eitaa logo
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
1.5هزار دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.6هزار ویدیو
32 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
↩️عجیب این است که: موضوع فال نیک و بد، حتى در کشورهاى پیشرفته صنعتى و در میان افراد به اصطلاح روشن فکر، و حتى نوابغ معروف وجود داشته و دارد، از جمله در میان غربى ها ردّ شدن از زیر نردبان، افتادن نمکدان و هدیه دادن چاقو به شدت به فال بد گرفته مى شود! البته وجود فال نیک همان طور که گفتیم مسأله مهمى نیست بلکه غالباً اثر مثبت دارد، ولى با عوامل فال بد همیشه باید مبارزه کرد و آنها را از افکار دور ساخت و بهترین راه براى مبارزه با آن تقویت روح توکّل و اعتماد بر خدا در دل ها است، همان طور که در روایات اسلامى نیز به آن اشاره شده @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه(۳۱)🔹 ↩️ولى از آنجا که او مرد جاه طلبى بود، بعد از پيامبر (صلى الله عليه
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح خطبه (۳۱)🔹 ↩️اين آيه شامل تمام مهاجران و انصار مى شود، در حالى که مى دانيم بعضى از آنها مانند عبدالله ابن ابى سرح،و ثعلبة ابن حاطب انصارى، از راه راست منحرف شدند و مغضوب خدا و پيغمبر گشتند، در حالى که در آغاز در صف اصحاب پيامبر و جزء مهاجران و يا انصار بودند و نيز مى دانيم که گروهى از منافقان ـ که قرآن مجيد شديدترين حملات را به آنها دارد ـ جزو اصحاب بودند. بر اين اساس جاى شک نيست که صحابه پيامبر را نيز بايد بر مقياس اعمالشان تا پايان عمر سنجيد و درباره آنها قضاوت کرد وگرنه گرفتار تناقضهايى مى شويم که براى آنها هيچ پاسخى نمى توان يافت. امّا «زبير»: زبير، فرزند عوام و مادرش صفيه عمه رسول خدا بود. او در پانزده سالگى (يا کمى کمتر يا بيشتر) اسلام را پذيرفت و شايد چهارمين يا پنجمين نفر بود که مسلمان شد. او جزو مهاجران حبشه بود و سپس به مدينه آمد و پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) پيمان اخوّت او را با عبدالله ابن مسعود منعقد فرمود. او، در جنگهاى اسلامى به خوبى درخشيد و در جنگهاى بدر و أُحد و خندق، خيبر و حُنَين شرکت داشت و سخنان خوبى از پيامبر درباره او نقل شده است. او، جزء شوراى شش نفره عمر بود که به على (عليه السلام) رأى داد، ولى طلحه به آن حضرت رأى نداد. متأسفانه او نيز بر اثر جاه طلبى و شايد وسوسه هاى طلحه در پايان کارش از مسير حق منحرف شد و براى رسيدن به مقام خلافت يا پست مهم ديگرى دست در دست طلحه گذاشت و آتش جنگى را برافروخت که هزاران نفر در آن سوختند و شکافى در جامعه مسلمانان به وجود آورد. پيمان و بيعتش را با على (عليه السلام) شکست و تسليم خواسته هاى نفس شد، ولى به گفته مورّخان در ميدان جنگ جمل، پيش از آغاز جنگ، با نصايح على (عليه السلام) متوجه اشتباه خود شد و از جنگ کناره گيرى کرد و به يکى از بيابانهاى اطراف به نام «وادى السباع» رفت و به نماز و توبه پرداخت و مردى به نام «ابن جرموز» به گمان اين که کشتن او سبب خشنودى