شرح دعای روز بیست و پنجم .mp3
2.09M
شرح دعای روز بیستم و پنجم ماه مبارک رمضان
@Nahjolbalaghe2
ترجمه قرآن ۲۲.mp3
5.74M
📖 انس با قرآن :سوره بقره آیه ۱۳
🔹 جلسه بیست و یکم
🤔 چرا منافقین قبول نمی کنن ایمان بیارن؟!!
میدونید چی باعث میشه روی زمین فساد بشه؟
📌 برای رسیدن به جواب سوالات کلیپ بالا رو حتما ببینید
🎈 #فرزندان_علی
💌 #نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه(۱۴۲)🔹 ابن عباس گفت: من با شما مى آیم، تا آنجا که مى گوید: ا
✨﴾﷽﴿✨
🔹تفسیر سوره مبارکه اعراف آیه (۱۴۲)🔹
↩️۶ ـ در آن روز که پیامبر(صلى الله علیه وآله) دستور داد، درهاى خانه هائى که به مسجد (منظور مسجد پیامبر(صلى الله علیه وآله) است) گشوده مى شد، بسته شود و تنها درِ خانه على(علیه السلام)را باز گذارد.
جابر بن عبداللّه نقل مى کند به على(علیه السلام) فرمود: إِنَّهُ یَحِلُّ لَکَ من الْمَسْجِدِ ما یَحِلُّ لِی وَ إِنَّکَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هارُونَ مِنْ مُوسى إِلاّ أَنـَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى:
آنچه از مسجد براى من مجاز است براى تو نیز مجاز است; زیرا تو نسبت به من همانند هارون نسبت به موسى هستى .
موارد ششگانه بالا که غیر از جریان غزوه تبوک است، همه را از کتب معروف اهل تسنن آوردیم و گرنه در روایاتى که از طرق شیعه وارد شده، موارد دیگرى نیز از پیامبر(صلى الله علیه وآله) نقل شده که این جمله را فرموده است.
از مجموع اینها به خوبى استفاده مى شود که: حدیث منزلت ، موضوعى نبوده است که اختصاص به داستان تبوک داشته باشد بلکه یک فرمان عمومى درباره على(علیه السلام)براى همیشه بوده است.
و از اینجا روشن مى شود این که: بعضى از دانشمندان اهل سنت مانند آمدى تصور کرده اند که: این حدیث متضمن حکم خاصى در مورد جانشینى على (علیه السلام)در غزوه تبوک بوده است و ربطى به سایر موارد ندارد، به کلّى بى اساس است; زیرا پیامبر(صلى الله علیه وآله) به مناسبت هاى مختلف و در جریان هاى گوناگون این جمله را تکرار فرموده و این نشان مى دهد که: یک حکم عمومى است.
* * *
ج ـ محتواى حدیث منزلت
اگر با بى نظرى حدیث فوق را بررسى کنیم و از پیش داورى هاى تعصب آمیز و بهانه جوئى ها، خود را برکنار داریم، از این حدیث استفاده مى کنیم که على (علیه السلام)تمام مناصبى را که هارون نسبت به موسى(علیه السلام) و در میان بنى اسرائیل داشت ـ به جز نبوت ـ داشته است; زیرا لفظ حدیث، عام است و استثناء جمله إِلاّ أَنَّهُ لا نَبِىَّ بَعْدِى نیز این عمومیت را تأکید مى کند، و هیچ گونه قید و شرطى در حدیث وجود ندارد، که آن را تخصیص بزند.
بنابراین امور زیر را از حدیث مى توان استفاده کرد:
۱ ـ على(علیه السلام) بالاترین و افضل امت، بعد از پیامبر(صلى الله علیه وآله)بود، همان گونه که هارون چنین مقامى را داشت.
۲ ـ على(علیه السلام) وزیر پیامبر(صلى الله علیه وآله)، معاون خاص و پشتیبان او و شریک در برنامه رهبرى او بود; زیرا قرآن همه این مناصب را براى هارون ثابت کرده است آنجا که از زبان موسى مى گوید:
وَ اجْعَلْ لی وَزیراً مِنْ أَهْلی * هارُونَ أَخی * اشْدُدْ بِهِ أَزْری * وَ أَشْرِکْهُ فی أَمْری:
وزیرى از خاندانم براى من قرار ده * هارون برادرم را * نیروى مرا به او افزایش ده * و او را در برنامه من شریک ساز .
۳ ـ على(علیه السلام) علاوه بر برادرى عمومى اسلامى، مقام خاص اخوت و برادرى اختصاصى و معنوى پیامبر(صلى الله علیه وآله) را دارا بود.
