تعلیمات انبیاء بوده باشد، قبول داریم چنین افرادى عقب مانده اند.
ولى مى دانیم حقیقت ایمان و پرهیزگارى، چیزى جز نفوذ آن در تمام اعمال و همه شئون زندگى نیست، و این امرى است که با ادعا تأمین نمى گردد.
با نهایت تأسف، امروز، اصول تعلیمات اسلام و پیامبران خدا در بسیارى از جوامع اسلامى متروک یا نیمه متروک مانده است و چهره این جوامع، چهره مسلمانان راستین نیست.
اسلام دعوت به پاکى، درستکارى، امانت و تلاش و کوشش مى کند، اما کو آن امانت و تلاش؟!
اسلام دعوت به علم و دانش و آگاهى و بیدارى مى کند، کو آن علم و آگاهى سرشار؟!
اسلام دعوت به اتحاد و فشردگى صفوف و فداکارى مى کند، آیا به راستى این اصل به طور کامل در جوامع اسلامى امروز حکمفرما است؟ و با این حال عقب مانده اند؟!
بنابراین، باید اعتراف کرد: اسلام چیزى است و ما مسلمانان چیز دیگر.
* * *
۶ ـ پاسخ به یک سؤال
جمله آخر آیه ۹۹ مى گوید: هیچ کس جز زیانکاران خود را از مکر و مجازات الهى در امان نمى بیند ، آیا این جمله شامل پیامبران و پیشوایان بزرگ و صالحان نیز مى شود؟
بعضى چنین پنداشته اند که: آنها از این حکم خارجند و آیه فوق مخصوص مجرمان است، ولى ظاهر این است که این یک حکم عمومى است و همه را فرا مى گیرد; چرا که حتى پیامبران و امامان نیز همواره مراقب اعمال خویش بوده اند مبادا کمترین لغزشى از آنها سر بزند; زیرا مى دانیم معصوم بودن، مفهومش این نیست که: انجام کار خلاف براى آنها محال است.
بلکه آنها با نیروى اراده و ایمان، و با استفاده از اختیار خود و مددهاى الهى، در برابر خطاها و لغزش ها مصونیت دارند ، آنها حتى از ترک اولى مى ترسیدند، و از این که: مسئولیت هاى سنگین خود را به انجام نرسانند بیمناک بودند.
لذا در سوره انعام آیه ۱۵ درباره پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله)مى خوانیم: قُلْ إِنِّی أَخافُ إِنْ عَصَیْتُ رَبِّی عَذابَ یَوْم عَظیم: بگو من مى ترسم اگر نافرمانى پروردگارم کنم، گرفتار عذاب روز بزرگى شوم .
روایاتى که در تفسیر آیه فوق نقل شده، نیز آنچه را گفتیم تأئید مى کند.
صفوان جمال مى گوید: پشت سر امام صادق(علیه السلام) نماز مى خواندم، دیدم عرض مى کرد: اَللّهُمَّ لاتُؤْمِنِّی مَکْرَکَ ـ ثُمَّ جَهَر ـ فَقالَ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون: پروردگارا مرا از مکر خود ایمن مساز ـ سپس آشکارتر این قسمت از آیه را تلاوت فرمود ـ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون.⬇️
⬆️در نهج البلاغه نیز مى خوانیم: لاتَأْمَنَنَّ عَلى خَیْرِ هذِهِ الأُمَّةِ عَذابَ اللّهِ لِقَوْلِ اللّهِ سُبْحانَهُ فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ: حتى بر نیکان این امت از کیفر الهى ایمن مباش; زیرا خداوند مى فرماید: فَلا یَأْمَنُ مَکْرَ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْخاسِرُون .
در حقیقت ایمن نبودن از مکر الهى به معنى ترس از مسئولیت ها و خوف از کوتاهى در انجام وظائف است، که همواره باید این ترس با امید به رحمت او به طور مساوى در دل هاى افراد با ایمان باشد و موازنه این دو است که سرچشمه هر گونه حرکت و فعالیت مثبت مى باشد و همان چیزى است که در تعبیر روایات به عنوان خوف و رجا از آنها یاد شده است، و تصریح شده که:
افراد با ایمان همواره در میان این دو قرار دارند.
ولى مجرمان زیانکار آن چنان کیفرهاى الهى را فراموش کرده اند که خود را در نهایت امنیت مى بینند.