على (عليه السلام) و دريافت جايزه مى شود، به سراغ او رفت و در حال نماز او را کشت و انگشتر و شمشيرش را براى على (عليه السلام) آورد. حضرت ناراحت شد و در جمله مهمى درباره شمشير او فرمود: «هَذَا السَّيْفُ ظالِماً فَرَجَ الْکَربَ عَنْ وَجْهِ الرَّسُولِ اللهِ; اين شمشيرى است که بارها اندوه را از صورت پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم) برطرف ساخت.» بعضى گفته اند که حضرت، به ابن جرموز، اجازه ملاقات نداد و به آن کس که براى گرفتن اجازه نزدش آمده بود، فرمود: بَشِّرْ قاتِلَ ابْنِ صَفْيةِ بِالنّارِ; «قاتل زبير، را به آتش دوزخ بشارت ده!» بعضى گفته اند «ابن جرموز» با شنيدن اين سخن، از شدّت ناراحتى خودکشى کرد. در بعضى از اسناد تاريخى، اين مطلب به خوبى تبيين شده که پيمان شکنى طلحه و زبير به تحريک معاويه بوده است. سرگذشت فشرده بالا ـ که درباره طلحه و زبير نقل شد ـ ضمن اين که بحثهاى خطبه ما را تکميل و به فهم محتوايى کمک مى کند، درس عبرتى است براى همگان که چگونه ممکن است انسانى که قسمت عمده عمر خود را در راه حق سپرى کرده، مجاهدتها کرده، جوايز معنوى گرفته و نام نيکى در تاريخ براى خود گذارده، به خاطر حبّ دنيا و جاه طلبى و عشق به مال يا مقام کارش به جايى رسد که سرنوشت دردناک او مايه تأسّف همگان گردد. اَللّهُمَّ! اجْعَلُ عاقِبَةَ أَمرنا خيراً. 3 ـ شرايط لازم براى امر به معروف و نهى از منکر در سخن بالا اشاره به يکى از شرايط مهم امر به معروف و نهى از منکر شده است و آن احتمال تأثير است. حضرت مى فرمايد: «با طلحة ملاقات مکن! که مردى سرکش و نفوذ ناپذير است، ولى با زبير ملاقات کن که انسانى نرمخو و طبعاً نفوذپذير است.» بديهى است که نيروى انسان هر چه باشد، محدود است و بايد اين نيرو در جايى مصرف گردد که احتمال اثر باشد. آنجا که احتمال تأثير نيست نبايد نيروها را به هدر داد و بى نتيجه مشت بر سندان کوبيد، ولى در صورت احتمال اثر نيز نبايد در انتظار يقين نشست و گفت چون يقين بر اثر نيست نبايد اقدام کرد! نه علم بر اثر شرط است و نه در صورت يقين به عدم تأثير وظيفه اى داريم. هرگاه اين شرط با شروط ديگر مانند شناخت معروف و منکر و عدم وجود خطر همراه گردد، وظيفه امر به معروف و نهى از منکر قطعى مى شود. اين نکته نيز قابل توجه است که بسيارى از انسانها داراى خوهاى حيوانى هستند و هر کدام شباهتى به يکى از حيوانات دارند. بعضى مانند روباه و بعضى مانند گرگ درنده اند و بعضى مانند شير شجاعند و بعضى مانند خوک شهوتران و شکم پرستند و بعضى مانند گاو نادانند و... در سخن بالا امام (عليه السلام) «طلحه» را به گاو سرکشى تشبيه مى کند که در مقابل حق تسليم نمى شود و در تشخيص واقعيتها گرفتار خطا و اشتباه است و وقتى به سراغ کارهاى سخت مى رود آن را آسان مى انگارد و سرانجام شکست مى خورد.» @Nahjolbalaghe2