۴ ـ على(علیه السلام) جانشین و خلیفه پیامبر(صلى الله علیه وآله)بود و با وجود او هیچ کس دیگر چنین شایستگى را نداشت.
* * *
د ـ پرسش ها پیرامون حدیث منزلت
جمعى از متعصبان ایرادهائى به حدیث فوق دارند که قسمتى از آن به قدرى سُست است که به راستى شایسته طرح نیست تنها با شنیدن بعضى از این گونه ایرادات باید اظهار تأسف کرد که:
چرا پیش داورى هاى حساب نشده به عده اى اجازه نمى دهد حقایق روشن را بپذیرند، ولى قسمتى از آنها که قابل طرح و گفتگو است، ذیلاً از نظر مى گذرانیم:
ایراد اول ـ محدودیت حکم حدیث
این حدیث تنها یک حکم محدود و خصوصى را بیان مى کند; زیرا در غزوه تبوک وارد شده، آن هم به هنگامى که على(علیه السلام) از ماندن در مدینه در میان زنان و کودکان ناراحت بود و پیامبر(صلى الله علیه وآله)براى دلدارى او این جمله را بیان کرد.
بنابراین منظور این بوده که: تنها تو بر این گروه زنان و کودکان حکومت و رهبرى دارى!!
پاسخ این ایراد از بحث هاى گذشته به خوبى روشن شد که بر خلاف تصور این ایرادکنندگان حدیث مزبور، در یک واقعه و تنها در واقعه تبوک صادر نشده، بلکه در موارد متعددى، به عنوان یک قانون کلّى ذکر شده است که ما هفت مورد آن را با ذکر اسنادش از کتب دانشمندان اهل تسنن در بحث هاى گذشته آوردیم.
از این گذشته، ماندن على(علیه السلام)در مدینه یک کار ساده به منظور نگهدارى زنان و کودکان نبود، بلکه اگر هدف این بود، از بسیارى از افراد دیگر این کار ساخته بود و پیامبر(صلى الله علیه وآله) بزرگ ترین قهرمان شجاع سپاهش را براى هدف کوچکى، آن هم در زمانى که به مبارزه یک امپراطورى بزرگ (امپراطورى روم شرقى) مى رفت، نمى گذاشت.«
@Nahjolbalaghe2
قرآن و نهجالبلاغه 🌸🌸
✨﴾﷽﴿✨ 🔹ترجمه و شرح نامه (۴۸)🔹 قرآن مجيد روز قيامت را «يَوْمُ الْحَسْرَة» شمرده است آنجا که مى ف
✨﴾﷽﴿✨
🔹ترجمه و شرح نامه(۴۹)🔹
🔶ویژگیهای دنیا
حرص در دنيا انسان را به جايى نمى رساند:
امام(عليه السلام) در اين نامه بعد از حمد و ثناى الهى مخاطب خود را (خواه معاويه باشد يا عمرو بن عاص) به امور مهمّى توصيه مى کند.
نخست مى فرمايد: «اما بعد (از حمد و ثناى الهى بدان) دنيا انسان را به خود مشغول و از غير خود بيگانه مى سازد»; (أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ الدُّنْيَا مَشْغَلَةٌ عَنْ غَيْرِهَا).
زيرا کار دنيا آن قدر پيچيده و متنوع و گوناگون و پر دردسر است که اگر انسان به سراغ آن برود تمام وقت انسان را به خود مشغول مى سازد تا آنجا که حتى از رسيدگى به سلامت خود و استراحت و رسيدن به همسر و فرزندان و دوستان و بستگان و از آن فراتر رسيدن به انجام فرايض الهى باز مى دارد و کار آنها به جايى مى رسد که اگر اهل نماز باشند حتى نماز را در آخر وقت در حالى که در تمام رکعات فکرشان در مسائل دنيايى است با عجله تمام بجا مى آورند و گاه صبح هنگامى از خانه بيرون مى دوند که فرزندان آنها در خوابند و شب هنگامى باز مى گردند که باز آنها در خوابند و اين طبيعت دنياپرستى است.
در دومين نکته به مسأله خطرناک حرص دنياپرستان پرداخته مى فرمايد: «دنياپرست به چيزى از دنيا نمى رسد جز آنکه درى از حرص را به رويش مى گشايد و آتش عشق او را به دنيا تندتر مى کند در حالى که دنياپرست هرگز به آنچه دارد در برابر آنچه به آن نرسيده قانع نيست (و دائماً در آتش حرص مى سوزد)»; (وَلَمْ يُصِبْ صَاحِبُهَا مِنْهَا شَيْئاً إِلاَّ فَتَحَتْ لَهُ حِرْصاً عَلَيْهَا، وَ لَهَجاًبِهَا، وَلَنْ يَسْتَغْنِيَ صَاحِبُهَا بِمَا نَالَ فِيهَا عَمَّا لَمْ يَبْلُغْهُ مِنْهَا).