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
و نيز استفاده مى شود که انسان در برابر ناهنجاريهاى اجتماعى که قرار مى گيرد بايد عکس العمل نشان دهد،
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۰)🔹
↩️هنگامى که عثمان به منزل بازگشت ديد مروان و عده اى از بنى اميه در منزلش گرد آمده اند. مروان گفت: «سخن بگويم يا ساکت بنشينم»؟ همسر عثمان فرياد زد: «ساکت باش! به خدا شما قاتل عثمان و يتيم کننده اطفالش خواهيد بود. او به مردم وعده داده و بايد به وعده اش وفا کند».
مروان، ساکت ننشست و گفت: «سخنى را که گفتى به صلاح خلافت تو نبود.»
عثمان تحت تأثير مروان قرار گرفت و به او دستور داد تا مردم را پراکنده کند.
مردم به خانه امام على(عليه السلام) رفتند و جريان را گزارش دادند.
امام (عليه السلام) فرمود: «اگر در خانه بنشينم عثمان مى گويد که مرا تنها گذاردى و خوار کردى و اگر براى او صلاح انديشى کنم، باز مروان او را بازيچه خود قرار مى دهد.» سپس به خانه عثمان رفت. فرمود: «به وعده خود وفا نکردى و به سخنان ناصواب مروان ـ که برخلاف دين و عقل است ـ گوش دادى. من از اين پس به سراغ تو نخواهم آمد.»
معترضان مصرى که عدد آنها بالغ بر دو هزار نفر بود و به خاطر اطاعت از فرمان على (عليه السلام) راه بازگشت به مصر را مى پيمودند بعد از سه روز، به مدينه بازگشتند و نامه اى را که از غلام عثمان در بين راه گرفته بودند، به اين مضمون ارائه دادند. در آن نامه عثمان به فرماندارش در مصر دستور داده بود که بعضى از سران معترضان را به دار آويزد و برخى را شديداً مجازات کند.
آنها نزد امام على (عليه السلام) آمدند و جريان را بازگو کردند. امام (عليه السلام) از عثمان توضيح خواست. عثمان انکار کرد که چنين نامه اى نوشته باشد بعضى گفتند که اين، کار مروان است. مصريان گفتند: «مگر مروان، تا اين اندازه جرأت و نفوذ دارد که مُهر او را پاى نامه بزند و همراه غلام عثمان با شتر بيت المال به سراغ چنان مأموريتى بفرستد؟!» عثمان اظهار بى اطلاعى کرد.
مردم، در پاسخ گفتند: «اگر راست مى گويى تو لايق اين خلافت نيستى، چرا که ديگران اين گونه بر تو مسلط اند، و اگر دروغ مى گويى باز هم شايستگى خلافت بر مسلمانان را ندارى. پس در هر صورت بايد کنار بروى. چند بار توبه کرده اى باز آن را شکسته اى، بنابراين يا از خلافت کنار برو يا کشته خواهى شد و يا ما در راه خدا شهيد مى شويم.»
عثمان گفت: «اگر کشته شوم بهتر از آن است که از خلافت کناره گيرى کنم.»
روز به روز روزگار بر عثمان سخت تر مى شد. بار ديگر امام على (عليه السلام) تقاضا کرد که بين او و مردم وساطت و ضرب الأجلى تعيين کند تا به شکايات مردم رسيدگى کند. سه روز او را مهلت دادند، امّا در پنهانى وسايل جنگ را آماده مى کرد. سه روز گذشت و خبرى نشد.
گفتنى است که عثمان به معاويه نامه نوشته بود که هر چه زودتر خود با لشکرى به يارى او بشتابد. ولى لشکر بموقع به يارى او نيامد.
سرانجام، توده هاى مردم خشمگين و عصبانى ـ که پيمان شکنى هاى مکرّر عثمان را ديده بودند ـ به کلّى از او قطع اميد کردند و به درون خانه او هجوم بردند و ميان طرفداران عثمان و شورشيان نزاع شديدى در گرفت و تعدادى از دو طرف کشته شدند. آنها در پايان به اتاقى که عثمان در آن بود هجوم بردند و او را کشتند.
@Nahjolbalaghe2
5.73M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#قصه_های_کودکانه | آماده شدن برای مهمونی خدا
🎙 با اجرای نورالزینب خانم حافظی
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2