دعای روز هفدهم ماه مبارک رمضان📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖 انس با قرآن :سوره بقره 🔹 جلسه سیزدهم ☺️عزیزای دلم خوب فکر کنید، تا جواب سؤالاتمون رو پیدا کنید. 🤔 آیا قلب هم می‌تونه فکر کنه!!!؟ 📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید 🎈 💌 @Nahjolbalaghe2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قرآن و نهج‌البلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات(۱۳۰و۱۳۱)🔹 (أَلا إِنَّما طائِرُهُمْ عِنْدَ اللّهِ وَ لکِنَّ
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیات (۱۳۲و۱۳۳)🔹 🔺بلاهاى پى درپى و رنگارنگ در این آیات، به مرحله دیگرى از درس هاى بیدارکننده اى که خدا به قوم فرعون داد، اشاره شده است. هنگامى که مرحله اول یعنى خشکسالى و زیان هاى مالى در آنها، اثر بیدارکننده نگذاشت، نوبت مرحله دوم که مجازات هاى سخت تر و شدیدتر بود فرا رسید، و خداوند آنها را به بلاهاى پى درپى و کوبنده که به طور متناوب نازل مى شد، گرفتار ساخت، اما متأسفانه باز هم بیدار نشدند! در نخستین آیه مورد بحث به عنوان مقدمه اى براى نزول این بلاها مى فرماید: آنها همچنان در انکار دعوت موسى(علیه السلام)، مقاومت به خرج داده گفتند: هر گاه آیتى براى ما بیاورى که بخواهى ما را با آن سحر کنى، ما به تو ایمان نخواهیم آورد (وَ قالُوا مَهْما تَأْتِنا بِهِ مِنْ آیَة لِتَسْحَرَنا بِها فَما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنینَ). تعبیر به آیه، شاید به عنوان تمسخر بوده; زیرا موسى(علیه السلام)، معجزات خود را به عنوان آیات و نشانه هاى خدا معرفى مى نمود، ولى آنها به عنوان سحر، آن را تفسیر مى کردند. لحن آیات و قرائن چنین نشان مى دهد که: دستگاه تبلیغاتى فرعون که مسلماً با تناسب آن زمان، مجهزترین دستگاه تبلیغاتى بود، و نظام حاکم مصر، کاملاً از آن بهره بردارى مى کرد، در همه جا بسیج شده بود، که تهمت سحر را به عنوان یک شعار عمومى بر ضد موسى(علیه السلام)، پخش کند; زیرا هیچ وصله اى مناسب تر از آن براى معجزات موسى(علیه السلام) نیافته بودند، تا بدین وسیله جلو نفوذ او را در قلوب مردم بگیرند. * * * ولى از آنجا که خداوند بدون اتمام حجت کافى، هیچ جمعیتى را کیفر نمى دهد، در آیه بعد مى فرماید که ما چندین بلا بر آنها نازل کردیم شاید بیدار شوند. نخست طوفان را بر آنها فرستادیم (فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمُ الطُّوفانَ). طوفان از ماده طوف (بر وزن خوف) به معنى موجود گردنده و طواف کننده است، سپس به هر حادثه اى که انسان را احاطه کند، طوفان گفته شده، ولى در لغت عرب، بیشتر به سیلاب ها و امواج گردنده و کوبنده اى گفته مى شود که خانه ها را ویران مى کند و درختان را از ریشه برمى کند (اگر چه در زبان فارسى امروز، طوفان، بیشتر به بادهاى شدید و کوبنده اطلاق مى گردد). پس از آن، مى فرماید: ملخ را بر زراعت ها و درختان آنها، مسلط ساخته (وَ الْجَرادَ). در روایات وارد شده است، آن چنان ملخ به جان درختان و زراعت ها افتاد که همه را از شاخ و برگ خالى کرد، حتى بدن آنها را نیز آزار مى داد آن چنان که داد و فریاد آنها بلند شده بود. هر بار که بلائى فرا مى رسید، دست به دامن موسى(علیه السلام) مى زدند، تا از خدا بخواهد رفع بلا کند، بعد از طوفان و ملخ خوارگى نیز همین تقاضا را کردند، و موسى(علیه السلام)پذیرفت و بلا برطرف شد، ولى باز دست از لجاجت خویش برنداشتند. بار سوم قمل را بر آنها مسلط ساخت (وَ الْقُمَّلَ). در این که منظور از قُمَل چیست؟ میان مفسران گفتگو است، ولى ظاهر این است که یک نوع آفت نباتى بوده که به غلات آنها افتاد، و همه را فاسد کرد. هنگامى که امواج این بلا فرو نشست و باز ایمان نیاوردند، بار دیگر، نسل قورباغه را آن چنان افزایش دادیم که به صورت یک بلا زندگى آنها را فرا گرفت (وَ الضَّفادِعَ). همه جا قورباغه هاى بزرگ و کوچک، حتى در خانه ها، اطاق ها و سفره ها و ظروف غذا مزاحم آنان بودند، آن چنان که دنیا بر آنان تنگ شد ولى باز در برابر حق زانو نزدند و تسلیم نشدند. در این هنگام، خون را بر آنها مسلط نمودیم (وَ الدَّمَ). بعضى گفته اند بیمارى رعاف (خون دماغ شدن) به صورت یک بیمارى عمومى درآمد و همگى گرفتار آن شدند. ولى بیشتر روات و مفسران گفته اند: رودخانه عظیم نیل به رنگ خون درآمد، آن چنان که براى هیچ مصرفى قابل استفاده نبود! و در پایان مى فرماید: این آیات و معجزات آشکار و نشانه هاى حقانیت موسى را به آنها نشان دادیم، اما آنها در برابر آن تکبر ورزیدند و از قبول حق سر باز زدند و جمعیت مجرم و گنهکارى بودند (آیات مُفَصَّلات فَاسْتَکْبَرُوا وَ کانُوا قَوْماً مُجْرِمینَ). در بعضى از روایات مى خوانیم: هر کدام از این بلاها، در یکسال واقع مى شد یعنى یکسال طوفان و سیلاب، سال دیگر ملخ خوارگى، و سال بعد آفات نباتى و همچنین. ولى در بعضى دیگر از روایات مى خوانیم: میان هر یک از اینها با دیگرى یک ماه بیشتر فاصله نبود. در هر حال شک نیست که در فواصل مختلف و جدا از یکدیگر (چنان که قرآن مى فرماید مفصلات) صورت گرفت، تا مهلت کافى براى تفکر و تنبه و بیدارى داشته باشند. قابل توجه این که: در روایات مى خوانیم: این بلاها تنها دامان فرعونیان را مى گرفت و بنى اسرائیل از آن برکنار بودند.⬇️
↩️شک نیست که این یک نوع اعجاز بوده، اما قسمتى از آن را مى توان با توجه به نکته زیر توجیه علمى نمود; زیرا: مى دانیم: در کشورى با مشخصات مصر، بهترین نقطه زیبا و مورد توجه همان دو طرف شط عظیم نیل بوده است که در اختیار فرعونیان و قبطى ها قرار داشت، قصرهاى زیبا، خانه هاى مجلل و باغ هاى خرم و مزارع آباد را در همین منطقه مى ساختند و طبعاً به بنى اسرائیل که بردگان آنها بودند، از زمین هاى دور افتاده و بیابان ها و نقاط کم آب، سهمى مى رسید. طبیعى است هنگامى که طوفان و سیلاب برخاست، از همه نزدیک تر به کام خطر دو طرف شط عظیم نیل بوده، و همچنین قورباغه ها از شط برمى خاستند و اثر خونابه شدن شط قبل از همه در خانه هاى فرعونیان نمایان مى شد، و اما ملخ و آفات نباتى نیز در درجه اول متوجه نقاط سرسبزتر و پربرکت تر مى شود. آنچه در آیات فوق گفته شد، در تورات کنونى، نیز آمده است، ولى تفاوت هاى قابل ملاحظه اى با محتویات قرآن دارد (به سفر خروج، فصل هفتم تا دهم تورات مراجعه @Nahjolbalaghe2