در بعضى از روايات، دنيا به آب شور دريا تشبيه شده که شخص تشنه هر قدر از آن بنوشد تشنه تر مى گردد. امام کاظم(عليه السلام) مى فرمايد: «مَثَلُ الدُّنْيَا کَمَثَلِ مَاءِ الْبَحْرِ کُلَّمَا شَرِبَ مِنْهُ الْعَطْشَانُ ازْدَادَ عَطَشاً حَتَّى يَقْتُلَهُ; دنيا همانند آب درياست که هرقدر تشنه از آن مى نوشد تشنه تر مى شود و سرانجام او را به قتل مى رساند». همان ضرب المثلى که در فارسى معروف است که مى گويند: بيش داران بيش خواهانند.
قرآن مجيد اين مسأله را ضمن داستان گويايى بيان فرموده آنجا که مى گويد دو برادر به عنوان مخاصمه نزد حضرت داود پيامبر(صلى الله عليه وآله) آمدند يکى از آنها گفت: «(إِنَّ هذا أَخِى لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَ لِىَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ أَکْفِلْنيها وَعَزَّنى فِى الْخِطابِ); اين برادر من است; او نود و نه ميش دارد و من (تنها) يک ميش دارم; اما او اصرار مى کند که: اين را نيز به من واگذار; و در سخن بر من غلبه کرده است».
حضرت داود(عليه السلام) در ميان آنها قضاوت کرد و گفت: به يقين او با درخواست ميش تو براى افزودن آن به ميش هايش، بر تو ستم کرده و بسيارى از شريکان (و دوستان) به يکديگر ستم مى کنند مگر کسانى که ايمان آورده و اعمال صالح انجام داده اند; ولى عدّه آنان کم است.
اين داستان نشان مى دهد که دنياپرستان آن قدر گرفتار حرص مى شوند که حتى به کمترين چيزى درباره برادر خود نيز راضى نيستند و به گفته شاعر:
هفت اقليم ار بگيرد پادشاه * همچنان در بند اقليمى دگر
در حديث معروف قدسى نيز آمده است: «لَوْ کانَ لاِبْنِ آدَمَ وادِيانِ مِنْ ذَهَب لاَبْتَغى إلَيْهِما ثالِثاً وَلا يَمْلاَُ جَوْفَ ابْنَ آدَمَ إلاَّ التُّرابُ; هرگاه فرزند آدم دو دره پر از طلا داشته باشد خواهان دره ديگرى است و چشم آدم را جز خاک (به هنگامى که بميرد و دفن شود) پر نمى کند».
و به گفته شاعر:
گفت چشمِ تنگِ دنيادوست را * يا قناعت پر کند يا خاک گور
حرص در واقع نوعى جنون است، چرا که بسيارى از حريصان براى يک زندگى مرفه همه چيز دارند به گونه اى که مى توانند تا آخر به راحتى زندگى کنند; اما جنون حرص آنها را راحت نمى گذارد و پيوسته آنها را به تلاش و زحمت هاى طاقت فرسا وا مى دارد آن گونه که گاه اگر همه کره زمين را به آنها بدهند آرزو دارند به آسمان ها دست بيندازند و کره ماه را نيز در اختيار خود بگيرند.
لذا در دعاى بعضى از معصومان(عليهم السلام) آمده است: «أَعُوذُ بِکَ يَا رَبِّ مِنْ نَفْس لاَ تَشْبَعُ وَمِنْ قَلْب لاَ يَخْشَعُ وَمِنْ دُعَاء لاَ يُسْمَع; پروردگارا به تو پناه مى برم از نفسى که هرگز سير نمى شود و قلبى که خشوع در آن نيست و از دعايى که مستجاب نمى شود».در واقع حرص منشأ اصلى همه اين مشکلات و عواقب دردناک است.
اين سخن را با حديثى از امام صادق(عليه السلام) پايان مى دهيم فرمود: «مَا فَتَحَ اللهُ عَلَى عَبْد بَاباً مِنْ أَمْرِ الدُّنْيَا إِلاَّ فَتَحَ اللهُ عَلَيْهِ مِنَ الْحِرْصِ مِثْلَهُ; خداوند هيچ درى از دنيا به روى کسى نمى گشايد جز اينکه درى از حرص نيز به روى او گشوده مى شود«
@Nahjolbalaghe2
تحدیر(تندخوانی)جزء۲۶ قرآنکریم - <unknown>.mp3
3.99M
تندخوانی جزء بیست و ششم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
@Nahjolbalaghe2